0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارترست هر زمان
بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
سعدی علیه الرحمه
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
نه در رفتن حرکت بود نه در ماندن سکونی
شاخه ها را از ریشه جدایی نبود
و باد سخن چین با برگ ها رازی چنان نگفت
که بشاید...
روزگار غریبی است نازنینخدای را در پستوی خانه نهان باید کرد...
Thumbs Up/Down |
Received: 90/0 Given: 70/1 |
دور از تو هر شب تا سحر ، گریان چو شمع محفلم
تا خود چه باشد حاصلی، از گریه ی بی حاصلم
چون سایه دور از روی تو ، افتاده ام در کوی تو
چشم امیدم سوی تو، وای از امید باطلم
از بس که با جان و دلم، ای جان و دل آمیختی
چون نکهت از آغوش گل، بوی تو خیزد از گلم
لبریز اشکم، جام کو؟آن آب آتش فام کو؟
و آن مایه ی آرام کو؟ تا چاره سازد مشکلم
در کار عشق یار دل، آگاهم از اسرار دل
غافل نی ام از کار دل، و از کار دنیا غافلم
...
رهی معیری
من/پرندهای فراموشکارم/که آوازهای خوبی میخوانم/هربار فراموش میکنم با پرهایم/چه کاردستیهای قشنگی ساختهاند/و هربار فراموش میکنم/چه چیزهایی را فراموش کردهام.
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
من و بشناس ای غریبه ای به من از من خودی تر
من گل مردابیم که سایه ای نداره بر سر![]()
تا شقایق هست زندگی باید کرد................
Thumbs Up/Down |
Received: 90/0 Given: 70/1 |
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف، زندگیست
تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی که هر حرف ترانهایست
تا کمترین سرود بوسه باشد
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم …
و من آنروز را انتظار میکشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم
شاملو
من/پرندهای فراموشکارم/که آوازهای خوبی میخوانم/هربار فراموش میکنم با پرهایم/چه کاردستیهای قشنگی ساختهاند/و هربار فراموش میکنم/چه چیزهایی را فراموش کردهام.
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
من که ملول گشتمی ازنفس فرشتگان
قال ومقال عالمی می کشم ازبرای تو
دولت عشق بین که چون ازسرفقروافتخار
گوشه تاج سلطنت می شکند گدای تو
Thumbs Up/Down |
Received: 90/0 Given: 70/1 |
وه، چه شیرین است.
رنج بردن با فشردن؛
در ره یک آرزو مردانه مردن!
و اندر امید بزرگ خویش
با سرو زندگی بر لب
جان سپردن!
آه؛ اگر باید
زندگانیرا بخون خویش رنگ آرزو بخشید
و بخون خویش نقش صورت دلخواه زد بر پرده امید
هوشنگ ابتهاج
من/پرندهای فراموشکارم/که آوازهای خوبی میخوانم/هربار فراموش میکنم با پرهایم/چه کاردستیهای قشنگی ساختهاند/و هربار فراموش میکنم/چه چیزهایی را فراموش کردهام.
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
دل من مهر تو را گرچه به خود زود گرفت
دیر باید که مرا نقش تو از دل برود
ویرایش توسط zibaaa : Thursday 21 October 2010 در ساعت 09:44 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 2/1 Given: 0/0 |
در رهگذار گمشدگان ِ غبارها
بر بادها نوشته بسی یادگارها
کز این گذر گذشته فراوان سوار و اسب
نز اسبها رسید خبر نز سوارها
رفتند و گم شدند و از آنان فسانه ای
گردیده نقش در نفس روزگارها
بس کاروان گذشت و به جا ماند راه دور
پیچان چو دود در افق انتظارها
جز اشک گرم نیست روان آنچه بگذرد
بر چشم تشنه در خنک جویبارها
با اینهمه به راه روانیم و در خزان
داریم بر جگر عطش نو بهارها
ویرایش توسط Nassim_Agha : Thursday 21 October 2010 در ساعت 09:49 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست
وآنکه بیرون کند از جان و دلم دست کجاست
وآنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم
وآنکه سوگند من و توبه ام اشکست کجاست
وآنکه جانها به سحر نعره زنانند از او
وآنکه ما را غمش از جای ببردست کجاست
جان جانست وگر جای ندارد چه عجب
اینکه جان می طلبد در تن ما هست کجاست
Thumbs Up/Down |
Received: 2/1 Given: 0/0 |
تشنه ی برگ گل و شبنم ای باد بهار
جامی از برگ گل و شبنمم از لطف بیار
کاشکی خانه ی من در نگه بلبل بود
تا بدیدم که به گل خوانده کدامین اسرار
کاین چنین در نفس صبحگهان از سر شوق
فکند در نفس صبحگهان شور و شرار
به میان دو عدم عشق چه رازی دارد؟
که ببرده ست ز مرغان چمن صبر و قرار؟
ما که در خاک نشینی به ره عشق گره-
نگشودیم مگر عاقبت از گرد و غبار
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
رویی به روی ما نکنی حکم از آن توست
باز آ که روی در قدمانت بگستریم
نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب
نه روی آنکه مهر دگر کس بپروریم
Thumbs Up/Down |
Received: 2/1 Given: 0/0 |
من امشب از خیالت مست مستم
ز شوقت جمله تن آغوش و دستم
من از بالا و پست هر دو عالم
به یمن قد و بالای تو رستم
ننوشم می دگر کز باده ی عشق
از این دم تا ابد من مست مستم
در این عالم نگارا گر تویی بت
بداند خلق عالم بت پرستم
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
متناسبند و موزون حرکات دلفریبت
متوجهست با ما سخنان بی حسیبت؟!
تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی
بگذر که جان سعدی بگداخت از لهیبت
تو برون خبر نداری که چه می رود ز عشقت
بدر آ اگر نه آتش بزنیم در حجیبت
Thumbs Up/Down |
Received: 2/1 Given: 0/0 |
تو سروی و دل مجنون ما به رفتار است
چه گویمت که نه جای کلام و گفتار است
چمام چمان گذری چون نسیم و من چون بید
به خویش لرزم و گویم که کار دل زار است
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
تو مردمک چشم من مهجوری
زان با همه نزدیکیت از من دوری
نی نی غلطم تو جان شیرین منی
زان با منی و زچشم من مستوری
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)