یادگیری گیتار الکتریک

[alimetallica_2]

جناب mssarts128 من به شما توصیه می کنم که نت خوانی اصولی و تئوری موسیقی هم کار کنید. خیلی نیاز میشه. مخصوصا برای شمایی که خودت داری کار می کنی (چون من هم خودم کار کردم-البته با تجربه ی 8 سال پیانو قبلش) اگر بلد نباشید تئوری خیلی به مشکل بر می خورید، چون تبلیچر خیلی اشکال داره...

البته دو مدل تبلیچر داریم.
تبلچرهایی که زمان در اونها مشخص نشده، تب هایی که زمان مانند نت در آنها نشان داده میشود. (مثل تبلیچرهایی که در گیتارپرو مشاهده میکنیم). به نظر من دسته دوم تب های مفیدی هستند.
اما واقعا نت خوانی در حد مقدماتی یک ضرروت است.
در متدهای مختلف گیتار نحوه های مختلفی از نت خوانی و نت نویسی وجود دارد که به نظر من دانستن همه آنها لازم نیست. مخصوصا در سبک کلاسیک و با پزاسیون بندیها و تفاوت نت ها در پزاسیون های مختلف. (که کار بسیار دشوار و لا ملزومیست)
به نظر من دانستن نت خوانی در حد خواندن نت های پزاسیون یک برای هرشخص میتواند کافی باشد و در کنار آن تبلچر برای آسان تر کردن کار.
اگر کسی نت خوانی بداند میتواند چطور از روی نت، بر روی دسته نت ها را اجرا کند، فقط ممکن است در برخی از گامهای مشخص نشده مجبور باشد از تجربه شخصی استفاده کند.
دانستن نت های 12 پزاسیون اصلی کمک میکند این مشکل پیش نیاید اما واقعا به آن همه حفظ کردن و دردسر آموختن و گیج شدن نمیارزد. اگر نت می را به جای اجرا در فرت 5 سیم دوم در همان سیم آزاد فرت 1 بزنیم آسمان به زمین نمیآید. (هرچند که در بسیاری از نت نویسی ها این مسائل هم نوشته میشوند و دیگر لازم به دانستن پزاسیون بعدی نیست)

[alimetallica_2]

خیلی متشکرم از شما تازه فهیمدم... این کتاب با سی دی همراه اش است وقتی گوش می کردم می شنیدم که به سرعت زده میشن... خیلی خیلی متشکرم ازتون

بدبختی اینه که حتی یه کتاب فارسی هم ندارم تا موقعی که گیتارم نشکسته بود نمدانستم تراس رود دارد بعدشم عین تلوزیون خریدن رفتیم یه گیتار کورت جی 254 خریدیم که نو بود ولی اکشن خیلی زیادی داشت یه نفر نداشتیم که برامون رگلاژ کنه... خیلی از شما و آقای رندی روز متشکرم... من خیلی چیزها از دوستان و اساتید گروه یاد گرفتیم راستی از آقای علی متال هم متشکرم


تئوری برای گیتار الکتریک چه کتابی پیشنهاد میکنین؟

من کتابی رو پیشنهاد نمیکنم، اما از دو مدل کتاب نهیت میکنم.
یکی کتابهایی که فقط به آکوردها میپردازند و اونها رو آموزش میدند (برای شروع) و دوم به کتابهایی که میخواند با اصولی ترین و سنتی ترین شیوه های نوازندگی سبک کلاسیک تو را گام به گام پیش ببرند و از نظر تئوری از ابتدا هیولابارت بیاورند. (چون کم می اوری احتمالا همانطور که من هم کم آوردم)
مثلا کتاب های تارپین یان رو اصلا نگیر و زیر بار تئوری تارپین یان به هیچ وجه نرو.
این نظر شخصیه منه. (البته اگر نمیخواهی دکترای موسیقی بگیری)

[randy_rhoads]

شما کافیه که نت بعد از تپینگ رو به صورت پول اف اجرا کنی و وقت برای انجام پیکینگ رو هر جا داری...

[sina_zakeri]

اینکه نت ها رو بلد باشی کلا خیلی خوبه و نمیشه گفت „نمیارزه” چون توی بداهه نوازی هم سریعتر میتونی گامهای موردنظرت رو پیدا کنی. ولی خوب کار سختیه و زمانگیر

[Peram.]

سلام خدمت دوستان
كسي از دوستان هست كه شماره آموزشگاه يا شماره تماسي از آقاي نوريك ميساكيان داشته باشه ؟
الان كدوم آموزشگاه هستند؟
اگر كسي اطلاعي داره لطفا مطرح كنه
ممنون.

[shahram201]

سلام

آقا یه سئوال برام پیش اومده. گیتاریست هایی که بجای پیک از انگشت برای ضربه زدن به سیم استفاده میکنند (مثل مارک نافلر) ، میتونن تکنیک هایی مثل آرتیفیشال هارمونیک رو اجرا کنند؟ اصولاً استفاده از انگشت بجای پیک چه محدودیت ها و چه مزایایی داره؟

پیشاپیش ممنون

[randy_rhoads]

نه نمیتونن... اصولا افرادی که از فینگر در راک استفاده میکنند به جای پیک سبک نوازندگیشون راک هست و قطعاتشون هم هیچ کدوم از این تکنیک استفاده نمیکنن ... سرعت نوازندگیشون اکثرا پایین... از تکنیک هایی مثل سوییپ هم نمیتونن استفاده کنن... به نظر من مزایایی نداره شاید یک عادت و به گونه ای منحصر به فرد بودن هست... در کل باعث ایجاد محدودیت هایی در نوازندگی میشه و همونطور هم که میببینم تعداد این افراد انگشت شمار هست مثا مارک نافلر یا جف بک من به شخصه فرد دیگه ای رو ندیدم...

[alimetallica_2]

شما کافیه که نت بعد از تپینگ رو به صورت پول اف اجرا کنی و وقت برای انجام پیکینگ رو هر جا داری...

دیروز داشتم اسپیدکیلر مایکل انجلو رو میدیدم، بعد از مدتها متوجه شدم که چطور میشه بعد تپینگ سوئپ رو ادامه داد تا سرعت کاهش پیدا نکنه و وقفه ایجاد نشه.
ولی واقعا کف کردن از نوع سوئیپ و مخصوصا پیکینگ در هنگام سوئپ این فرد که چقدر نرم و روان این کار رو انجام میداد. حالا یک فیلم از سوئیپ پیکینگ هام از زاویه مناسب گرفتم که بعد از اتمام تغییرات اساسی سایت آپلود میکنم تا دیگران نظرشون رو اعلام کنند و ببند آیا درست میزنم اصلا یا نه. (متاسفانه من سرعتم توی سوئیپ خیلی بالا رفته، اما چون کمی غیراصولی کار کردم بسیار بسیار کثیف نواز شدم که نمیدونم چطور جبرانش کنم)

[alimetallica_2]

سلام

آقا یه سئوال برام پیش اومده. گیتاریست هایی که بجای پیک از انگشت برای ضربه زدن به سیم استفاده میکنند (مثل مارک نافلر) ، میتونن تکنیک هایی مثل آرتیفیشال هارمونیک رو اجرا کنند؟ اصولاً استفاده از انگشت بجای پیک چه محدودیت ها و چه مزایایی داره؟

پیشاپیش ممنون

سلام.
من خودم موافق فینگر نیستم برای نوازندگی اما کسایی رو دیدم که با فینگر واقعا مثل پیکنیگ میتونند عمل کنند. (حتی روزی که رفته بودم گیتار بگیرم کسی بود که با فینگر مستر آف پاپتس رو به خوبی اجرا میکرد)
در مورد ارتفیکال هارمونیک من که فینگر باز نیستم هم میتونم این تکنیک رو اجرا کنم با انگشت. ولی تفاوت داره نوع اجراش. شما به جای اینکه با انگشت شست سیم رو لمس کنی باید با انگشت 3 یا 4 در حالی که دستت تو حالت نیمه مشت هست استفاده کنی و این تکنیک رو اجرا کنی. همین تنکینک رو اگر کمی با شدت بیشتری انجام بدی رو گیتار آکوستیک صدای خیلی خیلی خاصی میده که با پیک قابل اجرا نیست اصلا.

مزایایی انگشت رو میتونی تو کارهای Dire Stratis واقعا لمس کنی یا کارهای قدیمی B. B King یا Allman Brothers.

(به نظر من یک گیتاریست باید هم بتونه با پیک بزنه هم با انگشت، من هنوز خودم خیلی انگشت ضعیفی دارم اما به فکر هستم برای تقویتش)

ترکیب انگشت و پیک هم خیلی کارایی داره.
من تو تنهای آهنگی برای خودم کارایی داره انگشت و پیک آهنگ Nothing متالیکاست ولی خوب کسی که انگشت قوی داشته باشه و پینگ خوب از ترکیب اینها خیلی میتونه بهره ببره.

(التبه شما که خودت استادی دیگه، من هم جسارت کردم نظر دادم)

[alimetallica_2]

نه نمیتونن... اصولا افرادی که از فینگر در راک استفاده میکنند به جای پیک سبک نوازندگیشون راک هست و قطعاتشون هم هیچ کدوم از این تکنیک استفاده نمیکنن ... سرعت نوازندگیشون اکثرا پایین... از تکنیک هایی مثل سوییپ هم نمیتونن استفاده کنن... به نظر من مزایایی نداره شاید یک عادت و به گونه ای منحصر به فرد بودن هست... در کل باعث ایجاد محدودیت هایی در نوازندگی میشه و همونطور هم که میببینم تعداد این افراد انگشت شمار هست مثا مارک نافلر یا جف بک من به شخصه فرد دیگه ای رو ندیدم...

سوئیپ؟ اصل سوئیپ اصلا مال فینگر بوده در ابتدا.
تو سبک جز خیلی خیلی کارایی داره، تو بلوز هم میشه گفت همینطور.
تو متال کارایی نداره بخاطر اینکه پاور کردها از نظر ساختار با آکوردهای رتمیک که اجرا میشند متفاوت هستند.
تو ارپز که دیگه معرکست. مثلا خیلی از آثار کلاسیک رو با گیتار آکوسیتک یا الکتریک یا حتی خود گیتار کلاسیک با پیک نمیشه زد. اما با فینگر چرا.
ما تو موسیقی راک و متال هیچ وقت آهنگ هایی با آرپز هایی سبک هایی مثل کلاسیک یا فلامینکو نداریم.

یک فیلمی بود که استیووای با یک پسر دیگه حالت کلکلی داشتند که استوای پیننگ میکرد و طرف فینگر! حالا شاید در عمل چرت باشه اما تیکه آخرش اگر واقعیت داشته باشه به هدف نشان دادن توانایی های فینگر در نوازنده وارد رو در مقایسه با پیکنیگ میخواد نشون بده.

[randy_rhoads]

ببنید شاید شما منظورتون اینکه ریشه ی سوئیپ در جز هست... بله این درسته ولی اینکه این سوئیپ رو با فینگر اجرا میکردن کاملا غلط... در ضمن اونی رو که شما در فیلم کراوس روود دیدی اجرای قطعه پاگانینی بوده و به صورت ارپجیوس هست نه سوئیپ... در ضمن من فکر میکنم منظور اقای شهرام اجرای کامل راک با فینگر هست و استفاده نکردن مطلق از پیک و گرنه اینو همه میدونن که فینگر در جا و فضای خودش کارایی لازم رو داره ولی نوازندگانی مثل مارک نافلر یا جف بک که کلا از پیک استفاده نمیکنن قطعا خیلی از تکنیک ها رو هم نمیتونن... در مورد ارتیفیشال هم منظور ما اون صدای خوب و زیبای جیغ کشیدن هستوگرنه با هر چیزی میشه این رو اجرا کرد مثل اینکه شما نوازندگی درام مارک پرت نوی رو با روی در قابلمه کوبیدن یه بچه 3 ساله مقایسه کنی هردو صدای میدن ولی این کجا و ان کجا...

[alimetallica_2]

ببنید شاید شما منظورتون اینکه ریشه ی سوئیپ در جز هست... بله این درسته ولی اینکه این سوئیپ رو با فینگر اجرا میکردن کاملا غلط... در ضمن اونی رو که شما در فیلم کراوس روود دیدی اجرای قطعه پاگانینی بوده و به صورت ارپجیوس هست نه سوئیپ... در ضمن من فکر میکنم منظور اقای شهرام اجرای کامل راک با فینگر هست و استفاده نکردن مطلق از پیک و گرنه اینو همه میدونن که فینگر در جا و فضای خودش کارایی لازم رو داره ولی نوازندگانی مثل مارک نافلر یا جف بک که کلا از پیک استفاده نمیکنن قطعا خیلی از تکنیک ها رو هم نمیتونن... در مورد ارتیفیشال هم منظور ما اون صدای خوب و زیبای جیغ کشیدن هستوگرنه با هر چیزی میشه این رو اجرا کرد مثل اینکه شما نوازندگی درام مارک پرت نوی رو با روی در قابلمه کوبیدن یه بچه 3 ساله مقایسه کنی هردو صدای میدن ولی این کجا و ان کجا...

بله منظور من همان در همان سبک جز هست. خوب جز یکی از بی کران ترین دریاهای موسیقی مخصوصا برای گیتار الکتریک هست. من به این سبک به هیچ وجه علاقه ندارم، به هیچ یک از زیرشاخه های جز.
تنها چیزی که من رو جذب جز موزیک میکنه (که الان دیگه کمتر مشاهده میشه و بیشتر گذشته اینجوری بود) ایمپروایزنیگ های فالبداحه بدون هماهنگیشون بود. خودم عاشق این کار هستم و حتی وقتی تلویون میبنم سعی میکنم با گیتار آهنگ ملودی زمینه موسیقی فیلم یا حتی یک سریال درپیتی ایرانی رو هم بزنم. این چیزی بوده که جز بهش اهمیت میداده و از این رو نوازندگان خلاقی در خودش پرورش داده که شاید برخی از اونها رو حتی نشه با هندریکسها مقایسه کرد، اما اوازشون از کافه ای که بودند به کوچه بالایی هم نرفته.
جز نوازی از اصول کلاسیک پیروی نمیکنه، در حالی که راک سعی میکنه تاجایی که براش ممکنه از اصول پیروی کنه. همین پروی نکردن باعث خلاقیت ها و اجرای صداهایی نابی میشه که شاید دیگه شنیده نشده و زیاده ذهن خلاق باشه. من این رو ضعف نمیدونم و نقطه قوت میدونم.
شما با پیک نمیتونی روی 3 سیم ارتفیکال کنی، اما با فینگر میتونی این کارو انجام بدی. شاید بنده و شما نتونیم به اون تیمزی این کار رو انجام بدیم، اما یک جزر حرفه ای احتمالا برای فینگر نوازی و رغابت با پیک زن ها چینین تدبیری رو اندیشیده.
من منکر تمام بخش های صحبت های شما نمیشم، اما به نظرم در کل فینگر برای راک میتونه خیلی مناسب باشه. اما برای متال نه.
بارز ترین نمونه رو هم Dire Stratis مثال زدم و نوزاندگی خاص و ویژه Mark Knopfler. اما من تابحال ضعفی از مارک ندیدم واقعا. چون کارهاش رو خیلی جدی دنبال کردم و به کارش اشنا هستم.
در Dire Stratis مارک هیچ وقت اثر خشنی رو به نمایش نگذاشته، اما من تو خود یوتیوب ازش کارهایی شبیه به کارهای سنگین هارد راک مشاهده کردم که در اونها هم با فینگر عمل میکنه و واقعا کارش بی نظیر هست.

البته خیلی از مسائل هم سلیغه ایست و لهجه گیتار هم مهمه.
من کار فینگر بیس کلیف براتون رو میپرستم، اما کار پکنیگ جسیون رو به فینگر رابرت واقعا ترجیه میدم و فکر میکنم در آهنگ های متالیکای کنونی فینگر زدن راب یک ضعف هست نه نقطه قوت. اما اگر کلیف بود دیگر چنین حرفی نمیزدم.

در واقع این یک قانون است که نمیشد خر و خرما را با هم داشت، هرکدام مضایایی دارد و هرکدام هم نقاط ضعف.
نقطه ضعف پیک محدود بودنش است و نقطه ضعف فینگر فاصله حهجه ها در دست های متفاوت و البته کند بودن سرعت پیشرفت.
(لازم به ذکر است بیسیار از فیگر نوازان با پوست دست مینوازند „من هم اینچنین میکنم” و بسیاری از ناخون استفاده میکنند، بسیاری هم از هر دو اینها در هنگام مناسب بهره میبرند)

[AdrianH]

سلام
من تو چند تا از تمرینهای کتاب ریتم گیتار تروی استتینا چاپ 1986 به مشکل برخوردم:
1. با وجود اینکه زبانم خوبه ولی توضیحات رو بخوبی متوجه نمیشم! یعنی فارسی هم باشه اینجوری نمیفهمم ! لطفا این دو تا chord رو توضیح بدید و فینگرینگشون رو... اگر عکس هم بذارید که دیگه خیلی ممنون!








2. در دو تمرین از این chord ها استفاده شده که اصلا نمیتونم بزنمشون... خیلی ممنون میشم اگر کمک کنید .







در ضمن بابت کیفیت عکسها عذرخواهی میکنم...
ممنون.

[abbys]

دوست عزیز اینها نشون دهنده اکورد سل هستند ولی حالت دوم صدای شفافتری داره ومرسوم تر هست انگشتگذاریش هم به این صورته که انگشت دوم رو روی فرت 3 از سیم 6 قرار بدین و با قسمت پایین انگشت 2 سیم 5 را بی صدا کنید توجه کنید که از سیم 5 نباید صدایی در بیاد وبا انگشت 3 روی فرت 3 از سیم 2 ودر اخر انگشت 4 روی فرت 3 از سیم 1 قرار گیرد وحالا شما باید روی هر 6 سیم پیک بزنید
اکورد بعدی هم <ر> می باشد یعنی شما از درجات 1 3 5 با تونیک<ر> استفاده خواهید کرد و انگشت گذاری به این صورت که انگشت 1راروی فرت 2 از سیم 3 قرار دهید وانگشت 2 را روی فرت 2 از سیم 1 و در اخر انگشت 3 در فرت 3 از سیم 2 قرار داده شود و شما باید چهار سیم اول را ضربه بزنید

[HADILLICA]

من از اونجایی که تا سه چهار ماه دیگه به استادی چیزی دسترسی ندارم و تا الان هم به دلیل بعضی مشکلات (اکثرا مالی و گاها زمانی) خودم بیشتر از طریق گیتار پرو و کتاب های لید و ریتم تروی استتینا تمرین کردم. الان دارم نت های روی دسته گیتار رو حفظ می کنم و بعدش می خوام برم سراغ گامهای مینور و ماژور.
سوالی که دارم اینه که اولا این روش ها خوبه به نظرتون و دوما اینکه من خیلی کم نت آهنگ هایی که می زنم رو حفظ می کنم و به جز 5شش تا آهنگ نصفه و نیمه از متالیکا و دث و آرچ انمی چیز دیگه ای حفظ نیستم. همیشه از روی نت ها می خونم و می زنم و خیلی روی یادگیری یه آهنگ خاص تاکید ندارم، چون فکر می کنم اون مقدار وقتی رو که آدم می خواد بذاره سر حفظ کردن یه آهنگ کامل، می تونه استفاده های بهتری ازش بکنه(و البته تنبلی هم بی تاثیر نبوده). بقیه مواقع هم تمرین هام فقط در جهت بالا بردن سرعت نوازندگیم هستش.
به نظر خودم اینا روش های خوبیه نظر شما رو هم می خوام بدونم. مرسی.

[shahram201]

من از اونجایی که تا سه چهار ماه دیگه به استادی چیزی دسترسی ندارم و تا الان هم به دلیل بعضی مشکلات (اکثرا مالی و گاها زمانی) خودم بیشتر از طریق گیتار پرو و کتاب های لید و ریتم تروی استتینا تمرین کردم. الان دارم نت های روی دسته گیتار رو حفظ می کنم و بعدش می خوام برم سراغ گامهای مینور و ماژور.

سوالی که دارم اینه که اولا این روش ها خوبه به نظرتون و دوما اینکه من خیلی کم نت آهنگ هایی که می زنم رو حفظ می کنم و به جز 5شش تا آهنگ نصفه و نیمه از متالیکا و دث و آرچ انمی چیز دیگه ای حفظ نیستم. همیشه از روی نت ها می خونم و می زنم و خیلی روی یادگیری یه آهنگ خاص تاکید ندارم، چون فکر می کنم اون مقدار وقتی رو که آدم می خواد بذاره سر حفظ کردن یه آهنگ کامل، می تونه استفاده های بهتری ازش بکنه(و البته تنبلی هم بی تاثیر نبوده). بقیه مواقع هم تمرین هام فقط در جهت بالا بردن سرعت نوازندگیم هستش.

به نظر خودم اینا روش های خوبیه نظر شما رو هم می خوام بدونم. مرسی.

یادگیری ساز بصورت خودآموز (حداقل در مراحل ابتدایی) میتونه باعث بروز مشکلاتی بشه که بعداً حل کردنش مشکله. حتی نکات به ظاهر کوچکی مثل نحوه صحیح گرفتن پیک در دست، اگر از ابتدا بصورت درست انجام نشه بعداً مطمئناً دردسرساز میشه و شما شاید مجبور بشی چند برابر زمان عادی، برای رفع یک عادت غلط وقت صرف کنی. بنابراین توصیه شخصی من اینه که شما این سه چهار ماه رو هم دندون روی جیگر بذار و در این مدت، روی تئوری موسیقی کار کن تا بعد انشاءالله آموزش رو با استاد شروع کنی. دونستن تئوری موسیقی نقش بسیار مهمی روی پیشرفت در یادگیری هر سازی داره (خیلی بیشتر از اونچه که خیلی ها تصور میکنن).

حفظ کردن نتهای دسته گیتار هم در این مرحله و این فرصتی که در اختیار داری، فکر خوبیه بنظر من. یکی از روشهای باحالی که برای این کار وجود داره، روش پیشنهادی جو ستریانی هست. به این صورته که شما مترونوم رو روی 60 قرار میدی (مثلا) ، بعدش یک نت خاص رو روی سیم 6 (بم ترین سیم) انتخاب میکنی، مثلاً سل. بعد با هر ضربه مترونوم، نت سل رو روی پوزیشن های ممکن روی سیم 6 میگیری. همین کار رو برای نتهای دیگه روی همین سیم انجام میدی. بعدش میری سراغ سیم 5 و بازهم روش بالا رو تکرار میکنی. مهم اینه که با هر ضربه مترونوم بتونی نت رو بموقع بگیری. در صورت لزوم میتونی تمپوی مترونوم رو پایین تر هم بیاری و وقتی که یه کم تسلط بیشتری پیدا کردی، سرعت مترونوم رو ببر بالاتر. مهم اینه که این کار برای تمام 12 نت در تمام پوزیشن ها انجام بشه.

از روی نت زدن چیز بدی نیست، کما اینکه در موسیقی کلاسیک آهنگ ها تقریباً همیشه از روی نت نواخته میشن. اما توی موسیقی راک یا متال چنین کاری انجام نمیشه و بالاخره مجبوری به سمت حفظ کردن آهنگ ها بری. برای آهنگ های ساده، ممکنه از روی نت زدن راحت تر باشه ولی مطمئن باش با پیچیده تر شدن تکنیک ها، راهی جز حفظ کردن کل آهنگ نداری!

در مورد سرعت نوازندگی هم اصلاً عجله نکن! بذار مبانی کار درست انجام بشه، یعنی استایل صحیح رو پیدا کنی و نتها رو درست و سالم بتونی اجرا کنی. بعد از اون به تدریج فکر افزایش سرعت نوازندگی باش.

موفق باشی!