0
خوب... حالا بگم...
الان در تاپیک دو طرز فکر وجود داره، یکی سنتی کارا هستن و یک سری هم پاپ کار ها. من این وسط سوئیس حساب کنید.
حالا من در رابطه با هر دو طرف حرف هایی دارم... فقط این توضضح بدم که برای من موسیقی ایرانی مساوی موسیقی سنتی نیست. ولی از همینجا شروع می کنم.
خوب بعضی از دوستان گفتن که موسیقی سنتی شاد نیست. این حرف قبول ندارم... چون شادی یه بحث خیلی خیلی اختصاصی. ولی به نظرم موسیقی ما در 90% مواقع فاقد تحرک هستش. همین آهنگ هایی که دوستان نام بردن. شاد هست. ولی بازم به نظرم یه جوری باعث میشه آدم بشینه. نمی دونم چه جوری بگم. یعنی اون تحرکی که باعث میشه آدم از جاش بلند بشه ازت می گیره. و فکر کنم این تنها عاملش بحث ربع پرده هستش. ربع پرده اصولا حالتی عرفانی ایجاد می کنه، که خیلی خوبه، ولی در عین حال خیلی عمیق هستش و تحرک می گیره. نمونش شما اون احساسی که یک مارش بهتون میده هیچ وقت از قطعه ای که توش پرده داره به دست نمیارید.
مسئله بعدی: به هم ریختگی موسیقی ما هستش. الان هیچ اصول ثابتی نداره. ساده ترین نمونش کوک ساز ها هستش. همه چی دست به دست گشته تا به ما رسیده برای همین خیلی پیچیده میشه.
این خودش شاید برای کسی که می خواد به صرف موسیقی سنتی کار کنه مشکلی نباشه. ولی مشکل وقتی پیدا میشه که کسی می خواد سبکی بر پایه موسیقی سنتی ابداع کنه. یا تلفیق کنه(دقت کنید در حال حاضر این دو بحث خیلی خیلی از هم جدا هستن. چون ما هیچ سبکی بر پایه سنتی نداریم در نتیجه تلفیق با یک سبک دیگه عملا باید از سبک های بر پایه کلاسیک استفاده کرد- شامل انواع پاپ و راک و ...) کارش مشکل میشه. چون اون شخص باید اطلاعات کافی ار 2 یا چند سبک داشته باشه و جداقل به یکی از سبک ها تسلط کامل داشته باشه. خوب وقتی رو به مطالعه موسیقی سنتی میاره و با این آشفتگی مواجه میشه احتمال اینکه بکشه کنار خیلی زیاده. این در رابطه با تلفیق بود.
حالا ابداع سبک خودش بزرگ ترین خلا موسیقی ما حساب میشه. شما ببینید موسیقی سنتی و کلاسیک دو بحث از هم جدا هستن. برای همین شما هر چی در رابطه با هارمونی کلاسیک صحبت کنید هیچ ربطی به موسیقی سنتی نداره. یعنی میشه گفت که این دو موسیقی به طور موازی هستن با هم دیگه. شما همه چی باید براش دوباره تعریف کنید. وگر نه از دید کلاسیک موسیقی ما هارمونی نداره. ولی از دید سنتی که نگاه کنی کاملا هارمونیزه هستش... حالا در مقام نسبت که برسی کنیم(نه مقایسه) موسیقی ما نتونسته مثله کلاسیک پیشرفت کنه. نگاه کنید میبینید چه قدر سبک از موسیقی کلاسیک به وجود آمده. از جز و بلوز و راک و ... گرفته تا پاپ. همه بر اساس هارمونی کلاسیک هستن. حالا ما اگر بتونیم یک سبک بر اساس موسیقی سنتی ابداع کنیم این جوری میشه موسیقی سنتی ادامه بده با اصالت و بودن دست خوردگی و موسیقی های دیگه هم اون بخش های خالی پر کنن. اینجوری هیچ کس هم موسیقی سنتی فراموش نمی کنه. یک جوری میره تو ضمیر تا خودآگاهش. چون داره به یه چیزی بر اساس اون گوش میده.
برای نمونه میشه از آرش خلعت بری نام برد. که بسیار زیبا موسیقی سنتی الکترونیزه کرده. و با نقریبا بدون استفاده از هر نوع سمپلی. با اسفاده از پیک آپ و وصل کردنش به تمبک. با استفاده از جعبه چوب کبریت حتی و ...
حالا مشکل شماره 2) ساسی مانکن (مجاز داره)
در این که این افراد (چه اونایی که اعتراض کردن- که به شدت کمن و چه اونایی که مزخرف خودن) تونستن توجه مردم از پاپ لس آنجلس به موسیقی زیر زمینی جلب کنن شکی نیست. به شدت در خیابون ها دیده میشه. ولی مشکل اینجاست که این توجه به چه قیمتی هستش؟ آیا دادن کار بی ارزش از نظر فنی و جلب توجه با دلغک بازی مهر تایید بر آهنگه؟ یک سری کار هایی شد که خوب از نظر تکست روش بد نبود ولی موسیقی هنوز هم همون سمپل ها بود. که حتی اگر با کیبرد هم باشه اون صدای مصنوعی هیچ ارزشی نداره. چون به هیچ وجه شما خودت احساسی در آهنگ وارد نمی کنی. فقط با بالا پایی کردن عناصر مختلف سعی در القا مصنوعی داری. این هیچ ارزشی نداره.
و در موارد ساسی مانکنی هم که دیگه واقعا فاجعه حساب میشه. نداشتن هیچ گونه استانداری در قوانین موسیقی. بی ارزشی سمپل ها و حتی مفهوم شعر هم که چرت پرت میشه... دیگه هیچی نمی مونه.
در ضمن موسیقی باعث باز شدن فکر هستش، موسیقی شما رو به فکر می بره. چرا اینقدر با یه موسیقی خوب و اعتراضی مخالفاند؟چون اون موسیقی می تونه تمام یه مملکت به هم بریزه.
در ضمن عشق هم هیچ مساله ی ساده ای نیست که برای باز شدن ذهن و فکر نکردن به قرض و قوله ها ازش استفاده میشه. متاسفانه نداشتن درک درست به اینجا رسیدن بعضی ها.
به قوله یه نفری: بخون از عشق/ تا گند بزنی بهش
علاقه مندي ها (Bookmarks)