0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
سلام...
اولین اجرای من تو دانشگاه بود که آهنگHelloرو زدم. نه اینکه قبل از اون واسه کسی نزده بودم،نه... من همیشه اینقدر درگیر احساساتم تو اون آهنگ بودم که به هیچ چیز توجهی نمیکردم. نه استرس،نه طپش قلب و نه لرزش دست...
اولین اجرای من تو آمفی تاتر دانشگاهمون بود که پیانو رو روی سن دیدم اصلا نتونستم خودمو کنترل کنم و بدون توجه به حضور بقیه با کمال اعتماد به نفس رفتم اون بالا... رشته ی من موسیقی نبود و همه حضار استاد موسیقی و دانشجوی اونجا بودن و همیشه آرزو داشتم آکادمیک ادامه بدم موسیقی رو که نشد...
انگار همین دیروز بود... تو تمام چیزایی که میزنم همیشه گریه جز مهم ترین اجرامه و دست خودمم نیست چون با اون آهنگا یه دنیایی دارم...
ممنون...
چه زیباست زندگانی در کنار انسانهایی که به دور از دنیا اند.آنان که نه ترسی به دل دارند نه خاشاکی در قلب.نه چشمی بر مال.فقط حرفهایی برای نگفتن دارند. دکتر شریعتی
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
هه هه هه !
بچه بودم هنوز
اولین کنسرت آموزشی...
با آستین کوتاه و روسری رفتم !!!
اول یه کم هول کردم!
اما بعدش خوشم اومد. :ذوق
قرار بود سرناد شوبرت رو روی کیبورد بزنم؛ تازه خودم انتخابش کرده بودم وگرنه نظر استادم چیز دیگه ای بود...!
یکی بهم گفت گاهی بالا رو نگاه کن عکس بندازیم...
به خاطر حرف اون نه... چون خوشم اومده بود اصلا به ساز نگاه نکردم!
از اول تا آخرش چشمم به آدما بود!!
اما خوب زدم... :دی
وقتی اومدم پایین مامانم گفت چه حسی داشتی؟
همون موقع دندونش درد می کرد؛ گفتم از اون بالا خیلی خنده دار شده بودی!!!
آیینه ها که می تپند
آفتاب هم هراسان می شود
چه رسد به من
که عریانی واژه هایم را
صلابت خورشید نیست...
Thumbs Up/Down |
Received: 2/0 Given: 0/0 |
سلام دوست عزیز ...
من اولین اجرام بد نبود دو نوازی با یه تنبک بود ... استرس روز قبلش داشتم ولی در همون روز اصلا استرس نداشتم ...
دومین اجرام هم همین چند هفته پیش بود که خزان مشکاتیان رو زدم و خوب هم از آب دراومد ...
ولی کلا هر وقت جلوی هر کسی اجرا کردم بعدش حس کردم که می تونستم بهتر بنوازم ... و همچنین وقتی جلوی جمع می زنم اصلا حس خوبی ندارم ...
ممنون از دعوتتون ...
شادزی
هیچ دینی بالاتر از حقیقت وجود ندارد ...
Thumbs Up/Down |
Received: 24/0 Given: 27/1 |
من اولین باری که یه کنسرت آموزشی داشتم توی یه گروه هفت نفره بودم که هممون ویلن میزدیم.
من تقریبا اونجا اصلا استرس نداشتم ولی وسط زدن یه دفعه دو سه نفر اشتباه زدن خیلی بد شد یعد از اون همه تمرینی که کرده بودیم... ولی بعدش رو همه خیلی خوب زدیم
البته هماهنگ کردن یه گروه که همه بخوایم بیشتر آهنگ رو همراه هم بزنیم تازه اونم با ویلن خیلی سخته. ولی به عنوان اولین کنسرت تقریبا راضی بودم
وقتی خوشبخت هستی که وجودت آرامش بخش دیگران باشد
امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودی!
*music is love and my love is music*
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
من وقتی برای یه مسابقه بین آموزشگاه ها رفته بودم و ویلن زدم خیلی می ترسیدم ولی خوب بود و روسریم وسط کار افتاد ولی خدا رو شکر هیچ تاثیری نداشت
هرگز تسلیم نشو هر روز معجزه ی تازه ای اتفاق می افتد.
Thumbs Up/Down |
Received: 17/2 Given: 0/0 |
درود
من که توی فرهنگسرا چند وقت پیش یه اجرا داشتم با یک گروه 23 نفره و قطعاتی هم مثل برگ خزان. تک درخت (شاپوری) الهه نازو... رو نواختیم تنها چیزی که خاطرم هست اینه که در اجرای اول قلبم با سرعت 300 و یا 400در حال تپیدن بود مخصوصا وقتی که پرده کنار رفت
ولی در مورد حس که شما پرسیدین واقعا حس خوبی بود.
خدایا به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را....
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
با اجازه اساتید محترم
من هم یا 9 ماه بود تمرین می کردم توی یه اموزشگاه یه اجرا جلوی 50 نفر داشتم خیلی احساس جالبی بود استرس داشتم البته وقتی شروع کردم بعد اینکه اگه خدا بخواد باز هم دوست دارم اجرا داشته باشم
علاقه و تمرین بهترین راه حل برای اجرای بهتر هست
شاد باشید
Thumbs Up/Down |
Received: 7/0 Given: 1/0 |
بازم درود...
خوب من از دوستانی که تا الان شرکت کردن سپاسگذارم و
مخصوصا از اونایی که دقیقا به سوالام جواب دادن...
ولی یه عده ای به سوالام کامل جواب ندادن.. نمیدونم چرا
... خواهش میکنم از این به بعد بچه هایی که میان اگه لطف
کنن کامل پاسخ بدن... ممنون میشم... مثل یه سری سوالای خاص
مثل اینکه چند وقت بعد از یادگیری اجرا داشتین یا ... ولی از
حضورتون واقعا ممنون... همینم غنیمته
منتظر دوستان دیگر هم هستیم...
سپاس
.
.
.
آه که یک دیده بیدار نیست
هیچ کس از درد خبر دار نیست
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
اولین باری که اجرا داشتم
قبل از اجرا خوشحال بودم ولی بعد از اجرا از سازم بدم اومد چون هی میگفتن دیگه نزن سرمون درد گرفت
شاید علتش سازی بود که میزدم ولی اغلب برای خودم اجرا میکنم
من دف میزنم
ولی الان دف و دوست دارم
Thumbs Up/Down |
Received: 4/0 Given: 0/0 |
بچه ها من خیلی وقت ندارم که دقیقا به تک تک سوالا جواب بدم چند تا رو نگاه کردم موضوع دستم امد
والا اولین اجرای رسمی روی سن که تا حالا نرفتم ولی اولیش چند وقت دیگه است که جلوی نفرات وزارت ارشاد باید بزنیم و قراره که انها نوازنده ها رو ببینن بقیه کارهای مجوز گروه او کی شده
حالا بجز ارشاد مردم و تهیه کننده و اسپانسر هم هستن من در حال حاضر به عنوان سولیست ویلن هستم البته جسارتا ماکه هنوز هزا ر و یک چیز باید یاد بگیریم الان که مشکلی نیست تا اون مو قع چی
پیش بیاد خدا عالمه![]()
ارامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی می کند
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
سلام
من نادر هستم 22 ساله از تهران
پارسال که دانشگاه جشن فارغ التحصیلی واسه بچه ها گرفته بود قرار شد که خواننده برنامه من باشم. منم واسه اولین بار بود که به طور رسمی جلوی 800 نفر آدم زنده که زل زده بودن تو چشمام میرفتم روی صحنه!!! و اما جوابهای شما دوست عزیز:
1- من کلاس سلفژ نرفم ، اما تقریبا از 10 سالگی که به علاقه ام به موسیقی و یه استعداد کوچولو تو خوندنم پی بردم، سعی کردم که هر آهنگی رو که میشنوم بدون فالشی بخونم... اون روز قبل از اجرا خیلی استرس داشتم و چون صبح ساعت 10 قرار بود بخونم و آهنگ هم آهنگ نسبتا سختی بود، (پیله های پرواز علی لهراسبی- و یه آهنگ از خودم) فکر نمیکردم بتونم درست و حسابی از عهده ش بربیام... اما بعد از اجرا همه چیز عوض شد و از اجرای خودم راضی بودم...
2- چون همه چیز اون روز خوب پیش رفت و استقبال خوب بود، بدون شک بله.
3- اون روز وسط خوندن بودم که تو جمع نگاهم به افرادی افتاد که همراه با خوندن من حس گرفته بودن و سر و بدن خودشونو به چپ و راست خم میکردن و با لبخند به من نگاه میکردن... همین باعث شد که لذت فوق العاده زیادی از این صحنه ببرم و نزدیک بود وسط خوندن اشکم در بیاد!!!
4- همونطور که گفتم من تا حالا کلاس نرفتم... اما این اتفاق اصولا موقعی میفته که به اجرای خودت اطمینان کامل نداشته باشی... مثلا بعضیا پاهاشون میلرزه... واسه بعضیا مث من که میخونم،ممکنه آب دهنشون یهو بپره تو گلوشون... واسه کسایی که ساز میزنن ممکنه توانایی پنجه هاشون حتی به نصف برسه... که همه اینا با تمرین بیشتر و همچنین اجراهای کوچیک جلوی این و اون برطرف میشه... خدارو شکر همچین شرایطی واسه من پیش نیومد
5- تمرین... تمرین... تمرین... و اعتماد به نفس
6- اینو بگم که اصلا خوب نیست سازتونو و یا هر هنری که دارید رو از کسی پنهان کنید... پیشرفت و ارزش هنر تو پرده برداری از اونه... جلوی عام و خاص...
مرسی
نادر
تشکیل شده از قالب آسمانی به اضافه ی نسل جدید بشر!!!
Thumbs Up/Down |
Received: 9/1 Given: 0/1 |
سلام ...
شاید باورتون نشه ... من دقیقا هیچ احساسی نداشتم ...
انگار که توی تنهایی داشتم ساز میزدم ...
فقط صدای ساز خودم (سنتور) و بغل دستیم که تار میزد به گوشم میرسید ...
اولش تصورات خیلی عجیب غریبی داشتم ... فکر میکردم نکنه الان هر چی تمرین کردیم یادم بره افتضاح بار بیاد و و و ... ولی وقتی کنسرت شروع شد کم کم (البته این کم کم به سی ثانیه نرسید) انگار همه غیب شدن و خودم تنها شدم ... دیگه هیچ ترسی نداشتم ... با قدرت نوازندگی میکردم ...
در اخر هم به گفته بچه ها چند بار گروه رو نجات داده بودم چون بقیه بعضی جاها گیر کرده بودن
ولی اولین باری که می خواستم برم کلاس و استادم گفت که یه چیزی بزن ببینم چی بلدی ...
چشمتون روز بد نبینه ...
کاملا دست و پا مو گم کرده بودم ... آهنگ زنگ شتر از دروس کتاب مقدماتی سنتور رو زدم ... بد نمیزدم .. ولی سایه سنگین استاد و سکوت سنگینتر اتاق و پچ پچ بچه ها اعتماد بنفسمو کاملا منهدم کرده بود ... بالاخره زدم و در اخر پنچ شش ثانیه (که برای من یه سال گذشت) استاد بهم خیره شد و چیزی نگفت...
بعد که شروع کرد توضیح دادن کم کم به هوش اومدم ... وقتی اون جلسه لعنتی و وحشتناک تموم شد با دوپای اضافی از منطقه متواری شدم و اگه به کسی نگین : یه سیگار کشیدم ... که یه خورده استرسم کم شد
ولی برا جلسات بعدی اضطرابم خیلی کمتر بود ...
برا کنسرت هم من به شخصه هیچگونه استرسی ندارم (نمی دونم چرا) حتی لذت هم میبرم ...
درود و موفق باشید
Thumbs Up/Down |
Received: 1,589/59 Given: 1,144/21 |
من هيچ وقت اجراي سراسري در كنسرت نداشتم چون از اول هم فقط واسه دل خودم موسيقي رو ياد گرفتم و هنوزم سر قولم موندم ولي يادمه اون اوايل هركاري مي كردم نمي تونستم با فلوتم نت دوي پايين رو بزنم مدت ها سر اين قضيه كفري و عصبي بودم تا اينكه يه شب وقتي در حال تمرين بودم راس ساعت 12 شب بالاخره موفق شدم اولين دوي پايين زندگيم رو بنوازم !با هيچ كلمه اي نمي تونم بگم چه شادي و شعفي منو فرا گرفت! انقدر كه شروع به گريه كردم ! خيلي خاطره انگيز بود . از اون اتفاقات نوستالژيكي كه تا دم مرگ به ياد مي مونه !
![]()
ویرایش توسط lakshemi : Wednesday 23 February 2011 در ساعت 09:41 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 1/0 Given: 0/0 |
![]()
- حسی که اولین بار برای اجرا داشتین چی بوده؟ قبل و بعدش؟ لطفا بگین که چه مدت بعد از شروع یادگیریتون اجرا داشتین؟ سنتون هم بگین بد نیست...
اولین اجرای جدیم با یه ارکستر بود که مایستر ویولن دو نشسته بودم. قبل از این که برم روی صحنه از ترس می لرزیدم ولی به محض اینکه پامو روی صحنه گذاشتم دیگه برام مهم نبود چن نفر بیننده دارن تماشام می کنن. درست به خونسردی تمرین ها بودم. اون موقع 6 سالی بود که می زدم. الان 15 سالمه
2- در کل بعد از اجرای اولتون دوست داشتین بازم اجرا داشته باشین؟
آره آره... خیلی زیااااااااد
3- آیا اتفاق جالبی تو اجراهاتون تا حالا افتاده؟ خنده دار، گریه دار؟
لازم شد اضافه کنم که حالا اگه اجرا نداشتین، خوب جاهایی برای اجرا رفتین دیگه که کسی دیگر اجرا کنه، برای اونا اتفاقی نیفتاده؟
یه دفه وقتی داشتم می رفتم رو صحنه آرشه م به پله ها گیر کرد و شیکست. آرشه ی اضافه هم نداشتم... کلی گریه کردم
4- حالا درکل اون موقع ها که کلاس میرفتین برای یادگیری، به هر حال خود استاد هست، شاگردایی که از شما جلوتر بودن هستن، اون موقع ها شده بود هول کنید، یا دستتون یخ بزنه، یا شل بشین؟ بیشتر منظورم تحت تاثیر جو قرار میگرفتین؟ برای غلبه با این مسئله چیکار میکردین؟
تا حالا این طوری نشده م
5- در آخر اگر راهنمایی یا پیشنهادی برای ما تازه کارا دارین، ممنون میشم ارائه بدین... و اینکه خواهشا تواضع و فروتنی نکنید... لطفا...
من هنوز اجرای سولو نداشته م. (البته یکی دو ماه دیگه خواهم داشت) خودم به شدت نیاز به پیشنهادای بقیه دارم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)