0
از کجا بگم "آخه
همش تقصیر این و اون بود. اغفالم کردن. رفیق ناباب... داشتم تو جمهوری راه میرفتم از کنار هر مغازه که رد میشدم تمام سازها صدام میکردن. یهو چشمم افتاد به ویولن... چشم تو چشم شدیم... تپش قلب پیدا کردم. آخه اگه نگام نمی کرد دلم ریش میشد...
از شوخی گذشته...
من از طفولیت از صدای ویولن خوشم میومد. حس خاصی بهم میداد. انگار که روحم رو پرواز بده. بلاخره پس از سالها تصمیم گرفتم که منم سازی بزنمو چون ویولن دوست داشتم این ساز رو انتخاب کردم. البته تو خونه ما همه یه جورایی موزیسین هستن
علاقه مندي ها (Bookmarks)