0
محمود خوشنام
کارشناس موسیقی
حسین علیزاده کار اجرایی موسیقی را از پانزده سالگی آغاز کرد
موسیقی پیشرو یعنی آن موسیقی که با بهرهگیری از همه امکانات بینالمللی موسیقی نویسی پدید میآید و در ایران پیش از انقلاب، به همت موسیقی دانان فرهیخته جای پای محکمی برای خود پیدا کرده بود.
جاذبه پر توان این موسیقی، حتی جوانان هنر جویی را که در زمینههای سنتی تحصیل میکردند، تحت تاثیر قرار میداد و آنها را نیز بر آن میداشت تا به موازات فراگیری ردیف سنتی، با مبانی موسیقی بینالمللی نیز آشنا شوند.
این گونه مطالعات دو جانبه نتیجه خوبی به بار میآورد. زیرا که تلفیقی درست از مایههای موسیقی سنتی را با بخش سازگاری از تکنیک جهانی آهنگ نویسی عرضه میکرد. به بیان دیگر تعادلی میان فرم و محتوا به وجود میآورد که موسیقی پیشرو در آغاز کار خود از آن برخوردار نبود.
در گذشتههای دورتر در آفریدههای آنها که همه تحصیلاتشان در اروپا و آمریکا گذشته بود، غالبا مایههای سنتی در لایههای پیچیده تکنیک رنگ میباخت و بر عکس در آفریدههای آنها که بیشتر با موسیقی سنتی همدم بودند تکنیک آن گونه که باید به کار گرفته نمیشد.
در مجموعه 'نوآوران سنتی' به زندگی، نظرها و آفریدههای چند تن از آهنگسازان ایرانی پرداخته می شود که در روزهای آینده در همین صفحه منتشر می شود. این برنامه از روز پنجشنبه، هفتم اکتبر از رادیوی فارسی بی بی سی نیز پخش می شود.
سرآغاز
محمدرضا لطفی
یکی از نوآوران سنتی توفیق یافته در این تلفیق حسین علیزاده است که به دلیل همین توفیق نام آور شده است.
حسین علیزاده در سال ۱۳۳۰ در تهران زاده شد و تحصیلات مقدماتی موسیقی سنتی را از همان خردسالی در هنرستان موسیقی ملی آغاز کرد و از شاگردان خوش قریحه هوشنگ ظریف و سپس علی اکبر خان شهنازی به شمار میرفت.
او سپس تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران هم در زمینه سنتی و هم در قلمرو موسیقی بینالمللی و موسیقی شناسی ادامه داد. استادان او در دانشگاه عبارت بودهاند از: نورعلی خان برومند، عبدالله دوامی، یوسف فروتن، سعید هرمزی و محمود کریمی که ردیف موسیقی سنتی و شیوههای تار و سه تار را به او آموختهاند.
علیزاده کار اجرایی موسیقی را از پانزده سالگی آغاز کرد و از نوزده سالگی به مرحله تکنوازی رسید و نیز به سرپرستی ارکستر موسیقی سنتی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران برگزیده شد و همین ارکستر را در برگزاری کنسرتهایی در شهرهای مختلف اروپا رهبری کرد.
حسین علیزاده در کنار عبدالله خان دوامی
علیزاده با استفاده از یک فرصت طلایی توانسته چند سالی را در اروپا و آمریکا اقامت کند و مطالعات خود را در زمینه آهنگسازی و موسیقی شناسی ادامه دهد. او در پایان همین دوره مطالعاتی، سمینارهایی نیز برای شناساندن موسیقی ایران در دانشگاههای معتبر برگزار کرد.
امروز حسین علیزاده پس از حدود سی سال جای خود را در جامعه موسیقی ملی به دست آورده و به عنوان الگویی برای آفرینش و اجرای موسیقی نوآورانه سنتی شناخته شده است.
حضور مستمر او در تالارهای کنسرت برونمرزی، نه تنها با استقبال جمع شنوندگان روبه رو شده، که توجه برخی از آفرینندگان هنری غربی را نیز به سوی خود جلب کرده است. از جمله میتوان از موریس بژار فرانسوی، طراح رقص یاد کرد که گاه از موسیقی او نیز برای همراهی برنامههای خود استفاده میکرد.
حسین علیزاده علاوه بر نوآوری در آفرینش کوشیده است تا تحولی نیز در بداهه نوازیهای سنتی به وجود آورد. این تحول بیش از هر چیز تکیه بر ریتم دارد. او دریافته که همه ملال رسوب کرده در مایههای سنتی از کمبود ریتم پدید آمده است. پیش از این نیز دیگران با ابتکار پیش در آمد، چهار مضراب و رنگ میخواستند بی حرکت بودن متنهای آوازی را جبران کنند.
علیزاده ظاهرا اینها را کافی نمیداند و میکوشد متنهای ردیفی را نیز با به کارگیری پرشها و پائین و بالا شدنهای صوتی، تحرکی تازه ببخشد. او ردیف موسیقی را نوعی دستور زبان تلقی میکند که آشنائی با آن باید زمینه را برای آفرینشهای نو آماده سازد. به نظر او استادان ردیف شناس، حافظان موسیقی سنتی هستند و کارشان نیز ارزنده است ولی آنان دیگر حق ندارند بگویند که غیر از ردیف چیز دیگری نباید به وجود بیاید. نیروی جوان میتواند با تکیه بر ریشهها، موسیقی تازه بیافریند.
نوآوری در آهنگسازی از چند راه پدید میآید. اول از راه به کارگیری ریتمهای سرزنده، دوم به یاری ارکستراسیون یا سازآرایهای رنگین و سرانجام با بهرهگیری از شگردهای چند صدای ساختن نغمهها.
حسین علیزاده و محمدرضا لطفی از بنیانگذاران گروه هنری چاووش در اوایل انقلاب ایران بودند
حسین علیزاده در این باره میگوید: ریتم خیلی عامل مهمی است به خصوص برای موسیقی امروز ما که خیلی جاها برای شنونده معمولی و غیر متخصص فاقد ریتم شناخته میشود. حال آن که ما در موسیقی قدیم خودمان ادوار ریتمیک خیلی پیچیدهای داشتهایم. از آن گذشته موسیقی محلی ما یا موسیقی کشورهای هم جوار سرشار ریتم است. اصولا ریتم در موسیقی کشورهای شرقی پیچیدهتر وغنیتر است.
از صد سال پیش که قرار شد موسیقی ما هم به نت نوشته شود در ثبت ریتمها، اشتباهات زیادی رخ داده است. از جمله ریتمهای لنگ به کلی کنار گذاشته شده و ملودیهای پیچیده از نظر ریتم را ساده کردند که با میزان بندیهای ساده غربی جور در بیاید.
او می گوید: به هر حال یک نوع رخوت در موسیقی سنتی به وجود آمد و تپشهایی را که در آن بود در اجراها از میان برد. ولی این تپش و تنوع در ذات موسیقی ما وجود دارد. به بیان دیگر باید این ریتمها را که به دلائل مختلف اجتماعی- فرهنگی در ذات موسیقی ما رسوب کرده جستجو، کشف و باز آفرینی کرد.
علیزاده میگوید که از نخستین کارهای خود، مثل سواران دشت امید از ریتمهای لنگ متروک مانده به صورت پلی ریتمیک استفاده کرده. یعنی جوهره چند گوشه مثل مراد خانی و خاوران در ماهور را با تخیل خود به شکل ریتمیک نوشته است. به باور او انتخاب ریتم از آن جهت نیز اهمیت دارد که راه را برای ساز آرایهای مناسب هموار میکند.
علیزاده علاوه بر ریتم و ساز آرایهای نو در کارهای خود از هماهنگی (چند صدایی) نیز بهره گرفته است.
او که موسیقی فیلم را عرصه مناسبی برای عرضه نمونههای از هماهنگیهای خود ساخته است، قواعد چند صدای کردن غربی را سازگار با موسیقی ما نمیداند و اصولا معتقد است سازهای شرقی، سحرانگیزند و با سیمهای واخوانی که دارند میتوانند به گونههای دیگر چند صدای شوند.
حسین علیزاده دست يکی از نخستین استادانش، هوشنگ ظریف را بالا می برد
حسین علیزاده در کار نوآوری، حتی به تجربهای در فراهم آوردن مقامهای تازه دست زده است.
مثلا دو گوشه داد و بیداد را از دو دستگاه مختلف ماهور و همایون با هم در آمیخته و مقام تازه داد و بیداد را به وجود آورده و میگوید: حضور شعر نو در یک کنسرت او را به این اندیشه برده است. واقعیت این است که شعر نو فضای خاص خودش را میطلبد و وقتی در دستگاههای سنتی وارد میشود که تداعی کننده شعرهای کلاسیک است، آن تاثیری را که باید پیدا نمیکند. میتوان با ترکیب اصوات تازه فضای مناسب با شعر نو را فراهم آورد. البته این کار من یک کار تجربی است... هنوز باید درباره تغییرات مناسب دیگر فکر کرد.
نوآوری دیگر در کار حسین علیزاده، از به کارگیری گروه مختلط همآوایان پدید آمده است. تکخوانانی که اگر چه با هم میخوانند ولی مستقل باقی میمانند. شاید علیزاده خواسته است با این کار نبود صدای زن را در اجراها، جبران کند. چون در ایران امروز زنان تنها در گروه اجازه دارند بخوانند.
این هم یک کار تجربی من بود که برای نخستین بار در موسیقی فیلم عرضه شد... میدانید اگر صدای زن بدون کلام باشد از آن جا که صدای ساز مانندی میشود مجوز پخش میگیرد! البته من همیشه گفتهام ممنوعیت صدای زن یک تصمیم ضد هنری است. به هر حال من فکر کردم که همیشه در اجراها یک صدای خواننده بوده که با چند ساز همراهی میشده، حالا چه اشکالی دارد که قضیه بر عکس شود. یعنی یک ساز باشد و چند خواننده... بعد دیدم اگر همه صداها مردانه باشد، بی معنا میشود. این بود که از صدای بی کلام زن هم استفاده کردم...
نوشتن موسیقی برای فیلم نیز یکی از مشغولیتهای حسین علیزاده در سالهای پس از انقلاب بوده است. شاید به این سبب که زمینهها برای کار تجربی آمادهتر است.
در موسیقی فیلم دیگر مسئله تلفیق با شعر، برخورد با سانسور و یا دشواریهای کنسرت گذاری در میان نیست. نخستین فیلم سینمای که علیزاده برای آن موسیقی نوشته، دلشدگان ساخته علی حاتمی است.
حسین علیزاده، علاوه بر ساخت و پرداخت موسیقی نوآورانه، در عرصه آموزش موسیقی نیز کوشاست
او می گوید: از همان سالهای اول پس از انقلاب خیلی از فیلمسازان از من دعوت میکردند که برایشان موسیقی بنویسم. میگفتند که موسیقی تو خیلی تصویری است و به کار فیلم میآید، علی حاتمی هم برای موسیقی دلشدگان از من دعوت به همکاری کرد. در این فیلم هم ابتکار چند آوازیرا تجربه کردم.
پس از آن محسن مخلمباف، موسیقی فیلم گبهرا به من پیشنهاد کرد که سرشار از رنگ بود و امکان ساخت موسیقی رنگارنگی را به من میداد.
حسین علیزاده در زمینه موسیقی بومی یا روستای ایران نیز چشم به نوآوری دارد. در یکی دو تا از کنسرتهای او در اروپا قطعات موسیقی بومی ایران از شمال و جنوب و غرب در جریان اجرا، ماهرانه در یکدیگر تنیده میشدند، بی آنکه مرز میان آنها آشکار شود. ترانه قشقایی در ترانه مازندرانی محو میشد و ترانه مازندرانی در ترانه کردی. و این تاکیدی است بر پیوندی که میان مقامهای گونه گون بومی وجود دارد. به این ترتیب زمینه گستردهتری برای آهنگسازی با الهام از این مقامها به وجود میآید.
حسین علیزاده در همان سالهای نخستین انقلاب موسیقی نی نوا را برای نی و ارکستر در دستگاه نوا آفرید. او درست در زمانی که موسیقی از سوی انقلابیون، زیر فشار تحریم و تکفیر قرار رفته بود و همه سازمانهای موسیقی و ارکسترها به حال تعطیل و یا نیمه تعطیل در آمده بودند، دریافت که باید کاری کرد پیش از آن که نتوان دست به کاری زد.
انتخاب عنوان نی نوا که میشد آن را دو گونه تفسیر کرد، هوشمندی آهنگساز را در آن شرایط سخت نشانه میزند. میشد نی نوا را نوعی موسیقی کهن اسطورهای، حتی مذهبی، تلقی کرد، ولی به هر حال آفرینش آن تکیه بر شیوههای آهنگ نویسی بینالمللی داشت، و یک ارکستر کامل با سازهای ملی و بینالمللی آن را به اجرا در آورده بود.
نی نوا در آن برهوت موسیقی از استقبال عمومی برخوردار شد و پایههای شهرت علیزاده را استوار ساخت. او از آن پس در کار آفرینش شتاب بیشتری گرفت و هر سال شماری از آفریدههای خود را در کنسرتها و در کاست و سی دی در برابر داوری جمع شنوندگان قرار میداد.
از جمله آثار ضبط شده او به جز نی نوا میتوان از راز نو ، صبحگاهی ، آوای مهر و به تماشای آبهای سپید یاد کرد.
حسین علیزاده، علاوه بر ساخت و پرداخت موسیقی نوآورانه، در عرصه آموزش موسیقی نیز کوشاست. او میکوشد با انتشار کتاب و کاست و سی دیهای آموزشی، دانش و تجربه موسیقایی خود را به جوانان انتقال دهد.
منبع : ب ی ب ی س ی فا ر سی
علاقه مندي ها (Bookmarks)