اظهار نظر سیاوش قمیشی در مورد موسیقی سنتی ایران

[Hmd_N]

چشممان به جمال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] هم روشن شد !!! به هر حال ديد و بازديد اگر هيچ فايده اي نداشته باشد لااقل اين سود را داشت كه ماهواره فاميل باعث شد در كانال تلويزيوني تپش ، مصاحبه اي بين عليرضا اميرقاسمي و جناب هنرمند سرشناس سياوش خان قميشي را ببينم . در آن گير و دار كه همه در حال طرح نقشه براي حمله حساب شده تر به خوراكي ها بودند ، پيش خودم گفتم به هر حال نظرات و صحبت هاي يك خواننده پاپ را كه لااقل كمي سنگين تر و متين تر از سايرين است و آثارش را نيز كم و بيش به واسطه دوستان شنيده ام بشنوم ... ببينم حرف حسابش چيست... مصاحبه ادامه داشت و همه چيز خوب بود تا رسيد به اينجا ...

- اميرقاسمي : سياوش جان آيا موسيقي سنتي هم گوش مي كني ؟
سياوش : نه نه ... به هيچ وجه ... هرگز . (حركات دست و سر طوري بود كه گويا به يك آمريكايي گفته ايم بيا كشك و بادمجان بخور !)

- اميرقاسمي : سياوش آيا نوعي از موسيقي هست كه تو از آن متنفر باشي ؟ يعني اگر در اتاقي باشي و آن را پخش كنند تو بلند شوي و بيرون بروي يا از صاحبخانه خواهش كني كه آن را قطع كند ؟
سياوش : بله هست... همان موسيقي سنتي ... يك لحظه هم حاضر نيستم بشنوم ... البته اسم درست آن هم همين است كه تو گفتي عليرضا جان ... سنتي ... بعضي ها مي گويند موسيقي اصيل ... من نمي فهمم يعني چه ؟ يعني فقط آن اصيل است و هيچ چيز ديگر اصيل نيست ؟


بنده سراپا تقصير ، كاري به آن بخش از صحبت هاي سياوش خان قميشي كه راجع به اصالت و اين ها است ندارم چون كار ، كار من نيست و بايد مورخين و مطلعين و تا حدي نيز فلاسفه روي آن بحث كنند ... اما با آن بخش كه ايشان اينگونه اظهار انزجار از موسيقي كلاسيك ايراني (اين كه درست است هان ؟؟؟) فرمودند كمي مشكل دارم ... يعني دليلش را اصلا نمي فهمم و نوع تفكر اين آقا را درك نمي كنم ... البته تقصير هم ندارد ، طوري با ايشان برخورد شده است كه فكر كرده اند يكي از فلاسفه بزرگ دنيا و يكي از پيروان صادق هدايت يا فرانتس كافكا هستند و شاعر نااميدي و ياس متعالي مي باشند و پرچم دار مكتب ايده آليسم ايشانند ... خيلي خوب است به ايشان بگويم شما يك وقت خودت را با دكتر سروش فيلسوف اشتباه نگيري !!! از آقايي كه ترك وطن كرده اند ، به لس آنجلس و همه آن چيزهايي كه به دنبالش هست پناه آورده اند ، عمري در ايران نبوده اند و مشكلات مسائل فرهنگي ايران ،‌ مانند سينما ، موسيقي ، هنرهاي تجسمي ديگر مثل نقاشي ،‌ پيكره سازي ، تئاتر و ... را نمي دانند ... اصولا هويتي ريشه دار براي خود قائل نيستند كه دلشان براي فرهنگ و نام ايران سوخته باشد ... اينگونه اظهار نظري چه مفهوم و دليلي دارد ؟؟؟ اگر اين اظهار نظر را اميرقاسمي يا هر كدام از لس آنجلسي ديگر كرده بودند اصلا اشكالي نداشت... اما وقتي كساني كه خودشان هم مي دانند طرفداران زياد (اصلاح مي كنم ، بسيار زياد !) در ميان جوانان ايران دارند اينگونه صحبت مي كنند واقعا بايد بر آنها شوريد ... شخصي مانند آقاي قميشي كه همه شهرت و هستي شان به خاطر نبودن در ايران و خواندن ترانه هايي در وصف اين غربت است ، اگر واقعا همانگونه كه خودشان فرمودند عاشق تهران هستند !!! (البته مقيم اروپا بودند براي يك زندگي آرامتر !!) بايد طور ديگري صحبت كنند ...
در اين زمانه كه موسيقي پاك و بي آلايش ايراني از همه طرف مورد هجوم كسان و ناكسان قرار دارد ، آيا شايسته نيست ايشان اينطور صحبت كنند كه مثلا موسيقي ايراني هم از موسيقي هاي غني دنياست و خوب است جوانان علاقه مند به موسيقي پاپ ، اينقدر بي توجه به آن موسيقي نباشند ... و مانند اين حرف ها ؟ كسي كه اين عقبه طرفداران را دارد آيا بهتر نيست از نفوذ و شهرت خود در جهت دفاع از مسايل ميهني اش استفاده كند ؟ من مي فهمم كه ايشان خواننده پاپ است... اما مي تواند لا اقل بگويد موسيقي ايراني هم جلوه هاي هنري زيبايي دارد كه البته من دوستش ندارم ... مگر استاد شجريان تا كنون يك بار چنين اظهار نظر مضحكي راجع به موسيقي پاپ آلوده امروز كرده اند ؟ ايشان بارها گفته اند به هر حال جوانان ما اين موسيقي را مي پسندند و رايج است... نمي شود با آن مبارزه كرد ...
نكته ديگر اين كه اكنون كه در همان لس آنجلس صدها ترانه توليد مي شود كه در بهترين حالت شعر آن اين است : „يه ماچ داد و دمش گرم !” ... و موسيقي هاي مانند موسيقي آرش كه اصولا فاقد ملودي است و سراسر موسيقي تكرار ريتم هاي ساده و متناوب است ، آيا شخصي مانند آقاي قميشي كه تعداد كثيري از جوانان ايراني ايشان را موسيقي دان برتر و آهنگساز چنين و چنان مي دانند بهتر نبود در پاسخ اين سوال كه از چه موسيقي متنفر هستي ؟ ، به برخي موسيقي هاي فوق العاده نازل پاپ اشاره كنند ؟‌ كما اينكه بارها ديده ام خواننده ديگري كه سطح و روش كارش شبيه آقاي قميشي و چه بسا برتر از ايشان است در پاسخ اين سوال كه از چه چيز ناراحت مي شوي ‌، گفته است از ترانه بد ... و موسيقي بد ... كه اين روزها توليد مي شود ... چگونه سياوش قميشي ، از اين خيل عظيم ترانه هاي آب دوغ خياري كه نه ملودي دارند و نه شعر و نه حتي صداي مناسب خواننده ! (هيچكدام از سه فاكتور اصلي !) آري از اين خيل عظي مي گذرد و ساده و راحت مي گويد : موسيقي سنتي ... واقعا نمي توانم گوش كنم ...

لطفا طرفداران آقاي قميشي منصف باشند و حرف بي منطق نزنند ... در جواب اين پست من هم ننويسيد كه او چنين و چنان است و اين كارش را گوش داده اي و شاهكار است و اين حرف ها ... من نمي گويم آثارش بد و مبتذل است... كارهايش را هم گوش می دادم ... اما منطق اين حرف چيست ؟ جالب اينكه با افتخار اعلام كرد كه در دنيا فقط از سوسك مي ترسد ... عاشق گربه و عينك است... و البته از دختري به نام فيروزه خيلي خوشش آمده (البته گفت از شخصيتش !) و برايش آلبومي دارد مي سازد كه همه مخارجش را هم خودش داده است... آيا او فكر كرده هر كس كه از سوسك بترسد و عاشق گربه باشد و معشوقه بگيرد ، خيلي فيلسوف است ؟ دريغ...

واقعا متاسفم ...