مشاعره

[FARZANEH.ZAFAR]

ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند/ در سر کار خرابات کنند ایمان را

[ftf]

امید هست که روی ملال در نکشم
از این سخن که گلستان نه جای دلتنگی ست

[obvious]

ترسم اي مرگ نيايي تو من پير شوم
آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم

[مرتضی عزیزی]

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[ftf]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[Mona]

در دل چگونه یاد تو می میرد
یاد تو یاد عشق نخستین است
یاد تو آن خزان دل انگیزیست
کاو را هزار جلوه ی رنگین است

[zibaaa]

تیر مژگان تو از جوشن جان میگذرد

بر دل مزن ای دوست تویی در دل من

[Don_Ramtin]

نشست از بر رخش و ره بر گرفت
چمان منزل جادوان در گرفت

[Mona]

تو در چشم من همچو موجی
خروشنده و سرکش و ناشکیبا
که هر لحظه می کشاند به سویی
نسیم هزار آرزوی فریبا

[Don_Ramtin]

اسباب معاشرت مهیاست
از عود و کمانچه و چغانه

[mahour.M]

هدهدش گفت اي به صورت مانده باز
بيش از اين در عشق و رعنايي مناز

[ftf]

ز مستکبران دلاور بترس
از آن کاو نترسد ز داور بترس

[obvious]

سرا پا اگر زرد و پژمرده ايم
ولي دل به پاييز نسپرده ايم

[Mona]

من خواب دیده ام که کسی می آید
من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام
و پلک چشمم هی می پرد
و کفش هایم هی جفت می شوند

[zibaaa]

دوست دارم که کست دوست ندارد جز من

حیف باشد که تو در خاطر اغیار آیی

[obvious]

يك نفر آمد، صدايم كرد و رفت
در قفس بودم، رهايم كرد و رفت...