نوشته اصلی توسط
nabegheh95
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
نسيم جان، ضمن تشكر از نظرتون، به نظر من مشكلي نداره شعر نو هم در مشاعره استفاده بشه. در شعر نو مي تونيم با معنا و مفهوم خطوطي كه پشت سر هم مياد، چيزي شبيه يك بيت از يك شعر رو تشخيص بديم.
منظورم اينكه، اگه شعر نو مي خواهيم در مشاعره بنويسيم بايد آنچه كه ابتداي شعر تا آخر آن آمده ، از نظر معنا كامل باشه. مفهوم داشته باشه. به نظر خواننده ناقص نباشه. به هر حال قرار است قسمتي از يك شعر نوشته بشه، نه كامل آن ...
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
نابغه عزیزم با تشکر از شما و جدای از علاقه و دوستی و احترامی که برای شما قایل هستم برای پیش بردن بحثمان اجازه بدهید رک و بدون تعارف حرف بزنم
اولا اینکه من همانطور که شما هم اشاره کردید نظر شخصی خود را به مونای عزیز نوشتم و راستش تعجب کردم که چرا خود مونای عزیز پاسخ مرا نداد و شما به جای او پاسخ گفتید. کا ش اجازه می دادید خود او نظرش را بنویسد تا من دلایل استفاده او از شعر نو را بهتر بفهمم.
خوب امّا با توجه به تشکری که مونای عزیز از نوشته شما کرده است فرض را بر این می گذارم که او با این کار شما موافق بوده است و با نظر شما هم عقیده است
با این مقدمه برگردم به بحثمان:
شما نوشته اید که اگر می خواهیم شعر نو بنویسیم باید آنچه كه ابتداي شعر تا آخر آن آمده ، از نظر معنا كامل باشه. مفهوم داشته باشه خوب عزیزم همین مثالی که خود شما در ادامه نوشته تان آورده اید که کاملا نقیض نوشته خودتان است.
این شعری که شما یک گوشه اش را بریده اید و نوشته اید که کامل نیست! آخر پس تکلیف آن که ربط و ادامه جمله چه می شود؟
تو را من چشم در راهم.
شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم
ما اینجا دو جمله داریم جمله اوّل
تو را من چشم در راهم
و جمله دوّم که با شباهنگام آغاز می شود و به ترا من چشم در راهم ختم میشود
شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم
علی القاعده اگر شما فقط بنویسید
ترا من چشم در راهم جمله تان کامل است
. امّا واحد جمله در تمام دانستن شعر کافی نیست.
مثلا در شعر حافظ راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
بیت ما هم دو جمله دارد ولی با نوشتن تنها یک جمله شعر کامل نیست
.
با این حساب شعری که شما جزیی از آن را نوشته اید بشکل کاملش که معنی داشته باشد مستلزم نوشتن دو جمله است یعنی اینکه باید از ترا من چشم در راهم آغاز کرد و به ترا من چشم در راهم ختم نمود که در اینصورتکلیف که و واو ربط هم معلوم می شود.
:
ترا من چشم در راهم
شباهنگام که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
اگر شعررا به شباهنگام انطور که شما نوشته اید ختم کنیم در مقایسه به این می ماند که من مثلا این بیت از شعر حافظ را
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
در مشاعره بنویسم
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان
که همانطور که خودتان هم می بینید معنی کامل نیست.
مشکل را می بینید؟ من نمی توانم بیت حافظ را قیچی کنمو بعنوان یک بیت در مشاعره بکار ببرم چون قاالبها مشخص است امّا شما فکر می کنید می توانید با نظر و سلیقه شخصی شعر نو و سپید را هر جا دلتان خواست و فکر کردید کامل است ببرید و بنویسید
خوب ببخشید که طولانی شد و امیدوارم توانسته باشم منظورم ر برسانم
.
در پایان البته اینجا جای بحثش نیست ولی اگر دوست داشتید باز هم می توانیم بحث کنیم که اصلا مشاعره با شعر کلاسیک جدای از آنچه که گفتم چه نفعی دارد و چرا به نظر من مشاعره بر مبنای شعر کلاسیک بهتراست
.
شاد و تندرست باشید
علاقه مندي ها (Bookmarks)