لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 65 به 80 از 130

موضوع: بچه ... کی میخوای از این کارا دس برداری؟؟!!

  1. #65
    rezaranjbaraan آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    20686
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    سن
    36
    نوشته ها
    1,040
    میانگین پست در روز
    0.20
    تشکر از پست
    4,935
    4,730 بار تشکر شده در 1,044 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add rezaranjbaraan on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 6/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط aasef khashe [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    من مدتها می خواستم بگم ولی...
    می خوام براتون از اشفتدگی های ذهنم صحبت کنم

    من از لحاظ درسی خیلی موقعیت خوبی داشتم جوری که تو برترین واحد المپیادی کشور درس می خوندم
    پدرم با کارگری ما رو(منو برادرم) بزرگ کرد ما وضع مالی مون خیلی بد بود ولی هیچ موقع تا این لحظه از زندگی نشده ازش چیزی بخوام واسم محیا نکنه بعضی وقتی می دیدم نداشت ولی واسه اینکه به من نه نگه می رفت قرض می کرد(واقعاشرمندشم)
    یه دختر و دیدم عاشقش شدم ! ؟ خیلی ساده بودم فکر می کردم اونم مثل منه ولی ...
    خلاصه می کنم رفت و من داغون شدم باور کنید هر کسی داغون شدن منو می دید می گفت این روانی شده چون واقعا مریض شده بودم یکی بهم گقت برو با یه نفر دیگه دوست شو از این عذاب خلاص می شی ولی چون من اینجور کارا رو دوست نداشتم بی خیال شدم

    بعد یه مدت به خودم گفتم میگن اینای که عاشق می شن می رن گیتار می زنن؟! منم بابامو زیر فشار گذاشتم (تو اون وضع مالی) بره واسم ساز بخره ساز و خریدم و رفتم کلاس دیدم نمی تونم بی خیالش شدم فهمیدم اگه می خوام ساز بزنم باید ساز به خاطر چیزه دیگه ای بزنم نه عشق گفتم خوب از این به بعد تمرین می کنم تا جلوی دیگران بزنم و بخونم بعد می گن باریکلا... (کلاس داره! ؟! ؟)
    دیدم بازم نتونستم 6 ماه گذاشتمش کنار تو این حال من هنوز اون عشق لعنتی رو فراموش نکرده بودم گفتم چیکار کنم؟! ؟!

    به خودم گفتم اون کسی که فکر می کردی عشقت باهات این کارو کرد ! ؟! خوب این دفعه عاشق سازت شو عاشق شدم نه ببخشید مجنونش شدم رفیق بی کلکمه هر حالی باشم با من راه میاد ناراحت باشم اونم ناراحت شاد باشم اونم شاده... اتاق آبیمم که از این ور رفیق بامرامم بود حرف نمی زد ولی تا ته ته به حرفام گوش می داد . من و سازمو اتاقم شدیم اعضای یه خانواده 3 نفره(البته الان شدیم 4 تا ویلون هم به جمعمون اضافه شده)

    خوب من یه سوال کنکور به خاطر اون از دست دادم ولی پدر مادر هیچی بهم نگفتن(واقعا مهربونن) بعد سال دوم شد که من ساز و خریده بودم تقریبا یه ماه و چهار پنج روز به کنکور مونده بود من نشست خودنم البته کنارش هر روز با سازم عشق بازی می کردم بلاخره تونستم دانشگاه سراسری قبول شم نمی دونید پدرم اون روز چقدر خوشحال بود می گفت پسر من مهندس شده پسرم مثل من دیگه سختی نمی بینه پسر مثل من کارگری نمی کنه...


    دو ترم از دانشگاه گذشت و من درسمم می خوندم و هر روز بیشتر عاشق می شدم باور کنید مجنون شدم جوری که دیگه تو خودم نیاز به عشق هیچ دختری احساس نمی کنم بارها برام پیش اومده ولی سمتش نرفتم آخه این رسم عاشقی نیست. رسم عاشقی این نیست که وقتی اون تو زمان سختی کنارم بود حالا من ...

    رسیدیم به الان زندگی برام خیلی سخت شده بابام همش بهم می گه پسرم من میخوام تو سرت بالا باشه نشه روزی که تو هم سختی ببینی ولی آخه من الان معتاد(مجنون) سازم شدم

    نشستم فکر کردم گفتم :

    من شرمنده بابامم واسه این همه زحمت. من همینجوریش شرمندشم وای به حال این که کاریی نشم . برای اینکه ساعت درس خوندنم بالاتر بره باید ساز زدنو بزارم کنار شما بگید چیکار کنم؟؟؟

    من دور از چشمای سازم نم__________ی تونم آروم باشم دیگه دوریش برام محاله واسش جونمو می خوام بدم ازش نمی تونم بگذرم آخه جووووووونم بهش وابسته است ولو اینکه می دونم نوازنده یا خواننده خوبی نمی شم ولی وابستشم وابستشم وابستشم خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااا

    خواهشا راهنماییم کنید ؟!
    خواهشا راهنماییم کنید؟!
    خواهشا راهنماییم کنید؟!
    فقط یادتون باشه ها... من عاشق سازمم




    کاری که من کردم بکن 3 ماهه هیچ رفیقی منو ندیده هیچ جا نمیرم هیچ فامیلی با من مهمونی نداره در یک کلام زندگیم به جز ساعات خابم که 6 ساعته به دو سانسه 9 ساعته تبدیل شده در اطاق بسته یا ساز یا درس البته تابستونا مطالعه و اینترنت و ...

  2. 7 کاربر برای این پست از rezaranjbaraan تشکر کرده اند:


  3. #66
    hossein-18 آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    20618
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    158
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    161
    310 بار تشکر شده در 108 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 10/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    فقط خداست که حال کسایی که تو هنر هستند را می فهمه
    بیایید با هم بخندیم به هم نخندیم

  4. 5 کاربر برای این پست از hossein-18 تشکر کرده اند:


  5. #67
    Someone آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    32955
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    23
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    94
    51 بار تشکر شده در 18 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    „اگر قرار باشد بايستي و به طرف هر سگي که پارس مي‌کند سنگ پرتاب کني، هرگز به مقصد نمي‌رسي.”
    لارنس استرن

  6. 7 کاربر برای این پست از Someone تشکر کرده اند:


  7. #68
    shahram201 آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    31109
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    نوشته ها
    617
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,218
    2,659 بار تشکر شده در 606 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 11/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط rumour [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    آخه مسله اینجاست که ما مختاریم. که هر کاری می خوایم بکنیم. زندگی ماله ماست. نگرانیش هم ماله ماست. من به هیچ کس حق نمی دم که باسه من نگرانی کنه. یا بدتر از اون دخالت کنه. من دلم بخواد میزنم زندگیم نابود می کنم. کیه که بگه نکن؟؟؟
    مهم اینه که شما چه قدر به خودت باور داشته باشی. به قدر کافی می تونی هر کاری بکنی به حرف هیچ کس هم گوش ندی...
    وگرنه من هم دارم از این مشکلات... زیاد هم دارم.
    من شمارو درک میکنم عزیزجان. هرکسی حق داره درباره زندگی خودش تصمیم بگیره.
    اما از طرفی پدر و مادر هم همیشه نگران فرزندانشون هستن. این رو تا موقعی که آدم خودش پدر یا مادر نشه نمیتونه درک کنه. این حرف رو بارها همه مون شنیدیم، ولی باور کنین که حقیقته.

    خود من، با اینکه پدر و مادرم منو توی خیلی چیزها آزاد گذاشتن ولی در خیلی موارد هم شاهد مخالفت ها و نگرانی هاشون بودم. نگرانی هایی که قبلاً از نظر من خیلی بی مورد بود چون همونطور که شما گفتی، زندگی خودم بود و خودم باید براش تصمیم گیری میکردم و تعجب میکردم که چرا باید اونها برای کوچکترین چیزی نگران باشن و یا در بعضی موارد امر و نهی کنن. ولی وقتی که خودم پدر شدم، فهمیدم که این حساسیت ها طبیعیه، حتی اگه از نظر فرزند غیرمنطقی باشه. علتش هم چیزی نیست جز عشق و علاقه وصف نشدنی پدر یا مادر به فرزندش. میدونین که عشق، چشم منطق رو کور میکنه!! البته بازهم تاکید میکنم: این نگرانی ها در خیلی موارد ممکنه چندان هم منطقی نباشه (ولی در خیلی موارد هم میتونه کاملاً بجا و منطقی باشه).

    خلاصه کلام: مخالفتهای والدین رو به حساب خیرخواهی اونها بذارید و بس، بنابراین در مقابل اونها جبهه گیری نکنین و کاری نکنین که دلشون بشکنه. اونها تمام امید و زندگی شون رو در وجود ما جستجو میکنن و دوست دارن به اون چیزهایی که خودشون نرسیدن، ماها برسیم. اشکال اینجاست که در خیلی موارد، علایق ما با علایق اونها فرق میکنه و بخاطر همین نمیتونیم همدیگه رو کاملاً درک کنیم. حالا چاره چیه؟ اینکه بهشون بفهمونیم و اطمینان بدیم به راهی که انتخاب کردیم و همچنین به خودمون ایمان داریم. سعی کنیم با استواری و پشتکار، موفقیت هامون رو بهشون نشون بدیم تا دلگرم بشن. ممکنه در عمل این کار خیلی سخت باشه، ولی مطمئن باشین بریدن از خانواده و درک نکردن نگرانیهای اونها بخاطر علایق خودمون، کار درستی نیست.

    البته این کشمکش بین والدین و بچه ها، قرنهاست ادامه داره و قرار نیست با این حرفای من چیزی حل بشه! حرف من هم این نیست که به این دلایل، از هدف خودمون چشم پوشی کنیم. فقط حرف من اینه: پدر و مادر رو به عنوان سد راه پیشرفت خودتون نگاه نکنین. به عنوان آدمای خیرخواهی نگاه کنین که حتی در صورت مخالفت با اونچه که ایده آل ما بحساب میاد، بازهم مطمئن ترین تکیه گاه برای ما هستن، و حتی اگه در ظاهر روی اعصاب ما راه میرن (به دلایل مختلف) ، نیتی جز خوشبختی ما ندارن. ولی این مائیم که باید بدونیم تعریف خوشبختی برای ما چیه، و این رو به اونها هم نشون بدیم.

    باز من رفتم بالای منبر! ببخشید بچه ها. انگار من عوض ساز زدن باید میرفتم دنبال یه کار دیگه! چون انگار استعدادشو دارم!
    ... And God Made the Blues ...

  8. 8 کاربر برای این پست از shahram201 تشکر کرده اند:


  9. #69
    cont_shahab آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    29192
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    نوشته ها
    198
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    476
    475 بار تشکر شده در 173 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    درود
    خیلی جالبه کسانی که هیچ از موسیقی نمیدونند و موسیقیو حرام میکنن و حکم خلاف شرع میدن چرا باید در یه کشور با فرهنگ و علم موسیقیایه غنی ای مثل ایران وجود داشته باشند و زندگی کنند.
    ..!!!
    هر چه گفتیم عشق آغاز نشد.....

  10. 5 کاربر برای این پست از cont_shahab تشکر کرده اند:


  11. #70
    nina آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    16116
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    389
    میانگین پست در روز
    0.07
    تشکر از پست
    1,207
    1,019 بار تشکر شده در 331 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    کسی که هیچ شناختی از موسیقی و انواع اون نداره غلط کرده میگه حرومه ابن سینا موسیقی را زبان خدا میدانست و موسیقی در کشور های متمدن ریشه ای کاملا مذهبی داشته

  12. 5 کاربر برای این پست از nina تشکر کرده اند:


  13. #71
    nina آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    16116
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    389
    میانگین پست در روز
    0.07
    تشکر از پست
    1,207
    1,019 بار تشکر شده در 331 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 3/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    این حرف دیگه خیلی متحجرانه و قدیمی هست یعنی خجالت اوره شرم کنند جماعت متحجر من نشنیدم اما دوستان اگه جایی از این دست حرفا شنیدین بزنین تو دهن طرف برخورد فیزیکی نه اما بمباران علمی کنین این جماعت نادان البته احترام پدر و مادر واجبه اما با مهربونی با احترام متوجه اشتباه بزرگشون کنین ایشاا... همگی شاد و موفق باشین

  14. 5 کاربر برای این پست از nina تشکر کرده اند:


  15. #72
    DesironnA آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    23282
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    سن
    41
    نوشته ها
    1,527
    میانگین پست در روز
    0.29
    تشکر از پست
    5,095
    5,664 بار تشکر شده در 1,485 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow DesironnA On Twitter Add DesironnA on Facebook Add DesironnA on Linkedin
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 27/1
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    درود
    البته بهترین راه فرهنگ سازیه..
    البته در این رابطه، همیشه نگرش آدمی سمت این موضوع سوق پیدا می کنه که با توجه به حجم بالای انسان های بی اطلاع از موسیقی و بخصوص سبک های نوین و تازه ظهور، فرهنگ سازی کار من و تو و او نیست و بایستی بطور مثال رسانه ای گسترده در اختیارمان قرار گیرد برای این کار !
    اما اینچنین نیست!
    اتفاقاً، نظر من این هست فرهنگسازی از کوچک ترین جمع های آدمی شروع و بصورت تساعدی پیشرفت می کنه.
    من به نوبه خودم توی تاکسی و اتوبوس و مترو و دانشگاه و یاهو مسنجر و میهمانی های کاری و خانوادگی و هر آنجا که غیر از خودم لااقل یک نفر دیگه حضور داشته باشه، این کار رو انجام میدم..
    بایستی توضیحی منطقی، ساده و قابل فهم و در عین حال خلاصه و کارساز ارائه داده بشه به ایشان..
    منطقی باشه تا روبروی منطق پیش فرض آدمیان بایستد،
    ساده و قابل فهم تا همه جور قشری متوجه عمق مطلب بشه،
    و خلاصه تا ابتدای آغازمان آخری نیز داشته باشد !!

    در هر صورت، فرهنگسازی امکان پذیره و لازم..
    ابتدای مسیر هم دوستان و اطرافیان همیشگی ما هستند.
    سپاس
    ..




  16. 8 کاربر برای این پست از DesironnA تشکر کرده اند:


  17. #73
    Dj_MAN آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    8571
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    445
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    450
    1,486 بار تشکر شده در 416 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Dj_MAN On Twitter Add Dj_MAN on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/1
    Given: 0/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یه چیزی بگم باورتون نمیشه ... من تا حالا دوبار بخاطر موسیقی جواب رد شنیدم ...!
    آره شک نکنید ... منظورم ازدواجه ...
    حتما دارید می خندید ... ولی فقط این نبوده که ... پدرم یه روز با پس گردنی منو از خونه انداخت بیرون ...

    هنوزم بگم ... ؟ بارها شده مادرم رو در حال اشک ریختن دیدم ...
    که این پسره داره خودشو بدبخت میکنه ... ای وااااای ... فقط یه مطرب تو خونمون کم داشتیم ...

    بخدا دوستام هم مسخرم میکردن ... هی فلانی فردا می خوایم پارتی راه بندازیم سازتو وردار و بیا

    یه بار خیلی وقت پیش خودم بصورت اماتور یه چیزی شبیه به سنتور درست کرده بودم ... کروماتیک بود یعنی درست کوکش کرده بودم و می تونستم باهاش آهنگ بزنم ... ولی کنکووووووررررررر ... واااای

    همش قایمکی میرفتم زیرزمین خونه و به ساز دست سازم ور میرفتم ... یه بار پدرم منو دید
    سازمو برداشت کوبوندش به دیوار ..

    ارزوی از نزدیک دیدن کلاویه های پیانو رو داشتم به گور میبردم ... باورتون میشه >> روی میزم عکس کلاویه های پیانو رو کشیده بودم و الکی روشون میزدم ... با منطق و ریاضیات سعی میکردم ملودی های مختلفی که می شنیدم رو روش پیاده کنم
    یه بار پسر همسایه مون یه کیبورد گرفته بود ... شبها که دور هم تی نشستیم می آوردش توی کوچه و من وقتی میدیدمش ذوق زده میشدم ولی اون نمی زاشت حتی دست بهش بزنم ...
    خیلی به غرورم بر می خورد ... اون سه ماه بود کلاس میرفت ولی هنوز نمی تونست حتی یه ملودی رو درست اجراء کنه ...
    ولی باروتون میشه یه بار دلش برام سوخت.. کیبوردشو روشن کرد و من تو همون لحظه اول یکی از آهنگهای جواد یساری رو زدم ... ( آره با استدلال و دقیق شدن زیاد ملودیش رو روی کلاویه هایی که روی میزم نقاشی کرده بودم در اورده بودم)
    دوسه تا آهنگ دیگه هم زدم ... وقتی نگاش کردم دیدم سرخ شده بود ... دیگه یه بار هم نزاشت به کیبوردش دست بزنم ...
    وقتی توی جمع داشتن راجع به موسیقی حرف میزدن اصلا نمیزاشن من حرف بزنم ... فوری میگفت تو که هیچی بلد نیستی چیزی نگو ... بعد خودش شروع میکرد اراجیف بافتن ... و من کفرم در می اومد
    ااااااااااااایییییییی ... چه عرض کنم ... پدرم دراومد ...
    ولی من اصولا یه فلسفه مبارزه ای دارم ... دست بردار نبودم ... همه رو عاصی کرده بودم
    اما حالا :
    تمام موسیقی دانهای شهرمون منو میشناسن ...
    برای تنظیم یه کنسرت کمتر از پونصد نمی گیرم ...
    توی تنظیم بعضی از اهنگهای محسن ... ی (همه میشناسید ولی نگم بهتره) همکاری داشتم
    استودیو دارم و معمولا هر دو هفته یه آهنگ میدیم بیرون
    درسمم خوندم و الان کارمند یکی از ادارات هستم ...
    هر روز هم به ریش اونایی که منو دست کم میگرفتن میخندم
    انشااله اگه یه کسی هم پیدا کردم که سطح فکرش پایین نباشه و خوب و بد رو بفهمه به ازدواج هم فکر خواهم کرد ...

    پس ریشه حل تمام مشکلات صبره و اعتقاد به اینکه کارمون درسته و بعدش هم تلاش تلاش تلاش ..

  18. 15 کاربر برای این پست از Dj_MAN تشکر کرده اند:


  19. #74
    staccato آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    39185
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    52
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    1,951
    181 بار تشکر شده در 45 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    من هیچ کدوم از این مشکلات رو نداشتم
    ولی واقعا درک میکنم که دوستان چی میگن
    چون جو جامعه رو میدونم چطوریه
    خب از این مطلب هم نباید گذشت که یه سری به اسم هنرمند به موسیقی ضربه زدن و مردم رو به هنر موسیقی بدبین کردن امیدوارم که همه دوستان بتونن موفق بشن

  20. 3 کاربر برای این پست از staccato تشکر کرده اند:


  21. #75
    Nassim_Agha آواتار ها
    کاربر حرفه ای

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر حرفه ای
    شماره عضویت
    20694
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    2,110
    میانگین پست در روز
    0.40
    تشکر از پست
    2,391
    2,950 بار تشکر شده در 1,545 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 2/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اجازه بدهید من نظرم را در کادر تجربه ی شخصی خودم و یکی دیگر از فرزندان خانواده مان بگویم.


    بعد از سالها آموختن موسیقی که از کودکی شروع شده بود من هم در سن و سال هیجده سالگی با این سوالات یعنی انتخاب و ادامه ی درس علمی و آکادمیک و یا انتخاب موسیقی مواجه بودم و مدتها در این تردید بسر بردم تا اینکه سر انجام نصمیم گرفتم موسیقی را نه در بطورر حرفه ای بلکه بعنوان دوست و همدم تنهایی و یار زندگی شخصی نگاه دارم و بدنبال ادامه ی تحصیل علمی بروم.

    فرزند دیگر خانواده البته درست انتخاب مقابل را کرد و با ورود به دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران موسیقی را بطور حرفه ای دنبال کرد.

    پدر و مادر هم ما را در انتخابمان آزاد گذاشتند چون هر دو اهل موسیقی بودند.


    حالا سالها پس از آن روزها وقتی به گذشته فکر می کنم تنها از اینکه مشغله و کار روزانه وقت زیادی برای پرداختن به موسیقی (تمرین فردی گروه نوازی و ...) به من نمی دهد تاسف می خورم و اینکه حتی گاه مدتها می گذرد بدون آنکه وقت برای نواختن ساز را با آسودگی داشته باشم. البته در اینگونه موارد همواره سعی می کنم با گوش کردن و یا تکرار نواها و آوازها در ذهن راهی به دوست داشته باشم اما خوب وقتی پس از مدتی دست به سازی می زنم می بایست هفت هشت ده ساعت بی وقفه بنوازم تا انگشتانم بتوانند راحت روی ساز بگردند.

    اما آن دیگری که امروز نوازنده ی بر جسته ای ست و برای خودش یک پا استاد است و شاگردان بسیاری دارد و هر روز هم یا تمرین گروهی داردو یا فردی و روزانه چندین ساعت سارش را می نوازد وضع مالی اش مثل بسیاری از هنرمندان خوب نیست و بقول معروف هشتش گرو نه اش است و از وضعیت اقتصادی اش متاسف است!

    امروز هم او به فرزند چهار ساله اش موسیقی می آموزد و هم من به فرزند پنج ساله ام!
    هر دو هم استعداد موسیقی شان بسیار زیاد است!
    و داستان و سوال و مشکل انتخاب ما بی تردید چند سال دیگر در بچه ها ی ما بار دیگر خود را تکرار خواهد نمود !
    :-)
    ویرایش توسط Nassim_Agha : Tuesday 4 January 2011 در ساعت 12:11 PM

  22. 10 کاربر برای این پست از Nassim_Agha تشکر کرده اند:


  23. #76
    delasa آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    31030
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    نوشته ها
    54
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    77
    125 بار تشکر شده در 43 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام
    پدر و مادر من همیشه با تشویقها و حمایتاشون دلگرمم کردن فقط وقتی بهشون گفتم سال دیگه میخوام برم هنرستان موسیقی مامانم خیلی محکم گفت اصلا و ابدا فکرشم نکن!!! (اونموقع نمیدونستم شیراز هنرستان دخترونه نداره)
    ولی...
    از دست دیگران خیلی کشیدم
    یادمه یه همسایه داشتیم که بشدت از موسیقی بدش میومد و وقتی فهمید من موسیقی کار میکنم هرروز میومد توی حیاط خونشون مینشست و تا صدای فلوتم بلند میشد میومد در خونه و میگفت صدای ساز دخترتون مارو اذیت میکنه
    منم مجبور شدم اتاقمو عوض کنم این یکی اتاقم پنجرش به کوچه باز میشد
    1 هفته بعد همسایه روبرویی اومد و گفت وقتی دخترتون تمرین میکنه صدای سازش نمیذاره بچهای من درس بخونن!!! (اونروز فهمیدم صدای فلوت کلیدیم خیلی بلنده اخه از پنجره بسته ی اتاقم رد میشه عرض چند متری کوچه رو طی میکنه و به حیاط همسایمون میرسه در و پنجره خونه اونا رو هم پشت سر میذاره و وارده اتاق دختر همسایمون میشه!!!)!!! !!!! !!!
    ویرایش توسط delasa : Monday 31 January 2011 در ساعت 03:52 PM

  24. 10 کاربر برای این پست از delasa تشکر کرده اند:


  25. #77
    Mohsen_M آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    24057
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    سن
    37
    نوشته ها
    284
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    716
    669 بار تشکر شده در 252 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    Smile


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط delasa [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    سلام
    پدر و مادر من همیشه با تشویقها و حمایتاشون دلگرمم کردن فقط وقتی بهشون گفتم سال دیگه میخوام برم هنرستان موسیقی مامانم خیلی محکم گفت اصلا و ابدا فکرشم نکن!!! (اونموقع نمیدونستم شیراز هنرستان دخترونه نداره)
    ولی...
    از دست دیگران خیلی کشیدم
    یادمه یه همسایه داشتیم که بشدت از موسیقی بدش میومد و وقتی فهمید من موسیقی کار میکنم هرروز میومد توی حیاط خونشون مینشست و تا صدای فلوتم بلند میشد میومد در خونه و میگفت صدای ساز دخترتون مارو اذیت میکنه
    منم مجبور شدم اتاقمو عوض کنم این یکی اتاقم پنجرش به کوچه باز میشد
    1 هفته بعد همسایه روبرویی اومد و گفت وقتی دخترتون تمرین میکنه صدای سازش نمیذاره بچهای من درس بخونن!!! (اونروز فهمیدم صدای فلوت کلیدیم خیلی بلنده اخه از پنجره بسته ی اتاقم رد میشه عرض چند متری کوچه رو طی میکنه و به حیاط همسایمون میرسه در و پنجره خونه اونا رو هم پشت سر میذاره و وارده اتاق دختر همسایمون میشه!!!)!!! !!!! !!!
    واقعا خسته نباشيد، چه زجري كشيديد شما!!!

  26. 4 کاربر برای این پست از Mohsen_M تشکر کرده اند:


  27. #78
    Dj_MAN آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    8571
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    445
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    450
    1,486 بار تشکر شده در 416 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Dj_MAN On Twitter Add Dj_MAN on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/1
    Given: 0/1
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    delasa
    اینها دیگه کین ... ؟ عجب همسایه های عقده ای داری ...!
    فکر نکن که احتمالا اگه یه پسر قلچماق بودین بهتون گیر نمی دادن ... بنده همین برنامه رو داشتم ...
    همسایه بغلی مون _ که بین ما و اونها یه دیوار 10 متری هست و نه در داره نه پنجره _ تو کوچه یه روز بهم گیر داد که وقتی داری سنتور میزنی بچه های من حواسشون پرت میشه ...
    یه نگاه خشمناک بهش کردم و گفتم : من توی خونه خودمون اختیار هر کاری رو دارم به شما هم هیچ ربطی نداره ... اگه یه بار دیگه اومدی نصیحتم کنی کاری میکنم که بچه هات اصلا دیگه درس نخونن ...
    بعد دیگه مزاحمم نشد ...
    البته به شما اصلا پیشنهاد همچین کاری رو نمی کنم ...
    به جاش یه کار دیگه بکن ...
    توی اتاقت وسایلی که از جنس پارچه باشن بیشتر بزار ... منظورم وسایلی مثل - مبل - صندلی های روکش دار - پرده های ضخیم - و بالش و غیره هست...
    اگه بتونی دیوارهای اتاقت رو هم با کاغذ دیواری گلوله گلوله شده و چروک بپوشونی _ مخصوصا دیوار مشرف به کوچه _ خیلی بهتره ... (مبل و چیزهایی که بالا گفتم خیلی مهمه)
    این کار باعث میشه اتاقت یه حالت اکوستیک پیدا کنه (خیلی موثره) و صدا دیگه بیرون نره ...
    اگه یه جوری بتونی یه پارچه ضخیم هم روی فلوتت بندازی و همزمان بزنی که دیگه صدای سازت خیلی خفه میشه ... واز بیرون دیگه اصلا شنیده نمیشه ...
    البته این اخری فکر خودمه و نمی دونم چقدر قابلیت اجرا داره ... شایدم اصلا نشه ...

    خب دیگه زیاد گفتم ... ولی یه چیزیو همیشه به یاد داشته باش :

    این دنیا پر از مشکله و ما هم می خواهیم مشکلات رو برطرف کنیم غافل از اینکه بعضی مشکلات حل نمیشن و این یه واقعیت تلخه ... پس باید توانایی زندگی با وجود مشکلات رو در خودمون ایجاد کنیم ...

  28. 8 کاربر برای این پست از Dj_MAN تشکر کرده اند:


  29. #79
    Acoustic آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    21638
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    سن
    34
    نوشته ها
    1,317
    میانگین پست در روز
    0.25
    تشکر از پست
    2,776
    4,188 بار تشکر شده در 1,171 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Acoustic on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 51/1
    Given: 3/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    جالبه ... چند وقت پیش میخواستم بخاطر دیواری که مشترکه توی اتاق من با همسایه (آپارتمان نشینیه دیگه)

    میخواستم فوم و یونولیت بزنم به دیوار که صدا نره . بعد یه روز که همسایه فهمیده بود من میخوام این کارو بکنم اومد همینجوری گفت : تورو خدا . جون هرکی که دوست داری اگه این کارو کنی از دستت ناراحت میشیم . اگه یک روز صدای ساز شما نیاد ما خوابمون نمیبره !!!

    حالا هی هروقت به هم بر میخوریم از من اسرار که آقا جان من خودم راحت نیستم از هم اونا انکار که این کارو نکنی.

    حالا شما میگین همسایه کوچه روبه رو اومده شاکی شده ؟!!! (البته اون همسایه شما فیلمای هالیوودی زیاد دیده جوو گیر شده) یعنی اگه من بودم میدونستم چه جوری جوابشونو بدم آخه اینور کوچه به اونور کوچه چه مناسبتی داره ؟!!!
    ویرایش توسط Acoustic : Monday 31 January 2011 در ساعت 09:31 PM
    نمونه کار های من Acoustic

    PhotoBlog من راه اندازی شد Pixelworld

  30. 9 کاربر برای این پست از Acoustic تشکر کرده اند:


  31. #80
    z_m آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    29398
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    سن
    37
    نوشته ها
    738
    میانگین پست در روز
    0.15
    تشکر از پست
    1,289
    1,898 بار تشکر شده در 658 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add z_m on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 7/0
    Given: 1/0
    میزان امتیاز
    14

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط Acoustic [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    جالبه ... چند وقت پیش میخواستم بخاطر دیواری که مشترکه توی اتاق من با همسایه (آپارتمان نشینیه دیگه)

    میخواستم فوم و یونولیت بزنم به دیوار که صدا نره . بعد یه روز که همسایه فهمیده بود من میخوام این کارو بکنم اومد همینجوری گفت : تورو خدا . جون هرکی که دوست داری اگه این کارو کنی از دستت ناراحت میشیم . اگه یک روز صدای ساز شما نیاد ما خوابمون نمیبره !!!

    حالا هی هروقت به هم بر میخوریم از من اسرار که آقا جان من خودم راحت نیستم از هم اونا انکار که این کارو نکنی.

    آقای آکوستیک شما وضعتون خیلی خوبه بخدا... خدا رو شکر کنین... برای ما بدبختا هم دعا کنید ...
    آه که یک دیده بیدار نیست
    هیچ کس از درد خبر دار نیست


  32. 7 کاربر برای این پست از z_m تشکر کرده اند:


صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. WavePad Audio Editor 4.0.3 (کم حجم ولي کارا)
    توسط Babak_mix در انجمن نرم افزارهای آهنگسازی و ابزار جانبی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Sunday 10 May 2009, 09:14 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •