-
-
9 کاربر برای این پست از arsalan212 تشکر کرده اند:
-
Sunday 3 April 2011
# ADS
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
7 کاربر برای این پست از justnooryes تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته بخش پیانو
وضعیت
- افلاین
0
احتمالا منظور دوست ما تاکید بر تمارض بر عمق گرایی اشخاص بوده نه صرفا مقایسه اسم ها - گو اینکه بطور قطع بر یقین هایدن برتر از هایده است و در اینجا مقایسه ایندو کمی مضحک بنظر میرسه.
با ایده کلی تاپیک موافقم بین آشنایان و دوستان بنده هم کم نیستن از این اشخاص. بزبان عامیانه پیانو رو انتخاب میکنن چون بخیال خودشون کلاس این ساز بالاست! نه فقط پیانو هر ساز دیگه ای.
بین دوستان ریگولتو وردی میزارن و وقتی کسی نیست ریگولتو رو به سطل آشغال میندازند و جواد یساری گوش میدن. اشکالی نداره اگه آهنگ های یساری رو گوش کنند و چرا تمارض ؟ این یعنی اون شخص هیچ از وردی و اپرا ... نمیدونه فقط میدونه چیزه خوبیه. اصلا شاید هم بدونه ولی این دانستن به باور قلبی نرسیده.
ولی در اینجا نکته ظریفی وجود داره که جناب justnooryes به اون اشاره کردند. اصولا آیا امکان این هست که اتود انقلابی شوپن رو بدون فهم موسیقی نواخت؟!
اگر فقط مقصود جواب میتوان یا نمیتوان باشه. باید بگیم بله میتوان.
ولی نکته ظریف تری که مطرح کردند ملاک و سنجش برای چنین جوابیه؟! باید گفت هیچ ملاک سنجش استانداردی برای تمییز دادن وجود نداره. جز رجوع به شخصیت گفتار و کردار و جهان بینی و طرز تلقی نوازنده از زندگی موسیقیایی شخصی.
زندگی موسیقیایی شخصی باید کاملا جدای از تنها زندگی شخصی بررسی بشه وگرنه بکل به بی راهه میریم.
در سایت دیگه ای بود که راجع به بتهوون مطلب نوشته شده بود و اینگونه القا میکرد که ایشون عارفی کامل و سالکی بزرگ و انسانی کامل و چنین و چنان بودند... خب ایشون حداقل در زندگی شخصی چنین شخصی نبودند ولی بله در زندگی موسیقیاییشون چنین کسی بودند.
در همان سایت البته در بین کامنت ها به چایکفسکی حمله شده بود که شخصی منحرف و همجنسگرا بودند پس موسیقی ایشون هم مبتذل هست.
اینها نمونه نتایج تلاقیه زندگی شخصی و زندگی موسیقیایی شخصی هست که باید از اون اجتناب بشه.
و آخر اینکه :
مگر موتزات به موسیقی عامیانه - چه سطح بالا چه پایین کشورش گوش نمیداد؟ مگه به کار هم عصرانش حتی اگر در سطحی بسیار پایین تر بودند گوش نمیداد؟ ما باید به فهم موسیقی ایشون شک کنیم؟؟
ولی به چه صورتی میشه به جهان بینی و زندگی موسیقیایی شخصی کاملا پی برد؟ اگه نگیم غیرممکنه دست کم بسیار سخته. ولی میشه اون رو کمی احساس کرد و فقط احساس کرد! نه بر طبق یک سند و مدرک استاندارد بلکه فقط احساس...
حتما شما دوستان برخورد داشتید با کسی که از قریحه سرشار موسیقیایی برخورداره ولی نه هارمونی میدونه نه کمپزوسیون و نه حتی نوازندگی میدونن ولی موقع شنیدن سمفونی های بتهوون کاملا مسحور میشه.
اگر چنین انسانهایی هستند چرا برعکس اونها نباشه.
بله با تمرین و ممارست روی انگشتان میشه اتود انقلابی شوپن رو نواخت ولی با اینکار نمیتونیم نسخه ای از این گوهر زیبا رو در وجود خودمون قرار بدیم.
.Applaud, my friends, the comedy is over
-
6 کاربر برای این پست از amir1055 تشکر کرده اند:
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
4 کاربر برای این پست از justnooryes تشکر کرده اند:
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
justnooryes
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
امیدوارم صحبت های این حقیر به اشتباه فهمیده نشود که بنده مخالف موسیقی کلاسیک هستم ، خیر . اما به قول یکی از اساتید : ما از آثار کلاسیک لذت میبریم ولی لذت بردنمان در شرایط فعلی مثل لذت بردن ما از دیدن یک اسب زیبا است. امروزه اسب دیگر کارایی گذشته را در جنگیدن و سفر کردن ندارد. بنابراین اگر کسی منکر زیبایی اسب بشود، در اشتباه است اما از سوی دیگر باید توجه داشت که اسب دیگر ماهیت گذشتهاش را ندارد. دیگر به سختی میشود در فرمهای کلاسیک ، احساسات امروزی را بیان ، درک و احساس کرد. اما دلیل این امر پائین بودن درجه فهم موسیقی هنرمند و مخاطب او نیست بلکه دلیل تغییر کارکردهای آنهاست.
خوب ؛ مطالب در خصوص فهم موسیقی زیاد است و می توان مقالات گسترده ای در این خصوص نوشت اما ای کاش سرعت تایپ کردن من بهتر بود تا این قدر زجر نکشم تا مقصودم را بیان نمایم.
با تشکر.
با این قسمت از حرفتون شدیداً موافقم. ولی بازم نیمشه حکم کلی داد. خیلی از آثار کلاسیک برای خیلی ها هنوز معنی و مفهوم داره. معنا و مفهومی که از فهم خوب موسیقی حاصل شده. این رو نمیشه نادیده گرفت.
The man in me will hide sometimes to keep from being seen
But that's just because he doesn't want to turn into some machine
Take a woman like you
To get through to the man in me
-
2 کاربر برای این پست از emgjey تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته بخش پیانو
وضعیت
- افلاین
0
زیبا مقصودتون رو بیان کردید در خصوص تایپ من رو هم در غمتون شریک بدونید علاوه بر این کیبورد من علایم فارسی نداره... بگذریم.
من مقصودتون رو متوجه شدم، پرواضحه که هنر (نه فقط موسیقی) بر اشخاص مختلف تاثیرهای مختلفی میگذاره.
این اشخاص مختلف میتونند نسبت اون هنر بی سواد باشند که نظریاتشون راجع به اون پدیده هنری خاص کاملا بی اعتباره یا حتی میتونن سواد بالایی هم داشته باشند و باز هم تاثیر مختلف و متضادی رو از اون پدیده هنری دریافت کنند.
همونطور که گفتم هیچ معیار استانداردی برای اینکه بگیم فلان اثر خوب هست و فلان اثر بد وجود نداره.
تولستوی که کلا با بتهوون مشکل داشتند همینطور با بسیاری از نوابغ موسیقی، حتما برخورد نچندان مودبانه ایشون رو با راخمانینف شنیدید :
*زمانی که راخمانينف برای نويسندهی افسانهای پيانو نواخت، واکنش او چنين بود: “به من بگو، آيا اين موسيقی را هيچ کس نياز دارد؟… بايد به تو بگويم که چقدر از آن بدم میآيد! … بتهوون چرند است، پوشکين و لرمانتف هم همينطور. ”
کمی بعد، هنگام غروب، تولستوی عذرخواهی کرد. “لطفاً مرا ببخش، من مرد پيری هستم. قصدم اين نبود که تو را برنجانم. ” پاسخ راخمانينف سريع بود، “هنگامای که بتهوون زير سوال میرود، چهگونه ممکن است به خاطر کار خودم برنجم؟” با اين وجود به افسردهگی عميقای دچار شد و آهنگسازی را کاملاً رها کرد.)
نه فقط تولستوی (که شاید دانش موسیقی عمیقی نداشتند) بسیاری از موسیقی دانان برجسته بودند که کسی مثله **موتسارت رو زیر سوال میبردند :
Mozart was a bad composer who died too late rather than too early.
Glenn Gould
most of Mozart's music is dull.
Maria Callas
If a man tells me he likes Mozart, I know in advance that he is a bad musician.
Frederick Delius
خب از این صحبت ها چه میشه نتیجه گرفت ؟ بله هنر و زیبا شناختیه هنر کاملا نسبیه و روی افراد حتی با سطح بالای سواد موسیقی تاثیرات بشدت مختلف میگذاره.
اما نکته اینجاست که اصولا بحث این نیست که من باید از فلان اثر لذت ببرم چون اثری کلاسیکه و از فلان اثر نباید لذت ببرم چون کوچه و بازاریه ! بحث اینه که اگه من موسیقی کوچه بازاری رو میپسندم چرا باید جلو دوستانم موتسارت گوش بدم؟
همونطور که خودتون هم فرمودید {شاید} دهقانان و مردم کوچه بازار قدیم برخی آوازهای موسیقی کلاسیک رو زیر لب زمزمه میکردند ولی اگه به تاریخ موسیقی و سیر تحولات اون از نظر غنی بودن اون بندازیم متوجه میشیم که چه بسر موسیقی اومده! هایدن جز چند موسیقیدان نابغه تاریخ موسیقی بوده پایگذار بسیاری از فرم ها و قواعد موسیقی ... برای برتری ایشون نسبت به یک خواننده مردمی اصلا نیازی به توضیح و تفسیر نیست. اگه خانوم هایده زنده بودند و کسی از خودشون اینو میپرسید احتمالا سوال رو نوعی شوخی توهین آمیز به خودشون تلقی میکردند.
موسیقی کوچه بازاری این دوران کجا و موسیقی موتسارت حتی در زمان خودش کجا ! البته راجع به این میشه ساعت ها بحث کرد. (فکر میکنم قبلا یه تاپیکی با عنوان تفاوت موسیقی پاپ و کلاسیک در همین سایت ایجاد کردم)
و اما
دوستان عزیز خودمان را فریب ندهیم اگر آثار کلاسیک موسیقی غربی در ایران نوعی نشاندهنده کلاس و طبقه اجتماعی بالا می باشد مطلقا این نوع آثار در اروپا این مفهوم را تداعی نمی کند.
قسمتی از این جمله دقیقا همان مشکلیه که ایجاد کننده تاپیک از اون رنج میبرد. چرا موسیقی کلاسیک رو باید به نوعی نشانه بالا بودن طبقه اجتماعی بدونیم که بعدا این باعث تمارض بشه؟ جسارتا برخلاف گفته شما در اروپا هم -البته با درجه کمتری -چنین برداشتهایی وجود داره ولی فرق اینه که اونجا کسی برای باکلاس جلوه دادن خودش مثلا پوچینی گوش نمیده! پوچینی گوش میده چون اون رو دوست داره و معمولا برداشت اطرافیان از چنین آدمی مثبت و آمیخته با نوعی احترامه این رو از نزدیک احساس کردم که چنینه.
دیگر به سختی میشود در فرمهای کلاسیک ، احساسات امروزی را بیان ، درک و احساس کرد
متاسفانه بسیاری از شاخه های منشعب شده از موسیقی نه بخاطر اینکه فرم های قدیمی دیگه جوابگو نیست بلکه بخاطر عوامزدگی موسیقیایی جوامع هست. ما در پاسخ به بیان احساسات امروزی موسیقی مدرن رو داریم و پیشتازان موسیقی مدرن مثله چارلز آیوز و غیره. شما در خود غرب هم نموتنید موسیقی مدرن رو بخورد عوام بدید. مردم شاید با lady gaga بیشتر ارتباط برقرار میکنن تا با امثال چارلز آیوز و آنتون وبرن و امثالهم. این یعنی موسیقی کوچه و بازاری الان با موسیقی کوچه و بازاری زمان موتسارت بسیار متفاوت بود. وباید گفت موسیقی مردمی زمان موتسارت چنان بود که نابغه ای مثله سالیری رو هم شگفت زده میکرد و هم فلان دهقان بی سواد رو هم. ولی موسیقی مردمی ما اینطوره ؟ بی انصافیه اگه بگیم بله اینطوره.
این حرف درست نیست که بگیم موسیقی کلاسیک دیگه تموم شده حالا دیگه جز گوش بدیم! خیر اینطور نیست.
تعریف از موسیقی کلاسیک متفاوته. بقولی اگه بگیم وبرن، سبکی کلاسیک داشت مقصودمون این نیست که از همان سبک و سیاق قرن 17 و 18 پیروی میکرد. موسیقی مدرن و پست مدرن نوعی موسیقی جدیه و فلسفه عمیقی رو در پس خودش داره ولی اینکه مردم عوام با اون ارتباط بقرار نمیکنن نه مشکل موسیقی - که قادر نیست احساسات امروزی رو بیان کنه- بلکه مشکل در برداشت بشدت سطحی از موسیقی هست.
به گفته خودتون دهقانان ، موسیقی کلاسیک رو زیر لب زمزمه میکردند. آیا حالا موسیقی مدرن رو زیر لب زمزمه میکنن؟
*. سایت sharlunika. com
**. سایت mozartproject. org
ویرایش توسط amir1055 : Tuesday 5 April 2011 در ساعت 08:47 AM
.Applaud, my friends, the comedy is over
-
4 کاربر برای این پست از amir1055 تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
-
4 کاربر برای این پست از HamedSedighi تشکر کرده اند:
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
amir1055
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
متاسفانه بسیاری از شاخه های منشعب شده از موسیقی نه بخاطر اینکه فرم های قدیمی دیگه جوابگو نیست بلکه بخاطر عوامزدگی موسیقیایی جوامع هست. ما در پاسخ به بیان احساسات امروزی موسیقی مدرن رو داریم و پیشتازان موسیقی مدرن مثله چارلز آیوز و غیره. شما در خود غرب هم نموتنید موسیقی مدرن رو بخورد عوام بدید. مردم شاید با lady gaga بیشتر ارتباط برقرار میکنن تا با امثال چارلز آیوز و آنتون وبرن و امثالهم. این یعنی موسیقی کوچه و بازاری الان با موسیقی کوچه و بازاری زمان موتسارت بسیار متفاوت بود. وباید گفت موسیقی مردمی زمان موتسارت چنان بود که نابغه ای مثله سالیری رو هم شگفت زده میکرد و هم فلان دهقان بی سواد رو هم. ولی موسیقی مردمی ما اینطوره ؟ بی انصافیه اگه بگیم بله اینطوره.
این حرف درست نیست که بگیم موسیقی کلاسیک دیگه تموم شده حالا دیگه جز گوش بدیم! خیر اینطور نیست.
تعریف از موسیقی کلاسیک متفاوته. بقولی اگه بگیم وبرن، سبکی کلاسیک داشت مقصودمون این نیست که از همان سبک و سیاق قرن 17 و 18 پیروی میکرد. موسیقی مدرن و پست مدرن نوعی موسیقی جدیه و فلسفه عمیقی رو در پس خودش داره ولی اینکه مردم عوام با اون ارتباط بقرار نمیکنن نه مشکل موسیقی - که قادر نیست احساسات امروزی رو بیان کنه- بلکه مشکل در برداشت بشدت سطحی از موسیقی هست.
به گفته خودتون دهقانان ، موسیقی کلاسیک رو زیر لب زمزمه میکردند. آیا حالا موسیقی مدرن رو زیر لب زمزمه میکنن؟
*. سایت sharlunika. com
**. سایت mozartproject. org
با تشکر از شما دوست عزیز بخاطر مطالب سودمندتان که نشانگر نگرش جدی شما نسبت به هنر موسیقی است.
اما نکته ای که لازم است متذکر شوم این است که منظور من از موسیقی مدرن یک طیف گسترده ای بود که از قضا موسیقی Lady Gaga را نیز شامل می شود اما در این طیف هنرمندانی نظیر چارلز آیوز و آنتون وبرن بیشتر آوانگارد هستند تا مدرن. لذا در این طیف گسترده لزوما موسیقی مدرن موسیقی جدی و دارای فلسفه عمیق در پس زمینه خودش نیست و دقیقا به همین علت است که فهم موسیقی راک ، جز ، متال و سایر فرم های مدرن موسیقی به دلیل کارکرد آن که همانا ارتباط موثر با مخاطب است بسیار سهل تر از ارتباط با موسیقی کلاسیک در مخاطب امروزی است. با این تعریف همانطور که در جوامع مختلف امروزی مشاهده می شود مردم عادی نیز موسیقی مدرن را جز لاینفک زندگی خود کرده اند . دقیقا همانند مردم عادی قرون هیجده و نوزدهم که موسیقی کلاسیک را در زندگی خود همراه داشته اند. صرفا به دلیل شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی که پیشتر در مورد ان توضیح داده بودم.
همچنین من نیز اعتقاد ندارم که موسیقی کلاسیک دیگر تمام شده و حالا باید جز گوش بدیم! خیر صرفا عرض کردم به دلایل پراگماتیستی ، نباید توقع داشت که شنونده امروزی نیاز درونی خود را از موسیقی کلاسیک دریافت دارد در حالیکه می تواند سهل تر و آسان تر آن نیاز خود را از موسیقی مدرن دریافت بدارد و این موضوع هیچ نسبتی با درجه فهم موسیقی و یا عوامزدگی مخاطب ندارد .
با تشکر
-
3 کاربر برای این پست از justnooryes تشکر کرده اند:
-
Wednesday 6 April 2011
#9
مسئول بازنشسته بخش پیانو
وضعیت
- افلاین
0
بله همونطور که گفتم تعریف از موسیقی کلاسیک متفاوته و برداشت ها هم متفاوت.
اگه دوران باروک مارو یاده آلبینونی و باخ بندازه کلاسیک یاد موتسارت رومانتیک یاد شومان بندازدمون کمی باعث تاسفه lady gaga مارو یاد موسیقی مدرن بندازه حتی اگه مارو همزمان یاده راخمانینف هم بندازه بنظر شخصی حقیر کمی باعث شرمندگیه بگیم lady gaga و آنتون وبرن و فیلیپ گلس و هایده در طیف موسیقی مدرن هستند.
شاید من مقصود شمارو درست متوجه نشدم اگه صلاح میدونید لطفا بیشتر روشنم کنید.
ویرایش توسط amir1055 : Wednesday 6 April 2011 در ساعت 07:22 AM
.Applaud, my friends, the comedy is over
-
3 کاربر برای این پست از amir1055 تشکر کرده اند:
-
Wednesday 6 April 2011
#10
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
amir1055
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
بله همونطور که گفتم تعریف از موسیقی کلاسیک متفاوته و برداشت ها هم متفاوت.
اگه دوران باروک مارو یاده آلبینونی و باخ بندازه کلاسیک یاد موتسارت رومانتیک یاد شومان بندازدمون کمی باعث تاسفه lady gaga مارو یاد موسیقی مدرن بندازه حتی اگه مارو همزمان یاده راخمانینف هم بندازه بنظر شخصی حقیر کمی باعث شرمندگیه بگیم lady gaga و آنتون وبرن و فیلیپ گلس و هایده در طیف موسیقی مدرن هستند.
شاید من مقصود شمارو درست متوجه نشدم اگه صلاح میدونید لطفا بیشتر روشنم کنید.
دوست عزيز دقيقا همانطور که هم شما و هم من اشاره کرده ايم علت عدم شفافيت موضوع صرفا تفاوت در تعاريف و دسته بندي ها است. باروک ، کلاسيک ، رومانتيک و ... به دليل ماهيت ، قواعد و اصول در يک امتداد قرار گرفته اند و تقريبا هر يک بواسطه نوآوريها و ابداعات انجام شده در سبکها و روشها ؛ حاصل يکديگرند لذا کليه اين دوره ها را اصطلاحا دوره کلاسيک مي ناميم اما از زماني که ساختارها و ارزشهاي فکري قبلي مي شکند و نگاه انسان به خود و رابطه اش با پيرامون خود تغيير ماهوي مي يابد ، دوران مدرن آغاز مي شود . بنابرين از منظر کلان اجتماعي ، ما موسيقي را با مسامحه و چشم پوشي هاي فراوان به دو بخش مجزاي موسيقي کلاسيک و موسيقي مدرن تقسيم کرده ايم. با اين تقسيم بندي مقولاتي گسترده اي از مسائل فلسفي نظير نگاه هنرمند به خود و پيرامون خود ، رابطه اش با امور ديني و متافيزيکي ؛ تا مسائل جزئي تکنيکي موسيقي از قبيل تکنولوژي توليد و اجرا و ارائه به مخاطب مد نظر قرار گرفته است. اگر اين تقسيم بندي کلان را بپذيرم بله متاسفانه و يا خوشبختانه موسيقي Lady Gaga شديدا موسيقي مدرن است.
اما آنچه شما بعنوان موسيقي مدرن مد نظر داريد بيشتر موسيقي نوآورانه ،پيشرو و آوانگارد است گرچه آنها نيز در طيف موسيقي مدرن قرار مي گيرند حتي هنرمند پست مدرنيستي نظير فيليپ گلس نيز از لحاظ مفهومي کماکان مدرن است زيرا بنا به نظر هابر مارس مدرنیته في ذاته پروژه ای ناتمام است .
دوست عزيز خود شما بهتر از من مي دانيد که بيش از دو تا سه هزار نظريه و کتاب و مقاله با تعاريف متفاوت و گاه متضاد در اين زمينه وجود دارد که پرداختن به آنها ما را از مقصود اصلي که همانا قضاوت در مورد فهم موسيقي است بدور مي دارد ليکن شايد بهترين منبعي که من مي توانم در اين مورد يادآوري نمايم آرا و عقايد تئودور آدورنو در فلسفه موسيقي مدرن است که از قضا انتقادات تندي بر همان موضوعي دارد که شما نيز بواسطه آن تاسف خورديد:
آدورنو که خود صاحب نظر در موسیقی و یکی از طرفداران موسیقی آوانگارد و غیر تجاری بهحساب میآید، نمیتوانست اوقات خود را به گوش کردن به موسیقی تولیدشده از سوی شرکتهای انحصاری که تودههای عادی مصرفکننده آن هستند، بههدر دهد. بهاعتقاد وی، موسیقی عامهی مدرن ، روزبهروز به یکدیگر شبیهتر میشوند. ساختار اصلی آنها روزبهروز یکسانتر میشود و بخشهای آنها با یکدیگر قابل تعویض مي گردد. بهاعتقاد آدورنو، موسیقی عامه به مردم آرامش و فرجهای را که پس از تمام شدن کارهای ماشینی و سخت به آن نیاز دارند، میدهد؛ دقیقا به این دلیل که دشوار نیستند؛ چون میشود در حال بیتوجهی هم به آن گوش کرد. مردم تا حدودی به این دلیل از موسیقی عامه لذت میبرند که سرمایهداران این ذهنیت را به آنها القا میکنند و ظاهر مطلوب را به آن میدهند.
به هر حال من در مقام قضاوت ، نفي و يا تائيد اين آرا نيستم و بهتر است به بحث اصلي بپردازيم .
همانطور که پيشتر اشاره کردم فهم موسيقي يک مقوله نسبي است و نمي توان آنرا مورد سنجش قرار داد. شخصا بنا به شرايط روحي و فيزيکي لذتي که از شنيدن و نواختن برخي آثار مرحوم هايده ، ابي ، گوگوش و ... مي برم وصف ناشدني است و نه تنها به آنها افتخار مي کنم بلکه با دلايل منطقي آن ها را ترويج هم مي نمايم و بموازات نمي توانم از تجربه هاي خلسه وار خود به هنگام گوش دادن به موسيقي پروگرسيو راک بگذرم . در مقابل هر گاه مي خواهم از محيط و افراد هاي پيراموني خود به گريزم به شوپن پناه ميبرم تا در حس درون گرايي خود غرق شوم . هيچيک نفي ديگري نيست. از ديدگاه من موسيقي پاسخي است به نيازهاي فکري ، عاطفي و احساسي ام و اهميتي نمي دهم که درجه فهم موسيقيايي من از لحاظ ديگر افراد پيراموني چقدر است زيرا موسيقي را براي درمان زخمهاي نو و کهنه روحم انتخاب کرده ام و لا غير .
با سپاس.
ویرایش توسط justnooryes : Wednesday 6 April 2011 در ساعت 09:38 PM
-
3 کاربر برای این پست از justnooryes تشکر کرده اند:
-
Tuesday 12 April 2011
#11
-
-
Tuesday 12 April 2011
#12
0
ارسلان جان،من یک نیم ساعتی وقت گذاشته بودم و برات کلی چیز گذاشته بودم،اما با مشکل ناگهانی قبل از ارسال همش پاک شد،ولی دوست عزیز خیلی تند و تیز و خیلی طرفدارانه از سبک کلاسیک صحبت کردی،هر سبکی طرفدار های خودش را دارد،و نظر و عقیده هر شخصی محترم،پس توهین به سبک ها کار درستی نیست،شما گوش نده،شما بگو من دوست ندارم،شما نمیتونی بالاجبار دیگران را عاشق کاری کنی که خودت دوست داری،الآن متاسفانه وقت ندارم،ولی در آینده برات جوابیه کاملم و عدله ها منطقی ام را برایت میفرستم.
تموم شد رفت....
الآن که این متن رو میخونید، من دیگه اینجا نیستم
اگر بدی ای از من دیدید، ببخشید
دوستتان دارم، خدانگهدار
مسعود....
-
-
Wednesday 13 April 2011
#13
مسئول بازنشسته بخش پیانو
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
arsalan212
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اولا اینا هرمطلبی نیست که به ذهن ما برسه. ناراحت شدین؟به خانم هایده جسارت شد اهایادم نبود. بعله. اگه اوضاع موزیسین هامون خوب بود که اینطورنمیشد. منظورم افرادی بیشماره که دوروبرتون هم هست امانمیبینین. نه سبک رومیفهمن نه هیچ. لابد میخواین بپرسین تو مبفهمی؟اره من با کمال جسارت وشجاعت میدونم چون 40 سالمه واقل کم 30 سال دارم ساز میزنم و20 سال تدریس میکنم. دیگه حالم ازموزیسینهای تکراری با اجراهای تکراری بهم میخوره. وشماکه دارای فهم موسقی هستی بروباحمیرا وهایده وواریاسیونهای تکراری حالکن. نت اهنگ بای بای.
با تشکر
[/quote]
چقدر عصبانی شدید دوست عزیز.
منظور شما حداقل برای من قابله درک بود، ولی فهم بالای شما از موسیقی دلیلی بر توهین و جسارت به دیگر عزیزان نیست.
من هم سنم خیلی کمتر از شما نیست و 20 ساله که ساز میزنم.
حالا اگه عزیزی 15 سال داره و 6ماه هست که ساز میزنه من باید چه رفتاری داشته باشم؟
اینجا محل آمد و شده کسانیه که عاشق این هنرن یا بنوعی خواستار چشیدن حلاوت لحظات موسیقیایی هستند، وظیفه عزیزانی چون شماست که بیرون درب ورودی باستید و به کسانی که میخوان وارد بشن خوشامد بگید، روی خوش نشون بدید زیبایی های این هنر والا رو یادآور بشید و راهنمایی شون کنید نه اینکه با ترشرویی اون عده قلیل از هنردوستان رو هم از این هنر دور و پراکنده کنید و با توهین و صحبت هایی که درخور شما نیست اون هارو به بی راهه بفرستید.
البته عذر میخوام به عنوان برادر کوچکتون اینارو گفتم.
.Applaud, my friends, the comedy is over
-
2 کاربر برای این پست از amir1055 تشکر کرده اند:
-
Thursday 14 April 2011
#14
-
2 کاربر برای این پست از arsalan212 تشکر کرده اند:
-
Saturday 16 April 2011
#15
مسئول بازنشسته بخش پیانو
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
arsalan212
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اقا شمامثل من درد نمیکشین. توشهرمافراونه اموزشگاههایی که توشون به ظاهراستادای هست که هم کارماروخراب کردن هم خودشونو هم موزیک هم فرهنگسازی اشتباه میکنن. افرادیکه به هنرجومیگن کلاسیک یادمیدن اما داریوش یادمیدن. ازهرکتابی 2تانت زدن وهرسبکی رویادمیدن. شب میرن عروسی صبح ها تو اموزشگاه چرنی درس میدن و... ماداریم ازاین راه نون میخوریم میفهمین؟کارمون اینه. بخاطر نون بری نسیتا دردادم ازاینه که اینا مثل کرم وویرووس ذهن هنرجوهای دیگه روهم خراب میکنن ورفته رفته اونیکه میدونه منزوی واونیکه نمیدونه معروف میشه. شما بایدازنزدیک بفهمین. بچشین. بعدیه مدت به خودت میگی واسه کی؟واسه چی؟بشینم اتود بزنم؟آره دردداره... انشائ الله نوبت شما که بشه همه چی درست شه. ازماکه گشت...
بله من مثل شما درد اینکارو نچشیدم. خب کار و حرفه من چیزه دیگه ایه...
حرف شما درسته بسیاری از افراد به تعبیر شما مثل ویروس ذهن یک هنرجو رو تخریب میکنن(بخاطر فهم و درک پایینشون از موسیقی) ولی اینجا مکانیه برای بحث و تبادل نظر و خب شاید -بطور بسیار بعید- رسیدن به یک راه حل؛ و نه پریدن به هم!
نوبت امثال من هیچگاه نمیشه، تعلیم هنر موسیقی کار هر کسی نیست و من هیچگاه چنین جسارتی به این هنر نمیکنم. اگه کسی کمکی در خور دانش اندکم خواست دریغ نمیکنم ولی اینکه حرفه من این باشه خیر.
و شماهم نگید از شما گذشت. چرا اینو میگید؟
بنظر شما باید چه کرد؟
.Applaud, my friends, the comedy is over
-
کاربران زیر از amir1055 به خاطر این پست تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)