0
نوشته اصلی توسط m_rv_2008 [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اول عرایضم لازمه که دو نکته رو روشن کنم:
اول اینکه بنده هیچ اصراری به معرفی ساز خاصی با عناوینی مثل پادشاه سازها و ... نداشته و ندارم، اگر کامنت های اولیه من رو در این تاپیک مطالعه کنید متوجه خواهید شد.
و دوم اینکه من عاشق همه سازهایی که میشناسم هستم. از پیانو گرفته تا ویولن (بهرحال من بیشتراز سن بسیاری از دوستان خوبم پیانو میزنم همینطور پدرم ویلن کلایسک رو بخوبی مینوازند موسیقی در جمع خانواده ما همیشه وجود داشته و نوای ویلن پدرم همیشه در ذهنم ماندگاره) ، و از ترومبون گرفته تا تیمپانی. من عاشق موسیقی هستم و عاشق هر وسیله ای که این هنر رو بیان کنه.
و اما:
بنده هم عرض نکردم شما اصرار دارید باخ رو پیانیست نشون بدید. ویلونیست بودن با صرفا توانایی نواختن یک ساز فرق داره، هیچ شکی نیست که ایشون توانایی های بالایی در نواختن ساز ویلن داشتند. همانطور که بتهوون موتزارت یا هایدن هم به ویولن و ویولا مسلط بودن. اما بهرحال باخ ویلونیست نبود بلکه ارگانیست بود.
در مورد ارکستر بادی یا wind orchestra باید جسارتا عرض کنم شما کاملا اشتباه میکنید. ارکسترهای بادی (که اسم های گوناگونی هم داره) بتنهایی اولین بار توسط سیاهان آمریکایی بکار نرفته آنهم در موسیقی جزی که بقول شما دیگه ابهت سابق رو نداره (که این هم نظریه بسیار بسیار غلط). شما این نظر عجیب رو از چه منبعی استخراج کردید؟ ارکسترهای بادی قدمت بسیار زیادی داره و قدمت اون بشکل منسجم و قانونمند برمیگرده به قرن 18 میلادی. نگید آثار موتزات رو در این زمینه نشنیدید. ارکستر بادی در اون زمان شامل دو ابوا، دو کلارینت، دو هورن و دو باسون بوده.
بعدها یعنی تقریبا یک قرن بعد به این سازها پیکولو و برخی سازهای کوبه ای و انواع سازهای بادی برنجی اضافه شد.
برخی معتقدند مدل ارکستراسیون واگنر برای قسمت بادی ها یک استاندارد برای یک ارکستر بادی محسوب میشه.
ارکسترهای بادی در اون زمان تا حالا بسیار بزرگ بوده و شامل بیش از 100 نوازنده هست.
برای اطلاعات بیشتر از ارکستراسیون و آثاری از این دست نظر شما روبه شنیدن و تحقیق کردن در آثار گوستاو هولست بزرگ (gustav holst) جلب میکنم. حرف دراین باره زیاده و اگر شروع به تحقیق در فرم ها و سبک ها کنید متوجه عرض من خواهید شد.
در مورد فرم کنسرتو و نظریات عجیبتون در این مورد آنقدر حرف زیاده که ترجیح میدم هیچ نگم. چون اینطور که از اطلاعات و نظریات شما دوست عزیز برمیاد باید روزها و شاید ماه ها باهاتون راجع به این مطلب صحبت کرد که این از توانایی حقیر خارجه.
اما در مورد ارگ کلیسا،بنده این شانس رو داشتم که سالها قبل، وقتی در اروپا زندگی میکردم، چند باری پشت یکی از این سازها بشینم و با طرز کار و مکانیسم اون آشنا بشم(البته بسیار ناقص و سطحی). نمیدونم چون هردو کلید دارن میگید یکیه ؟ حالا منبه یکی باده و دیگری از برخورد چکش به سیم ؟؟ راستش دیشب که این نظر شما رو راجع به ارگ بزرگ کلیسا خوندم بسیار متاثر شدم (متاثر-ولی نه به اندازه وقتیکه نظر شمارو راجع به کنسرتو خوندم) ناخودآگاه یاد صحبت آقای دکتری افتادم که میگفتند در زمان امام علی (ع) هم پیتزا وجود داشت، مردم به نان، روغن میمالیدن و میخوردن، خب این همون پیتزا بوده دیگه! حالا در این دور و زمونه سوسیس و کالباس و گوشت و پنیر پیتزا هم اضافه شده بهش...!!!
ارگ همان پیانوست با منبع صدا و سونوریته ای متفاوت ؟؟؟؟ این چه قیاسیه دوست من ؟ ارگ کلیسایی پیچیده ترین ساز شناخته شدست از این نظر هیچ سازی به پیچیدگی و در عین حال ظرافت (در ساخت) اون نیست. تکنیک ها و طرز نواختن یک ارگ بشدت با یک پیانو فرق داره در این زمینه میتونم بگم تقریبا ربطی بهم ندارن. اگه یک پیانیست-هرچند متبحر- پشت ارگ کلیسا بشینه شاید هرگز نتونه اثری رو بنوازه که برای ارگ نوشته شده. این شاید برای کلاوسن یا هارپسیکورد صدق نکنه ولی ارگ، داستانی بسیار بسیار متفاوت تر از اونی داره که در ذهن شماست.
علاقه مندي ها (Bookmarks)