0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 7/0 Given: 1/0 |
سلام به دوستان خوبم...
بچه ها یه چند وقتی هست یه سری سوال راجب اجرا تو ذهنم همینطوری موج میزنه...
به هر حال تو سایت کسانی هستند که تا حالا اجرا داشتند...
خوب حالا من سوالامو میپرسم...
آهان در ضمن قبلش بگم که من میخواستم این تاپیک رو تو قسمت گوناگون موسیقی بزنم اما چون اونجا با مشکل روبرو شد فعلا اینجا میزنم تا خود مسئولین سایت جابجاش کنن... که اگه اینکارو بکنن خیلی ممنون میشم چون دوست دارم همه (منظورم نوازنده های مختلف با سازهای مختلف) تو این تاپیک شرکت کنن...
پیشاپیش عذرخواهی و سپاس منو بپذیرین...
سوالات:
1- حسی که اولین بار برای اجرا داشتین چی بوده؟ قبل و بعدش؟ لطفا بگین که چه مدت بعد از شروع یادگیریتون اجرا داشتین؟ سنتون هم بگین بد نیست...
2- در کل بعد از اجرای اولتون دوست داشتین بازم اجرا داشته باشین؟
3- آیا اتفاق جالبی تو اجراهاتون تا حالا افتاده؟ خنده دار، گریه دار؟
لازم شد اضافه کنم که حالا اگه اجرا نداشتین، خوب جاهایی برای اجرا رفتین دیگه که کسی دیگر اجرا کنه، برای اونا اتفاقی نیفتاده؟
4- حالا درکل اون موقع ها که کلاس میرفتین برای یادگیری، به هر حال خود استاد هست، شاگردایی که از شما جلوتر بودن هستن، اون موقع ها شده بود هول کنید، یا دستتون یخ بزنه، یا شل بشین؟ بیشتر منظورم تحت تاثیر جو قرار میگرفتین؟ برای غلبه با این مسئله چیکار میکردین؟
5- در آخر اگر راهنمایی یا پیشنهادی برای ما تازه کارا دارین، ممنون میشم ارائه بدین... و اینکه خواهشا تواضع و فروتنی نکنید... لطفا...
6- درآخرتر هم حالا کسانی هم که تا حالا اجرا نداشتن میتونن به سوال 4 جواب بدن... از تجاربشون استفاده میکنیم...
7- در آخرترتر هم اگه مسئله اضافی دیگه به نظرتون میرسه اشکال نداره بگین.. اگه زیاد شد اشکال نداره ما میخونیم سرمون درد نمیاد...
خواستین امتیازم بدین که بهترتر...
خوب حالا اینا رو بگین تا بعدا بیشتر راجبش صحبت کنیم...
با تشکر...
ارادتمند شما زینب...
ویرایش توسط z_m : Thursday 2 December 2010 در ساعت 01:42 PM
آه که یک دیده بیدار نیست
هیچ کس از درد خبر دار نیست
Thumbs Up/Down |
Received: 5/2 Given: 0/0 |
درود - با اینکه چندین ساله موسیقی کار می کنم تاحالا اجرایی نداشتم به جز تنهایی کسی دیگر شاهد نواختن ساز من نبوده
Thumbs Up/Down |
Received: 7/0 Given: 1/0 |
ممنون...نوشته اصلی توسط BaBak. ParSian [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
ای بابا آخه چرا بابک خان؟
آه که یک دیده بیدار نیست
هیچ کس از درد خبر دار نیست
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
بابک راست میگه. منم ی قناری دارم که فقط اون به ساز من گوش میده.
وقتی ساز میزنم -بعضی وقتا سکوت میکنه و بعضی وقتها هم با چه چه زیبایش منو همراهی میکنه...
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
با اجازه از دوستان عزیزم
1- حسی که اولین بار برای اجرا داشتین چی بوده؟ قبل و بعدش؟
اولین اجرای که داشتم اموزشگاهی بود
خب هیج حسی نداشتم اینقدر نوازنده بود که من توش گم بودم 6 تا سنتور 5 تا تار یه سه تار یه سنتور باس یه نتبک و منم یه دف بودم که هی بالا پایین می رفت
استرس نداشتم چون کلا استرسی نیستم و این خیلی بده
قبل از سن خواننده مون زد کیلد کوک یه تار رو شکوند
تار کنار دیوار بود بعد جو گیر شد دختر دیده بود دستش خورد تار افتاد
بعد
وقتی فیلم رو دیدم ،دیدم صدای دفم اصلا نمیاد اینقدر می گفتن اروم بزن خیلی ناراحت بود گفتم این یکی اجرا ایقدر مجکم می زنم که پوست دفم پاره بشه
2- در کل بعد از اجرای اولتون دوست داشتین بازم اجرا داشته باشین؟100درصد
3- آیا اتفاق جالبی تو اجراهاتون تا حالا افتاده؟ خنده دار، گریه دار؟
اجرای تالار اندیشه بچه ها اینقدر گفتن ارش بدو بدو با موهای خیس و یه پیراهن گل منگلی اومده بودم
یکی از دوستام گفت این چیه پوشیدی کفش اسپرت با شلوار مردونه و پیراهن راه راهی گلی منگولی
زیرش هیچی نپوشیده بودم
وسط کار دیدم اقا نظر گوشیش رو در اورد اول یه دستی داشت اس ام اس می داد بعد مضراب رو گذاشت دو دستی شروع کرد اس ام اس دادن روی سن منم داشتم می خندید
بعد همون جا گفتن ارش یه تکنوازی برو
وقتی تموم شد دیدم خیس عرق شدم
اخرش تبدیل شده بود اهنگ درخواستی
یه اجرا توی تالار مادر داشتم خیلی بد بود داشتم اول یه اهنگ رو باید من دف می زدم دیدم دارن همه میخندم رنگم شده بود مثل گچ گفتن دارن به من می خندم چشم رو باز کردم دیدم داره یه دختره با ریتم5/8 من می رقصه می خواستم همون جا دف رو پرت کنم تو سرش
باحال ترینش اجرای خیریه تو رعد بود
من با دو تا از دوستام اومده بودم یکی عکاس بود یکی هم دف ها رو اورده بود 3 تا دف اورده بودیم
گفتم فلانی توهم بیا بزن
روی استیج اینقدر خنیدیم که داشت دف از دستم می افت
4- حالا درکل اون موقع ها که کلاس میرفتین برای یادگیری، به هر حال خود استاد هست، شاگردایی که از شما جلوتر بودن هستن، اون موقع ها شده بود هول کنید، یا دستتون یخ بزنه، یا شل بشین؟ بیشتر منظورم تحت تاثیر جو قرار میگرفتین؟ برای غلبه با این مسئله چیکار میکردین؟من جو گیر می شم محکم می زنم خود استادم گوششا شو می گرفت
5- در آخر اگر راهنمایی یا پیشنهادی برای ما تازه کارا دارین، ممنون میشم ارائه بدین...من کی باشم که بخوام بگم خودم شاگردم
7- در آخرترتر هم اگه مسئله اضافی دیگه به نظرتون میرسه اشکال نداره بگین.. اگه زیاد شد اشکال نداره ما میخونیم سرمون درد نمیاد...نه چیز خاصی ندارم بگم ممنون از وقتی که گذاشتین
مسول بخش میتینگ
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
من وقتی ایران بودم البته خیلی بچه بودم همیشه توی رویاهام اینو می دیدم که یه اجرا دارم و پدرم و همه ی دوستام و البته استاد عزیزم دارن تشویقم می کنن همیشه فکر می کردم اون لحظه خیلی خوشحالم و همیشه ارزوشو داشتم. توی همون دوران یعنی وقتی 12 سالم بود از ایران رفتم و توی کانادا این فرصت برام پیش اومد و توی یه سالن نسبتا کوچیک اجرا داشتم ولی اون چیزی نبود که توی رویاهام می دیدم دیگه نه دوستام بودن بودن و نه استادم پدرم هم که برای این روز لحظه شماری می کرد همون روز برای کاری برگشت ایران. خیلی روز سختی بود روزی که همیشه ارزوشو داشتم
اون روز اجرا کردم و اشک ریختم برای ارزوهام برای دل تنگم برای غربتم و برای همه ی چیزها و کسانی که از دستشون دادم
Thumbs Up/Down |
Received: 7/0 Given: 1/0 |
خوب اول از مسئو لین تشکر کنم که این تاپیک رو انتقال دادن... بسیار بسیار ممنون...
نوشته اصلی توسط koronzo [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
آقا آرش (koronzo) از شما هم ممنون... خیلی جالب و مفید و خنده دار بود ...
ویرایش توسط z_m : Thursday 2 December 2010 در ساعت 01:40 PM
آه که یک دیده بیدار نیست
هیچ کس از درد خبر دار نیست
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
1- من در اولین اجرام در مدرسه خودمون (راهنمایی) بود. معلم پرورشیم مراسمات رو درست میکرد من و یکی از دوستام که تمبک میزد رفتیم واسه اجرا. یادم نیست به چه مناسبتی بود اما من و مجید (تمبک زن) هم مدرسه ای بودیم. حس خوبی بود. اصلا استرس نداشتم چون اون موقع فکر میکردم که خیلی بلدم. اما تازه به جایی رسیدم که فهمیدم به هیچ جایی نرسیدم!نوشته اصلی توسط z. m [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
2- اوایل خیلی زیاد علاقه به این کار داشتم. علتشم در بالا با رنگ قرمز گفتم. اما الان چون بی حرمتی به هنرمندان واقعی (کلی عرض میکنم) داره زیاد میشه، به نظرم با عدم حضور در جامعه به عنوان عضو کوچکی از هنرمندان، میتونم جایگاهمو بهتر حفظ کنم. الانم اصلا مشتاق به اجرا نیستم مگر اینکه پول خوبی بدن. (وقتی پول درست و حسابی میگیری، بهت بی احترامی نمیکنن).
3- خیلی زیاد.
یه بار توی دانشگاهمون به محض اینکه رفتم روی سن یه نفر داد زد علی سنتوری رو.. همه سالن رفت روی هوا. منم چاره ای جز همرنگ شدن با جماعت نداشتم.
یه بار دیگه بازم توی دانشگاهمون اجرا داشتیم که توی اون اجرا هم خواننده بودم هم نوازنده. (همزمان میزدم و میخوندم). یه دفعه وسط خوندن پایه میکروفن از وسطش چرخید و از جلو دهنم 1 متر رفت به سمت راست. منم یه دفعه بدون اختیار یه ذره سرم رو به دنبال میکرفن بردم اما دیدم بهش نمیرسم دیگه سر جام نشستم و جلو میکرفن سازم میخوندم. اما تمام حس کار گرفته شد و اجرامون بیشتر به یک نمایش کمدی شبیه شده بود. این اجرا واسه من خیلی غم انگیز بود اما برای دیگران خیلی خنده دار.
در یکی دیگه هم مضراب وسط اجرا شکست و فورا یک جفت دیگه ورداشتم و دوباره شروع کردم (خوبیش این بود که تمبک ضرب رو قطع نکرد)
4- کلاس من خصوصی بود و جز خودمو استادم کسی دیگه ای نبود. البته اون موقع که من یاد گرفتم توی شهرمون کلاس واسه آموزش سنتور نبود و فقط اساتید بصورت خصوصی تدریس میکردن.
وقتی با گروه نوازندگی میکنم خیلی ریلکسم اما وقتی تنها هستم چون همه بار بدوش خودمه یه ذره از احساس کار کم میشه. چون تمرکز روی دقیق اجرا کردن هم دارم.
5- تجربه هر نفری واسه نفر دیگه، یه راهنماییه. منم از تجربیات دوستان استفاده کردم.
6- بنده اجرا زیاد داشتم. و این سئوال مربوط به من نمیشه.
7- از همه دوستان عاجزانه تقاضا میکنم هنر رو به علاقه به اجرا نفروشن. انسانهای سؤ استفاده گر خیلی زیاد هستن و منتظرن که ببینن شما کوچکترین علاقه ای به اجرا دارید. به همین خاطر جایگاه هنر رو بی ارزش میکنن. الان فکر میکنید به چه خاطر جایگاه موسیقی در همایشها داره کمرنگتر میشه؟ به همین خاطره که یک عده به خاطر علاقه به اجرا میرن روی سن. و همه فکر میکنن موسیقی اجرای اون افراده.
تشکر بابت این تاپیک خوب
چقدر این ندیدن ها و نشنیدنها مردم را خوشبخت کرده! (دکتر علی شریعتی)
Thumbs Up/Down |
Received: 5/2 Given: 0/0 |
درود - خوب بخاطر اینکه زیادی نمی تونم با کسی در ارتباط باشمنوشته اصلی توسط z. m [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
Thumbs Up/Down |
Received: 7/0 Given: 1/0 |
نوشته اصلی توسط BaBak. ParSian [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
ای بابا ... خوب اگه دوست داشتین بیشتر توضیح بدین... البته هیچکس مثل خود آدم نمیتونه حالشو بفهمه...
آه که یک دیده بیدار نیست
هیچ کس از درد خبر دار نیست
Thumbs Up/Down |
Received: 5/2 Given: 0/0 |
خوب در کل بللانسبت شما از ادمهای دورو و ناتو و دروغگو و بدقول و ... چرون و ... رابطه ای ندارم اغلب رو می دیدم که یکی از این صفات رو دارندیی واسه همین تنها و شرافت رو به تنهایی رو ترجیح به این ادمها و اجتمایی عقب افتاده و عقده ای دادم ولی دنبال این هستم روزی شنونده اثار من باشندنوشته اصلی توسط z. m [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
Thumbs Up/Down |
Received: 7/0 Given: 1/0 |
نوشته اصلی توسط BaBak. ParSian [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
بله شما درست میفرمایین... خوب چرا شما روشون تاثیر نذارین... البته خوب بعضی موقع ها هم جواب نمیده... بله... راستش من تجربه کمی دارم... به همین خاطر هم این تاپیک رو زدم... که بیشتر از تجربه ها استفاده کنم... هرچند هزینه این تجربه ها... اونقدر زیاده که من نمیدونم چه جوری از پسشون بر بیام... واقعا شرمنده دوستان... ممنون که تجاربشونو میگن ...
انشاالله که به آرزوتون برسین...
ممنون...
آه که یک دیده بیدار نیست
هیچ کس از درد خبر دار نیست
Thumbs Up/Down |
Received: 5/2 Given: 0/0 |
درودی دیگر - حرفای می زنیدا - وقتی اکثریت اجتماع اینطوری باشه من چگونه تاثیر بذارم یا وقتی طرف سنش اندازه بابای من است ولی حروم خور و ناتو است و منو هم سن پسرش بدونه پس چه انتظاری دارید چطوری تاثیر بزارم وقتی طرف ذاتا دورو و ناتو است من با چوب که نمی توانم بر سرش بزنم
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
باسلام به دوستان عزیز
1- حسی که اولین بار برای اجرا داشتین چی بوده؟ قبل و بعدش؟
اولین اجرا مربوط به بزرگداشت یکی از اساتید بود با یه عالمه جمعیت! تعداد ویلنیست ها خیلی نبود و من هم ویلن اول بودم. خیلی هیجان زده بودم و100% vibration سر خودکه البته بعد از اجرای اولین نت بر طرف شد!!!
2- در کل بعد از اجرای اولتون دوست داشتین بازم اجرا داشته باشین؟
بعععععله! به طوری که 2 هفته بعد باز پیشنهاد داشتم واسه ارکستراسیون با سر پذیرفتم.
3- آیا اتفاق جالبی تو اجراهاتون تا حالا افتاده؟ خنده دار، گریه دار؟
اتفاق خاصی که نه. فقط یه بار پیانیست آهنگ دوم رو با سوم قاطی کرد! یه آهنگ دیگه زد ما یه آهنگ دیگه مجبور شدیم جلو ملت دوباره از اول شروع کنیم.
4- حالا درکل اون موقع ها که کلاس میرفتین برای یادگیری، به هر حال خود استاد هست، شاگردایی که از شما جلوتر بودن هستن، اون موقع ها شده بود هول کنید، یا دستتون یخ بزنه، یا شل بشین؟ بیشتر منظورم تحت تاثیر جو قرار میگرفتین؟ برای غلبه با این مسئله چیکار میکردین؟
کلاس های من خصوصی بودن. گاهی استاد هنرجوهایی که از من سطح پایین تری بودن می آورد سر کلاس من که اجراهای من رو گوش کنن. منم از شدت غرور باد می کردم. با چنان اعتماد به نفسی می زدم که انگار خود استاد داره می زنه!!! (فرض کنین تازه ل ویلن 1 بودم مثلا)
5- در آخر اگر راهنمایی یا پیشنهادی برای ما تازه کارا دارین، ممنون میشم ارائه بدین...
راهنمایی و پیشنهاد که نه ولی دوستان سعی کنن اجرای گروهی رو تجربه کنن. تمرین های گروهی می تونه واسشون مفید باشه. هیچ ترسی هم نداره حتی اگه سولیست باشند.
ویرایش توسط Noushin : Saturday 19 February 2011 در ساعت 07:20 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 11/1 Given: 22/3 |
ولا نزديك بود اين شنبه الولين اجرام باشه كه قسمت نشد انشالا بعد حسمو ميكم
این نیز بگذرد
Thumbs Up/Down |
Received: 10/0 Given: 0/0 |
حالا بچه ها یک شب من در خواب تماما یک کنسرت داشتیم. رهبر ارکستر،نوازنده کیبورد و پیانوی کنسرت من بودم و بیشتر آهنگ ها تنظیم هایش برای من بود و برخی هم آهنگسازیهایش. استاد موسیقی من هم خواننده اش بود. راستی جالبتر کنسرتمون تو برج میلاد بود. درسته شاید اینجا جاش نباشه ولی واقعا عجب خوابی بود. به امید تعبیر این خواب.
انشاا... آرزو های همه شما دوستان عزیز و من با هم برآورده شود.
تموم شد رفت....
الآن که این متن رو میخونید، من دیگه اینجا نیستم
اگر بدی ای از من دیدید، ببخشید
دوستتان دارم، خدانگهدار
مسعود....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)