لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 2 از 228 نخستنخست 1234561252102 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 17 به 32 از 3633

موضوع: شعر های عاشقانه

  1. #17
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    موج موج خزر از سوک سیه پوشان اند
    بیشه دلگیر و گیاهان همه خاموش اند
    بنگر آن جامه کبودان ا? ق صبح دمان
    روح باغ اند کزین گونه سیه پوشان اند
    چه بهاری ست خدا را ! که درین دشت ملال
    لاله ها اینه ی خون سیاووشان اند
    آن ? رو ریخته گل های پ ریشان در باد
    کز می جام شهادت همه مدهوشان اند
    نام شان زمزمه ی نیمه شب مستان باد
    تا نگویند که از یاد ? راموشان اند
    گرچه زین زهر سمومی که گذشت از سر باغ
    سرخ گل های بهاری همه بی هوشان اند
    باز در مقدم خونین تو ای روح بهار
    بیشه در بیشه درختان همه آغوشان اند
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  2. کاربران زیر از sara به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  3. #18
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    هر چند امیدی به وصال تو ندارم
    یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
    ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
    در اینه ی چشم زلال تو ندارم
    می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
    جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
    ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
    جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
    از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
    با این همه راهی به وصال تو ندارم
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  4. کاربران زیر از sara به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  5. #19
    Majed آواتار ها
    مدیر کل سایت

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مدیر کل سایت
    شماره عضویت
    771
    تاریخ عضویت
    Jan 2005
    نوشته ها
    1,605
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    3,831
    5,080 بار تشکر شده در 1,121 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Majed on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    4 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 309/2
    Given: 138/1
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    جهان تنگ است
    جهانی با چنین وسعت برای من بسی تنگ است
    جهان دیگر جهان آن زمانها نیست
    که مردم ظاهر و باطن یکی بودند
    اگر دزدی شبانگه ره بر کاروان میبست
    به ? ردا از برای خدمت همنوع
    با یک مشت حر? م? ت
    در این رنگین و ننگین نامه ها عکسش نمیشد چاپ
    نمیپوشید گرگ پست بد آیین لباس پاک میشان را
    برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!

  6. کاربران زیر از Majed به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  7. #20
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    به کجا چنین شتابان؟؟
    گون از نسیم پرسید
    دل من گر? ته زین جا
    هوس س? ر نداری
    „زغبار این بیابان؟”
    همه آرزویم اما
    „چه کنم که بسته پایم...”
    „به کجا چنین شتابان؟”
    س? رت به خیر اما،تو و دوستی،خدارا
    چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
    به شکو? ه ها ،به باران،برسان سلام ما را
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  8. کاربران زیر از sara به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  9. #21
    Majed آواتار ها
    مدیر کل سایت

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مدیر کل سایت
    شماره عضویت
    771
    تاریخ عضویت
    Jan 2005
    نوشته ها
    1,605
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    3,831
    5,080 بار تشکر شده در 1,121 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Majed on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    4 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 309/2
    Given: 138/1
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    هیچ کس تو را دوست دارد
    هیچ کس تو را میخواهد
    هیچ کس میخواهد به تو گوش دهد
    و حتی هیچ کس نمیخواهد تو را شاد کند
    گریه نکن عزیزم
    آن هیچ کس خداست
    برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!

  10. 2 کاربر برای این پست از Majed تشکر کرده اند:


  11. #22
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شرم تان باد ای خداوندان قدرت
    بس کنید
    بس کنید از اینهمه ظلم و قساوت
    بس کنید
    ای نگهبانان آزادی
    نگهداران صلح
    ای جهان را لط? تان تا قعر دوزخ رهنمون
    سرب داغ است اینکه می بارید بر دلهای مردم سرب داغ
    موج خون است ایم که می رانید بر آن کشتی خودکامگی موج خون
    گر نه کورید و نه کر
    گر مسلسل هاتان یک لحظه سکت می شوند
    بشنوید و بنگرید
    بشنوید این وای مادرهای جان ‌آزرده است
    کاندرین شبهای وححشت سوگواری می کنند
    بشنوید این بانگ ? رزندان مادر مردهاست
    کز ستم های شما هر گوشه زاری می کنند
    بنگرید این کشتزاران را که مزدوران تان
    روز و شب با خون مردم آبیاری می کنند
    بنگرید این خلق عالم را که دندان بر جگر بیدادتان را بردباری میکنند
    دست ها از دست تان ای سنگ چشمان بر خداست
    گر چه می دانم
    آنچه بیداری ندارد خواب مرگ بی گناهان است وجدان شماست
    با تمام اشک هایم باز نومیدانه خواهش می کنم
    بس کنید
    بس کنید
    ? کر مادرهای دلواپس کنید
    رحم بر این غنچه های نازک نورس کنید
    بس کنید
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  12. کاربران زیر از sara به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  13. #23
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شهریست در کنار آن شط پر خروش
    با نخلهای در هم و شبهای پر ز نور
    شهریست در کناره آن شط و قلب من
    آنجا اسیر پنجه یک مرد پر غرور
    شهریست در کناره آن شط که سالهاست
    آغوش خود به روی من و او گشوده است
    بر ماسه های ساحل و در سایه های نخل
    او بوسه ها ز چشم و لب من ربوده است
    آن ماه دیده است که من نرم کرده ام
    با جادوی محبت خود قلب سنگ او
    آن ماه دیده است که لرزیده اشک شوق
    در آن دو چشم وحشی و بیگانه رنگ او
    ما ر? ته ایم در دل شبهای ماهتاب
    با قایقی به سینه امواج بیکران
    بشک? ته در سکوت پریشان نیمه شب
    بر بزم ما نگاه سپید ستارگان
    بر دامنم غنوده چو ط? لی و من ز مهر
    بوسیده ام دو دیده در خواب ر? ته را
    در کام موج دامنم ا? تاده است و او
    بیرون کشیده دامن در آب ر? ته را
    کنون منم که در دل این خلوت و سکوت
    ای شهر پر خروش ترا یاد میکنم
    دل بسته ام به او و تو او را عزیز دار
    من با خیال او دل خود شاد میکنم
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  14. کاربران زیر از sara به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  15. #24
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    این شعر را برای تو میگویم
    در یک غروب تشنه تابستان
    در نیمه های این ره شوم آغاز
    در کهنه گور این غم بی پایان
    این آخرین ترانه لالاییست
    در پای گاهواره خواب تو
    باشد که بانگ وحشی این ? ریاد
    پیچد در آسمان شباب تو
    بگذار سایه من سرگردان
    از سایه تو دور و جدا باشد
    روزی به هم رسیم که گر باشد
    کس بین ما نه غیر خدا باشد
    من تکیه داده ام به دری تاریک
    پیشانی ? شرده ز دردم را
    میسایم از امید بر این در باز
    انگشتهای نازک و سردم را
    آن داغ ننگ خورده که می خندید
    بر طعنه های بیهده ‚ من بودم
    گ? تم که بانگ هستی خود باشم
    اما دریغ و درد که زن بودم
    چشمان بیگناه تو چون لغزد
    بر این کتاب در هم بی آغاز
    عصیان ریشه دار زمانها را
    بینی شک? ته در دل هر آواز
    اینجا ستاره ها همه خاموشند
    اینجا ? رشته ها همه گریانند
    اینجا شکو? ه های گل مریم
    بیقدرتر ز خار بیابانند
    اینجا نشسته بر سر هر راهی
    دیو دروغ و ننگ و ریا کاری
    در آسمان تیره نمی بینم
    نوری ز صبح روشن بیداری
    بگذار تا دوباره شد لبریز
    چشمان من ز دانه شبنمها
    ر? تم ز خود که پرده بر اندازم
    از چهر پک حضرت مریم ها
    بگسسته ام ز ساحل خوشنامی
    در سینه ام ستاره تو? انست
    پروازگاه شعله خشم من
    دردا ‚ ? ضای تیره زندانست
    من تکیه داده ام به دری تاریک
    پیشانی ? شرده ز دردم را
    می سایم از امید بر این در باز
    انگشتهای نازک و سردم را
    با این گروه زاهد ظاهر ساز
    دانم که این جدال نه آسانست
    شهر من و تو ‚ ط? لک شیرینم
    دیریست کاشیانه شیطانست
    روزی رسد که چشم تو با حسرت
    لغزد بر این ترانه درد آلود
    جویی مرا درون سخنهایم
    گویی به خود که مادر من او بود
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  16. کاربران زیر از sara به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  17. #25
    Majed آواتار ها
    مدیر کل سایت

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مدیر کل سایت
    شماره عضویت
    771
    تاریخ عضویت
    Jan 2005
    نوشته ها
    1,605
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    3,831
    5,080 بار تشکر شده در 1,121 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Majed on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    4 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 309/2
    Given: 138/1
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
    من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
    عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
    عشق داند که در این دایره سرگردانند
    جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
    ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند
    عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
    ما همه بنده و این قوم خداوندانند
    م? لسانیم و هوای می و مطرب داریم
    آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
    وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
    که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
    لا? عشق و گله از یار زهی لا? دروغ
    عشقبازان چنین مستحق هجرانند
    مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
    ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
    گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
    عقل و جان گوهر هستی به نثار ا? شانند
    زاهد ار رندی حا? ظ نکند ? هم چه شد
    دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
    گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان
    بعد از این خرقه صو? ی به گرو نستانند



    حا? ظ
    برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!

  18. کاربران زیر از Majed به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  19. #26
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    1030
    تاریخ عضویت
    Apr 2007
    نوشته ها
    42
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    0
    27 بار تشکر شده در 18 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    وقتي مردم: چشمانم را باز بگزاريد تا همه بدانند چشم انتظار مردم قلبم را بشكا? يد تا همه ببينند دلم از پر خون است و بر مزارم قطعه بخي بگذاريد تا با طلوع اولين خورشيد اب شود و برايم بگريد
    Navid

  20. کاربران زیر از n.roomi به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  21. #27
    Majed آواتار ها
    مدیر کل سایت

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مدیر کل سایت
    شماره عضویت
    771
    تاریخ عضویت
    Jan 2005
    نوشته ها
    1,605
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    3,831
    5,080 بار تشکر شده در 1,121 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Majed on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    4 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 309/2
    Given: 138/1
    میزان امتیاز
    10

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    دوست داشتن هميشه گـــ? تن نيست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــريبه ! اين درد مشترک من و توست که گاهي نمي توانيم در چشمهاي يکد يگــرنگــــاه کنيم
    برای بهتر زندگی کردن باید بهتر دید ...!!!!

  22. کاربران زیر از Majed به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  23. #28
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    پشت دیوار لحظه ها همیشه کسی می نالد
    چه کسی او؟
    زنی است در دوردست های دور
    زنی شبیه مادرم
    زنی با لباس سیاه
    که بر رویشان
    شکو? ه های س? ید کوچک نشسته است
    ر? تم و وارت دیدم چل ورات
    چل وار کهنت وبردس بهارت
    پشت دیوار لحظه ها همیشه کسی می نالد
    و این بار زنی بهیاد سالهای دور
    سالهی گمم
    سالهایی که در کدورت گذشت
    پیر و ? راموش گشته اند
    می نالد کودکی اش را
    دیروز را
    دیروز در غبار را
    او کوچک بود و شاد
    با پیراهنی به رنگ گلهای وحشی
    سبز و سرخ
    و همراه او مادرش
    زنی با لباس های سیاه که بر رویشان شکو? ه های س? ید کوچک نشسته
    بود
    زیر همین بلوط پیر
    باد زورش به پر عقاب نمی رسید
    یاد می آورد ا? سانه های مادرش را
    مادر
    این همه درخت از کجا آمده اند ؟
    هر درخت این کوهسار
    حکایتی است دخترم
    پس راست می گ? ت مادرم
    زنان تاوه در جنگل می میرند
    در لحظه های کوه
    و سالهای بعد
    دختران تاوه با لباس های سیاه که بر رویشان شکو? ه های س? ید نشسته
    است آنها را در آوازهاشان می خوانند
    هر دختری مادرش را
    ر? تم و وارت دیدم چل وارت
    چل وار کهنت وبردس نهارت
    خرابی اجاق ها را دیدم در خرابی خانه ها
    و دیدم سنگ های دست چین تو را
    در خرابی کهنه تری
    پشت دیوار لحظه ها همیشه کسی می نالد
    و این بار دختری به یاد مادرش
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  24. کاربران زیر از sara به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  25. #29
    sara آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    8
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    888
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    115
    1,022 بار تشکر شده در 498 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    تشویش
    سنگین نشسته بر?
    غمگین نشسته شب
    اندوه من به دل
    تشویش من به لب
    آتش اگربمیرد
    آتش اگر که سایه به صحرا نی? کند
    در راه گرگ ها به قا? له ها می زنند باز
    سیمای بی نوایی و بی برگ باغ ها
    بانگ کلاغ ها


    سیاوش کسرائی
    مرگ من روزی فرا خواهد رسید...

  26. کاربران زیر از sara به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  27. #30
    fanoos آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    341
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,027
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,038
    1,485 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 45/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ه روی گونه تابیدی و رفتی
    مرا با عشق سنجیدی و رفتی
    تمام هستی ام نیلوفری بود
    تو هستی مرا چیدی و رفتی
    کنار اتظارت تا سحر گاه
    شبی همپای پیچک ها نشستم
    تو از راه آمدی با ناز و آن وقت تمنای مرا دیدی و رفتی
    شبی از عشق تو با پونه گفتم
    دل او هم برای قصه ام سوخت
    غم انگیزست توشیداییم را
    به چشم خویش فهمیدی و رفتی
    چه باید کرد این هم سرنوشتی ست
    ولی دل رابه چشمت هدیه کردم
    سر راهت که می رفتی تو آن را به یک پروانه بخشیدی و رفتی
    صدایت کردم از ژرفای یک یاس
    به لحن آب نمنک باران
    نمی دانم شنیدی برنگشتی
    و یا این بار نشنیدی و رفتی
    نسیم از جاده های دور آمد
    نگاهش کردم و چیزی به من نگفت
    توو هم در انتظار یک بهانه
    از این رفتار رنجیدی و رفتی
    عجب دریای غمنکی ست این عشق
    ببین با سرنوشت من چها کرد
    تو هم این رنجش خکستری را
    میان یاد پیچیدی و رفتی
    تمام غصه هایم مقل باران
    فضای خاطرم را شستشو داد
    و تو به احترام این تلاطم
    فقط یک لحظه باریدی و رفت ی
    دلم پرسید از پروانه یک شب
    چرا عاشق شدی در عجیبی ست
    و یادم هست تو یک بار این را
    ز یک دیوانه پزسیدی و رفتی
    تو را به جان گل سوگند دادم
    فقط یک شب نیازم را ببینی
    ولی در پاسخ این خواهش من
    تو مثل غنچه خندید و رفتی
    دلم گلدان شب بو های رویا ست
    پر است از اطلسی های نگاهت
    تو مثل یک گل سرخ وفادار
    کنار خانه روییدی و رفتی
    تمام بغض هایم مثل یک رنج
    شکست و قصه ام در کوچه پیچید
    ولی تو از صدای این شکستن
    به جای غصه ترسیدی و رفتی
    غروب کوچه های بی قراری
    حضور روشنی را از تو می خواست
    تو یک آن آمدی این روشنی را
    بروی کوچه پاشیدی و رفتی
    کنار من نشتی تا سپیده
    ولی چشمان تو جای دگر بود
    و من می دانم آن شب تا سحرگاه
    نگارن را پرستیدی و رفتی
    نمی دانم چه می گویند گل ها
    خدا می داند و نیلوفر و عشق
    به من گفتند گل ها تا همیشه
    تو از این شهر کوچیدی و رفتی
    جنون در امتداد کوچه عشق
    مرا تا آسمان با خودش برد
    و تو در آخرین بن بست این راه
    مرا دیوانه نامیدی و رفتی
    شبی گفتی نداری دوست من را
    نمی دانی که من ن شب چه کردم
    خوشا بر حال آن چشمی که آن را
    به زیبایی پسندیدی و رفتی
    هوای آسمان دیده ابریست
    پر از تنهایی نمنک هجرت
    تو تا بیراهه های بی قراری
    دل من را کشانیدی و رفتی
    پریشان کردی و شیدا نمودی
    تمام جاده های شعر من را
    رها کردی شکستی خرد گشتم
    تو پایان مرا دیدی و رفتی


    مریم حیدر زاده از کتاب پروانه ات خواهم ماند

    نوشته شده توسط سارا

  28. 2 کاربر برای این پست از fanoos تشکر کرده اند:


  29. #31
    fanoos آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    341
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,027
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,038
    1,485 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 45/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    عشق هزار ساله کیست که از دو چشم من در تو نگاه می کند
    اینه ی دل مرا همدم آه می کند
    شاهد سرمدی تویی وین دل سالخورد من
    عشق هزار ساله را بر تو گواه می کند
    ای مه و مهر روز و شب اینه دار حسن تو
    حسن ، جمال خویش را در تو نگاه می کند
    دل به امید مرهمی کز تو به خسته ای رسد
    ناله به کوه می برد شکوه به ماه می کند
    باد خوشی که می وزد از سر موج باده ات
    کوه گران غصه را چون پر کاه می کند
    آن که به رسم کجروان سر ز خط تو می کشد
    هر رقمی که می زند نامه سیاه می کند
    مایه ی عیش و خوش دلی در غم اوست سایه جان
    آن که غمش نمی خورد عمر تباه می کند

    نوشته شده توسط سارا

  30. کاربران زیر از fanoos به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  31. #32
    fanoos آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    341
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,027
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,038
    1,485 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 45/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    جفت شب می اید
    و پس از شب ‚ تاریکی
    پس از تاریکی
    چشمها
    دستها
    و ن�? س ها و ن�? س ها و ن�? س ها ...
    و صدای آب
    که �? رو می ریزد قطره قطره قطره از شیر
    بعد دو نقطه سرخ
    از دو سیگار روشن
    تیک تک ساعت
    و دو قلب
    و دو تنهایی

    نوشته شده توسط سارا

صفحه 2 از 228 نخستنخست 1234561252102 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نت شور عاشقانه ( بیات اصفهان )
    توسط farazjoonam در انجمن ویولن
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: Monday 12 August 2019, 06:50 PM
  2. آهنگ های عاشقانه دنيا
    توسط Leon در انجمن پاپ
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: Thursday 28 May 2009, 11:58 AM
  3. پاسخ: 13
    آخرين نوشته: Thursday 23 October 2008, 07:25 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •