0
من خيلي تنبك و دوست دارم و جز بهترين سازها ميدونم و اينم كوتاهي هست راجع به استاد بهمن رجبي.
:)
تنبک با وجود سابقه حضور طولانيش در عرصه موسيقی ايران، در واقع پس از “عصر استاندارد خواهیف موسيقی ايران که با حرکتهای وزيری شروع شد، به کمک حسين تهرانی به طور جدی صاحب جايگاه شد. با گذشت زمان و به نت درآمدن آثار تهرانی (که به همت حسين دهلوي، مصطفی پورتراب، فرهاد فخرالدینی و هوشنگ ظريف به انتشار رسيد) اين ساز به سرعت رواج يافت و نوازندگان خوش تکنيکی پيدا کرد که با نوازندگان نسل قبل از تهرانی بسيار فاصله داشتند. در این سالها کوششهاي زيادی از آهنگسازان و تنبک نوازان برای ارتقاء موسيقی تنبک که گويی قلب تپنده گروههای موسيقی شده بود، انجام میشد.
يکی از افرادی که سالها بر روی اعتلای هنر تنبک نوازی تلاش کرد، بهمن رجبی بود که غير از اصلاح تکنيکی اين ساز به زيبايی های استيل و اکول نوازنده نيز بسيار پرداخت. بهمن رجبی مقالات و نوشته های بسياری برای تنبک به رشته تحرير در آورد و همچنين نظرياتش را همراه با انواع موسيقی و سازها به اجرا گذاشت.
او غير از همنوازی با گروههای موسيقی و ساز تکنواز، برنامه هايی را برای دو تنبک آماده کرد که همراه با ناصر فرهنگفر، محمد اسماعيلی، محمود فرهمند، فربد يدالهی و ... به اجرا گذاشت.
اين برنامه ها که کمتر به انتشار رسيدند، کم و بيش نوازندگان تنبک را متوجه خود کرد و موجب شد تنبک نوازان زيادی مستقيم يا غير مستقيم از کتابهای بهمن رجبی بهره گيرند و با اين سبک و تکنيک آشنا شوند. در اين کتابها غیر از تغييراتی در خط نگارش نت برای تنبک به چشم می خورد، شيوه ساخته شدن موسیقی ريتمها و تکنيکها به شکل محسوسی متحول شده بود. بسياری از حرکتهای تنبک که توسط نوازندگان قديمی ابداع شده بود، توسط رجبی اصلاح و باز نويسی شد.
يکی از مهمترين خدمات رجبی در عرصه تنبک نوازی، کوشش برای مستقل کردن دو دست نوازنده بود که تنبک نواز را قادر به اجرای ريتمهای پيچيده تر می کرد. رجبی حتی به تنبک هم اکتفا نکرد و روی ضرب زورخانه هم کار کرد، که در قطعه «سواران دشت اميد» ساخته حسين عليزاده مورد استفاده قرار گرفت.
رجبی پس از انقلاب به خاطر لحن صريح و بی پرده اش دچار مشکلاتی شد که باعث شد سالها به انزوا کشيده شود . با اينکه در اين سالها مشکلات روحی شديدی را متحمل ميشد، هرگز از مواضع خود برای اعتلای فرهنگ موسيقی دست نکشيد و با آزادگی وصف ناپذيری عطای محبوبيت های عوام فريبانه و شهرتهای سود جويانه را به لقايش بخشيد.
جو مسموم موسيقی رجبی را روز به روز منزوی تر مي کرد و اين احساس بد بينی به حدی در او رسوخ کرد که اگر در اين سالها شاهد يکی از برنامه هايش (که اکثرا همراه با سخنرانی است) بوده باشيد، مي بينيد که گاهی سوء تفاهم ها باعث رنجيدن دوستان صميمی و خير خواه او نيز شده.
اما چندی پيش رجبی به دعوت عليرضا جواهری (هنرمند سخت کوش و دلسوزی که مخصوصا تبحر خاصی در ايجاد پيوندها دارد!) کنسرتهايی همراه با گروهی متشکل از سازهای ايرانی به اجرا گذاشت که سرآغازی شد بر همکاری های حرفه ای رجبی با گروههای ديگر. ماه پيش هم او همراه با ارکستر ملل در نقش سوليست ظاهر شد.
علاقه مندي ها (Bookmarks)