0
رخساره همچو برگ خزان شد ز هجر يارهجران بلاي جان شد و اندوه روزگارخوابم نمي برد ز فراق نگاه دوستدردم نهان و اشک دو چشمانم آشکار
علاقه مندي ها (Bookmarks)