-
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
-
19 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:
Crazyarchitect,david_santoori,Ernesto,farzad_tajalli,hichnafar,Khashayar,Lionel,mahour.M,MEHRNAM,Mona,Parisa-Delbar,S1990,sarsabz,Sohrab Iwis,STNHZ,tavalode_1fereshteh,Untouchable,كوروش88,آناهيتا 79
-
Tuesday 30 March 2010
# ADS
-
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
-
2 کاربر برای این پست از Parisa-Delbar تشکر کرده اند:
-
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
پول آب را میدهیم و پول برق جدا !! (به به)
دستبند 3 عدد !
عالی بود کارت مثل همیشه !
قسمتی از وصیت گزنفون یونانی خطاب به کوروش :
چون من بميرم تن من را در زر نپوشانيد و بلكه با شتاب آن را به خاك بسپاريد . چون همه عمر دوستدار مردمان بوده ام و كام من آن است كه پس از مرگ نيز به آغوش خاك برگردم ... !
-
3 کاربر برای این پست از Sohrab Iwis تشکر کرده اند:
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
خيلي خوب بود . فقط من بي سواد رو ببخشيد . هم شما و هم ساير بزرگواران ! شما شعر خوب مي سرائيد ، من متوجه نمي شم . نظرم رو مي دم و سئوالاتم رو مطرح مي كنم . فقط از جهت دانستن ، چون من هنوز دارم شاگردي مي كنم و دوست دارم ياد بگيرم و اون هم از شما بزرگواران .
به نظر من شعر شما مي خواهد يك چيزي رو بگويد اما چي را ؟ به هرحال شعر يك پيامي داره ،(هدف دارد) ما شعر مي گوئيم كه يك چيزي رو برسونيم (مخصوصا شعر سياسي) شما ايران هستيد و غرق در شادي ، اما چرا غرق در شادي ؟؟ ايراني كه راي اون رو بردند ، تنش را بر آتش سوزاندند و آهوي زيبا كه معمولا مظهر خوبي ، زيبائي و مهر و محبت هست لنگان تن شما رو سيلي مي زند (يعني اونها يا از بين رفته و يا ناقص هست) پس چرا غرق در شادي ؟ شما ايرانيد و از آن عاشق لولي وش ، ديوانه مدهوش و مجنون در آتش مي گوئيد ، اما نمي گوئيد كه اون كي هست! يعني در واقع به ما معرفي نمي كنيد كه اون عاشق ، ديوانه ، مجنون كي هست ؟ و شعر را تمام مي كنيد ! شما ايران هستيد و ديگر هيچ ؟ من اين رو نفهميدم ! ببخشيد . اما جملات خوبي هم استفاده كرده بوديد : شباهنگام تحميلي (جالب بود) هرچند كه جملات قشنگي مثل : الف بر آستين جوشند ، زيبا بود اما من بي سواد درك نكردم . در يك كلام به نظر من حقير (كه نظرم هم زياد اهميت ندارد) شعر شما شروع ، ادامه ، خاتمه ، هدف يا منظورش به هم ريخته بود ، اگر يك ويرايش مجدد بشود ، به اون چيزي كه مي خواهيد مي رسيد . فقط بايد اون دانه هاي پازل رو مرتب كنيد ! اما درود به شما كه دردتان از خودتان گذشته و به جامعه رسيده و دردتان غم و درد جامعه شده و اين خيلي خيلي مهم است و نشان از درك بالا و فكر روشن شما دارد. كه من هميشه در حسرتش بودم . ما رااز كارهاي زيباي ديگرتان محروم نكنيد و بر اين حقير خرده نگيريد كه بس نادانم .
يا حق.
اگر آنچه بايد نيستي
چه فرقي مي كند كيستي.
-
4 کاربر برای این پست از كوروش88 تشکر کرده اند:
-
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
0
با درود خالصانه خدمت جناب الیاس... شما که احتیاج به تعریف ما ندارین قربان... کارتون درسته و منم قبلا" نظرمو راجع به این شعر زیبا گفته ام. بدرود و سپاس.
درد من حصار بركه نيست؛
درد من زيستن با ماهيانيست
كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است.
-
4 کاربر برای این پست از MEHRNAM تشکر کرده اند:
-
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
ویرایش توسط morteza3164 : Tuesday 30 March 2010 در ساعت 11:28 AM
-
14 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:
ar.rad.24,Crazyarchitect,david_santoori,Ernesto,farzad_tajalli,mahour.M,MEHRNAM,Mona,Parisa-Delbar,S1990,STNHZ,tavalode_1fereshteh,كوروش88,آناهيتا 79
-
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
با سلام
از اینکه بر بنده منت نهادید و از این تاپیک دیدن فرمودید سپاسگذارم باشد که خداوند منان راه سعادت را بر بندکان خود روشن گرداند
از جناب کوروش بخاطر نقد زیبا و سازنده ایشان سپاسگذارم و دیگر عزیزانی که بنده را شاد کردند
فقط یه نکته می ماند اونم اینکه رشته تخصصی من ادبیات نیست و فقط بخاطر عشق و علاقه شعر میگم. جریان شاعر شدنم رو هم که برایتان گفتم پس اگر اشعار من از نظر دستوری ومعنایی ایراد داره به بزرگی خودتان ببخشید
با تشکر الیاس
ویرایش توسط morteza3164 : Saturday 19 June 2010 در ساعت 09:16 AM
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
-
3 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
با خودم عهد بسته بودم اگر دوباره عضو سايتي شدم ، زبان ببندم و قلم هم نزنم . اما چه مي شود كرد كه داستان گرگ و توبه اش است! در محفلي در خدمت فيلم سازي به نام بودم ايشان فرمودند : اين منتقدان كه اينقدر از فيلم هاي من انتقاد مي كنند خودشان مي توانند يك دانه فيلم بسازند ؟! حالا حكايت من است و اين اشعار زيبا!
من از خواندن شعر لذت مي برم (مخصوصا از نوع سياسي) و از اشعار زيباي شما هم خيلي خوشم آمده . اين شعرتان بسيار زيبا و پخته بود . سپاس و تبريك به اينقدر احساس . من سالها با اينگونه شعر گفتني فاصله دارم اما نكته هاي ظريفي را در شعر زيباي شما ديدم و بازهم سئوال برايم پيش آمد و مثل هميشه نتوانستم جلوي خودم را بگيرم ، ببخشيد :
1- ضرورت استفاده از كلمه كه در بيتهاي اول چي هست ؟
2- آن مرد عزيز بگفت يزدان را بيش يعني چه ؟
3- اگر به جاي بتكده، ميكده استفاده مي شد بهتر نبود ؟
4- كدام پير ستمگر ؟ (پيرها به ستمگري در شعرها معروف نيستند .)
5- اگر مي سروديد : عاقبت گردش ايام الياس چنين خواهد بود ، ديگر نيازي به بيت آخر احساس مي شد ؟
6- هر برده در اين شهر بوده ، آزاد - اگر ه را از بوده حذف كنيم چه مي شود ؟
7- چون شما در بيتي كه نام كوروش را مي آوريد به زمان گذشته مي رويد ، بيت قبلش هم در گذشته بيايد چگونه خواهد شد؟
من را به بي سوادي ام ببخشيد .
اگر آنچه بايد نيستي
چه فرقي مي كند كيستي.
-
4 کاربر برای این پست از كوروش88 تشکر کرده اند:
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
morteza3164
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
با سلام
از اینکه بر بنده منت نهادید و از این تاپیک دیدن فرمودید سپاسگذارم باشد که خداوند منان راه سعادت را بر بندکان خود روشن گرداند
از جناب کوروش بخار نقد زیبا و سازنده ایشان سپاسگذارم و دیگر عزیزانی که بنده را شاد کردند
فقط یه نکته میمونه اونم اینکه رشته تخصصی من ادبیات نیست و فقط بخاطر عشق و علاقه شعر میگم. جریان شاعر شدنم رو هم که برایتان گفتم پس اگر اشعار من از نظر دستوری ومعنایی ایراد داره به بزرگی خودتان ببخشید
با تشکر الیاس
دوست گرامي درود
آنچنان گفتي كه اگر از گفته ات سر به بيابان نگذارم از موهبات شهر نشيني است! كه ديگر بياباني يافت نشود كه بيابان همان شهر است!
من آدمي بي كار هستم (دانشجو هستم) كه به همه تاپيكها سرك مي كشم و چه بهتر از تاپيك بزرگواري چون شما ! از قضاي روزگار كه رشته اين حقير هم نه ادبيات است و نه ارتباطي دارد . اما به شما تبريك كه اينقدر ذوق هنري داريد كه چه بسا آنان كه رشته ادبيات دارند هم ، ندارند. بزرگوار جسارت اين حقير را ببخشيد . شما استاد چون من انسانهايي هستيد كه ادعايمان دنيا را خفه كرده . من مشتاقانه منتظر شعرهاي زيباي شما مي نشينم ، محرومم نسازيد . درود بر شما.
ياحق.
ویرایش توسط كوروش88 : Tuesday 30 March 2010 در ساعت 12:32 PM
اگر آنچه بايد نيستي
چه فرقي مي كند كيستي.
-
کاربران زیر از كوروش88 به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Tuesday 30 March 2010
#10
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
با سلام
جناب کوروش از اینکه شعر من را به دقت مطالعه فرمودید متشکرم و جواب سوال شما اینگونه است که :
1 :ضروت استفاده از کلمه که در بیت اول و دوم بخاطر این است که فعل بصورت گذشته ساخته شود تا در صورت دفاع از شعر حالا به هر دلیل (چه سیاسی . چه انتقادی) جایی برای ایراد نباشد
2 :آن مرد عزیز بگفت یزدان را بیش به این معنا است که کوروش کبیر با اعمال و رفتار نیک خود جلوه خداوند را بیشتر از الان نمایان میکرده (منظور من این است)
3 : راجع به سوال سوم شما بنده هم موافقم البته اگر از بتکده استفاده کردم به علت این بود که در مصرع اول بیت اول حرفی از می آمده بود ومن میخواستم از چیز تازه ای که تکرار نشده باشه استفاده کنم
4 :هم مفتی و هم پیر ستمگر بیمه است من در اینجا از واژه پیر ستمگر به عنوان حاکمانی سخن به میان آورده ام که کوروش پس از تصرف بلاد آنها جان آنها را بیمه میکرد . وتا زمانی که از آنها خطایی سرنزده جانشان در امان بود
5 :اگر توجه کرده باشید ابیات دوتایی با یک فعل و قافیه شروع میشوند(با رنگ صورتی مشخص شده) و من هم در دو بیت آخر این قاعده را رعایت کرده ام
6: اگر ه از بیت (هر کس به پرستش خدایش آزاد / هر برده در این شهر بوده، آزاد) حذف شود ریتم و آهنگ شعر عوض میشود
7 :با توجه به بیت نهم و دهم میتوان فهمید که این سخنان از زبان شاعری که در زمان حال میزیسته گفته شده و تصویری از کوروش کبیر را بیان مینماید
البته باید خاطر نشان کنم که این ابیات را کنار مقبره کوروش در پاسارگاد بصورت فی البداهه گفته ام و تقدیم به روح پر فتوح آن ابر مرد کرده ام پس نمی توانم در این ابیات دست ببرم
با تشکر از شما الیاس
ویرایش توسط morteza3164 : Friday 2 April 2010 در ساعت 04:14 PM
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
-
4 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:
-
Wednesday 31 March 2010
#11
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
-
11 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:
amirhosseinnajafabaadi,Crazyarchitect,david_santoori,farzad_tajalli,mehdihooman,MEHRNAM,Parisa-Delbar,S1990,tavalode_1fereshteh,كوروش88,آناهيتا 79
-
Wednesday 31 March 2010
#12
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
-
8 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:
-
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
دوستان گرامی که به این تاپیک سر میزنید با عرض پوزش بخاطر مشغله کاری و تحصیلی مجبورم که کمتر به سایت سر بزنم پس بنده حقیر را به بزرگواری خود ببخشید .
امیدوارم که سال خوب و پر برکتی برای شما و خانواده محترمتان باشد .
با تشکر الیاس
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
-
2 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:
-
Saturday 3 April 2010
#14
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
قشنگ بود . اين شعر شما روي پايه شعر واحه يي در لحظه سهراب سپهري گفته شده همون كه مي گه :
به سراغ من اگر مي آييد / پشت هيچستانم... و در آخرش مي گه : به سراغ من اگر مي آييد / نرم و آهسته باييد مبادا كه ترك بردارد / چيني نازك تنهايي من .
خيلي خوب روي وزن اون شعرتون رو اجرا كرديد و كلمه هاي شعرتون هم قشنگ هست. (در ضمن من چون شعر جديد(نو) كار مي كنم در مورد بقيه شعرهاتون، ترجيح مي دم فقط بخونمشون و لذت ببرم و نظري ندم). مرسي.
ویرایش توسط آناهيتا 79 : Saturday 3 April 2010 در ساعت 12:41 PM
دلیل: غلط املائي داشتم !
هر كجا هستم باشم / آسمان مال من است
پنجره ، فكر ، هوا ، عشق ، زمين مال من است.
-
2 کاربر برای این پست از آناهيتا 79 تشکر کرده اند:
-
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
سالها پیش زیر گلوله و رگبار
پسری متولد شد با نقابی بر چهره
و نشانی در کتف راست
همه گفتند چه حلال زاده ای
در عید قربان تولد مبارک باشد
همه شاد و مسرور ، یک نفر غمگین بود
آن هم حضرت عشق
که حکایتها داشت از آن کودک بی نام و نشان
سالها گذشت و آن کودک رستن یافت
قد کشید و به بلندای افلاک رسید
آری اکنون کودک قصه ما مرد شده
این منم
اهل اهوازم
حرفه ام فوتبال بود
سنم اندکی کمتر از هفده بود
با شور و شعف دوران جوانی طی شد
امتحان میدادم با وسعت توپ
میدویدم بر چمن با شور عشق
از بانگ خروس تا صدای مهتاب
روزگارم بد نیست
لقمه نانی که پدر می آورد با عشق
و می گفت ای پسر درس بخوان فوتبال چیست ؟
من هم با نادانی بچگیم میگفتم چشم _ اما !
سن رسید بر نوزده
رفتم و سرباز شدم در بستان
آب و هوایش گرم بود ، مردمانش خون گرم
روزگارم میگذشت به امید فردا
که خدمت تمام شود برسم بر عشقم
عشقی نا فرجام
ماهها گذشت و خدمت به اتمام رسید
وارد شدم بر منزل ، همه در بهت و سکوت
چه هوای سختی
تا آمدم از عشق بپرسم
گفتند که نگو که اینک دیر است
بگذریم اشک مجالم ندهد
این منم
همینک اهل تهرانم
حرفه ام تولید است
لقمه نانی به کف آرم و به خفت نخورم
تولید چه ؟ کیف یا کفش یا ...
نه با با ، تولید گاری به نام پیکان
که چند سالیست که رخت بر بسته
آری آری حرفه ام تولید است
اکنون که سنم اندکی بیشتر از بیست و دو
رفتم و با حضرت عشق ملاقات کردم
به پیش پای حضرتش خود را خجالت کردم
با خود عهد نمودم که دگر عاشق نشوم
بر این دو روز عمر دیگه غافل نشوم
عاقبت سخت بود آنهمه عهد و پیمان که شکست
علتش هم که بماند همه خوب میدانند
شبی به خوابم درآمد آن حضرت عشق
با ابایی سفید و صورتی پر آژنگ
گفتا که تو به پیش من قولها داده ای
پس چراپیش دل این چنین وا مانده ای
باید بیایی و دوباره بیعت بکنی
این حریم امن را بر خود دوچندان بکنی
عاقبت صبح شد و از خواب هراسان جستم
کوله بارم را برداشتم و بسوی شیراز جستم
خسته و کوفته از راه طویل
مستقیم رفتم و بر حافظیه پیوستم
خیلی شلوغ بود در خیل انبوه جمعیت
هنگامی که داشتم فاتحه میدادم
آن پیر سفید پوش را در گوشه ای خندان دیدم
مو به تنم سیخ شد و عرق سردی کردم
تا دویدم که به پیش پیرمرد برسم
انگار کسی به من تنه زد و به زمین برخوردم
از جا که بلند شدم دگر او را ندیدم
اما خوشحال بودم که پیر مرد را با لبان خندان دیدم
انگار که مرا بخشیده بود
بگذریم سرتان را درد نیارم این منم
هرکجا هستم باشم
زندگی مال من است
عاقبت عشق ، زمان ، نور ، کویر مال من است
ویرایش توسط morteza3164 : Monday 31 May 2010 در ساعت 08:35 AM
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
-
10 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:
-
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
با سلام خدمت دوستان گرامی شعر بالا با الهام از شعر سهراب سپهری بنام صدای پای آب گفته شده و تمام لحظات این شعر عین حقیقت است و برای بنده رخ داده است پس اگر از کلمات بکار رفته خوشتان نیامد خرده ای به دل نگیرید
من این شعر را با کمال افتخار به دوست ارجمندم مهرنام که من را بسیار کمک نمودند تقدیم مینمایم باشد که خداوند پشتیبان ایشان باشد
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
-
4 کاربر برای این پست از morteza3164 تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)