نقل قول نوشته اصلی توسط AliB [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
ممنون از لطفت آرمان جان . در تاپیک معرفی دوستان سه تار نواز من خودم رو معرفی کردم قبلا . من از سال 77 موسیقی رو با ساز سه تار شروع کردم و تا امروز ادامه داشته بخشی از این زمان به شاگردی سپری شده و بخشی هم بدون استاد اما مسلما هر چه آموختم از اساتیدم بوده. البته من از خیلی ها مطلب یاد گرفتم در زمینه ی نوازندگی اما دو تا از اساتیدم که بطور مستقیم خدمتشون شاگردی کردم جناب آقای «حسن ادیب» (ردیف دان و موسیقیدان برجسته از شاگردان اسایتد ؛ علی اصغر بهاری،مجید کیانی،داریوش طلایی و نصرالله ناصح پور) و همینطور جناب آقای «مسعود شَعاری» کعه معروف حضور دوستان اهل موسیقی ایرانی هست.
در مورد سوال دوم شما خیلی از دوستان این سوال رو داشتن و مطرح کردن در بارش هم صحبت شده قبلا در این انجمن . نظر و تجربه ی من میگه برای فراگیری هز کاری نیاز به آموزش دقیق و صحیح و اصولی هست و روند آموزش باید کامل مورد پایش و مراقبت قرار بگیرهدر غیر این صورت منجر به اتلاف انرژی ها و استعدادها خواهد شد! و در نهایت نتیجه ی مطلوب ومورد نظر حاصل نخواهد شد!
اصلی که در بالا ذکر کردم بطور کلی در مورد هر مهارتی در هر سطحی از ظرافت و دقت صدق می کنه اما وقتی وارد وادر هنر و بخصوص موسیقی و نوازندگی میشیم این مساله اهمیت حیاتی تری پیدا می کنه! ببینید برای اینکه یک کودک بتونه اصول خواندن و نوشتن و جمله سازی زبان مادری خودش رو فرا بگیره شاید نیاز به 12 سال حد اقل از _ابتدای تولدش_ داشته باشه! و نیاز به پنج سال آموزش ابتدایی داره و تازه بطور مقدماتی با این اصول آشنا میشه! همونطور که می دونید مطالعه دستور زبان فارسی و مراتب عالی تر ادبیات و زبان آموزی تا دوره ی دبیرستان ادامه پیدا می کنه تا یک نفر بتونه تا حد قابل قبولی با اصول و رموز و فوت و فن زبان «مادری» خودش آشنا بشه! این در حالیت که زبان کاربردی ترین ابزار زندگی ما انسان هاست و هر روزه با اون سر و کار داریم! اگر بپذیریم که موسیقی هم یگ نوع زبان تلقی میشه! بنابر این باید همین فرایند آموختن رو براش متصور باشیم تازه با این تفاوت که موسیقی زیانیست متفاوت و ما هر روز درگیر بکار بردن اون نیستیم بطور معمول !
بنابر این باید الفبای موسیقی قدم به قدم آموخته بشه و این آموزش ها مورد ارزیابی و پایش قرار بگیره و به مروز جا بیافته در ذهن و در روح هنرجو و در نهایت بعد از سال ها به ثمر بشینه و فرد قادر به تکلم با زبان موسیقی بشه! توجه داشته باشید اگرچه موسیقی بطور کل یک زبان مشترک جهانی بین همه ی انسان هاست اما در هر ملت و سرزمینی(صاحب تمدن و پیشینه ی فرهنگی) ، موسیقی ویژگی های خاص و منحصر بفرد خودش رو داره. در ایران هم به عنوان یکی از قدیم ترین تمدن های صاحب فرهنگ موسیقایی مشخص و منحصر بفرد ، موسیقی دارای ویزگی هاییست که فراگیری اون رو نیازمند سال ها شاگردی و دقت و فراگیری تمرین می کنه ! اساسا هنر های شرقی و ایرانی نیازمند طی فرایند شاگردی است و این امر هم از نظر معنوی بسیار دارای اهمیت هست و هم از نظر فنی و تکنیکی!
ببینید ، اساسا اونجه از اون به عنوان فرهنگ یاد می کنیم در واقع یک شالوده ی در هم تنیده و کاملا مرتبط و مستحکم هست که تمام اجزای اون روابط متقابل و عملکردی با هم داره! بنابر این بطور کاملا مشخص در فرهنگ ایرانی ، ادبیات ، موسیقی ، عرفان و معرفت و جهان بینی ، هنر های ظریفه و تزیینی و معماری دارای پیوند ها و ارتباط های مشخصی هستند که کاملا عیان هست! این توضیح رو در باب اهمیت مقوله ی شاگردی عرض کردم! مرتبت شاگردی در واقع پای در وادی طلب گذاشتن هست که مهمترین و اساسی ترین مرتبت ترقی در فرهنگ عرفانی ایرانیست! رسیدن به مرتبت طلب خودش نیازمند ویژگی های فراوان فردی و شخصیتی است از جمله پاکی روح ، خلوص نیت ، صفای دل ، درک کمال ، میل به کمال و ... ! برای ورود به دنیای هنر ایرانی و بخصوص موسیقی باید فرد واجد این ویژگی های روحی باشه تا در مرتبت و جایگاه شاگردی قرار بگیره و یک معلم در عالی ترین سطح استاد رو پیدا کنه و سعی کنه هم در زمینه ی تکنیکی و هم در زمینه ی اخلاقی ایشون رو الگوی خودش قرار بده! به این ترتیب هست که امکان ارتقای معنوی و فنی فرد همزمان فراهم میشه و ترقی می کنه!
با این توضیحات مفهومی و معنایی بطور خلاصه منظور من این هست که فراگیری موسیقی ایرانی بدون دیدن استاد کم عمق و سطحی و خارج از وادی هنری به معنای حقیقی خواهد بود! و باز بطور عملیاتی و بر مبنای تجربه ی شخصی از نظر فنی و تکنیکی هم بسیار پرت از موضوع موسیقی ایرانی خواهد شد (در نوازندگی ساز های ایرانی) _البته این در بهترین حالتیست که فرد پشت کار و استعداد فراوان داشته باشه و بتونه از نظر تکنیکی در نوازندگی یک ساز ایرانی خودش رو بالا بکشه بدون شاگردی کردن و نمونه هایی هم از این اشخاص هستند کا نام نمی برم_
پس در نهایت جواب شما این هست که بسته به عمق نگاه و هدفی که از ورود به دنیای موسیقی دارید اگر قصد شما دست گرفتن ساز هست و اینکه بین دوستان و آشنایان بگید من سازی می زنم و چند قطعه ای بنوازید و دلخوش باشید امکانش هست با آموزش های اولیه و بدون معلم تا حدی موفق بشید(البته من بعد از این مدت هنوز هم از نظر فنی نیاز به یک استاد رو احساس می کنم و بدون وجود معلم امکان خطاهای فراوانی در استایل و اکل نوازندگی هست) اما اگر قصد شما تسلط بر زبانی ورای زبان سر و یافتن زبانی برای دل باشه! و اینکه بتونید به این زبان تکلم کنید نیازمند ورود به سیستم آموزشی مدون زیر نظر اساتید خبره هست و سال ها شاگردی و مداقه و تمرین .
دوست عزيزم، علي جان صميمانه از اينكه وقت و حوصله كرديد و شيوا منو راهنمايي و از تجربه خودت در اختيار من قرار دادي يكدنيا ممنونم. متن نوشته ي شما رو دو بار كامل خوندم و تقريبا احساس ميكنم به عمق مطلب پي بردم. من دو هنر رو تجربه چندين ساله آكادميك و دانشگاهي داشتم. هنر معماري تا مقطع مهندسي و تكواندو تا كسب عناوين متعدد قهرماني در استان و كشور بصورت حرفه اي، اما سواي روحيه هر كدام كه مطمئنا تضادها و حتي شباهتهايي هم خواهد داشت، از آنجاييكه قلبا علاقمند به اين ساز بودم و هستم از امروز با خريد سه تار به جمع دارندگان سه تار اومدم اما مطمئنم كه هنوز نوازنده نيستم و راه بسيار بلند و شايد دشواري پيش رو دارم.
باز هم از لطف و محبت شما دوست عزيز، تشكر ميكنم. برقرار باشيد