0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
سلام
گاهی پیش میاد که گوش فرا دادن به دکلمه خیلی آرامش بخش و لذت بخشه ... شما چه دکلمه هایی رو دوست دارید و زیاد گوش می کنید ؟
با به اشتراک گذاشتن انتخابی هایتان ما رو نیز از علایقتان و آثاری که شاید ما با اونها برخورد نکرده ایم آشنا کنید ... !
ترجیحا مشخصات آثار (شناسنامه) رو قید کنید و متن آنها و در صورت مقدور بودن لینک دانلود رو هم ذکر کنید.
توجه شما به قوانین تاپیک نشاندهنده ی حرمت نهادن به خود و دوستانتان می باشد
با تشکر
ویرایش توسط Mona : Friday 18 June 2010 در ساعت 06:44 AM
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
سلام ... خسته ام ، خسته
___________________________________
سلام.
حال همه ي ما خوب است.
ملالي نيست جز گم شدن گاه به گاه خيالي دور
که مردم به آن شادماني بي سبب ميگويند.
با اين همه عمري اگر باقي بود
طوري از کنار زندگي ميگذرم که نه زانوي آهوي بي جفت بلرزد
و نه اين دل ناماندگار بي درمان...
تا يادم نرفته است بنويسم حوالي خوابهاي ما سال پرباراني بود
ميدانم هميشه حيات آنجا پر از هواي تازه ي باز نيامدن است
اما تو لااقل حتي هر وهله، گاهي، هر از گاهي
ببين انعکاس تبسم رويا شبيه شمايل شقايق نيست؟
راستي خبرت بدهم خواب ديده ام
خانه اي خريده ام
بي پرده، بي پنجره، بي در، بي ديوار
هي بخند
بي پرده بگويمت
چيزي نمانده است من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نيک خواهم گرفت.
دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سفيد از فراز کوچه ما ميگذرد
باد بوي نامهاي کسان من ميدهد.
يادت مي آيد رفته بودي خبر از آرامش آسمان بياوري؟
نه ریرا (؟) جان!
نامه ام بايد کوتاه باشد، ساده باشد،
بي حرفي از ابهام و آينه،
از نو برايت مينويسم:
حال همه ي ما خوب است،
اما تو باور نکن!
_________________________________
با صدای مرحوم خسرو شکیبایی
مجموعه نامه ها
سروده ی سید علی صالحی
_________________________________
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
مرد خدا
خرسند شديم از اين كه امروز
رنگي دگر است، نه رنگ ديروز
تا شب نشده، رنگ دگر شد
گفتند از اين نكته، هزار نكته بياموز
فرياد زديم كه چرخ گردون
ليلا تو را نداده اي به مجنون
فرياد بر آمد آن كه، خاموش
كم داد اگر، نگيرد افزون
خاموش شديم و در خموشي
رفتيم سراغ مي فروشي
فرياد زديم دواي ما كو
گويند دواست، باده نوشي
هشيار نشد مگر كه مدهوش
اين بار گران بگيرم از دوش
آرام كنار گوش ما گفت
اين بار گران تو مفت مفروش
از خود به كجا شوي تو پنهان
از خود به كجا شوي گريزان
بيداري دل چنين مخوابان
سخت امده است
مبخش آسان
هشيار شديم از اين كه هستيم
رفتيم و در ميكده بستيم
با خود به سخن چنين نشستيم
ما باده نخورده ايم و مستيم
مسجد، سر راه از آن گذشتيم
بر روي درش چنين نوشتيم
در ميكده هم خداي بيني
با مرد خدا اگر نشيني
با صدای مسعود فردمنش
آهنگی هم زیرش هست که سیاوش قمیشی ساخته.
ویرایش توسط rumour : Wednesday 9 June 2010 در ساعت 07:53 AM
You tell me what is certain***But I'll tell you what is true
You tell me that is honesty***When all around is death and cruelly
Thumbs Up/Down |
Received: 6/0 Given: 0/0 |
يه دكلمه زيبا و بااحساس تركي
اگه تركين يا يا تركي بلدين واقعا حيفه دانلودش نكينن.
من خودم وقتي دلم مي گيره اين دكلمه رو گوش مي دم.
*
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
*
ویرایش توسط TurkOghlan : Wednesday 9 June 2010 در ساعت 02:50 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 49/10 Given: 59/7 |
امروز یه جای دیگه توی نت اهنگ اینو نوشتمک ولی بازم می نویسم.
ریه هام پر شده از تو
بی تو هر لبحظه عذابه
حتی با فکر نبودت
شب و روز حالم خرابه
بغض معصوم و نجیبت
منو قانع کرد کمت شم.
ممنونم اجازه دادی
با تو درگیر غمت شم.
توضیح : این شعر از دکلمه های اقای رضا صادقی هست که توی یکی از کنسرت هاش کرد و با یک ملودی بسیار زیبا اشک همه رو در اورد.
موفق باشید
ویرایش توسط Black_Violin : Wednesday 9 June 2010 در ساعت 08:55 PM
همش خرافات ... ذهن های پوچ و گنگ و بسته ...
بس کن دیگه
به خودت بیا ... چند ثانیه دیگه بیشتر شاید نباشی
------
وبسایت من برای دانلود آهنگ های بیکلام : http://bikalamha.com
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
تشکر دوست من زیبا بود ، اما کاش یه شناسنامه ای هم از اون ارائه می دادید . در صورت تمایل با ویرایش پست خود ما رو بیشتر با اثر مربوطه آشنا فرمایید...نوشته اصلی توسط Blackviolin [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
موفق باشید
ویرایش توسط Mona : Wednesday 9 June 2010 در ساعت 05:23 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
نیایش
_______________
اي خداوند
به علماي ما مسئوليت
و به عوام ما علم
و به مومنان ما روشنايي
و به روشنفکران ما ايمان
و به متعصبين ما فهم
و به فهميدگان ما تعصب
و به پيران ما درک
و به جوانان ما آگاهي
و به اساتيد ما هدف
و به دانشجويان ما عقيده
و به خفتگان ما بيداري
و به بيداران ما اراده
و به مبلغان ما حقيقت
و به دينداران ما درستي
و به نويسندگان ما تعهد
و به هنرمندان ما درد
و به شاعران ما شعور
و به محققان ما هدف
و به نشستگان ما قيام
و به راکدان ما تکان
و به مردگان ما حيات
و به کوران ما نگاه
و به خاموشان ما فرياد
و به فرقه هاي ما وحدت
و به حسودان ما شفا
و به خودبينان ما انصاف
و به فحاشان ما ادب
و به مجاهدان ما صبر
و به مردم ما خودآگاهي
و به همه ي ملت ما همت تصميم
و استعداد فداکاري
و شايستگي نجات و عزت بخش
____________________________
با صدای داریوش اقبالی
____________________________
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
من دو تا کار دکلمه رو خیلی دوست دارم :
یکی دکلمه ی رباعیات خیام در البوم رباعیات خیام با صدای زنده یاد احمد شاملو و موسیقی فریدون شهبازیان
و دیگری دکلمه ی اشعار سهراب سپهری با صدای نازنین شاعر بزرگ ، احمد رضا احمدی و موسیقی فریبرز لاچینی دوست داشتنی ، در البوم ابیات تنهایی .
کسی که به هیچ چیز شک نمی کنه ، هیچ چیزی نمی دونه !
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
...
مارها قورباغه ها را مي خوردند و قورباغه ها غمگين بودند،
قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند،
لك لك ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند،
لك لك ها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغه ها؛
قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند،
عده اي از آنها با لك لك ها كنار آمدند
و عده اي ديگر خواهان باز گشت مارها شدند؛
مارها باز گشتند و همپاي لك لك ها شروع به خوردن قورباغه ها كردند،
حالا ديگر قورباغه ها متقاعد شده اند كه براي خورده شدن به دنيا مي آيند
تنها يك مشكل براي آنها حل نشده باقي مانده است:
اينكه نمي دانند، توسط دوستانشان خورده مي شوند يا دشمنانشان!
داستانی از منوچهر احترامی
اين داستان نمي دونم دكلمه شده يا نه، ولي مي تونيد، شما بخونيدش.
ویرایش توسط غول غمگين : Friday 11 June 2010 در ساعت 02:31 AM
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
نوشته اصلی توسط غول غمگين [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سلام دوست من
ورودتون رو به نت آهنگ خوش آمد می گم... و تشکر بابت داستان جالبی که در اینجا قرار دادید، اما ما در اینجا سعی در جمع آوری دکلمه ها داریم ... خواهش می کنم که به عنوان تاپیک ها بیشتر توجه فرمایید ، اگر هم مشکلی در ارسال مطالب داشتید من و سایر عزیزان در خدمتتون هستیم .
موفق باشید
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
سلام بچه ها.
اينجا لينكي براي دانلود نيست يا هست و من نميبينم ؟؟!!
![]()
بر بساط نكته دانان خود فروشي شرط نيستيا سخن دانسته گو اي مرد عاقل يا خموش
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
نوشته اصلی توسط Rain of love [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سلام مجدد
دوست عزيز اگه لطف كنيد هم توضيح بيشتري راجع به كار بدين و هم ترجمه ش رو برامون بذاريد ممنون ميشم
پاينده باشيد
بر بساط نكته دانان خود فروشي شرط نيستيا سخن دانسته گو اي مرد عاقل يا خموش
Thumbs Up/Down |
Received: 11/1 Given: 0/0 |
درود
نمیدونم تا چقدر با حسین پناهی آشنا هستید.. حسین آدمی بود که شناخته نشد،خیلی ها به عقلش شک کردیم،خیلی ها مون از طرز حرف زدم و برخوردش نسبت بهش احساس خوبی نداشتیم... ولی اگر به تمام اینا بی توجه باشیم و فقط به گفته هاش گوش کنیم تازه میتونیم بفمیم که این آدم چی بوده و چی میگفته... به قول خودش میگه این همه بود و نبود بسته دیگه یکمی هم به چی بود فکر بکنید!!!
سعی میکنم چند تا از دکلمه هاش رو از اشعار خودش بزارم اینجا... اگر دانلود میکنید خوب و دقیق به حرفاش گوش و معنی هاش گوش بدید...
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
ویرایش توسط Khashayar : Sunday 13 June 2010 در ساعت 11:34 PM
...
انسانها یا ...
من عقده عدالت دارم، هر کس قافیه را میشناسد، عقده عدالت دارد، قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است...
فرزانگان سخن نمی گویند، بلکه با استعدادان سخن می گویند و تهی مغزان بگو مگو می کنند.
وبلاگ شخصی خشایار (من)
کمپین مبارزه با دانلود غیر قانونی آثار هنری
Thumbs Up/Down |
Received: 11/1 Given: 0/0 |
درود
اینبار دکلمه ی تو دلت تاریکه رو میزارم براتون که خودم خیلی دوسش دارم واقعا حسین با این شعر حرفای زیبایی زده...
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
...
انسانها یا ...
من عقده عدالت دارم، هر کس قافیه را میشناسد، عقده عدالت دارد، قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است...
فرزانگان سخن نمی گویند، بلکه با استعدادان سخن می گویند و تهی مغزان بگو مگو می کنند.
وبلاگ شخصی خشایار (من)
کمپین مبارزه با دانلود غیر قانونی آثار هنری
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
من اینجا
میان این همه زیبایی
و تو تنهایی
دلم برای تنهایی تو میسوزد
و خود غمگینم از این خوش گذرانی
با من باش
با من بمان و راحت باش
که من
بی تو
به روزگار
تلخ
سرد
اندوه بار
فقط نگاه میکنم
تشکیل شده از قالب آسمانی به اضافه ی نسل جدید بشر!!!
Thumbs Up/Down |
Received: 9/0 Given: 0/0 |
یاغی
__________________________
بر لبانم غنچه ی لبخند پژمرده است
نغمه ام دلگير و افسرده است
نه سرودی، نه سروری
نه هم آوازی نه شوری
زندگی گوئی ز دنيا رخت بر بسته است
يا که خاک مرده روی شهر پاشيده است
اين چه آ ئينی؟ چه قانونی؟ چه تدبيری است؟
من از اين آرامش سنگين و صامت عاصيم ديگر
من از اين آهنگ يکسان و مکرر عاصيم ديگر
من سرودی تازه می خواهم.
جنبشی، شوری، نشاطی، نغمه ای، فرياد هايی تازه می جويم.
من به هر آيين و مسلک کو کسی را از تلاشش باز دارد ياغيم ديگر
من ترا در سينه ای اميد ديرين سال خواهم کشت
من اميد تازه می خواهم
افتخاری آسمانگير و بلند آوازه می خواهم.
کرم خاکی نيستم اينک تا بمانم در مغاک خويشتن خاموش
نيستم شبکور کز خورشيد روشنگر بدوزم چشم
آفتابم من که يکجا، يک زمان ساکت نمی مانم
با پر زرين خورشيد افق پيمای روح خويش
من تن بکر همه گلهای وحشی را نوازش می کنم هر روز
جويبارم من که تصوير هزاران پرده در پيشانيم پيداست
موج بی تابم که بر ساحل صدف های پری می آورم همراه
کرم خاکی نيستم، من آفتابم، جويبارم، موج بی تابم.
تا بچند اينگونه در يک دخمه بی پرواز ماندن؟
تا بچند اينگونه با صد نغمه بی آواز ماندن؟
شهپر ما آسمانی را بزير چنگ پرواز بلندش داشت
آفتابی را بخواری در حريم ريشخندش داشت
گوش سنگين خدا از نغمه ی شيرين ما پر بود
زانوی نصف النهار از پايکوب پر غرور ما چو بيد از باد می لرزيد.
اينک آن آواز و پرواز بلند و اين خموشی و زمين گيری؟
اينک آن همبستری با دختر خورشيد و اين همخوابگی با مادر ظلمت؟
من هرگز سر به تسليم خدايان هم نخواهم داد
گردن من زير بار کهکشان هم خم نمی گردد.
زندگی يعنی تکاپو
زندگی يعنی هياهو
زندگی يعنی شب نو، روز نو، انديشه ی نو
زندگی يعنی غم نو، حسرت نو، پيشه ی نو
زندگی بايست سرشار از تکان و تازگی باشد.
زندگی بايست در پيچ و خم راهش ز الوان حوادث رنگ بپذيرد.
زندگی بايست يکدم، يک نفس حتی، ز جنبش وانماند
گرچه اين جنبش برای مقصدی بيهوده باشد.
زندگانی همچنان آب است
آب اگر راکد بماند، چهره اش افسرده خواهد گشت و بوی گند می گيرد.
در ملال آبگيرش غنچه ی لبخند می ميرد.
آهوان عشق از آب گل آلودش نمی نوشند.
مرغکان شوق در آئينه ی تارش نمی جوشند.
من سر تسليم بر درگاه هر دنيای ناديده فرو می آورم جز مرگ
من ز مرگ از آن نمی ترسم که پايانی است بر طومار يک آغاز،
بيم من از مرگ يک افسانه ی دلگير بی آغاز و پايان است.
من سرودی را که عطری کهنه در گلبرگ الفاظش نهان باشد نمی خواهم
من سرودی تازه خواهم خواند کش گوش کسی نشنيده باشد.
من نمی خواهم به عشقی ساليان پابند بودن
من نمی خواهم اسير سحر يک لبخند بودن
من نه بتوانم شراب ناز از يک چشم نوشيدن
من نه بتوانم لبی را بارها با شوق بوسيدن
من تن تازه، لب تازه، شراب تازه، عشق تازه می خواهم.
قلب من با هر تپش يک آرمان تازه می خواهد
سينه ام با هر نفس يک شوق يا يک درد بی اندازه می خواهد.
من زبانم لال حتی يک خدا را سجده کردن
قرن ها او را پرستيدن نمی خواهم.
من خدایی تازه می خواهم
گرچه او با آتش ظلمش بسوزاند سراسر ملک هستی را
گرچه او رونق دهد آئين مطرود و حرام می پرستی را
من به ناموس قرون بردگی ها ياغيم
ياغيم من، ياغيم من گو بگيرندم بسوزندم
گو به دار آرزوهايم بياويزند
گو به سنگ ناحق تکفير
استخوان شعر عصيان قرونم را فرو کوبند
من از اين پس ياغيم دیگر.
________________________________________
شعر : هوشنگ شفا
با صدای : ؟
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)