درودی دوباره به همه ...
مدتی نبودم تاپیک از دستم در رفته ... از دوست خوبم Mixer تشکر میکنم که این همه مطالب خوب و بدرد بخور به تاپیک اضافه کردند ... هم دستت درد نکنه هم ایشاله کیبوردت صد سال عمر کنه ... !
یه سری مطالب دیگه جمع آوری کردم .. که امیدوارم خوشتون بیاد ...
اونطور که من دیدم توی بررسی هام حمله ای که اعراب به ایران کردند بسیار بسیار ضربه سنگینتری نسبت به تمام جنگهای دیگر تاریخ ایران داره ...
اعراب میدونستند که با چه کشوری طرف هستند و پی به حقارت ابدی خودشون در مقابل فرهنگ و تمدن ابدی ایرانیان برده بودند ...
بنابراین هم با خشونت و هم با از بین بردن نشانه های تمدت ایران سعی کردند که آهسته مردم ایران میراث گذشته خودشون رو از یاد ببرند ...
این کار با از بین بردن مراکز علمی - دانشگاهها و کتابخانه های ایران همراه بود ...
کتاب سوزی به دست اعراب
ابن خلدون درباره کتاب سوزی به دست اعراب چنین میگوید : ایرانیان به سبب عظمت کشورشان که کوله بار چندین قرن تسط بر جهان را در برداشتند و تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و به سبب استمرار پادشاهی شان علوم عقلی نزدشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود. در زمانی که ایران فتح شد کتابهای بسیاری از کتابخانه ها بدست آمد در نتیجه سعد ابی وقاص به عمر ابن خطاب نامه نوشت تا درباره کتابها تصمیم گرفته شود که در اختیار اعراب قرار گیرد. عمر پاسخ داد که همه کتابها را در آب بریزید و یا آنکه آتش بزنید زیرا اگر چیزهایی در آنها باشد که برای راهنمایی و هدایت انسانها باشد خداوند ما را هدایت کرده است و نیازی به آنان نیست اگر هم گمراهی باشد که خدا ما را از اینها نجات بدهد پس به دستور عمر همه کتابها نابود گشت و هیچ برای ایرانیان باقی نماند.
کتاب دو قرن سکوت نوشته دکتر عبدالحسین زرینکوب
(برگ 114 زیر عنوان کتاب سوزی): بدینگونه شک نیست که در هجوم تازیان بسیاری از کتابها و کتابخانه های ایران دستخوش آسیب و فنا گشته است. این دعوی را از تاریخ ها می توان حجت آورد و قرائن بسیار نیز از خارج آنرا تایید می کند. تردیدی در این زمینه لازم نیست زیرا برای عربی که جز کلام خدا هیچ سخن را قدر نمی دانست کتابهایی که از آن مجوس بود و البته نزد وی دست کم مایه ضلال بود چه فایده داشت که به حفظ آنها عنایت کند؟ ...
وحشی گری اعراب
ابوبکر نرشخی (تاریخ بخارا): بیکند شهری بود از سغد و سغد مرکز تجاری بین المللی در شرق ایران در زمان ساسانیان بود و شهری بسیار زیبا و ثروتمند . اندربیکند مردی بود که دو دختر با جمال زیبا داشت. ورقا ابن نصر فرمانده سپاه اعراب هر دو دختر را از خانه بیرون کشید. مرد ایرانی گفت : در میان این شهر بزرگ چرا دختران مرا میبری؟ ورقا پاسخی نداد مرد بجست و کاردی بر وی بزد ورقا زخمی شد ولی کشته نشد چون خبر به قتیبه رسید گفته شد که همه شهر حرب هستند در نتیجه شهر به کلی منهدم گشت مردان قتل عام گشتند و اموال شهر به تصرف در آمد سپس کشتار سمرقند و خوارزم شد بعد از آن گرگان به محاصره یزید مهلب در آمد و طبری مینویسد او با خدا پیمان بست که به مناسبت این مبارزه طولانی ایرانیان طبرستان با اعراب و کشتن عده زیادی از اعراب در آنجا آنقدر از مردمان آنها خواهد کشت که خونشان به جریان بیافتد و آسیاب ها بگردش درافتد و با خون آنها گندم و نان بپزند. محاصره بعد از 7ماه به پایان رسید. یزید مهلب 1000 نفر را در دره ای برد و همگان را قتل عام نمود ولی خونشان به جریان نیافتاد. لیکن دستور داد آب را به خونها ببندند تا جریان بیافتد گزارش این نبرد حاکی از آن است که 14000 هزار ترک در شبه جزیره و 40000 تن ایرانی در نبرد گرگان کشته شدند و هزاران اسیر بدست آمد و 30 میلیون درهم غنائم بدست آمد. که یک پنجم آن به مبلغ 6 میلیون درهم راهی دمشق شد.
آری این چنین بود که قومی با این درجه از توحش و بربریت بر ایران چیره گشت و با همه ناتوانی و درماندگی که داشت بر اوضاع مسلط گشت. زبان پهلوی جای خود را به زبان تازی (عربی) داد. مردمانی که مدتها از ترانه های طرب انگیز باربد و نکیسا لذت برده بودند رفته رفته با صدای زنگ شتر مانوس شدند و نیز یکی از اثر گذارترین این آسیبها به زبان و فرهنگ ایران بود. و این گوشه کوچکی از تاریخی است که اعراب به آن افتخار می کنند... فردوسی بزرگ می فرماید:
ز شیر شتر خوردن و سوسمار / عرب را به جایی رسیدست کار که تاج کیانی کند آرزو / تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
برگرفته از : [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
علاقه مندي ها (Bookmarks)