0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 18/0 Given: 0/0 |
سلام دوستان . امروز روز بزرگداشت محمد حسین بهجت تبریزی ، ملقب به شهریار هست. و همین طور روز شعر و ادب فارسی . گفتم یه تاپیکی باز کنم که با اشعار و زندگی و روحیات شهریار آشنا تر شیم !
زندگینامه
شهریار بهسال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] در شهر [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] متولد شد. دوران کودکی را در روستای مادریاش -[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]- و روستای پدریاش -[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]- در [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] در شرق [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] سپری نمود. پدرش حاج میرآقا خشگنابی نام داشت که در تبریز [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز، در سال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] برای ادامهٔ تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] تا سال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] و پس از آن در رشتهٔ [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] ادامهٔ تحصیل داد.
حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] و [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]، شهریار به تهران بازگشت. در سال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او بهسال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکدهٔ ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.
در سالهای [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] تا [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] اثر مشهور خود -[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]- را میسراید. گفته میشود که منظومهٔ حیدربابا به ۹۰ درصد از زبانهای [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] ترجمه و منتشر شدهاست. در تیر [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] مادرش درمیگذرد. در مرداد [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود بهنام «عزیزه عمیدخالقی» ازدواج میکند که حاصل این ازدواج سه فرزند -دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی- میشود.
شهریار پس از [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] شعرهایی در مدح [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] و مسئولین آن -از جمله [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]، [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] و [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]- سرود که این اشعار پس از مرگ وی انتشار یافتند. وی در روزهای آخر عمر بهدلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] بنا به وصیت خود در [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] تبریز مدفون گشت.
وی اولین دفتر شعر خود را در سال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] با مقدمهٔ [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]، [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] و [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] و [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] جزء آثار ماندگار این زبانهاست. منظومهٔ [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] که در سال [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] سروده شدهاست، از مهمترین آثار ادبی ترکی آذربایجانی شناخته میشود.
عشق و شعر
گفته میشودشهریار دانشجوی سال آخر رشتهٔ [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] بود که عاشق دختری شد. پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا میشود. گویا خانوادهٔ دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم میگیرند که دختر خود را به خواستگار مرفهتر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با اینکه فقط یک سال به پایان دورهٔ ۷ سالهٔ رشتهٔ پزشکی ماندهبود، ترک تحصیل کرد. شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی میشود. بهصورت جدی به شعر روی میآورد و منظومههای بسیاری را میسراید. غم عشق حتی باعث مریضی و بستریشدن وی در بیمارستان میشود. ماجرای بیماری شهریار به گوش دختر میرسد و همراه شوهرش به عیادت محمدحسین در بیمارستان میرود. شهریار پس از این دیدار، شعری را در بستر میسراید. این شعر بعدها با صدای [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] بهصورت آواز درآمد.
شهریار این تخلص را از تفألی به دیوان حافظ گرفت و شهریار در تلفظ اصلی شهردار و لقب حاکمان بوده است.
شهریار و عشق به ایران
شهریار در دیوان سه جلدی خود با اشاره به اینکه آذربایجان خاستگاه زرتشت پیامبر است، مردم این دیار را از نژاد آریا میداند و نسبت به اشاعة سخنان تفرقه انگیز که بوی تهدید و تجزیه از آنها به مشام میآید، هشدار میدهد و خطاب به آذربایجان میگوید:
تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو
پور ایرانند و پاک آئین نژاد آریان
اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق ترا گفتند ایرانی نه ایی
صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان
(دیوان ـ ج ۱ ـ ص ۳۵۲)
شهریار قطعه شعر فوق را «جوش خون ایرانیت» خویش میداند و میگوید:
این قصیدت را که جوش خون ایرانیت است
گوهر افشان خواستم در پای ایران جوان
شهریارا تا بود از آب، آتش را گزند
باد خاک پاک ایران جوان مهدامان
(دیوان ـ ج ۱ـ ص ۳۶۵)
انسان قدر سه نعمت را ، وقتی از دست میدهد ، میفهمد :
سلامتی ، امنیت ، پدر و مادر .
حضرت علی ( ع )
Thumbs Up/Down |
Received: 18/0 Given: 0/0 |
چند شعر از استاد !
آمدي جانم به قربان ولي حالا چرا ؟
بي وفا بي وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرا ؟
نوشدارويي و بعد از مرگ سهراب آمدي
سنگدل اين زودتر مي خواستي حالا چرا ؟
عمر مار ار مهلت امروز و فرداي تو نيست
من كه يك امروز مهمان توام فردا چرا ؟
نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم
ديگر اكنون با جوانان نازكن با ما چرا ؟
وه كه با اين عمر هاي كوته بي اعتبار
اين همه غافل شدن از چون مني شيدا چرا ؟
آسمان چون جمع مشتاقان ، پريشان مي كند
درشگفتم من نمي پاشد ز هم دنيا چرا ؟
شهريارا بي حبيب خود نمي كردي سفر
راه عشق است اين يكي بي مونس و تنها چرا ؟
بي مونس و تنها چرا ؟
تنها چرا ؟
حالا چرا ؟
ویرایش توسط Sina_Yanni : Saturday 18 September 2010 در ساعت 09:36 PM
انسان قدر سه نعمت را ، وقتی از دست میدهد ، میفهمد :
سلامتی ، امنیت ، پدر و مادر .
حضرت علی ( ع )
Thumbs Up/Down |
Received: 18/0 Given: 0/0 |
مادري بود و دختر و پسري
پسرك از مي محبت مست
دختر ار غصة پدر مسلول
پدرش تازه رفته بود از دست
يكشب آهسته با كنايه طبيب
گفت : با مادر اين نخواهد رَست
ماه ديگر كه از سموم خزان
برگها را بود بخاك نشت
صبري اي باغبان كه برگ اميد
خواهد از شاخة حيات گُست
پسر اين حال را مگر دريافت
بنگر اينجا چه مايه رقت مست
صبح فردا دو دست كوچك طفل
برگها را به شاخه ها مي بست
انسان قدر سه نعمت را ، وقتی از دست میدهد ، میفهمد :
سلامتی ، امنیت ، پدر و مادر .
حضرت علی ( ع )
Thumbs Up/Down |
Received: 18/0 Given: 0/0 |
علي اي هماي رحمت ، تو چه آيتي خدا را
كه به ماسوا فكندي همه ساية هما را
دل اگر خداشناسي همه در رُخ علي بين
به علي شناختم من بخدا قسم خدا را
به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سرچشمة بقا را
مگر اي سحاب رحمت تو بباري اَرنَه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوار را
بر و اي گداي مسكين درِ خانة علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
بجز از علي كه گويد به پسر كه قابل من
چو اسير تُست اكنون به اسير كن مدارا
نه خدا توانمش خواند ، نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شهِ ملك لافتي را
باميد آنكه شايد برسد بخاكپايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
چه زنم چو ناي هر دم زنواي شوق او دم
كه سان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را
همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد اين گدا را
زنواي مرغ يا حق بشنو كه در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا
انسان قدر سه نعمت را ، وقتی از دست میدهد ، میفهمد :
سلامتی ، امنیت ، پدر و مادر .
حضرت علی ( ع )
Thumbs Up/Down |
Received: 18/0 Given: 0/0 |
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از كوي تو ليكن عقب سرنگران
ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما كردي
تو بمان و دگران واي بحال دگران
مي روم تا كه به صاحبنظري باز رسم
محرم ما نبود ديدة كوته نظران
دلِ چون آينة اهل صفا مي شكنند
كه ز خود بي خبرند اين زخدا بي خبران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
كاين بود عاقبت كار جهان گذران
شهريارا غم آوراگي و در بدري
شورها در دلم انگيخته چون نوسفران
انسان قدر سه نعمت را ، وقتی از دست میدهد ، میفهمد :
سلامتی ، امنیت ، پدر و مادر .
حضرت علی ( ع )
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
یادش گرامی
براي ما شعـرا نـيـست مـردني در كـار
كـه شعـرا را ابـديـت نوشـته اند شعـار
![]()
ویرایش توسط Gilda : Saturday 18 September 2010 در ساعت 05:43 PM دلیل: اضافه کردن مطلب
اگر تنهاترین تنهایان باشم باز هم خدا هست.
خدایا کمکم کن:قبل از اینکه درموردراه رفتن کسی قضاوت کنم,
قدری باکفشهای اوراه بروم.
Thumbs Up/Down |
Received: 18/0 Given: 0/0 |
امیدوار بودم دوستان تاپیک رو بالا نگه دارن ولی انگار ... .
امیدوارم قسمت سیاسیش رو جدی نگیرید . چون به همون اندازه که مدح کرده ، انتقادم کرده ... .
اشعاری داره که من نمیتونم این تاپیک بذارم .
انسان قدر سه نعمت را ، وقتی از دست میدهد ، میفهمد :
سلامتی ، امنیت ، پدر و مادر .
حضرت علی ( ع )
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)