0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
الا یا ایهل ساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
و تنها صداست که می ماند و جذب ذره های زمان می شود
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
اگر شیری اگر میری اگر مور / گذر باید کنی آخر لب گور
دلا رحمی بجان خویشتن کن/ که مورانت نهند خوان و کنند سور
و تنها صداست که می ماند و جذب ذره های زمان می شود
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
رنگ چشمش را چه مي پرسي ز من
رنگ چشمش كي مرا پابند كرد
آتشي كز ديدگانش سركشيد
اين دل ديوانه را دربند كرد
و تنها صداست که می ماند و جذب ذره های زمان می شود
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
دلم از دست تو دایم غمینه/ ببالین خشتی و بستر زمینه
همین جرمم که مو ته دوست دیرم / که هر کت دوست دیره حالش اینه
و تنها صداست که می ماند و جذب ذره های زمان می شود
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
6696 جان اصلا قواعدو رعایت نمیکنیا!!!
خودت که نمیتونی جواب خودتو بدی توی مشاعره...
باید صبر کنی یکی دیگه جوابتو بده
_________________________________
درین شب سیاهم گمگشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت...
حضرت حافظ
ویرایش توسط Avazekhan : Wednesday 9 June 2010 در ساعت 01:53 PM
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
ترا با آن غرور حسن و ناز و سرکشی، جانا
کجا از دست برخیزد که پا درویش بنشینی؟
نه تنها بر سر راهت مسلمان دیده میدارد
که گه کافر ترا بیند به راه آید ز بیدینی
اگر قد ترا شمشاد گویم جای آن داری
وگر روی ترا خورشید خوانم در خور اینی
اوحدی
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
آفرین ... احسنت! mh828
واقعا شعری که نوشتی تکانم داد
باعث شدی من هم سراغ اوحدی و اشعارش برم
قبلا هم از شعرای ایشون خونده بودم ولی نه مثل امروز..!!
یه ملودی توی ماهور هم روی یکی از اشعارش گذاشتم
اگر بشه ببندیمش که فوق العاده میشه
______________________
یادم نمیکنی تو به عمر و نمیرود
یاد تو از خیال و خیال تو از سرم
رفت از فراق روی تو عمرم به سر، ولی
پایم نمیرود که ز پیش تو بگذرم
میبایدم خزینهٔ قارون و عمر نوح
تا دولت وصال تو گردد میسرم
اوحدی مراغه ای
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
من آن نيم كه حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بي تو حرام
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
مرام روزگار این است که گر خوردی زمین نالان و گریان بر تو می خندد
و تنها صداست که می ماند و جذب ذره های زمان می شود
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
در روی خود تفرج صنع خدای کن
کائینه ی خدای نما می فرستمت
حضرت حافظ
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
تا روح بشر به چمگ زر زندانیست شاگردی مرگ پیشه انسانیست
جان از ته دل طالب مرگ است دریغ در هیچ کجا برای مردن جا نیست
و تنها صداست که می ماند و جذب ذره های زمان می شود
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
تا مطربان زشوق منت آگهی دهند
قول و غزل به ساز و نوا می فرستمت
حضرت حافظ
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
تو جان میبخشی و اینجا به فتوای تو میگیرند جان از ما
نمیدانم چیم من ! نمیدانم کیم من! آدمم روحم حوایم یا که شیطانم
تو با خود آشنایم کن تو با خود آشنایم کن
و تنها صداست که می ماند و جذب ذره های زمان می شود
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
که بی وجود شریفت جهان نمیبینم
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
ما چشمهء نوريم، بتابيم و بخنديم
ما زندهء عشقيم، نمرديم و نميريم
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
من و تو یک غزل بی دلیل پر دردیم
که عاجزانه خدا را به گریه آوردیم
تو هم شبیه منی یک کتاب _ بدبختی
در انزوای جهانی حقیر همدردیم
جهان قبل تولد چه بوده میدانی؟
نمیشود به همانجا به (هیچ) برگردیم
همیشه قلب من از این محال میگیرد
که از تمام غزل های عاشقان طردیم
تمام دلخوشی روزمرگیمان شد
که روز تلخ زمین را دوباره سر کردیم
فقط زمانه به ما پا نداده که ماهم
شبیه مردم اطراف خویش نامردیم
در کجای هم اکنون این همه هیچ / دفن کنم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)