لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: تاپیک طرفداران سیاوش قمیشی

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    Leon آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    726
    تاریخ عضویت
    Mar 2007
    نوشته ها
    1,907
    میانگین پست در روز
    0.30
    تشکر از پست
    960
    7,753 بار تشکر شده در 1,683 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 18/9
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    19

    پیش فرض تاپیک طرفداران سیاوش قمیشی


    0 Not allowed! Not allowed!
    سیاوش قمیشی (متولد 1324-1945 در اهواز و بزرگ شده در تهران) آهنگساز, شاعر, تنظیم کننده و خواننده ای ست که در بین عموم به عنوان خواننده و برای خواص به عنوان آهنگساز و خواننده اعتباری ویژه و متفاوت دارد. نخستین وجه و شاید مهم ترین وجه تفاوت آثار سیاوش قمیشی در ملودی هایش نهفته است. ملودی هایی بسیار متأثر از موسیقی کلاسیک (اصیل) ایران و در عین حال مبتنی بر آکورد های غیر معمول و کاملأ غیر ایرانی که ترکیبی عجیب و درخشان را از موسیقی ایرانی و غربی در قالب ترانه های پاپ (Popular) به وجود آورده است و همچون مهری برجسته, برداشت ناب سیاوش قمیشی را از هنر ایرانی با اشرافی جامع بر انواع موسیقی غیر ایرانی به نمایش می گذارد. در بیشتر آهنگهای ساخته سیاوش رگه هایی روشن و قوی از موسیقی ایرانی را می توان یافت که گرچه روایت جز به جز موسیقی ردیفی ایران نیستند اما به خوبی حس ایرانی بودن را حتی در ذهن شنونده ی غیر حرفه ای متبادر می کنند و این هنر اوست که با گریز آگاهانه از تکرار سنتی و نخ نما, ملودی های ظریف ایرانی را همچون تارهای طلا بر پیکره ی ترانه اش می بافد. با کمی دقت در آلبوم های سیاوش میتوان بسیاری از برداشت های آزاد وی را از موسیقی کلاسیک ایران به وضوح مشاهده کرد. در واقع سیاوش قمیشی و هم نسلان موفقش آموزش موسیقی را از کودکی به طور خودآگاه یا ناخودآگاه با موسیقی ناب ایرانی شروع کردند. شنیدن روزمره ی اجراهای بسیار موثق و اصیل از بزرگان موسیقی ایران در سالهای 1320و1330 از رادیو تهران تجربه ای تکرار نشدنی برای هم نسلان سیاوش به عنوان کودکان آن روزگار و بزرگان آینده موسیقی نوین ایران بود که به مرور پس از آشنایی با حوزه های دیگر, موسیقی عملی را از طریق مراجع و منابع کاملأ جدا آموزش دیده وتجربه می کردند.

    سیاوش قمیشی خود سالهای 1970 را در انگلستان (مهد موسیقی راک) گذرانده و آموزش موسیقی دیده است. موسیقی گروههای بزرگ غربی و شرایط زمانی ? مکانی فعالیت آنها را از نزدیک درک و لمس کرده و آثارشان را عملا مشق و اجرا نموده است. این آمیختگی عملی با موسیقی روز دنیا در کنار ذهنیت و ناخودآگاه انباشته از ملودی های موسیقی ایران, زمانی که منشا خلق هنری قرار گرفتند ترکیبی نو و بدیع از ملودی و هارمونی را پدید آوردند که پیشتر همانندی نداشت. از این روست که موسیقی سیاوش قمیشی را یکی از بهترین نمونه های هنر هم نسلانش می دانیم. او با برداشت ویژه اش از انواع موسیقی و با توجه کامل به موزیک روز دنیا به ویژه در حیطه ی پروگرسیو تنظیم, صداسازی و میکس به مرز نوآوری و خلاقیتی کامل رسیده و در بیان خود قوام ودوام یافته است. همکاری با تنظیم کنندگانی آگاه و خوش ذوق (که بعضا با وجودی که ایرانی نیستند, توانسته اند با موسیقی ایرانی ارتباط برقرار کنند) و نکته سنجی شخص سیاوش در استفاده ی آگاهانه و هوشمند از صداسازی های الکترونیک و ساوند افکت های عجیب و بجا در تنظیم قطعاتش, به موسیقی او تنوعی خاص و رنگارنگی منحصر به فردی بخشیده است که موزیکالیته ی ترانه های او را به گونه ای بهتر و جذاب تر نمایان میکند. از لحاظ شعری, ترانه هایی که سیاوش برای کار انتخاب میکند چند ویژگی اساسی دارند که مهم ترین آنها سادگی و روانی کلام و دوری از پیچیدگی های معماگونه ی شعری است.

    سیاوش از دیرباز علاقه ای به استفاده از کلام روشنفکر مأبانه و غیر مردمی نداشته است و با انتخابی آگاه, به دام ابتذال ناشی از ساده پسندی و بی هویتی هم نیفتاده است. فضای ترانه های او فضایی روشن و امیدبخش است, به دور از سایه های خاکستری و سیاه رایج در ترانه ی نوین ایران.

    اعتراض موجود در ترانه های انتخابی او هم نوع با موسیقی ای, اعتراضی سیاه و خمود نیستو از تلخی و شیرینی توأم برخوردار است. جالب این که متقابلأ در کارنامه ی هنری سیاوش به هیچ رو با ترانه های بی معنی و سبک سرانه هم مواجه نمی شویم. شادترین ترانه های او, نه در کلام و نه در موسیقی به مرز انحطاط و ابتذال نزدیک نمی شوند و شعر و موسیقی ترانه های شاد او هم ا ز حدود تشخص, حجب و آبرومندی مأخوذ به حیا بیرون نمی روند. مضامین ترانه های سیاوش عموما مضامین و موضوعات عاطفی در حوزه زندگی فردی و اجتماعی اند و„عشق, زندگی و حرکت” در این میان نقش محوری و کلیدی دارند و داستان هر ترانه هم غالبأ با پایانی روشن و امید بخش همراه است. سیاوش در شناخت و کشف ملودی پنهان در شعر استعدادی خداداد دارد و با قوه ی درک ریتم بسیار خوب, ضرب آهنگ مناسب شعر و ملودی را برای کارش می یابد. به همین دلیل, در آلبوم هایش همه نوع ترانه با ریتم های گوناگون شنیده می شود, تنوعی که شنونده را دچار ملال ناشی از یکنواختی آلبوم نمی کند. او در اجرای ترانه هایش صاحب سبکی مشخص است. آشنایی عمیق با ملودی و تنظیم ترانه ای که آهنگ آنرا بر مبنای توان حنجره و نقاط ضعف و قوت صدای خود ساخته و ویژی های خاص صدایش اعم از تونالیته و موزیکالیته ی صدا, نتیجه ی خوانندگی اش را بسیار درخشان و پر ثمر کرده است. صدای زخمی و خش دار, آمیخته با تحریرها و غلت ظریف آواز ایرانی جملات آهنگین را با صمیمیت و احساسی ژرف و بی غش می خواند که گویی شعر و آهنگ تنیده بر هم, از جان خواننده بر می آیند و بر دل شنونده می نشینند. به جرأت میتوان گفت هیچ آهنگسازی در موسیقی ترانه ی نوین ایران, در طی سی سال گذشته همانند سیاوش قمیشی حرکتی رو به جلو و کمال طلب با حفظ و افزایش روز افزون تعداد مخاطبان نداشته است. ترانه های سیاوش قمیشی (ترانه به معنای جمع آهنگ و شعر و صدا) مخاطب عام دارد و این عمومیت به ویژه در بین جوانان دیده می شود. شاید او تنها آهنگساز/خواننده ای ست که هر چه بیشتر کار میکند مخاطبان و علاقه مندان جوان تری پیدا می کند و به زبان موسیقی به جوانان, زندگی, عشق و نشاط می بخشد, همچون دوستی همسن در خلوتشان میخواند و مانند پدری مهربان سنگ صبور درد های جوانی شان می شود. همه ما ? نسل بعد از انقلاب ? در داخل و خارج کشور با صدای سیاوش قمیشی زندگی کرده ایم , عاشق شده ایم, گریسته ایم, خندیده ایم و نفس کشیده ایم. با او بوده ایم و او با ما بوده است.

    موسیقی و صدای سیاوش همچون زندگی اش ساده, روان و بی پیرایه است و به سادگی در ضمیر پاک جوانان می نشیند و شاید از این روست که جوانان بسیار دوستش می دارند چرا که جوانی مظهر سادگی و یکرنگی ست. سیاوش قمیشی مانند سرزمین زادگاهش انسانی آفتابی است, آفتاب وجودش بی غروب باد.




    چیزی شبیه مصاحبه :

    سیاوش قمیشی در ۲۱ خرداد سال ۱۳۲۴در قمیش(محلی در دزفول) به دنیاآمد

    همین اول بگم که پارسال سیاوش تولدش به تنهایی جشن گرفت... علتش هم مشغله کاری(آلبوم ابی شب نیلوفری... و آلبوم خودش بی سرزمین تر باد...) و به قول خودش:

    „... و خسته از روزگار...”

    از تولد امسال هم متآسفانه خبری چندانی ندارم...

    سیاوش سه برادر و يک خواهر با نامهای سيروس ، سيامک ، سيمين داره که سياوش از همه کوچکتره...

    ۸ ماهه بود که به تهران آمد(یعنی آورده شد) ، از ۸ ماهگی تا ۱۴ سالگی در يوسف آباد تهران بود .

    ماجرای خریدن اول گیتار سیاوش هم شنیدنیه:

    „يک گيتاری توی ويترين يک کفش فروشی(مغازه کفش فروشی هاليوود در تهران) به عنوان دکور آويزان بود و من به پدرم هی می گفتم که اين رو می خواهم ، تا بالاخره شب تولدم اين گيتار به دستم رسيد و بلد هم نبودم که چه جوری کوکش کنم! فقط يک مقداری هر سيم رو انقدر سفت می کردم که صدايی ازش در بياد. تا بعد ها يک گيتاريستی آمد و به من گفت که اين کوکت غلط است و برايم درستش کرد ... که فکر کنم ۱۱ سالگی من بود”

    * برادر و خواهر سیاوش در لندن بودند و درس می خوانند. به اصرار برادر بزرگتر سیاوش که از علاقه او به موسیقی با خبر بود ، در ۱۴سالگی به لندن رفت. که به قول خود سیاوش :

    „۱۴ سالم هم نشده بود، سال دوم دبيرستان را تا نصفه خونده بودم که اومدم و غرق شدم در اين موسيقی ... در اونجا موسيقی اصلاً به طور کلی يک چيز درست و حسابی بود ، يعنی تلويزيون ها هفته ای چندين ساعت برنامه های موزيکال داشتند... مردم هم فکر و ذهنشون موسيقی بود و من هم خيلی لذت می بردم.”

    كار موسيقي را با زدن گيتار شروع كرده و در ۱۴ سالگي اولين آهنگ رسمي خود را با نام „ای قايقران به کجا می روی” براي ضياء ساخته است...

    از دورانی که سیاوش تو لندن بود باز هم از زبون خود سیاوش:

    "من دو سال با برادر بزرگترم بودم ولی افکارمون زياد در آن زمان با هم جور در نمی آمد و دعوامون ميشد! يعنی سوا شديم و بعد من آنقدر شبها می رفتم کلوپ و انقدر به موزيکها گوش می دادم ، با بچه های ارکسترها دوست بودم! و چون خودم ساز می زدم و اونها می دونستن ، يکی از ارکسترهايی که گيتاريستشون مريض بود و خيلی وقت بود که قرار بود بره و جاش پيدا نمی کردن ، به من پيشنهاد دادن که يکی دو دفعه ای با هم کار کنيم و اين کار را کردم و خيلی هم جالب بود براشون و من از همون زمانها با اين ارکستر که اسمش Winger برای سه سال کار کردم و بعد از اون اسمش شد Insects برای چهار سال ديگه ...

    بعد از اون ديگه ارکستر خودم رو داشتم ، همه انگليسی بودن و من فقط خواننده شون بودم و البته اون موقع گيتار می زدم و بعد ها کيبورد هم می زدم ، اون هم به اين خاطر بود که کيبورديست ارکسترمون رفت و يکی بايد جاش رو پر می کرد که من خودم کردم."

    * سیاوش تحصیلات خود رو تا مقطع فوق لیسانس در Royal Society of Arts (دانشگاه سلطنتی لندن) در رشته Jazz Classical به پایان برد ...

    در مورد اینکه چطور شد که آهنگسازی رو انتخاب کرد:

    „آهنگ سازی من رو انتخاب کرده ... تنوع زياد نبود و بايد اين رشته را انتخاب می کردی ، پيانو که ساز اجباريمان بود و بايد همه می زديم ، ساز انتخابی هم گيتار انتخاب کرده بودم”

    یک نکته جالب اینکه سیاوش دوست دارد تا او را يک آهنگساز بدانند تا يک خواننده...

    اولین آلبوم سیاوش عروسک شب هست

    آلبومی که به نوعی آلبومی فراموش شده هست...

    من هنوزم برام سوال چرا سیاوش چرا خودش این آلبوم رو جزء آلبوم های خودش قرار نداده..

    بیشتر ترانه های این آلبوم تو آلبوم های بعدی سیاوش باز خونی شده...

    یه نکته جالب اینکه یه ترانه سیاوش (پاییز) توی آلبوم دهاتی شادمهر بازخونی شده...

    وقتی دلت پاییز میشه

    باغ دلت گلریز میشه

    تصویر غم میشینه تو چشم سیاهت...

    همچنین میشه به آلبوم یارم کو که با شهره و فرامرز اصلانی خونده... اشاره کرد

    آهنگهايی که سياوش تو اين آلبوم خونده در آلبوم های ديگه سياوش قرار داره و اين آلبوم مجموعه ایی از چند آهنگ اين خواننده ها است که باز خونی شده...

    آهنگهای(کلید- مرمر - شنیدم) از شهره و (یارم کو - دل اسیره) از فرامرز اصلانی و(سراب - هدیه - سایه - کاش از اول) از سیاوش...

    *همچنین میشه به همکاری مشترک سیاوش با کوروش یغمایی در این سال ها نیز اشاره کنیم...

    البته این ارتباط به سالهای دورتری بر می گرده...

    „کورش يغمايی دوست زمان بچگی من بود و ما با هم خيلی خيلی زياد دوست بوديم. کلاس هفتم که من در ايران دبيرستان البرز می رفتم کورش دبيرستان هدف می رفت و ما با همديگه همون موقع می زديم و می خونديم. بعد ها هم من باز می رفتم و بر می گشتم...”
    سال۱۳۷۶...

    آلبومی میشه گفت تا حدی غم انگیز و بیراه نگفتیم اگه بگیم قصه غصه ها منتشر شد

    آلبوم قصه امیر که من جایی خوندم که این ترانه در اصل اسمش غصه امیر هست...

    البته توی این آلبوم۳موسیقی بدون کلام هست

    موسیقی ترانه های قصه امیر-کاش از اول و بیابرگرد ...

    ترانه هایی از امیر(قصه امیر و سراب)-اردلان سرافراز(عادت) ایرج جنتی عطایی(مسافر و کاش از اول) و ناهید میربها(بیا برگرد)

    تنظیم مسافر از نوید نحوی و مابقی تنظیم ها از استیو مک کرام(کسی که بعد ها تنها تنظیم کنده سیاوش میشه البته تا نقاب)

    توی این آلبوم ترانه عادت خیلی به دل میشینه...

    هرگز نخواستم که تو رو با کسی قسمت بکنم

    یا از تو حتی با خودم یه لحظه صحبت بکنم

    هرگز نخواستم که به داشتن تو عادت بکن

    بگم فقط مال منی به تو جسارت بکنم

    اینقدر ظریفی که با یک نگاه هرضه میشکنی

    اما تو خلوت خودم تنها فقط مال منی...

    .

    ترانه بیا برگرد از ناهید میر بهاء هم واقعا زیباست...

    عین واقعیته... وقتی فکرش رو می کنی..

    مگذار که یاد مارا طمع تلخ این حقیقت ببرد

    این حقیقت است که از دل برود هر آنکه از دیده رود

    بیا برگرد تا خونه ار عادتت سیر نشده

    تا نگام با یک نگاه تازه درگیر نشده...

    سال۱۳۷۷ آلبومی عاشقانه از سیاوش به نام قاب شیشه ای عرضه شد...

    تنظیم این آلبوم توسط سیاوش قمیشی و استیو مک کرام انجام شده...

    وترانه هایی از ناهید میر بهاء(قاب شیشه ای و گلای پونه)-امیر فرخ تجلی(رسواترین عاشق)-فریدون علیخانی(گله)- مهین آبادانی (با من باش) و بالاخره ترانه دیوونه از سیاوش...

    به یاد موندی ترین ترانه این آلبوم ترانه گلای پونه است.. شعری زیبا از ناهید میر بهاء

    و صدای(صدایی که فکر نمی کنم نیازی به تعریف داشته باشه) سیاوش...

    صدای خش خش برگای خزونی توی گوشم ناله می کرد

    آسمون بغضشو توی پرده ابرای سیاهش پاره می کرد

    رعد و برق نگاه شهر و با صداش خوابزده میکرد

    زمین از این همه سنگینی بار بر روی شونه ش گله می کرد

    همچنان پای پیاده فارق از صدای خشم آسمونی

    بی خیال از ناله ها و گله های برگای زرد خزونی

    جاده های بی کسی رو گم می کردم آروم آروم

    تن غربت رو میشستم زیر قطره های بارون ...

    ترانه زیبایی دیوونه... باز هم از سیاوش ..

    تا به حال خیلی ها ترانه ایی با این نام خوندند... اما اون دیوونه ها کجا و این دیوونه کجا...

    این همه درد سر فایده نداره

    دیگه تو و دلم جایی نداری

    دیوونه دیوونه که دلش هر جا میره

    میمونه میمونه تا که از راه در میره...

    از ترانه رسواترین عاشق هم به سادگی نمیشه گذشت...

    چند وقت پیش هم که سریال کوچه اقاقیا از تلویزیون پخش میشد توی تیتراژ پایانیش قسمتی از ترانه استفاده شده بود...

    وقتی قسمتی که سیاوش دکلمه می کنه یاد نگاههایی که الان تو جامعه ما به عاشقا میشه میفتم...

    الهی دلخوشی باشه پناهت

    گلای رازقی تن پوش راهت

    الهی خوش خبر باشه قناری

    بخونه تا خروس خون چشم براهت

    صفای دیدنت ای قصه نور

    منو با خود ببر تا آخر دور

    گلای پیرهنت یاس واقاقی

    بمونم منتظر تا قصه باقی است

    ...

    دوسال بعد از سیاوش آلبومی عرضه شد(بعد از یک سال وقفه…) به نام شکوفه های کویری...

    چیزی که خیلی به چشم میاد اسم آلبوم های سیاوش هست که واقعآ استعاره های معنی داری هستند... هر کسی میتونه ازش تعبیری بکنه ... به نظر من منظور سیاوش میتونه امید باشه... اینکه که میشه توی کویر هم شکوفه ای باشه..

    این آلبوم نسبت به آلبوم های قبلی به نسبتآ آلبوم شادی هست...

    ترانه فوق العاده بارون با شعری از منوچهر پویا

    تو که بارون رو ندیدی

    گل ابرا رو نچیدی

    گله از خیسیه جاده های غربت می کنی

    تو که خوابی تو که بیدار تو که مستی تو که هشیار

    لحظه های شب و با ستاره قسمت می کنی

    ...

    لحظه های تلخ غربت هفته های بی مروت

    تو نبودی که ببینی شب تار انتظار رو...

    ترانه های زیبای زندگی و جزیره (فرح تجلی –تهران)

    واقعآ تعبیر های زیبایی از زندگی ارایه کرده...

    زندگی یعنی چکیدن... همچو شمع از گرمی عشق

    زندگی یعنی لطافت... گم شدن در نرمی عشق

    زندگی یعنی دویدن... بی امان در وادی عشق

    ...

    ترانه جزیره ...

    تا که یک روز تو رسیدی

    توی قلبم پا گذاشتی

    غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی

    زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیرو شد

    برای ذاشتن عشقت همه جونم آرزو شد...

    ترانه ایرونی هم واقعآ آسه آسه... باز هم سیاوش سنگ تموم گذاشت...

    اما حیف که ای ایرونی ها دارند کمیاب میشند...

    هیشکی مثه ایرونی نمیشه

    ایرونی ساقه و برگ و ریشه

    ساقه از ریشه جدا نمیشه

    روزگارمون پاییز میشه

    اما هیچوقت زمستون نمیشه

    هیشکی مثه ایرونی نمیشه

    ...

    آلبوم حادثه دومین همکاری مشترک سیاوش و مسعود فردمنش...

    آلبومی که به حکایت ششم هم معروفه...

    همه ترانه های از مسعود فردمنش و تنظیم ها از محمد مقدم...

    این ترانه ها رو هر چی بیشتر گوش میدیم به حرف مسعود فردمنش که حکایت حکایت زندگی مردمه بیشتر میرسم... مخصوصآ که دکلمه های که واقعآ با ما حرف میزنه...

    ترانه مرد خدا..

    فریاد زدیم که چرخ گردون

    لیلا تو نداده ای به مجنون

    فریاد برآمد آنکه خاموش

    کم داد اگر نگیرد افزون

    ...

    مسجد سر راه از آن گذشتیم

    بر روی درش چنین نوشتیم

    در میکده هم خدای بینی با مرد خدا اگر نشینی

    ترانه حادثه...

    آن لحظه که از نیاز انسان دارد نه کم از هوای حیوان

    یه دانه گندم طلایی از تشت طلا گران بهاء تر

    در حادثه های ناگهانی سالم ز مریض مبتلا تر

    آسوده نباش که بی نیازی

    یه آن دگر پر از نیازی...

    ترانه غم انگیز غریبه... نمی دونم ویدیوی این آلبوم رو دیدید یا نه...

    از سیاوش ویدیو های کمی ازش هست... اما خیلی ساده و پر معناست...

    مسافر شهر غمی

    غریبی مثه خودمی

    تو صورتت پر از غمه

    غصه داری یه عالمه

    دوست داری درد دل کنی

    دلت گرفته از همه

    غریبه توی غربت نگی چی شد محبت

    بگی میگن دیونه ست حرفاش چه بچه گونست

    ...

    تو هم مثه همه ما ها سر دوراهی موندیو دل رو به دریاها زدی

    گفتی غریبی بهتره واسه همه در به درا این دیگه راه آخ

    امیدوارم روزی برسه که مملکت ما هم طوری بشه که کسی به خاطر... مجبور به ترک وطن نباشه...

    همه اونهایی که رفتند بتونند برگردند...

    سال ۱۳۸۱سالی متفاوت برای سیاوش بود...

    این سال سیاوش آلبومی رو منتشر کرد که نسبت به آلبوم های قبلی خودش تا حدی متفاوت بود... آهنگهای با ریتمی تندتر و متحرک تر...

    آلبومی به نام نقاب ... که این آلبوم آغاز همکاری سیاوش با دو هنرمندی بود که در آلبوم بعدی واحتمالآ آلبوم های بعدی سیاوش بیشتر شاهد هنر نمایی اونها خواهیم بود...

    ترانه هایی ازیغما گلرویی(نقاب- خسته شدم-فاصله)-علی فرید(خاطره –آخرین نامه) سلماز (میلاد)-مریم قاضی(برگ)

    کلیه تنظیم ها از اروین خاچیکیان...

    در مورد بعضی از ترانه های این آلبوم و نحوه شکل گیری و سراییدن اون ها:

    خسته شدم ...

    در مورد ترانه اين آهنگ آقای گلرويی اينطور ميگه که تو دوران کوتاهی از زندگيش تو زمینه شعروترانه گفتن احساس خستگی ميکرده٬حتی ميخواسته اين کارو برای هميشه بذاره کنار! اما در نهايت حضور يک شخص در زندگيش اونو از تصميمش منصرف ميکنه... به هر حال تو همين دوران ترانه خسته شدم متولد ميشه!.

    خسته شدم بس که دلم دنبال یک بهونه گشت

    بس که ترانه خوندم و برگ زمونه بر نگشت

    بازم کلاغ قصه ها رفت و به خونه ش نرسید

    یکه سوار عاشق و هیچکی تو آینه ها ندید...

    در مورد ترانه ميلاد...

    آقاي قميشي اينطور ميگه که:

    "يه روز صبح وقتي پيام گيرمو کنترل کردم ديدم دختر خانمي(سلماز) پيام گذاشتنو تو پيامش ازم خواهش کرده که باهاش تماس بگيرم. قميشي هم باهاش تماس ميگيره. خودشو معرفي ميکنه واينکه شاعرو خلاصه خوب شعر ميگه وهمونجا هم پشت تلفن چند تا از شعراشو واسه قميشي مي خونه. بعداز اونم چند تا ديگه از شعراشو واسه قميشي مي فرسته. اما قميشي در اين مورد ميگه که:من شعراشو همه رو خوندم و ديدم که ايشون «شعر»خوب ميگن نه «ترانه». اين موضوع رو به خودشونم گفتم وگفتم که متاسفانه شعرات براي اهنگ ساختن مناسب نيستند. ولي خب مثل اينکه دختره يه دنده تر از اين حرفا بوده چون دوباره چند تا شعر ديگه رو هم مي فرسته براي قميشي... تا در نهايت ترانه ميلادش نظر قميشي رو جلب ميکنه وقميشي شروع ميکنه به ساختن اهنگ روي اين ترانه و بقيه ماجرا...

    همه تنهایی ها با من رفیقند

    منو در حسرت عشقت نزاری

    برای روز میلاد تن خود

    منو دور از دل و دیدهت نزاری...

    آخرين نامه... اين شعررو يکي از دوستان قميشي براي دوست خودش که متاسفانه به خاطر شرايط سخت زندگيش در امريکا دست به خودکشي مي زنه گفته. ايشون بعد از مدتي اونو به قميشي ميده وقميشي هم تحت تاثير اين شعر قرار ميگيره وتصميم ميگيره
    روش اهنگ بذاره...

    و ترانه نقاب... شاید سیاوش(یا بهتر بگیم یغما گلرویی) می خواسته با این شعر از دورویی های که این زمونه ... گله کنه...

    هی بازیگر گریه نکن

    ما همه مون مثل همیم

    صبح ها که از خواب پا میشیم نقاب به صورت می زنیم

    ...

    هر کسی هستی یه دفعه قد بکش از پشت نقاب

    از رو نوشته حرف نزن

    رها شو از حیله ی خواب...

    اما سال ۱۳۸۲ ... سالی که بعد از چندین بار به تآخیر انداختن زمان انتشار آلبوم...

    یا از سوی کمپانی کلتکس یا از طرف خود سیاوش(سیاوش خیلی روی کارش حساس هست... چون میخواست کاری بی نقصی ارایه بده) بالاخره...

    آلبوم فوق العاده بی سرزمین تر از باد در 18 دسامبر Release شد...

    آلبومی که به قول خود سیاوش: " متحرک تر و اکتیوتر از نقاب... مثل نقابی که بهتر انجام شده باشه... مدرن تر از نقاب... آهنگ های تندش هم بیشتره...

    ترانه های از یغما گلرویی(بی سرزمین تر از باد-پرسه-لعنت-اگه تو بری-عسل بانو), ساسان مقدم(اگه تو بری)-بهمن کاظمیان(دریای مغرب)

    باز هم کله تنظیم ها از اروین خاپیکیان...

    این آلبوم یک استثناء در آثار سیاوش بود از چند جهت...

    اول از همه اینکه تا حالا آهنگ تمامی ترانه های که سیاوش خونده رو خودش ساخته بود... اما تو این آلبوم برای اولین بار آهنگ یکی از ترانه ها(دریای مغرب) از سیاوش نیست...

    آهنگ این آلبوم از بهمن کاظمیان سراینده این ترانه هستش...

    بهمن کاظمیان هنرمند جوان(۲۲ساله) ساکن سوئد...

    در مورد ترانه دریای مغرب از زبون بهمن کاظمیان:

    „شعر در مورد پسري هست كه عاشق بهترين دوستش ميشه؛ ولي هيچ وقت نمي‌تونه اين موضوع رو به دوستش بگه و به اون بگه كه دوستش داره... از ترس اين كه رفاقتشون به هم بخوره... «دلم پيش دلت مونده تو زندون رفاقت» و دست آخر هم دوستش ميره و با يكي ديگه دوست ميشه... پسر هم مي‌بينه و مي‌سوزه...”

    اشک های یخی ام رو پاک کن

    درای قلبتو وا کن

    صدای قلبمو بشنو

    من چه کردم با دل تو

    کاشکی تو لحظه آخر

    عشقو تو نگام میخوندی

    قلب تو صدام نشنید

    رفتی با غریبه موندی

    ...

    یه نکته دیگه ای به نظر می رسه اینه که هم در مورد نقاب و هم در مورد بی سرزمین تر از باد تغییر سبک سیاوش(به ترنس) باعث شد که بعضی از طرفداران سیاوش شوکه بشند... خیلی ها معتقدند که این سبک باعث میشه که بعضی ها فقط به خاطر تند بودن آهنگه ها بهش گوش بدند..

    اما به نظر من با اونکه ترانه تندتر (البته نه همشون)... ولی هنوز مفهوم همیشگی اش رو داره... سیاوش یا این آلبوم نشون داد که میشه آلبوم متحرکی ارایه داد که با مفهوم باشه...

    سیاوش خودش ترنس رو خیلی دوست داره...

    این آلبوم در سه استودیو مجهز و معروف امریکایی تهیه شده...

    یه نکته جالب اینه که این آلبوم آماده ارایه به بازار آمریکایی است...

    در واقع هدف سیاوش هم همینه...

    ترانه ایی که توی این آلبوم خیلی تکه ترانه عسل بانو ست...

    با اونکه خیلی غم انگیز هر دفعه که گوش میدم بیشتر مجاب میشم که گوش بدم...

    مخصوصآ اون تیکه ایی که سیاوش سوت میزنه...

    عسل بانو هنوزم پیش مایی

    اگر چه دست تو تو دست من نیست

    هنوزم با توام تا آخرین شعر

    نگو وقتی واسه عاشق شدن نیست

    حالا هر جا که هستی باورم کن

    بدون با یاد تو تنها ترینم...

    همونطوری که می دونید سیاوش بیشتر از اینکه به خوندن بپردازه به آهنگسازی مشغوله...

    آخرین کاری هم که ازش در خاطره ها هست (به جز آلبوم های خودش) آلبوم شب نیلوفری هست... با صدای دل نشین ابی...

    که برای تهیه این آلبوم سه سال وقت صرف کردند...

    البته شب نیلوفری دومین تجربه گروهی بود ... این گروه قبلآ آلبوم ستاره های سربی رو هم با هم کار کرده بودند...

    از دیگر کارهای سیاوش که برای خواننده های دیگه انجام داده میشه ...

    سیاوش برای ابی(ترانه های پیچک-زبانم را نمی فهمیکوه یخ- بدرقه و...) ستار(گلپرک-یوسف کنعان) منصور(عشق آتیشی-تصویر آخر) لیلا فروهر(چی صدا کنم تو رو و همه اهنگهای آلبوم قصه من و تو) شهرام شبپره(گلاب) عارف و افشین مقدم و ...

    آدم دلش میسوزه... وقتی میبینه که بعضی ها نمی تونند به وطن شون برگردند...

    هر چند هم که به نظر من اگه الان هم سیاوش اگه بخواد برگرده فکر نمی کنم مشکلی داشته باشه... اما از نظر فراهم بودن شرایط برای کار...

    این شعری که توی این عکس نوشتم نمی دونم مال کدوم آلبومه... (من آرشیو کاملی از سیاوش ندارم) اگه می دونید بهم بگید... خیلی مناسب این حال و هواست...

    می دونید چیش بیشتر ناراحت کننده است... اینکه تازگی دو نفر پیدا شدند که به سبک سیاوش (اگه بخواهیم راحتر بگیم... به تقلید از سیاوش) می خونند...

    یه چیزی که در مورد سیاوش خیلی بهش توجه نشده(من خودم که اصلآ بهش فکر نمی کردم) اینه که همیشه یا شلوار یا پیراهنی که می پوشه یا یکیش یا هر دوش مشکیه...

    واقعآ رنگ قشنگیه...

    نمی دونم تا حالا صدای سیاوش رو بدون موزیک شنیدید یا نه... بر خلاف خیلی ها که بدون موزیک اصلآ صداشون قابل تحمل نیست... صدای سیاوش واقعآ دلنشیته...

    من یه چیزی رو باید بگم که ... من بعضی جا ها نظری دادم که ممکنه به نظر بعضی ها غلط باشه... خوشحال میشم نظر شما رو هم بدونم...

    من خودم عاشق تمام آهنگ های سیاوشم... بعضی جاها که گفتم مثلآ فلان آهنگش خیلی قشنگه دلیلی نداره که فکر کنیم بقیه اش قشنگ نیست... فقط به نظر من این ترانه ها بیشتر به دل من نشسته... به نظر من همه ترانه های سیاوش بی نظیره...
    __________________

  2. کاربران زیر از Leon به خاطر این پست تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تاپیک طرفداران معین
    توسط Amir در انجمن پاپ
    پاسخ: 39
    آخرين نوشته: Monday 18 December 2017, 12:10 PM
  2. پاسخ: 44
    آخرين نوشته: Thursday 7 October 2010, 03:07 PM
  3. تاپیک طرفداران استاد شجریان
    توسط Amir در انجمن آواز کلاسیک ایرانی
    پاسخ: 23
    آخرين نوشته: Monday 23 November 2009, 03:23 PM
  4. تاپیک طرفداران محسن چاووشی
    توسط Amir در انجمن پاپ
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: Monday 4 February 2008, 11:49 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •