لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 9 از 11 نخستنخست ... 567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 129 به 144 از 163

موضوع: اشعار مهرنام

  1. #129
    morteza3164 آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    23840
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    سن
    41
    نوشته ها
    1,200
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    2,434
    2,314 بار تشکر شده در 989 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 122/2
    Given: 4/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ایول مهرنام چه عجب بابا یه شعر بدون غم
    دستت درد نکنه کلی دلمو شاد کری خواهر گلم
    راستی لول عاشق کی شدی (عاشق آن زاهدم که می برد می را به خانه)
    شاد شاد باشی همیشه
    الیاس
    شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....


    www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس

  2. 2 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:


  3. #130
    MEHRNAM آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    23172
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    سن
    32
    نوشته ها
    337
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    1,810
    1,159 بار تشکر شده در 328 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام

    تو دیوونه ای
    إإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإإ إإإإإإإإ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! !! ... پس شما هم آثار دیوانگی و جنون را بر من مشاهده کردین!
    پیش از شما هم کسان دیگری تشخیص دادند!... ممنون که یادآوری کردین(لووول)

    قبلی بهتر از این بود مخصوصا قسمت آخرش جند بیت آخر پخته تر بود
    شعر هاتون به صورت مجموعه pdf کن یجا خوندن شعر ها درک بهتری میده
    موفق یاشی
    ممنون از نظر شما! سعی میکنم به نکاتی که گفتین توجه کنم.
    ایول مهرنام چه عجب بابا یه شعر بدون غم
    دستت درد نکنه کلی دلمو شاد کری خواهر گلم
    راستی لول عاشق کی شدی (عاشق آن زاهدم که می برد می را به خانه)
    شاد شاد باشی همیشه
    الیاس

    آخه مرتضی جان! مگه آدم قحطه که من بیام عاشق زاهدی بشم که می را به خانه میبره؟!! از این که توجه کردی و خوندی ممنونم. شاد و پیروز باشید.
    درد من حصار بركه نيست؛
    درد من زيستن با ماهيانيست
    كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است.

  4. 4 کاربر برای این پست از MEHRNAM تشکر کرده اند:


  5. #131
    Sina_Yanni آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    21557
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    سن
    32
    نوشته ها
    908
    میانگین پست در روز
    0.17
    تشکر از پست
    3,681
    3,494 بار تشکر شده در 917 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    ای ول مهرنام ! به قول آقا الیاس یه شعر امیدوار کننده که توش عشق و ... هست. چه عجب بابا .

    زیبا بود . آفرین آبجی . خیلی زیاد :)
    انسان قدر سه نعمت را ، وقتی از دست میدهد ، میفهمد :
    سلامتی ، امنیت ، پدر و مادر .
    حضرت علی ( ع )

  6. 3 کاربر برای این پست از Sina_Yanni تشکر کرده اند:


  7. #132
    soroosh_269 آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    5283
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    نوشته ها
    232
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    2,715
    680 بار تشکر شده در 222 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    درود
    بازم مثل همیشه مهرنام (برنده میشه!!! نه بابا) گل کاشته!!!
    ممنون

  8. 2 کاربر برای این پست از soroosh_269 تشکر کرده اند:


  9. #133
    MEHRNAM آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    23172
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    سن
    32
    نوشته ها
    337
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    1,810
    1,159 بار تشکر شده در 328 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط soroosh_269 [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    درود
    بازم مثل همیشه مهرنام (برنده میشه!!! نه بابا) گل کاشته!!!
    ممنون
    !!! ممنون... (جایزم یه گردش تو الموت باشه خوبه؟! لووووول)
    درد من حصار بركه نيست؛
    درد من زيستن با ماهيانيست
    كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است.

  10. کاربران زیر از MEHRNAM به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  11. #134
    M8H آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    21333
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    سن
    36
    نوشته ها
    741
    میانگین پست در روز
    0.14
    تشکر از پست
    1,265
    1,927 بار تشکر شده در 653 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام!
    مهرنام عاااالی بود!
    موفق باشی!
    آدرس فیس بوک من https://www.facebook.com/Hossein.mh.musik

  12. 2 کاربر برای این پست از M8H تشکر کرده اند:


  13. #135
    MEHRNAM آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    23172
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    سن
    32
    نوشته ها
    337
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    1,810
    1,159 بار تشکر شده در 328 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط M&H [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    سلام!
    مهرنام عاااالی بود!
    موفق باشی!
    به به به به! چه عجب! چشم ما به دیدار شما روشن شد... هههه اسم کاربری جدید واست پیشنهاد دارم : „غیبت کبری” لوووووول
    گذشته از شوخی، ممنون حسین جان که خوندی و نظر دادی.
    درد من حصار بركه نيست؛
    درد من زيستن با ماهيانيست
    كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است.

  14. کاربران زیر از MEHRNAM به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  15. #136
    MEHRNAM آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    23172
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    سن
    32
    نوشته ها
    337
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    1,810
    1,159 بار تشکر شده در 328 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض زن تنهاست چون زندگي تنهاست!


    0 Not allowed! Not allowed!
    آه و افسوس و درد و فغان!
    از اول „ب” بسم الله ميگويم اصل مطلب را
    اي كساني كه در خلال شعرهاي آزرده دلان
    به دنبال شور و شادي و شعفيد
    نوشته هاي بر باد رفته ي مرا نخوانيد
    اين گسسته دل از بند همه را
    در آيينه ي شعرهايش نسنجيد
    نخوانيد اي اميدواران!
    روي كلام با نااميدان است
    اي رفيقان نااميد! درد دل من را گوش كنيد
    نا كجاها ميرفت رؤياهايم
    مي انديشيدم به آنچه مرد ميخوانندش
    و هم چنان مي انديشم
    چه بود اصل مرد؟ چه شده هم اكنون؟
    اما نه! انگار هميشه يك چيز بوده و هست
    من سعي ميكنم مرد رؤياهايم را در آيينه هاي مجسّم بيابم
    اما نه! انگار خدا وجود مرد را از زمين خط زده است
    ...
    نه صداي مردانه و بزرگوارانه اي كه آرامشي دهد
    نه آغوش محكم و گرمي كه پناهي شود
    در شبهاي نازك تنهايي
    و نه صداقتي كه در سايه ي آن بتوان
    دل خوش كرد به بزرگ شدن فرزندان نامشروع!
    من از مرد نميخواهم شواليه باشد
    نميخواهم رستم باشد
    نميخواهم اينشتين يا حكيم عمر خيام نيشابوري باشد
    از آنجا كه آنان هم مرد نبودند
    شرط ميبندم سرماي آغوش رستم را
    هنگامي كه معشوقه يا همسرش را بغل ميزد
    تجربه كرده ام؛
    قسم ميخورم دورويي شواليه ها و اينشتينها و حكيم عمر خيامها را
    هنگامي كه به معشوقه يا همسرشان عشق ميورزيدند تجربه كرده ام!
    من آنچنان تشنه ي آغوش صادقانه و گرمم كه
    ديگر هيچ آتشي يخ لجوج افكارم را باز نميكند
    چشم هايم ديگر رو به آنچه مرد ميخوانندش بر نميگردد
    مدام با آرزو و افسوس افقها را نگاه ميكنم
    گاهي صدايي از گوشه و كنار مي آيد
    كه ناشيانه و فريبكارانه صداي مرد رؤياهايم را تقليد ميكند
    سري بر ميگردانم نگاهي مي افكنم
    موجودي سرتاپا ضعف و نقص ميبينم
    كه باد غب غبش همه جا را گرفته!
    كه با عيبهاي ديگران نقايص خود را مي پوشاند
    كه سرد است و اداي گرم ها را در مي آورد
    كه مجازيست و اداي حقيقت را در مي آورد
    كه نيرنگ است و اداي نجابت را در مي آورد
    كه دروغ است و اداي صداقت را در مي آورد
    و خلاصه آن قدر ميبينم چيزهايي را
    كه اي كاش نميديدم
    كه باز چشمان كم سويم رو به افقهاي بي كران بلند پروازي ميكنند
    كاش مرد را اين گونه برايمان معني نميكردند
    شايد آنگاه ديگر از مكر و دروغ و خدعه و سردي و نيرنگ
    و همه ي اينها، بيزار نميشديم
    ميپذيرفتيم كه مرد همين است؛
    همين روحيه ي ضعيف و افكار مغشوش
    كه درگير در هوس هاي پست،
    جسم به ظاهر قوي و بزرگ ولي در باطن مفلوك و شكست خورده اش را
    به زور ميكشاند و ميبرد و ميزند
    تا لحظه ي مرگ نكبت بارش
    در يكي از دل انگيزترين روزهاي بهار فرا رسد
    آنگاه ديگر سردي آغوشش را
    و همه ي صفتهاي مردانه ي نداشته اش را
    با خود ميبرد ، يا شايد هم نبرد
    ولي به هر حال اثرش خنثي و متوقف ميشود
    روزي كه ديگر نميتواند دختراني را كه
    احساسات خود را به هواي او سركوب كرده اند ، فريب دهد
    و نهايت سوء استفاده هاي كثيف را از آنها بكند
    روزي كه ديگر زنان چشم پر اميد خود را
    به وجود واهي او نميدوزند
    زماني كه من همان گونه كه هم اكنون تنها هستم
    - ولي خودم نميخواهم باور كنم-
    شب هنگام تنها در پشت بام مينشينم
    و به ستارگان نگاه ميكنم
    و به زيبايي هم حسوديمان ميشود!
    زماني كه نبايد براي حمايت از فرزندان نامشروع آن مرد
    از خود او كتك بخورم
    زماني كه من ، يك زن ،
    زندگي ميكنم؛
    همانطور كه از نامم مي آيد
    و هر نامي را فلسفه ايست:
    زن يعني زندگي...
    و مرد يعني مرگ.
    درد من حصار بركه نيست؛
    درد من زيستن با ماهيانيست
    كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است.


  16. #137
    Mona آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    8411
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,157
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    2,225
    2,803 بار تشکر شده در 899 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام

    مهرنام جان داری کم کم جا پای فروغ میذاری :) زیبا بود و تلخ و البته کمی ناپخته...!

    به امید موفقیت روزافزون برای شما

  17. 5 کاربر برای این پست از Mona تشکر کرده اند:


  18. #138
    MEHRNAM آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    23172
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    سن
    32
    نوشته ها
    337
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    1,810
    1,159 بار تشکر شده در 328 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط Mona [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    سلام

    مهرنام جان داری کم کم جا پای فروغ میذاری :) زیبا بود و تلخ و البته کمی ناپخته...!

    به امید موفقیت روزافزون برای شما
    ممنون...
    آره يه كم ناپخته بود... خيلي عجله كردم ! لووول
    مرسي كه خوندي.
    درد من حصار بركه نيست؛
    درد من زيستن با ماهيانيست
    كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است.

  19. 4 کاربر برای این پست از MEHRNAM تشکر کرده اند:


  20. #139
    delasa آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    31030
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    نوشته ها
    54
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    77
    125 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خیلی عالی بود!!!

  21. 4 کاربر برای این پست از delasa تشکر کرده اند:


  22. #140
    Mehraneh آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    20386
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,142
    میانگین پست در روز
    0.22
    تشکر از پست
    2,107
    3,189 بار تشکر شده در 1,048 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/0
    Given: 3/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrnam [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    آه و افسوس و درد و فغان!

    از اول „ب” بسم الله ميگويم اصل مطلب را
    اي كساني كه در خلال شعرهاي آزرده دلان
    به دنبال شور و شادي و شعفيد
    نوشته هاي بر باد رفته ي مرا نخوانيد
    اين گسسته دل از بند همه را
    در آيينه ي شعرهايش نسنجيد
    نخوانيد اي اميدواران!
    روي كلام با نااميدان است
    اي رفيقان نااميد! درد دل من را گوش كنيد
    نا كجاها ميرفت رؤياهايم
    مي انديشيدم به آنچه مرد ميخوانندش
    و هم چنان مي انديشم
    چه بود اصل مرد؟ چه شده هم اكنون؟
    اما نه! انگار هميشه يك چيز بوده و هست
    من سعي ميكنم مرد رؤياهايم را در آيينه هاي مجسّم بيابم
    اما نه! انگار خدا وجود مرد را از زمين خط زده است
    ...
    نه صداي مردانه و بزرگوارانه اي كه آرامشي دهد
    نه آغوش محكم و گرمي كه پناهي شود
    در شبهاي نازك تنهايي
    و نه صداقتي كه در سايه ي آن بتوان
    دل خوش كرد به بزرگ شدن فرزندان نامشروع!
    من از مرد نميخواهم شواليه باشد
    نميخواهم رستم باشد
    نميخواهم اينشتين يا حكيم عمر خيام نيشابوري باشد
    از آنجا كه آنان هم مرد نبودند
    شرط ميبندم سرماي آغوش رستم را
    هنگامي كه معشوقه يا همسرش را بغل ميزد
    تجربه كرده ام؛
    قسم ميخورم دورويي شواليه ها و اينشتينها و حكيم عمر خيامها را
    هنگامي كه به معشوقه يا همسرشان عشق ميورزيدند تجربه كرده ام!
    من آنچنان تشنه ي آغوش صادقانه و گرمم كه
    ديگر هيچ آتشي يخ لجوج افكارم را باز نميكند
    چشم هايم ديگر رو به آنچه مرد ميخوانندش بر نميگردد
    مدام با آرزو و افسوس افقها را نگاه ميكنم
    گاهي صدايي از گوشه و كنار مي آيد
    كه ناشيانه و فريبكارانه صداي مرد رؤياهايم را تقليد ميكند
    سري بر ميگردانم نگاهي مي افكنم
    موجودي سرتاپا ضعف و نقص ميبينم
    كه باد غب غبش همه جا را گرفته!
    كه با عيبهاي ديگران نقايص خود را مي پوشاند
    كه سرد است و اداي گرم ها را در مي آورد
    كه مجازيست و اداي حقيقت را در مي آورد
    كه نيرنگ است و اداي نجابت را در مي آورد
    كه دروغ است و اداي صداقت را در مي آورد
    و خلاصه آن قدر ميبينم چيزهايي را
    كه اي كاش نميديدم
    كه باز چشمان كم سويم رو به افقهاي بي كران بلند پروازي ميكنند
    كاش مرد را اين گونه برايمان معني نميكردند
    شايد آنگاه ديگر از مكر و دروغ و خدعه و سردي و نيرنگ
    و همه ي اينها، بيزار نميشديم
    ميپذيرفتيم كه مرد همين است؛
    همين روحيه ي ضعيف و افكار مغشوش
    كه درگير در هوس هاي پست،
    جسم به ظاهر قوي و بزرگ ولي در باطن مفلوك و شكست خورده اش را
    به زور ميكشاند و ميبرد و ميزند
    تا لحظه ي مرگ نكبت بارش
    در يكي از دل انگيزترين روزهاي بهار فرا رسد
    آنگاه ديگر سردي آغوشش را
    و همه ي صفتهاي مردانه ي نداشته اش را
    با خود ميبرد ، يا شايد هم نبرد
    ولي به هر حال اثرش خنثي و متوقف ميشود
    روزي كه ديگر نميتواند دختراني را كه
    احساسات خود را به هواي او سركوب كرده اند ، فريب دهد
    و نهايت سوء استفاده هاي كثيف را از آنها بكند
    روزي كه ديگر زنان چشم پر اميد خود را
    به وجود واهي او نميدوزند
    زماني كه من همان گونه كه هم اكنون تنها هستم
    - ولي خودم نميخواهم باور كنم-
    شب هنگام تنها در پشت بام مينشينم
    و به ستارگان نگاه ميكنم
    و به زيبايي هم حسوديمان ميشود!
    زماني كه نبايد براي حمايت از فرزندان نامشروع آن مرد
    از خود او كتك بخورم
    زماني كه من ، يك زن ،
    زندگي ميكنم؛
    همانطور كه از نامم مي آيد
    و هر نامي را فلسفه ايست:
    زن يعني زندگي...

    و مرد يعني مرگ.
    مهرنام جان عاااااااااااااااااااااااا ااااالیییییییییی بود...
    نمی دونی چقدر کیف کردم... واقعا حرف دل آدمو زده بودی...
    انتخاب کلماتتم عالی بود... واقعا ممنونم ازت
    آنجا که کلام باز می ماند ، موسیقی آغاز می شود...

  23. 4 کاربر برای این پست از Mehraneh تشکر کرده اند:


  24. #141
    MEHRNAM آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    23172
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    سن
    32
    نوشته ها
    337
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    1,810
    1,159 بار تشکر شده در 328 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    خیلی عالی بود!!!
    ممنون از لطف و توجهتون.
    مهرنام جان عاااااااااااااااااااااااا ااااالیییییییییی بود...
    نمی دونی چقدر کیف کردم... واقعا حرف دل آدمو زده بودی...
    انتخاب کلماتتم عالی بود... واقعا ممنونم ازت __________________


    ممنون مهرانه جان... لطف داري به پاي شما كه نميرسيم.
    درد من حصار بركه نيست؛
    درد من زيستن با ماهيانيست
    كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است.

  25. 3 کاربر برای این پست از MEHRNAM تشکر کرده اند:


  26. #142
    AFRooGH آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    23057
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    نوشته ها
    385
    میانگین پست در روز
    0.07
    تشکر از پست
    961
    944 بار تشکر شده در 311 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 17/2
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrnam [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    آه و افسوس و درد و فغان!

    از اول „ب” بسم الله ميگويم اصل مطلب را
    اي كساني كه در خلال شعرهاي آزرده دلان
    به دنبال شور و شادي و شعفيد
    نوشته هاي بر باد رفته ي مرا نخوانيد
    اين گسسته دل از بند همه را
    در آيينه ي شعرهايش نسنجيد
    نخوانيد اي اميدواران!
    روي كلام با نااميدان است
    اي رفيقان نااميد! درد دل من را گوش كنيد
    نا كجاها ميرفت رؤياهايم
    مي انديشيدم به آنچه مرد ميخوانندش
    و هم چنان مي انديشم
    چه بود اصل مرد؟ چه شده هم اكنون؟
    اما نه! انگار هميشه يك چيز بوده و هست
    من سعي ميكنم مرد رؤياهايم را در آيينه هاي مجسّم بيابم
    اما نه! انگار خدا وجود مرد را از زمين خط زده است
    ...
    نه صداي مردانه و بزرگوارانه اي كه آرامشي دهد
    نه آغوش محكم و گرمي كه پناهي شود
    در شبهاي نازك تنهايي
    و نه صداقتي كه در سايه ي آن بتوان
    دل خوش كرد به بزرگ شدن فرزندان نامشروع!
    من از مرد نميخواهم شواليه باشد
    نميخواهم رستم باشد
    نميخواهم اينشتين يا حكيم عمر خيام نيشابوري باشد
    از آنجا كه آنان هم مرد نبودند
    شرط ميبندم سرماي آغوش رستم را
    هنگامي كه معشوقه يا همسرش را بغل ميزد
    تجربه كرده ام؛
    قسم ميخورم دورويي شواليه ها و اينشتينها و حكيم عمر خيامها را
    هنگامي كه به معشوقه يا همسرشان عشق ميورزيدند تجربه كرده ام!
    من آنچنان تشنه ي آغوش صادقانه و گرمم كه
    ديگر هيچ آتشي يخ لجوج افكارم را باز نميكند
    چشم هايم ديگر رو به آنچه مرد ميخوانندش بر نميگردد
    مدام با آرزو و افسوس افقها را نگاه ميكنم
    گاهي صدايي از گوشه و كنار مي آيد
    كه ناشيانه و فريبكارانه صداي مرد رؤياهايم را تقليد ميكند
    سري بر ميگردانم نگاهي مي افكنم
    موجودي سرتاپا ضعف و نقص ميبينم
    كه باد غب غبش همه جا را گرفته!
    كه با عيبهاي ديگران نقايص خود را مي پوشاند
    كه سرد است و اداي گرم ها را در مي آورد
    كه مجازيست و اداي حقيقت را در مي آورد
    كه نيرنگ است و اداي نجابت را در مي آورد
    كه دروغ است و اداي صداقت را در مي آورد
    و خلاصه آن قدر ميبينم چيزهايي را
    كه اي كاش نميديدم
    كه باز چشمان كم سويم رو به افقهاي بي كران بلند پروازي ميكنند
    كاش مرد را اين گونه برايمان معني نميكردند
    شايد آنگاه ديگر از مكر و دروغ و خدعه و سردي و نيرنگ
    و همه ي اينها، بيزار نميشديم
    ميپذيرفتيم كه مرد همين است؛
    همين روحيه ي ضعيف و افكار مغشوش
    كه درگير در هوس هاي پست،
    جسم به ظاهر قوي و بزرگ ولي در باطن مفلوك و شكست خورده اش را
    به زور ميكشاند و ميبرد و ميزند
    تا لحظه ي مرگ نكبت بارش
    در يكي از دل انگيزترين روزهاي بهار فرا رسد
    آنگاه ديگر سردي آغوشش را
    و همه ي صفتهاي مردانه ي نداشته اش را
    با خود ميبرد ، يا شايد هم نبرد
    ولي به هر حال اثرش خنثي و متوقف ميشود
    روزي كه ديگر نميتواند دختراني را كه
    احساسات خود را به هواي او سركوب كرده اند ، فريب دهد
    و نهايت سوء استفاده هاي كثيف را از آنها بكند
    روزي كه ديگر زنان چشم پر اميد خود را
    به وجود واهي او نميدوزند
    زماني كه من همان گونه كه هم اكنون تنها هستم
    - ولي خودم نميخواهم باور كنم-
    شب هنگام تنها در پشت بام مينشينم
    و به ستارگان نگاه ميكنم
    و به زيبايي هم حسوديمان ميشود!
    زماني كه نبايد براي حمايت از فرزندان نامشروع آن مرد
    از خود او كتك بخورم
    زماني كه من ، يك زن ،
    زندگي ميكنم؛
    همانطور كه از نامم مي آيد
    و هر نامي را فلسفه ايست:
    زن يعني زندگي...

    و مرد يعني مرگ.
    مرسی مهرنام جان از این شعری که گذاشتی ولی به نظر من خیلی جای کار داره که بهترش کنی(تا زیبا تر بشه)
    سپاس
    خدایا به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را....

  27. 4 کاربر برای این پست از AFRooGH تشکر کرده اند:


  28. #143
    Sina_Yanni آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    21557
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    سن
    32
    نوشته ها
    908
    میانگین پست در روز
    0.17
    تشکر از پست
    3,681
    3,494 بار تشکر شده در 917 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام مهرنام .

    مثل همیشه قشنگ بود . آفرین ... .

    ولی یعنی چی مرد یعنی مرگ ؟؟ ههههههه ! توصیفی چیزی داره ؟ ایهام ؟ ههههه ... . توضیح میدی ؟
    انسان قدر سه نعمت را ، وقتی از دست میدهد ، میفهمد :
    سلامتی ، امنیت ، پدر و مادر .
    حضرت علی ( ع )

  29. 4 کاربر برای این پست از Sina_Yanni تشکر کرده اند:


  30. #144
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    30314
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    سن
    37
    نوشته ها
    108
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    382
    350 بار تشکر شده در 110 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrnam [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    آه و افسوس و درد و فغان!

    از اول „ب” بسم الله ميگويم اصل مطلب را
    اي كساني كه در خلال شعرهاي آزرده دلان
    به دنبال شور و شادي و شعفيد
    نوشته هاي بر باد رفته ي مرا نخوانيد
    اين گسسته دل از بند همه را
    در آيينه ي شعرهايش نسنجيد
    نخوانيد اي اميدواران!
    روي كلام با نااميدان است
    اي رفيقان نااميد! درد دل من را گوش كنيد
    نا كجاها ميرفت رؤياهايم
    مي انديشيدم به آنچه مرد ميخوانندش
    و هم چنان مي انديشم
    چه بود اصل مرد؟ چه شده هم اكنون؟
    اما نه! انگار هميشه يك چيز بوده و هست
    من سعي ميكنم مرد رؤياهايم را در آيينه هاي مجسّم بيابم
    اما نه! انگار خدا وجود مرد را از زمين خط زده است
    ...
    نه صداي مردانه و بزرگوارانه اي كه آرامشي دهد
    نه آغوش محكم و گرمي كه پناهي شود
    در شبهاي نازك تنهايي
    و نه صداقتي كه در سايه ي آن بتوان
    دل خوش كرد به بزرگ شدن فرزندان نامشروع!
    من از مرد نميخواهم شواليه باشد
    نميخواهم رستم باشد
    نميخواهم اينشتين يا حكيم عمر خيام نيشابوري باشد
    از آنجا كه آنان هم مرد نبودند
    شرط ميبندم سرماي آغوش رستم را
    هنگامي كه معشوقه يا همسرش را بغل ميزد
    تجربه كرده ام؛
    قسم ميخورم دورويي شواليه ها و اينشتينها و حكيم عمر خيامها را
    هنگامي كه به معشوقه يا همسرشان عشق ميورزيدند تجربه كرده ام!
    من آنچنان تشنه ي آغوش صادقانه و گرمم كه
    ديگر هيچ آتشي يخ لجوج افكارم را باز نميكند
    چشم هايم ديگر رو به آنچه مرد ميخوانندش بر نميگردد
    مدام با آرزو و افسوس افقها را نگاه ميكنم
    گاهي صدايي از گوشه و كنار مي آيد
    كه ناشيانه و فريبكارانه صداي مرد رؤياهايم را تقليد ميكند
    سري بر ميگردانم نگاهي مي افكنم
    موجودي سرتاپا ضعف و نقص ميبينم
    كه باد غب غبش همه جا را گرفته!
    كه با عيبهاي ديگران نقايص خود را مي پوشاند
    كه سرد است و اداي گرم ها را در مي آورد
    كه مجازيست و اداي حقيقت را در مي آورد
    كه نيرنگ است و اداي نجابت را در مي آورد
    كه دروغ است و اداي صداقت را در مي آورد
    و خلاصه آن قدر ميبينم چيزهايي را
    كه اي كاش نميديدم
    كه باز چشمان كم سويم رو به افقهاي بي كران بلند پروازي ميكنند
    كاش مرد را اين گونه برايمان معني نميكردند
    شايد آنگاه ديگر از مكر و دروغ و خدعه و سردي و نيرنگ
    و همه ي اينها، بيزار نميشديم
    ميپذيرفتيم كه مرد همين است؛
    همين روحيه ي ضعيف و افكار مغشوش
    كه درگير در هوس هاي پست،
    جسم به ظاهر قوي و بزرگ ولي در باطن مفلوك و شكست خورده اش را
    به زور ميكشاند و ميبرد و ميزند
    تا لحظه ي مرگ نكبت بارش
    در يكي از دل انگيزترين روزهاي بهار فرا رسد
    آنگاه ديگر سردي آغوشش را
    و همه ي صفتهاي مردانه ي نداشته اش را
    با خود ميبرد ، يا شايد هم نبرد
    ولي به هر حال اثرش خنثي و متوقف ميشود
    روزي كه ديگر نميتواند دختراني را كه
    احساسات خود را به هواي او سركوب كرده اند ، فريب دهد
    و نهايت سوء استفاده هاي كثيف را از آنها بكند
    روزي كه ديگر زنان چشم پر اميد خود را
    به وجود واهي او نميدوزند
    زماني كه من همان گونه كه هم اكنون تنها هستم
    - ولي خودم نميخواهم باور كنم-
    شب هنگام تنها در پشت بام مينشينم
    و به ستارگان نگاه ميكنم
    و به زيبايي هم حسوديمان ميشود!
    زماني كه نبايد براي حمايت از فرزندان نامشروع آن مرد
    از خود او كتك بخورم
    زماني كه من ، يك زن ،
    زندگي ميكنم؛
    همانطور كه از نامم مي آيد
    و هر نامي را فلسفه ايست:
    زن يعني زندگي...

    و مرد يعني مرگ.
    سلام...
    مهرنام جان واقعا شعرات خیلی قشنگه با این سن کم خیلی عالی شعر میگی... مخصوصا این شعرت. این شعرت رو واقعا دوست دارم. خیلی هنرمندانه این وضع مارو به تصویر کشیدی.
    آرزوی موفقیت روز افزونت رو میکنم...
    چه زیباست زندگانی در کنار انسانهایی که به دور از دنیا اند.آنان که نه ترسی به دل دارند نه خاشاکی در قلب.نه چشمی بر مال.فقط حرفهایی برای نگفتن دارند. دکتر شریعتی

  31. 4 کاربر برای این پست از mahroo تشکر کرده اند:


صفحه 9 از 11 نخستنخست ... 567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زندگینامه و اشعار احمد شاملو
    توسط kaka در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 45
    آخرين نوشته: Monday 24 January 2011, 05:18 PM
  2. مشاعره با اشعار حافظ
    توسط fanoos در انجمن بخش عمومی شعر و ترانه
    پاسخ: 97
    آخرين نوشته: Tuesday 18 November 2008, 02:55 PM
  3. تاثیر ادبیات ایرانی در ادب جهان
    توسط kaka در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: Monday 17 November 2008, 05:38 PM
  4. مشاعره با اشعار مریم حیدرزاده
    توسط milad_flower در انجمن بخش عمومی شعر و ترانه
    پاسخ: 19
    آخرين نوشته: Thursday 11 September 2008, 04:39 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •