تعری? موسیقی






چون هر علمی را تعری? و موضوعی است که ذکر آن در مقدمه خالی از ? ایدتی نیست بنابراین به ذکر مقدمه ای از اقوال قدما (از ایرانی و غیر ایرانی) در تعری? این علم و ? ن مبادرت می کنم :






ابو نصر ? ارابی در احصاءالعلوم می نویسد موسیقی علم شناسایی الحان است و شامل دو علم است : علم موسیقی عملی ، و علم موسیقی نظری . امروز نیز موسیقی دو شاخه دارد موسیقیث نظری که اصول علمی و ریاضی موسیقی را شامل است ، و در حقیقت از شاخه های ? یزیک صوت محسوب می شود ؛ دیگر موسیقی عملی که ? نی یا هنری به شمار می آید .






ابو علی سینا گوید : موسیقی علمی است ریاضی که در آن چگونگی نغمه ها ، از نظر ملایمت و تنا? ر و چگونگی زمانهای بین نغمه ها بحث می شود تا معلوم شود که لحن را چگونه باید تعری? کرد .






ا? لاطون در تعری? موسیقی گوید : (موسیقی یک ناموس اخلاقی است که روح به جهانیان ، و بال به ت? کر، و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی ، و حیات به همه چیز می بخشد . جوهر نظمی است که خود برقرار می کند و تعالی آن به سوی هر چیزی است که نیک و درست و زیباست و با اینکه نامریی است شکلی است خیره کننده ، هوس انگیز و جاویدان)


در سنوات اخیر که تعری? ی که بتهوون نموده با تعشق و شی? تگی همراه است می گوید : موسیقی مظهری است عالی تر از هر علم و ? لس? ه ای . اگر بخواهیم تعری? دیگر از موسیقی بنماییم که دور از تعصب و تعشق و شی? تگی باشد یعنی خلاصه جنبه نظری صر? داشته باشد باید بگوییم : موسیقی صعود اصوات است از سکو ت مطلق به سوی ارتشاعات پیوسته سریعتر تا مراحلی که گوش بتواند درک نسبت و سنجش موزیکی آنها را بنماید . به اعتبار همین نظریه موسیقی قادر است علاوه بر موسیقی بشری و القاء احساسات آن کلیه اصوات موزیکی حیوانات و طبیعت را تقلید کند .


خلاصه آنکه هنر زبان روح بشر و موسیقی زبان دل و عالیترین تجلی قریحه انسانی است














پیدایش موسیقی






رقص _ آواز _ شعر


بشر با درک زیبایی از طبیعت الهام گر? ت و با تقلید اشکال و آهنگهای طبیعی و انعکاس این آثار ، هنر را که یکی از عوامل مهم ابراز احساسات و بیان زیبایی است به وجود آورد و آن را به صورت های گوناگون منعکس نمود . غم و شادی و احساسات انسانی م? اهیم واحدی است ، و اختلا? در طرز بیان و توصی? آن است.


رقص و شعر و موسیقی با بشر بوجود آمد و انسان از زمانی که پا به عرصه وجود گذاشت و در آغوش طبیعت بدون قید وبند و به طور آزاد مانند حیوانات در ظلمت جهل و نادانی زندگی می کرد ، دارای احساسات و عواط? و واجد تاثرات و حالات ن? سانیی مانند بیم و امید ، غم و شادی ، میل و ن? رت ، و سایر کی? یات درونی و در دوران زندگانی نیز پیوسته و محکوم عواط? و احساسات خود بوده است. بشر از مناظر دلکش طبیعت و کوه و دشتهای سبز و خرم و رنگهای گوناگون و بهار ? رح انگیز و عطر گلها و و الحان مطبوع پرندگان و درخشندگی خورشید و آسمان زیبا و ش? ا? و امثال اینها لذت می برد و همانطور که از مناظر زیبا و دل انگیز طبیعت منبسط می شد و به وجد می آمد از مظاهر غضب و قهر طبیعت و مصایب گوناگون اندوهناک شده ، وحشت می کرد و پیوسته از آن گریزان بود .


ارسطو ? یلسو? یونانی می گوید (شعر و رقص دو شاخه از یک ریشه اند) بعضی می گویند که رقص شعر متحرک است. به هر حال این پدیده طبیعی از قدیم وسیله بیان و تجسم احساسات بشر بوده است.


از زمانی که بشر توانست ان? عالات درونی خود را به وسیله صدا نمایش دهد و وزن را از صداهای منظم و مختل? طبیعت بدست آورد ، موسیقی را بوجود آورد زیرا جهان پر از اصوات است ، و عالم خلقت بر توازن و انتظام استوار است.


لئوپلد دو? ن درباره موسیقی گوید : ریشه موسیقی به عهد کهن ارتباط دارد موسیقی صوتی با سخن به وجود آمده است. در واقع همان روزی که انسان توانست برای نخستین بار ، خوش ها و رنجهای خود را با صدا نمایش دهد مبدا موسیقی به شمار است به عقیده او موسیقی انسانی نتیجه صداهای منظو و مختل? طبیعت است و هر صوتی حالت و وضعی را مجسم نموده و موجب پیدایش ساز خاصی گردیده است.






شعر و موسیقی و رقص زادگان یک مادرند . این هر سه وملود عواط? و احساساتند . همان معلمی که خنده و گریه و شاعری را به بشر آموخته رامشگری را نیز به او یاد داده است.


بعد از آنکه بشر به تمدن نزدیک گردید با اختراع آلات و ادوات موسیقی از الحان و نواهایی که در ذهن او حالت مطبوع و دلپذیر ایجاد می کرد تقلید نمود و با سرودهای مذهبی به نیایش ارباب انواع پرداخت و وسیقی راغ رکن اصلی دین قرار داد و از رقص و آوازهای ضربی و غیر ضربی در جشن و سرود و پرستش خدایان خود است? اده نمود.










پبدایش سازهای موسیقی






طبیعی ترین وسیله آواز ، سینه و حلقوم طبیعی انسانی و ساده ترین وسیله ایجاد وزن ، دستهای آدمی است انسان با بر هم زدن دستها وزن را نگاه می داشته و نغمه ها و آهنگها را همراهی می کرده است. بعدها بشر از شاخ حیوانات و روییدنیهایی که در دسترس داشت ، سازهای بادی مانند بوق و نی را اختراع کرد و با کمک حس شنوایی سوراخهایی ، با توجه به معتقدات نجومی و اعداد مقدس ، در آنها تعبیه نمود که اکنون به صورت های گوناگون تکامل یا? ته است. همچنین انواع طبلها و سازهای ضربی را اختراع کرد و در تکامل آنها کوشید . گمان می رود در اختراع سازهای زهی از کمان الهام گر? ته ، از شکل آن است? اده کرده و آن را به صورت چنگ در آورده است و به تدریج به اختراع انواع آن دست زده است و اندک اندک نواقص آن را بر طر? ساخته . اکنون انواع سازهای زهی به صورتهای گوناگون تکامل یا? ته است مانند : کمانچه ، و ویولن و غیر اینها . همچنین به اختراع سازهای دیگر تو? یق یا? ته و به تدریج آنها را رو به تکامل برده است


در کاوشهای باستان شناسی سازهای بادی و زهی ،چون نی و چنگ و غیر اینها را یا? ته اند که تاریخ آنها به چند هزار سال پیش از میلاد می رسد . همچنین در سنگ نبشته ها و حجاریها و بر روی اشیاء یا? ته شده، صورت این قبیل سازها حک و نقر شده است بشر با اختراع سازها و ادوات موسیقی از الحان و نواهایی که در ذهن او حالت مطبوع و دلپذیر ایجاد می کرد تقلید نموده و پیوسته در راه تکامل آن گام برداشته است.










منبع : کتاب تاریخ موسیقی ایران


نوشته ی: مرحوم حسن محشون