لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: به چه کسی استاد بگوییم؟

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    z_m آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    29398
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    سن
    37
    نوشته ها
    738
    میانگین پست در روز
    0.15
    تشکر از پست
    1,289
    1,898 بار تشکر شده در 658 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add z_m on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 7/0
    Given: 1/0
    میزان امتیاز
    14

    Exclamation به چه کسی استاد بگوییم؟


    0 Not allowed! Not allowed!
    به چه کسی استاد بگوییم؟



    از نظر استاد پایور، لقب استاد به چه کسی داده می شود؟
    از آن جا که استاد پایور فرد دقیقی بوده اند و همواره سعی می کرده اند برای هر چیز تعریف دقیق و کاملی ارائه دهند و مهم تر از همه به جنبه ی فردی و اجتماعی نوازندگان و موسیقیدانان در جامعه بسیار اهمیت می داده اند،
    در پاسخ به مصاحبه کننده ی مجله ی «ادبستان» که به استاد گفتند:«هرچه دل تنگتان می خواهد بگویید! خاطره ای، صحبتی، هر چه در نظرتان می رسد بگویید». کلمه ی «استاد» را چنان کامل و جامع شرح داده اند که به قول خودشان: استانداردی است که با آن می شود هنرمندان موسیقی به خصوص نوازندگان را سنجید. گفته های ایشان را عینا از مجله به اینجا منتقل می کنم.
    «در همین مجله ی ادبستان و مجلات دیگر زیاد صحبت از استاد است و به همه کس لقب استاد می دهند. یادم می آید که در گذشته به همه «هنرمند» می گفتند و حتی در رادیو صحبتی بود که می گفتند هر که از خانه اش قهر می کند ، یا خواننده می شود ، یا هنرمند! حال از بعد از انقلاب در رشته ی موسیقی همه «استاد» شده اند. از نظر خودم می خواهم استاد را تعریف کنم. اگر هم مورد پسند بعضی ها نیست به هر حال نظری است. قبل از اینکه راجع به استاد صحبت کنم، ابتدا باید ببینیم به چه کسانی «نوازنده» یا «خواننده» می گویند. (البته بحث من روی آهنگساز یا رهبر ارکستر و یا محقق موسیقی نیست. باید اصالت آنها را پیدا کرد.)
    استاد در درجه ی اول باید خواننده یا نوازنده ی خوبی باشد. اول ببینیم به چه کسی نوازنده یا خواننده خوب می گویند. من پنج عامل برای این امر در نظر گرفته ام:
    اول اینکه ردیف و گوشه های موسیقی ایرانی را به طور کامل و صحیح و علمی بداند.

    دوم اینکه باید تسلط در ساز یا آواز داشته باشد، یعنی آنچه را می داند بتواند روی ساز یا آوازش پیاده کند، شاید بدانید اشخاصی بودند که خواننده بودند و تمام ردیف ها را خوب می دانستند اما نمی توانستند به آواز بیان کنند. یا نوازنده بودند اما نمی توانستند درست بزنند. نوازنده یا خواننده باید بر تمام تکه ها مسلط باشد و بتواند آنها را به خوبی پیاده کند.

    سوم این که نوازنده یا خواننده، باید «ذوق» داشته باشد. تسلط و علم داشتن به تنهایی کافی نیست. درست زدن تمام ردیف ها مثل درس جواب دادن است. نوازنده یا خواننده باید ذوق و استعداد پرورش اینها را داشته باشد. اصلا ذوق و استعداد در تمام هنرها پایه و اساس است. باید خودش بتواند چیزی عرضه کند.




    چهارم اینکه در کشور ما نوازنده یا خواننده باید دارای شخصیت هنری باشد. به نظر من اگر هنرمند بخواهد در مجلسی شرکت کرده و پای هر بساطی بنشیند هنرمند نیست. باید سعی کند شخصیت خود را حفظ کند. چرا که جامعه ما نسبت به هنرمندان بدبین است. باید سعی کند بیشتر از افراد دیگر شخصیت داشته باشد. مرحوم تهرانی می گفت: اگر دیگران جوراب پاره بپوشند یا لباس کثیف، عیبی ندارد اما اگر من هنرمند یک خال روی یقه ام باشد می گویند:«بفرمایید! این هم از هنرمندان». به همین علت است که بسیاری از مردم به مابدبین هستند. درست نیست که هنرمند خودش را همه جا عرضه کند. مثلا در کاباره بخواند و به مجلس عروسی و غیره برود. البته هر کسی جای خودش را دارد ولی هنرمندان واقعی نباید این کار را بکنند.

    پنجم اینکه به موسیقی علمی وارد باشد. دیگر امروز نمی توان گفت هنرمند «نت» نداند یا با سازهای موسیقی آشنایی نداشته باشد. حتی وقوف بر اطلاعات علمی در موسیقی بین المللی لازم است. هنرمند ما تا حدودی باید با تئوری موسیقی هم آشنایی داشته باشد. این پنج عامل را من برای یک نوازنده یا خواننده لازم می دانم. شاید بگویید اینها برای نوازنده ی ضرب لازم نیست. اتفاقا خیلی هم لازم است. چرا که مرحوم تهرانی ردیف موسیقی را خوب می دانست و به همین علت استاد بود. تصانیف را می خواند و با ضرب می زد.
    تازه با این پنج عامل می شود نوازنده یا خواننده ی خوب. آن وقت دو عامل دیگر هست که شخص را استاد می کند:یکی اینکه هر استادی باید ردیف مشخصی از خودش داشته باشد. به این معنا که از تسلط در علم موسیقی و تجربیاتش در ساز زدن و مطالعاتی که چندین سال انجام داده و استفاده از ردیف قدیم، کار تازه ای انجام دهد. چنان چه استاد صبا ردیف های تازه داشت حتی «دیلمان» را استاد صبا به ردیف اضافه کرد. هنرمند باید سعی کند با تکنیک بهتر و علم بیشتر ردیف های بیشتری بیاورد. کسی که پنج عامل مذکور را داشته باشد و ردیف هم داشته باشد، باید شاگرد هم تربیت کند تا به او استاد بگویند. »

    آه که یک دیده بیدار نیست
    هیچ کس از درد خبر دار نیست


  2. 12 کاربر برای این پست از z_m تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بیوگرافی بزرگان
    توسط melodyekohan در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 47
    آخرين نوشته: Sunday 22 January 2012, 11:27 AM
  2. پاسخ: 9
    آخرين نوشته: Tuesday 18 January 2011, 09:00 PM
  3. پاسخ: 5
    آخرين نوشته: Sunday 9 January 2011, 02:35 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •