بعد از 5 سال مخاطبين متاليكا ديگر به تنگ آمده بودند و تحمل غياب آلبومهاي متاليكا را نداشتند، از اين رو گروه وعده داد آلبوم را در اواخر سال 95 و به عنوان هديه آلبوم 96 به مردم ارائه خواهد كرد، اما هيچ كس فكر نميكرد متاليكا چه هديه جديدي براي آنها دارد.
متاليكا كار را وارد بازار كرد و دهان همه باز ماند، متاليكا هميشه اهل نوع آوري بود و آلبوم تكراري نميداد، اما اين نوع آوري براي برخي بسيار عجيب بود، تابدانجا كه برخي از طرفداران متعصب متاليكا نسبت به گروه سرد شدند و افرادي مانند Burzum حتي بيانيه منفي صادر كردند.
به نظر علي متاليكا سه ديدگاه كلي در باب آلبوم لود وجود دارد:
1. گروهي كه آن را سرزنش ميكنند و آن را نقطه اي براي نابوده متاليكا ميبنند و از گروه سرد شدند.
2. گروهي كه اين را از افتخارات متاليكا ميبنند و به رمز و راز آن پي برده اند و آن را ميستايند و بيش از پيش به نوع آوري متاليكا ايمان مي آورند. (من جزء اين دسته هستم)
3. گروهي كه با اين آلبوم به متاليكا علاقمند شدند و اين را آغازي براي سبك هاي جديد در متال رغم زدند.
در مورد اين آلبوم بايد بسيار حرفها زده شود، چون ديدگاههاي مختلفي وجود دارد.
جالب است بدانيد هنوز شخصي نتوانسته است سبك دقيق اين آلبوم را تشخيص دهد و واقعا هم نميشود گفت اين آلبوم چيست؟ آيا يك ثرش متال است؟ نه نيست، اما از ثرش جداست، باز هم نيست، آيا هوي با درون مايه دوم است؟ اما باز هم نيست. كانتري است؟! چه است؟ برخي آن را هارد راك هم ناميدند، اما برخي گفتند اين سبك همان سبكي است كه فقط متاليكا صاحب آن است و حتي در آن سالها سبك اين آلبوم را متاليكا هم ميناميدند. درست است كه ثرش متال را متاليكا معني كرد و به دنيا معرفي، اما هيچ گاه صاحب نام ثرش متال نشد، اما با اين آلبوم ميتوانست سبكي به نام متاليكا بوجود آورد كه نياورد، اما تاثير اين آلبوم بر شكل گيري سبك هاي ديگر متال بسيار بسيار ماثر بود.
من در اين مورد خيلي فكر كردم و با يكي از دوستانم هم مشورت هاي طولاني مدت انجام دادم، نتيجه اي كه رسيدم اين بود:
گروههاي دوم/دث متال بعد از شنيدن اين آلبوم سبك كاري خود را تغيير دادند و از خشونت خود كاسته و به رمز آلود كردن كارها بيشتر فكر كردند. تاثير باراز آن را در كارهاي Paradise Lost كه اصلي ترين گروه دوم دث متال آن زمان بود ميتوان مشاهده كرد. (همچين صداي خوانندش بسيار شبيه جيمز هتفلد است كه من فكر ميكنم تاثير آلبوم لود بارز ترين اثرش را در كار همين گروه گذاشته است)
سبك هايي مانند Alternative Rock كه در آن زمان بسيار جلف و سبك بودند با شنيدن اين آلبوم توانستند ضعف هاي خود را جبران كنند و در نهايت باعث بوجود آمدن سبك Alternative Metal شدند و پيشرفت هاي جدي مخصوصا از طرفداران اصلي گروه كه اين طرفداري را بارها و بارها علني گفته اند حاصل شد. براي نمونه گروههاي مانند Godsmack و Nickelback و حتي گروه عامه پسند System Of A Down.
حتي اين آلبوم روي سبك بسيار حرفه اي Progressive هم تاثير گذاشت كه بارزترين تاثير آن را ميتوان روي گروه Dream Theater كه از علاقمندان واقعي متاليكاست فهميد.
اما عده اي متاليكا را سرزنش ميكنند، شايد به اين علت كه اين سبك كار باعث بوجود آمدن افرادي شد كه بعدا سبك NU metal را ساختند و حتي افرادي كه Punk Rock كار ميكردند و خود را به متال چسبانيدند. براي مثال گروه Korn كه از طرفداران افراطي متاليكا بودند در همان سال بعد از شنيدن اين آلبوم سبك Nu Metal را به ثبت رسانيدند. يا گروههايي مانند Limp Bizkit و Avril يا Kidrock تمايلاتي به متال نشان دادند و با حمايت متاليكا خود را وارد بازارهاي جهاني كردند.
پس ميتوان نتجه گرفت كه متاليكا بار ديگر دنياي متال را مورد تحول عظيم قرار داد. حتي اين تاثير تا جايي بود كه Megadeth آلبومي مشابه با متاليكا داد و حتي تغيير چهره اعضاي متاليكا هم روي گروههاي بسياري مانند خود مگادث تاثير گذاشت و اعضاي مگادث هم مانند متاليكا موهاي سرخودشان را كوتاه كردند.
(البته با توجه به اينكه موي بلند متال به معني اعتراض است ميشود نتيجه گرفت در آن سالها بخاطر اينكه آمريكا از آزادي نسبي خوبي برخوردار بود و رئيس جمهور مردم مداري در راس كارها بود، ممكن است متاليكا موهايشان را براي همين كوتاه كرده باشند، يعني كاسته شدن اعتراضات)
كوتاه كردن موي اعضاي گروه، مستقل شدن ساز بيس، جمع و جور شدن ساز درام، كاهش سرعت و دور شدن از ثرش متال از مسائلي بود كه افراد زيادي را دفع و بسياري را هم جذب كرد.
بسياري اعتقاد دارند متاليكا با اين آلبوم باعث عامه پسند شدن موسيقي متال شده است. حتي چاك شالدانير اينچنين ميگفت:
من ميخواستم موسيقي متال را به اوج برسانم، اما متاسفانه گروههاي مانند متاليكا همكاري نميكنند.
لازم به ذكر است كه چاك شالدانير بوجود آورنده سبك دث متاليكا را به عنوان محبوب ترين گروه خود ميپرستيد. حتي بارزام چنين نظري در مورد متاليكا داشت و بعد از آلبوم لود نظر آنها عوض شد، اما بنده علي متاليكا سويم آلبومي كه به دستم رسيد لود بود و واقعا زندگي ام را دگرگون كرد و هيچ گاه خاطراتم را از اين آلبوم فراموش نميكنم. بسياري ديگر هم اين نظر را داشتند كه خوب در دسته بندي گروههاي مخاطب به آنها اشاره كردم.
البوم لود از نظر فني بسيار قابل تامل است و بسيار ارزشمند.
تجربه اي متفاوت، چهره اي كه جهان به خود نديد و هيچ گاه هم تكرار نشد. (جز در RELOAD)
از نظر نوع موسيقي قابل توجه ترين مسئله همان خارج از سبك بودن اين آلبوم است كه مخاطب سخت پسند با ذهن باز را خوشحال ميكند.
اين آلبوم از نظر تنظيم نيز بسيار دقيق است و برعكس كارهاي قبلي متاليكا كمي استاديويي تر است، مثلا چندين بار گيتار نواخته شده است، مثلا برخي از آثار را نميشود آنطور كه بايد در كنسرت ها اجرا كرد، چون متخصصين صدا روي آلبوم بسيار كار كرده اند و حتي ويرايش هايي انجام شده است.
نكته مثبت اين آلبوم (كه برخي آن را منفي ميدانند) استقلال ساز بيس است كه متاليكا و اكثر گروههاي ثرش متال تجربه آن را نداشتند. چيزي مشابه با بيس در سبك Hard Rock.
پيش از اين بيس در متاليكا همان نتي را مينواخت كه گيتار مينوازد، اما در اينجا بيس به عنوان ريتم جدا مد نظر قرار گرفته شده است و پر كننده فضا نيست، بلكه جلوه دهنده آن است و ممكن است نت ديگري را بنوازد.
به علت كاسته شدن سرعت در اين آلبوم از دبل بيس براي درام بهره برده نشده است و به 3 گراش (سنچ) بسنده شده است. اما صداي درام بسيار شفاف است.
اما در مورد گيتارها، اينجا كرك چيزي را نمينوازد كه جميز مينوازد، سازها نيز به صورت مستقل نت هاي متفاوتي مينوازند. پيش از اين فقط در سولوها چنين اتفاقي مي افتاد، اما از نظر ريتم سازها يك چيز را مينواختند، اما در اين آلبوم هر سازي نت جدا مينوازد. (البته در بلك هم سابقه داشته است)
استفاده از ابزارهاي كمكي و نوع آوري بحث ديگري است، استفاده بيشتر از پزواك ها به عنوان مثال. اما مهم ترين وسيله جانبي گاز هليوم است كه كرك همت آن را برعهده گرفته است و در آهنگ خانه اي كه جك ساخت بارز ميشود. گاز هليوم گازي است كه نوازنده به دهان خود وصل ميكند و آن را با دهان مينوازد، سپس به آن افكت الكتريك گيتار را اضافه ميكنند و صدايي مشابه به صداي گيتار الكتريك دارد، با اين تفاوت كه شخص خودش دارد صدا در مي آورد. (كه كار بسيار بسيار سخت و البته مضري است، علي متاليكا هم چند سال پيش چند آهنگ به اين سبك ساخته است و آنها را اجرا كرده است كه واقعا كار جذابيست، اما هنجره را به جد تعطيل ميكند و براي كسي كه اين كار را برعهده دارد مضر است)
نوع افكت دز اين آلبوم باز جاي تامل دارد. در برخي از آهنگ ها افكت ها افكت معمول متاليكايي هستند، اما در برخي از آهنگ ها افكت هايي مورد استفاده قرار گرفته است كه پيش از اين در هيچ آلبوم متالي استفاده نشده بود. صداي شفاف ريتم نوازي و گيتار از خصوصيات منحصر به فرد متاليكا است در تمام آلبومها، اما در اين آلبوم اين شفافيت صدا با كيفيتي بالاتر ارائه شده است. (البته دليلش را ميتوان ثروت بيشتر گروه و البته پيشرفت تكنولوزي هم گذاشت در كنار صليغه و دقت اعضاي گروه براي ارائه كار عالي)
استفاده متاليكا از افكت فلنجر، فلگ، واه و بسياري افكت هاي مرموز ديگر كه من نام آنها را نميدانم در اين آلبوم قابل قياس با آلبومهاي ديگر نيست.
البته نكته قابل توجه اين است كه در اين آلبوم آهنگ ها بسيار با يكديگر متفاوت هستند و هر يك در حال و هواي جدا.
در واقع نميتوان اين آلبوم را يك آلبوم پيوسته ناميد. در حالي كه سه آلبوم اول متاليكا آلبومهاي پوسته بودند. (البته هيچ گاه نه به شدت Pink Floyd يا گروههاي علاقمند به آلبومهاي داستاني)
تعداد سولوها نيز در اين آلبوم كمتر از آلبومهاي پيش است، حتي گاه مدت سولوها بسيار كوتاه ميشوند و سولو ها در ظاهر فاقد تكنيك لازم هستند. اما واقعيت امر اين است كه با اينكه سرعت سولوها كاهش يافته است، اما به ظرافت آنها بشتر پرداخته شده است و خوب ميشود سولوها را احساسي تر از كارهاي گذشته در نظر گرفت. در واقع سولو دقيقا مربوط به آهنگي كه ميشنويد و حتي گاه در ميان صداي خواننده.
اما ميرسيم به معني اشعار و متن ها.
اين آلبوم از نظر معاني شعر بسيار درون گرا كار كرده است و متاليكا را بيش از بلك آلبوم به درون گرايي سوق داده است. گويا اعضاي گروه با پا گذاشتن به سنين ميانسالي پخته تر شده اند و اين بار ديگر فقط گله دارند و به گونه اي دست به اعتراف و تصيحت و عقده گشايي كرده اند كه مخاطب را در اين زمينه بسيار رازي نگاه ميدارد. از طرفي دهه 90 هم گذشته بود و سير متال بازي و دنياي راك رو به ذوال ميرفت و شايد در آن زمان اين نوع اشعار بشتر پسنيده و معقول به نظر مي آمد.
اما براي سردون شعرها و البته مفهوم آنها بسيار دقت شده است، البته اين آلبوم بسيار بسيار رمز آلود است و از يك شعر نميتوان نتيجه خاصي گرفت، شايد هر كس نتيجه خاص خودش را بگيرد و اصلا به حرف اصلي سراينده (كه جيمز است) نرسد.
نقد و نظر شخصی در مورد آلبوم Load
Ain't My Bitch
این آهنگ از نظر تکنیک در سطح بالایی قرار گرفته است. در واقع نمیتوان سبک مشخصی برای آن در نظر گرفت و میشود گفت اینجا همانجایست که میگویند سبک متالیکایی. اما درون مایه این آهنگ هوی متال است و ریتم ها بسیار قوی نواخته میشوند و همینطور صدای شفاف و قوی با ولم بیس بالا برای این آهنگ در نظر گرفته شده است.
سولوی این آهنگ از نظر تکنیکی بسیار قوی است و استفاده از استرینگ جذابیت آن را چند برابر کرده است.
معنی این آهنگ بسیار متالیکایست و میشود آن را به ادبیات متالیکایی ربط مستقیم داد. در واقع این یک آهنگ فان برای تخلیه روان و داشتن لحظات شاد (شاید) است. آهنگی عامه پسند، اما غیر سطحی. آهنگی که برای تمام اقشار الکتریک باز در نظر گرفته شده است.
2x4
این آهنگ بسیار مرموز است و در میان مخاطبین خاص طرفداران خاص خودش را دارد. موزیک این آهنگ نیز برگرفته از سبک متالیکاست و به سبک آلترناتیو هم کمی نزدیک میشود، اما ریتم آنقدر قوی و شفاف نواخته میشود که انسان را به یاد قوی ترین آثار هوی متال و حتی پاور اسلو می اندازد.
مضمون این آهنگ بسیار جذاب است و نگاهی فکاحی به زندگی دارد. حتی سبک خوانندگی در این آهنگ به همین صورت است. گویا متالیکا در این آلبوم و آلبوم بعد میخواهد عده ای را به مسخره بگیرد و این کار را با استادی خاصی انجام میدهد که در این آهنگ به اوج خود میرسد. (البته در ریلود یک اثر شاخص تر از این هم وجود دارد)
The House Jack Built
خانه ای که جک ساخت
اثری بسیار قوی و درون گرایانه. با موسیقی خاص از جنس اضطراب و وانر وحشت. برگرفته از اثار دوم متال. با این تفاوت که ریتم ها بسیار شفاف است و صدای گتیارالتریک در این آلبوم کم نظیر است. همچنین صدای هتفلد در این آهنگ و کلا این آلبوم قوقا میکند. (این نه تنها نظر شخصی من است، بلکه نظر بسیاری از منقدین صدا در باب متالیکاست - اوج پختگی صدای جمیز را اکثریت بین سالهای 95 تا 98 میدانند)
استفاده از تکنیک گاز هلیوم در اواسط آهنگ که توسط کرک همت نواخته شده است (با دهان صدا در آوردن) مرموز بودن اثر را چند برابر میکند و افکت رایج در این آهنگ ریورب است. البته فلگ هایی در اواسط آهنگ شنیده میشود و تقریبا از نظر کار افکتی کم نظیر و همه چیز تکمیل است.
مضمون آهنگ کنایه ایست به ساختار زندگی و نوع زندگی شخصی. میشود به این آهنگ با دید نصیحت نگرانه هم نگاه کرد. نصیحت آنهایی که میخواهند قله های ثروت و قدرت را فتح کنند، قافل از اینکه ممکن است بعد از پیروزی شکستی آنها را از درون ویران کند. (هرچه بالاتر بروی، بیشتر سقوط خواهی کرد و هرچه بیشتر بروی، مصافت بیشتری را باید خزنده بازگردی)
Until It Sleeps
آهنگی بسیار قوی در ژانر نظامی با خود نمایی بیس گیتار. ملودی این آهنگ بسیار مورد پسند طرفداران متالیکا قرار گرفته است، حتی آنهایی که به آلبوم لود اعتراض داشتند و آن را اثری اسلو و در حد متالیکا نمیدانستند.
سولوی این آهنگ از نظر تکینکی حرف خاصی برای گفتن ندارد، مانند اکثر سولوهای این آلبوم، اما به اعتقاد من همه اینها از درون دل آهنگ ساز برخواسته است و مانند کارهای دوم متال بیشتر احساس مد نظر قرار گرفته است و نمیشود گفت که این سولوها غیر احساسی هستند و فقط سولو. بلکه به نظر من بسیار احساسی و دلچسب ساخته شده اند. (توصیه میکنم آنهایی که با لود مشکل دارند، یک بار بدون تعصب آن را گوش کنند)
مضمون این آهنگ به زندگی باز میگردد و البته نگاه بسیار تاریک است. تلاشی برای زندگی یا انتخاب مرگ، جهنم یا بهشت. در بطن این آهنگ سوالات زیادی نهفته است و راهکاری هم برای آن بیان نمیشود. فقط مقاومت کردن آن هم با مضمون کنایه و مسخره و فکاحی مد نظر قرار میگیرد.
King Nothing
پادشاه هیچی
از نظر موزیک این آهنگ هم بسیار قوی است و ریتم دلنوازی دارد. هرچند که از نظر تکنیک زیاد بالا نیست. هرچند که مرحله تنظیم و افکت بندی آن بسیار تکنیکی است و نوازندگان هم به خوبی از سازها استفاده میکنند، اما از نظر آهنگ سازی برای متالیکا موضوع مهمی تلقی نمیشود. با این حال میتوان این راه هم آهنگ مجبوب و قابل تاملی دانست. البته شهرت این آهنگ بیشتر به علت مضمون آن است.
مضمون این آهنگ هم کنایه ای است به آنهایی که میخواهند قدرت را در دست بگیرند و در نهایت هیچ نمیشوند.
حتی آن شخص ممکن است خود ما باشیم و به ما کنایه میزند که شاید این پادشاه هیچی ما باشیم و انسان را به تامل در باب خویش دعوت میکند.
Hero Of The Day
آهنگ با آرپیج های زیبایی شروع میشود و در اواسط آهنگ به ریتم قوی مبدل میگردند. از نظر تکنیکی میتوان گفت این آهنگ حرف خاصی برای گفتن ندارد، اما از نظر احساسی آهنگ جذابی است. مرحله ضبط و میکس و تنظیم آن نسبت به آهنگ های قبلی کمی ضعیف تر است و حتی میشود گفت کیفیت این آهنگ پایین تر از آهنگ های دیگر آلبوم است. (به جز یک آهنگ) اما با این وجود یکی از آهنگ های مورد علاقه مخاطب عام است.
مضمون این آهنگ هم خالی از لطف نیست. در ادامه همان کنایه آمیز بودن و به مسخره گرفتن مسائل درونی این تکمیل کننده صحبت های قبلی است. همانطور که البومهایی متالیکا در مجموع همه پیوسته هستند و مضامین آن بی ربط به یکدیگر نیست. (به جز گراژ که سینگل تراک ها در آن گرد آوری شده اند)
این آهنگ کمی هم انسان را به یاد خانواده می اندازد و وابستگی ذاتی افراد را به خانواده ها یاد آوری میکند و این را یک واقعیت انکار ناپذیر میپندارد.
Bleeding Me
من خون آلود
یکی از شاهکارهای موسیقیایی این آلبوم همین آهنگ است. آهنگی ملودیک با هارمونی های درونی و غیر شفاف و غیر بارز. ریتم قوی و تنظیم بسیار دقیق. شاید از نظر نت و نواختن این آهنگ یک نوازنده نیمه حرفه ای هم بتواند آن را کاور کند (مانند من) اما این ارزش موسیقیایی فوق العاده اثر نمیکاهد. این آثر را هم نمیتوان در ژانر خاصی دسته بندی کرد و اگر بشود من تابحال نه جایی دیده ام و نه خود نظری نسبت به آن دارم. فقط میتوانم بگویم متالیکایی است و بس.
مضمون این آهنگ شاهکار است. برداشت های مختلفی در باب مضمون این آهنگ شنیده ام، برای همین سعی میکنم نظر شخصی خود را در این مورد و البته آهنگ آخر بیان نکنم.
Cure
درد
این آهنگ از نظر موسیقیایی خیلی حرف خاصی برای گفتن ندارد و انسان را به یاد آثار راک ساده می اندازد. فقط صدای جمیز را میتوان نقطه قوت این آهنگ دانست. صدای درام بیش از سازهای دیگر در این اثر خودنمایی میکند، اما همان درامی که فقط یک بیس درام و دو کرش و دو هات دارد.
البته مضمون این آهنگ خیلی ضعیف نیست. در واقع اشاره دارد. این آهنگ اشاره ای به اعتقادات انسان و پافشاری وی بر روی ایدولوژی دارد. هنوز نمیتوانم درک کنم که این اثر یک اثر سمبلویک است و یا حالت کنایه دارد، اما من فکر میکنم این اثر به عنوان یک اثر سمبلیک ارائه شده است ولی قدرت آن به اندازه آهنگ های سمبلیک دیگر مثل ناسینگ الس متر نیست.
Poor Twisted Me
بیچاره من آشفته.
این آهنگ از نظر میکس و مرحله ضبط در پایین ترین حد کیفی در تمام اثار متالیکا قرار گرفته است. نمیدانم از چه رو، ولی کلا کیفیت این آهنگ از همه نظر از تمام آهنگ ها پایین تر است و اصلا تن این آهنگ با باقی آثار آلبوم متفاوت است. آهنگ از نظر تکنیک می آید به ثرش متال و گاه هوی نزدیک شود، اما از قالب خارج میشود، برخی مواقع هم انسان را به یاد گروههای شاخ هارد راک می اندازد. شاید کمی روحیه انگلیسی در این آهنگ به چشم بخورد.
صدای جمیز در این آهنگ بسیار متفاوت است و انگار زور میزند و آهنگ میخواند، به نوعی میتوان گفت که خواننده در این اثر سعی داشته است از صدای اصلی خود فاصله بگیرد.
از نظر مضمون حرف خاصی برای گفتن ندارد و بیشتر تکرار مصیبت و نوعی ذکر مصثبت است، مثل مرثیه خوانی و عذاداری برای ما مسلمانان. شرح واقعه ای ناگوار و تکرار آن و ناراحتی از آن موضوع.
Wasting My Hate
آهنگی که به سبک کانتری نزدیک میشود. از نظر تکنیک حرف خاصی برای گفتن ندارد و این آهنگ هم کمی از نظر تنظیم ضعیف است. صدای خواننده در این اثر هم کمی متفاوت با کارهای دیگر متالیکا است و مانند اثر قبل گویا خواننده میخواهد از صدای خودش فاصله بگیرد. از تکنیک هایی مثل فلاگ هم برای صدای خواننده استفاده شده است که کمی جذابیت کاذب به آهنگ میبخشد. اما به نظر من اثر جاودانه ای نیست.
از نظر مضمون این آهنگ کمی به متالیکا آلبوم بلک نزدیک میشود، فقط تکه پرانی متالیکایی آن بسیار افزوده شده است و کمی دم از خشونت و فان طلبی به انسان منتقل میکند، حالا هدف گروه را از این کار نمیدانم. اما به یاد حرف کرک همت بر این مضمون که میگفت حالا کمی تفریح کنیم می افتم.
Mama Said
آهنگی که برای من به شخصه بسیار جذاب است و یکی از نوادر آهنگ هایی که انسان را به یاد شخصیت جمیز می اندازد. (به قول لارس در آهنگ ترن د پیج همه یاد جمیز هتفلد میافتند و روح او را در آهنگ احساس میکنند، من فکر میکنم این آهنگ هم که توسط جمیز به تنهایی ساخته شده است چنین حالتی دارد و نوعی بازگشت به گذشته از سوی جمیز است)
از نظر تکنیک این آهنگ بسیار ساده است و بیشتر آن آکورد است که با گیتار آکوستیک نواخته شده است. اما الحق از نظر احساسی بسیار قوی است و میدانم در مرحله ضبط بارها و بارها بر روی آن کار شده است و کاری نبوده است که متالیکا همینطور سطحی از کنارش عبور کند، در واقع یکی از آهنگ های وقت گیر این آلبوم به حساب می آید که مخاطبین هم از آن بسیار استقبال میکنند.
در واقع این آهنگ دارای روح خاصی است.
مضمون این آهنگ بسیار شخصی است، اما ممکن است هر مخاطبی (مخصوصا نوجوانان) با آن همزاد پینداری کنند. در واقع به نظر میرسد این آهنگ برای کسانی ساخته شده است که روزگار نوجوانی و جوانی خوبی را تجربه نکرده اند و حالا در میان سالی از گذشته خود گله دارند، همانطور که از حال، اما میدانند که این حال به واسطه گذشته تاریک به تاریکی کشیده شده است.
ربط دادن آن به خانواده نیز نشان از این حقیقت دارد. گویا جیمز اینجا میخواهد کمی بگوید من هم پنیک فلوید را دوست دارم و به اشعار راجر واترزی با حالت آمریکایی نزدیک شده است. (فلوید در حال و هوای بریتانایی و این بار متالیکا در حال و هوای آمریکایی شرح درد میکنند)
Thorn Within
این آهنگ نیز از نظر فنی بسیار قابل تعمل است و مشخص است گروه بر روی آن بسیار کار کرده است. این آهنگ بیشتر بر روی فضاسازی تکیه کرده است، هرچند که نوازندگی ها هم به خوبی صورت میپذرند. نت این آهنگ در ظاهر ساده به نظر می آید اما وقتی گیتار بر دست بگیرید، در خواهید یافت که تمیز در آوردن این کار فقط از متالیکا بر می آید و دیگر هیچ. به قول معروف در چند آهنگ میتالیکا میشود آن فوت کوزه گری را یافت که یکی از اینها همین آهنگ است. البته صدای جمیز در قوی تر شدن و زیبایی آهنگ بسیار ماثر است، اما انتخاب افکت دقیق هم مسئله ای است که در این آهنگ بسیار روی آن کار شده است. تغییر فواصل و تمپو ها از دیگر نقاط قوت این آهنگ از نظر موسیقیایی است.
مضمون این آهنگ هم برای من بسیار جذاب است و انسان را به دنیای دارک رهنمود میکند. نوعی تفکر درباب زندگی و بایدها و نباید ها و تشخیص ندادن آن بعد از گذشت مدتها. استقفار کردن از کاری که ناخواسته پیش آمده است و حتی نمیدانیم غلط است یا درست، آهنگی در فضای تردید. در واقع محکوم بودن همیشگی انسان و پشیمان بودن وی از زندگی. در واقع تحمیلی بودن این زندگی.
Ronnie
آهنگی در حال و هوای تگزاسی، اما مدرن. شاید برگرفته از نوع موسیقی ایتالیایی اسپاگتی. شاید هم نه. از نظر فنی حرف خاصی برای گفتن ندارد. در واقع به نظر می آید این آهنگ کمی تکست محور است.
اما تنظیم آن به درستی صورت پذیرفته است و از نظر ضبط هم کیفت بالایی دارد.
مضمون شعر نوعی حکایت است، از تنهایی ها، از عدم درک اطرافیان و از همین مسئله نتیجه پرخواش و ستیز را هم به سمع میرساند. در واقع نوعی بیانیه برای توجیه برخی از هنجار شکنی ها و مقاومت در برابر برخی از هنجارها که شاید غلط هم باشند.
The Outlaw Torn
از نظر موسیقی این آهنگ واقعا قابل تامل است و مخاطبان خاص به این آهنگ ارادت ویژه ای دارند. (من نیز به همین صورت) شاید از نظر کاورینگ این آهنگ خیلی سخت به نظر نیاید، اما میدانم که آهنگ ساز برای نوشتن نتها وقت زیادی را صرف کرده است و اثری است که کاملا مشخص است روی آن بسیار کار شده است.
ساز بیس در این آهنگ خود نمایی میکند، البته افکت های زیادی هم به این ساز متصل است و تکنیک بیس نوازی در این آهنگ بسیار بالاست. همانطور که مراحل ضبط و مسترینگ آن بسیار دقیق و حساس انجام شده است. نقش کرک همت در این آهنگ کمی کم است، اما نوازندگی آن به همراه استفاده از WAH در قسمت هایی از این اثر خودنمایی میکند. (مخصوصا در اواسط آهنگ)
صدای جمیز هم در این آهنگ حالت خاصی دارد، نوعی صدای نئشه گونه، به مانند مضمون آهنگ، کسی که از دنیا روی برگردانده است و بسیار خسته است، شاید به همین علت این آهنگ در انتهای البوم قرار گرفته باشد که در این صورت انتخاب بسیار هوشمندانه ایست.
البته این آهنگ دارای یک سولوی بسیار ارزشمند و فوق العاده تکنیکی است که شاید هرکسی از عهده نوازندگی آن برنیاید. چه از نظر سرعت و چه از نظر ظریف نوازی با استرینگ و البته واه افکت.
جالب است بدانید قسمتی از این سولو توسط جمیز هتفلد با استفاده از ولم (بدون پیک زدن) صورت میپذیرد و قسمت دوم آن توسط همت. در حالی که بیس از ریف خاص خود خارج میشود و افکتش تغییر مییابد و به نوعی تمپوی آهنگ تغییر میکند.
مضمون آهنگ هم مسائل زیادی را به یاد انسان می اندازد. گویا اشاره مختصر و کنایه آمیزی از انتظار دارد، اما نوع انتظار مشخص نیست و گویا به صلیغه شخصی مخاطب گذاشته شده است، حتی میتوان در ژانر شکست عشقی هم از آن بهره برد و این آهنگ را نوعی اشاره به شکست عشقی دانست، اما مسئله دیگر تباهی است که در این آهنگ به آن اشاره شده است و شکایت از آن، اما شکایتی در خود و گوی نوعی به فکر نشتن.
علاقه مندي ها (Bookmarks)