-
Monday 8 November 2010
#1
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
-
15 کاربر برای این پست از koronzo_piti تشکر کرده اند:
2HM,Afro0z,arash_7388,Don_Ramtin,hadi_e,mostafa_violon,Mr_SeveN,nafiseh,opera2080,ravi,rezaranjbaraan,sadra2011,setareh_hk,tavalode_1fereshteh,z_m
-
Monday 8 November 2010
# ADS
-
Monday 8 November 2010
#2
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
-
2 کاربر برای این پست از koronzo_piti تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#3
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
0
آخی خوش گذشت؟
فکر کنم یکم مسیر دور بوده نه!!!
به سوختن پروانه نگاه کردم
شمع به پای خاکسترش اشک ریخت
بی آنکه بدانم سوختم تهی از اشک شمعی به پای خاکسترم
-
3 کاربر برای این پست از nafiseh تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#4
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
0
اگه خوش گذشته بود که زودتر از همه برنمیگشت!
باز باید احساس را در خود کشت!
-
3 کاربر برای این پست از Ramin2 تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#5
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
Ramin2
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اگه خوش گذشته بود که زودتر از همه برنمیگشت!
نه این طوری نیست
استاد سیاوش باید برمیگشت
چون کار داشت
بعد من هم خونم بدون ماشین خیلی دوره
مجبور بودم که همراه استاد برگردم
اخه خونش نزدیک خونه ماست
در کل هماهنگی خوب نبود خیلی ها نمی تونستند بیان کار داشتن
و به خاطر همین این تاپیک رو زدم
فکر کنم هنوز بچه ها کوه باشن
-
2 کاربر برای این پست از koronzo_piti تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#6
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
nafiseh
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
آخی خوش گذشت؟
فکر کنم یکم مسیر دور بوده نه!!!
از خوش گذشتنش که بله خیلی خوشگذشت
فقط من زود اومدم اصلا نمی دونستم که برنامه این طوری میشه
ساعت 4 باید برم جایی
ولی درس خوبی شد برای برنامه ها و گرد همایی های دیگه
که هر کس این بار مثلا غذایی چیزی بیاره
یکی نون بیاره یکی اتیش بیاره
یکی خودش رو بیاره:)
-
2 کاربر برای این پست از koronzo_piti تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#7
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
به سوختن پروانه نگاه کردم
شمع به پای خاکسترش اشک ریخت
بی آنکه بدانم سوختم تهی از اشک شمعی به پای خاکسترم
-
3 کاربر برای این پست از nafiseh تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#8
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
-
3 کاربر برای این پست از koronzo_piti تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#9
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
-
2 کاربر برای این پست از koronzo_piti تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#10
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
-
3 کاربر برای این پست از z_m تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#11
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
-
3 کاربر برای این پست از tavalode_1fereshteh تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#12
0
بدجنس ها ! قرارهاتون رو تو کوه می ذارین که پیرمردهایی مثلِ من نتونن بیان ؟! اگه قرارِ بعدی رو جایی راحت الحلقوم تر بذارین و وقت داشته باشم ، حتما هستم . امّا تو کوه و درّه ، بخاطرِ دیسکِ کمر و مشکلاتِ ناشی از پیری ، نمی تونم بیام .
خوش باشین . فعلا ، یا حق !
کسی که به هیچ چیز شک نمی کنه ، هیچ چیزی نمی دونه !
-
8 کاربر برای این پست از Don_Ramtin تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#13
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
z. m
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سلام... سازاتون هم برده بودید؟
این بار نه
ولی بار دیگه حتما می بریم
-
4 کاربر برای این پست از koronzo_piti تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#14
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
رامتین
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
بدجنس ها ! قرارهاتون رو تو کوه می ذارین که پیرمردهایی مثلِ من نتونن بیان ؟! اگه قرارِ بعدی رو جایی راحت الحلقوم تر بذارین و وقت داشته باشم ، حتما هستم . امّا تو کوه و درّه ، بخاطرِ دیسکِ کمر و مشکلاتِ ناشی از پیری ، نمی تونم بیام .
خوش باشین . فعلا ، یا حق !
:)
این چه حرفی اتفاقا خیلی هم خوشحال می شیم شما بیان
رامتین جان چشم حتما این بار یه جای دیگه انتخاب می کنیم
ولی کوه هم که رفتیم تا ایستگاه یک بیشتر نرفتیم
-
3 کاربر برای این پست از koronzo_piti تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#15
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
سلام
خیلی خوشحال شدم از اینکه بالاخره میتینگ های حضوری هم شروع شد و خیلی ناراحت شدم از اینکه اطلاع رسانی واقعا ضعیف بود. اگه جمعه باشه من حتما میام. اگه روز های دیگه هم باشه و بتونم بیام حتما میام.
امیدوارم در مورد میتینگ های آینده یه مقدار اطلاع رسانی رو وسیع تر کنید.
ممنون
عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه يخ بستن وجود آدمها و بستن چشمهاست ......عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه به دست فراموشي سپردن قشنگ ترين احساس زندگي است.
-
3 کاربر برای این پست از Mr_SeveN تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#16
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
0
به به دوستان تهرانی
ان شالله میتینگهاتون پر ثمر باشه واز با هم بودن لذت ببرید.
روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران
تا از دلم بشویی غم های روزگاران
-
3 کاربر برای این پست از mahbobeh_r تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)