به نام خدا
سلام به وفاداران یانی! امیدوارم چه سر کلاس های سرد دانشگاه،چه سر کار و خلاصه هرجا که هستید سالم و خوش باشید.
راستش کمی با شما و خودم حرف دارم... لازمه که حتما یه چیزایی رو برای شما و خودم یاد آوری کنم. من اصولا ورّاج نیستم ولی چه کنم؟ چون زیاد حرف نمی زنم همیشه در نوشتن دلی از عزا در میارم! پس در ابتدا بابت پر حرفیم پوزش می خوام.
باید یکی دو روز پیش این حرفا رو می زدم اما الآن بهتره چون همه ی ما یانی دوستان به وضع عادی برگشتیم! (و خودتون می دونین وضع عادی یعنی چی!)
ی ا ن ی ... از وقتی با این چهار حرف پر معنا آشنا شدم،زندگیم دگرگون شد.
یانی برای من دریچه ی عجیبی بود که به سمت بی نهایت باز می شد. همه ی ما در تمام این مدت مدام گفتیم که عاشق یانی هستیم... دوستش داریم... ازش لذت می بریم ... با موسیقی اش کیف می کنیم و امثالهم. اما عشق به نظر من فقط یه بهانه یا توجیهه! برای این که واقعا کسی رو دوست داشته باشی باید دلایل محکم تری وجود داشته باشه. وقتی هنر و هنرمند رو محکوم می کنن، به قول آقای مدیر باید دلایل منطقی و محکمه پسند داشت! این طور نیست؟ دست کم برای لاکشمی که اینطوره. و چرا من یانی رو دوست دارم؟ ... شاید پیشتر هم بهش اشاره کرده باشم ولی الآن تکرارش رو لازم می بینم. من یانی رو به 5 دلیل دوست دارم:
1- سادگی سبک!
شما رو نمی دونم اما اگه یانی یه موسیقی دان پیچیده و خشک مث بتهوون بود و یه دفتر نت هزار صفحه ای بالای پیانوش می ذاشت و به جای خم کردن کمر، گردنش رو با اکراه برای مردم خم می کرد من هرگز دوستش که نداشتم هیچ، ازش متنفر هم بودم! مهم ترین امتیاز یانی همین منحصر به فرد بودنشه... یانی از هیچکس تقلید نمی کنه... نه مشابهی داشته و نه در آینده کپی ای خواهد داشت چون اون یه موجود بی همتاست! از طرفی ،من و بیشتر طرفداران جهانی یانی ، اونو به خاطر سبک ساده و قابل درکش دوست داریم. سبکی که در عین سادگی و راحت بودن، محکم،با انگیزه و هدفمنده. در واقع موسیقی یانی رو یه جورایی می شه با موسیقی فولکلور یا قبیله ای مقایسه کرد چون موسیقی و رقص در اون همیشه با همدیگه برای شنوندگان سِرو می شه! بر خلاف عده ی زیادی که سولفژ بلد نبودن یانی رو ضعف اون می دونن به نظر من اتفاقا نقطه ی قوت یانی همینه! خود من هم مقدار ناچیزی سولفژ بلدم و نمی دونم دُوی درست یعنی چی؟؟؟ من هم مث یانی اعتقاد دارم موسیقی هنریه که فقط به شنوایی و سامعه ی انسان مربوط می شه، نه به دست یا چشم!
نوازندگان نابینا، دلیل محکمی برای این مدعا هستن... بهترینشونم آندره آ بوچلی!
اتفاقا برای من یکی خیلی جالبه، بحث این که یانی دانش موسیقی رو نمی دونه در همون سال های دهه ی 90 در آمریکا باب بود. و بعد از این که مهارت های غریزی یانی بر همگان آشکار شد این بحث ها هم تموم شد. اما هنوز در ایران سر زبون هاست... خب ما همیشه چند سال از دنیا عقبیم!
2-موسیقی معنا دار.
من به جز موسیقی راک و بلوز سعی می کنم همه جور موسیقی گوش بدم.
از عربی و هندی بگیرید تا چینی و سرخپوستی!
اما هرگز ندیده و نشنیده ام که موسیقی هیچکس در جهان دارای معنا و مفهوم به این بزرگی باشه! ولی یانی تمام حرکاتش معناداره... هر تغییر نیم پرده و هر مکث اون دارای معنیه... شما همین Voyage از آلبوم آخر یانی رو گوش بدید... از ثانیه ی 31 انگار یانی مقدمه چینی رو خاتمه می ده و یهو می ره سر دلیل اصلی سرگیجه ! انگار یه داستانه... از یکی بود یکی نبود شروع می شه ... واقعا انگار یانی خودش داره با زبون خودش باهاتون حرف می زنه... اصلا حس نمی کنید که موسیقی بی کلام گوش می دیدن... هر دلگیری، هر شادی یا هر ناامیدی رو می شه کاملا از زیر و بم های ناگهانی آهنگ فهمید. حتی اخمی که یانی کرده رو هم می شه حس کرد.
نگاهی به آثار فاخر موسیقی جهان بندازید، چقدر توش معنی پیدا می کنید؟ احتمالا خیلی کم. من چندین ساعت شوپن گوش دادم اما به جای آرامش لَقمه گرفتم! هیچ معنایی در آثار اون پیدا نکردم(البته با فهم خودم و از طرف خودم نظرمو می گم)... فقط یه سری نت هی بالا می رفتن و هی فرود می اومدن! می دونید مهارت و سرعت ،گاهی با زیبایی اشتباه گرفته می شه! شاید کسی پرسرعت ترین نوازنده باشه ولی حتما آهنگسازانی هستن که آهنگای آروم تر ولی زیبا تری می سازن! اشتباه دیگه ی ما اینه که فکر می کنیم هرچیزی که منتقدان یا دانشمندان بگن درسته! قرار نیست هر فیلمی که اسکار گرفته حتما قشنگ تر از همه باشه! نمونه اش فیلم سکوت بره ها یا ترک کردن لاس وگاس... یا همین جدایی نادر و سیمین! اما ما اونا رو با به به و چه چه می بینیم چون آدمای باکلاس ازش تعریف کردن! چون بهش 10 ها جایزه دادن و در خرس نقره ای و کَن و جشنواره ی برلین کاندیدش کردن!!! در واقع ما بیشتر دنبال کلاس و پرستیژ هستیم تا زیبایی!
ریچارد کلایدرمن یکی از معروف ترین آهنگسازان زنده ی دنیاست و نت کارهایش را در بیشتر کتابهای نت می بینیم. آهنگ زیبای عشق آبیست از کلایدرمن در واقع فقط 15 ثانیه است که سه دقیقه مدام پشت سر هم تکرار می شه! آهنگ زیبای فقط تو هم در کل تکرار مکرر 30 ثانیه است.
اما برخلاف ادعای خیلی افراد که یانی رو به تکرار خسته کننده متهم می کنند باید عرض کنم که اعم کارهای یانی به این صورت تنظیم می شه: یه قطعه ی حداقل 1 دقیقه ای که دو بار پشت هم تکرار می شه و یک قطعه ی نهایی جدید که مجموعا یه آهنگ 3-4 دقیقه ای رو می سازه... تمام تنظیم های یانی معمولا(و نه همیشه) با این سنت تنظیم می شه... مث ... Mas Aiia... A Love For Life... Enchentment... Truth Of Touch و خیلی های دیگه...
3-احساس مسئولیت در ساخت آلبوم!
مثلی هست که می گه: پولِ خوب بگیر و کارِ خوب تحویل بده!
این درست مصداق یانیه! یانی درآمد زیادی از کنسرت ها و آلبوم هاش داره اما در قبال این درآمد هزینه های زیادی هم تقبل می کنه و تمام سعیش رو می کنه تا بهترین کارشو تحویل مردم بده. اون برخلاف خیلی ها الزامی نداره که هر سال آلبوم بده!
اما اگه 2 سال در میون هم آلبوم می ده یه کار استثنایی و درخور تحسینه!
به عبارت دیگه یانی طرفدارانشو گول نمی زنه و دستمایه نمی کنه. بلکه برعکس. شما به عنوان یه طرفدار موسیقی یانی می تونید با خیال راحت دست توو کیفتون کنین و هزینه ی یک آلبوم جدید اونو که تا حالا نشنیدید رو بپردازید و مطمئن باشید که از خریدتون پشیمون نخواهید شد! کار یانی به جایی رسیده که الآن مخاطبانش بهش اعتماد دارن و می دونن که یانی اونا رو ناامید نمی کنه. اما متاسفانه در ایران فقط کنسرت های یانی رواج داره نه آلبوم هاش! خیلی از بچه ها فقط یه تعداد محدود از کار های یانی رو شنیدن.بیشترین میزان آشنایی بچه های ایرانی از کنسرت های زنده ی یانیه نه از آلبوم هاش... و تعداد بسیار زیادی از آهنگ های یانی در کنسرت ها اجرا نمی شه. و از قضا به همین دلیل هم هست که عده ای مخالف و دشمن یانی هستن و اونو به بی خردی و خوش شانسی و حتی کلاه برداری از مردم محکوم می کنن چرا؟؟؟ چون آلبوم های یانی رو گوش نکردن و فقط کنسرت هاشو دیدن. به همین دلیل با تمسخر می گن یانی بدون نوازنده هاش هیچه!!! اما آلبوم های یانی و کنسرت هاش 180 درجه با هم تفاوت داره... قدرت یانی و یکه تازی و هوش مندی اون رو در آلبوم هایی که به تنهایی می سازه و سازهایی که خودش و بدون نوازندگانش می نوازه به وضوح می تونین پیدا کنین. همونطور که گفتم می تونید به راحتی به یانی اعتماد کنین چون اون شما رو راضی و خوشحال نگه خواهد داشت!
4-نجات دنیا!
خیلی ها به حرف من می خندن! اما این یه واقعیه که یانی موسیقی دنیا رو نجات داد! در دهه ی 80... روزگار موسیقی جهان به ورطه ای افتاده بود که جز الویس پریسلی مردم کس دیگه ای رو نداشتن که بهش افتخار کنن!
کجا بود موزارت؟ چه اثری از اپرا و کنسرتو ها مونده بود؟ ولی به نظر من یانی وقتی ظهور کرد دنیا رو تکون داد شاید هم خرد کرد و دوباره از نو ساخت!
اون موسیقی دنیا رو از رخوت و سستی نجات داد. و خون تازه ای رو در رگ های موسیقی جاری کرد. ایده ها و افکار اون تماما نو و بدیع بود و سخت گیر ترین طرفداران رو هم تونست تحت تاثیر خودش قرار بده.
یانی ناجی موسیقی دنیاست... همونطور که استاد شجریان نجات دهنده ی موسیقی ایرانه... اما آیا مثلا من که نه از موسیقی سنتی خوشم میاد نه از آواز های استاد شجریان لذت می برم حق دارم بگم: شجریان هیچی بارش نیست؟؟؟؟
من واقعا حق دارم تمام زحمات و تلاش های یه هنرمند محترم رو با یه جمله ی گستاخانه له کنم؟؟؟؟ چرا بعضی مردم انقدر نامردن؟؟؟
چرا سلیقه ی شخصی خودشونو به ضعف هنرمند ، ترجمه می کنن؟
دلیل می شه که من از مثلا گیتار الکتریک خوشم نیاد بگم گیتار الکتریک به درد نخوره؟؟؟ زائده؟ مسخره س؟
5-شجاع و خستگی ناپذیر،ورزشکار،خاکی،قدرشن اس،رقیق القلب و مهربان!
اینا جملگی،صفات یانی هستن که ازشون لذت می برم. در این دنیای بی در و پیکر هنر، یانی تونست سالم و موفق جون سالم به در ببره! اون معتاد نشد،دلبسته ی دیسکو ها و بساط لهو و لعب نشد. همیشه سرش توو لاک خوش بود و آهسته و پیوسته راهشو ادامه داد. بارها زمین خورد اما بازم با شجاعت بلند شد و شکست رو قبول نکرد. اون روزی چند ساعت ورزش می کنه و سلامتی و جوانی اولین شاخصه ی اونه.
اما بیشتر از همه من از مهربونی و خنده های زیبای اون خوشم میاد!
شاید یه دلیل محکم من برای این که عاشق یانی باشم اینه که خودم در زندگیم محبت چندانی ندیدم... به یاد ندارم که تا به حال پدرم بهم لبخند زده باشه... مادرم هم همیشه در تلاش برای انجام مسئولیت های پدر بود!!! بنابراین به قول معروف ما هم از گندم ری بی نسیب موندیم و هم از خرمای بغداد!!! و یانی برای من مرهم شد. برای من که معمولا مجبورم از زندگیم فرار کنم! همیشه آرزومه که یه روز خودم بتونم همه ی اینا رو بهش بگم. بگم که لبخند یانی برای من در حکم لبخند های نداشته ی منه... مطمئنم که چند قطره ای اشک هم برام خواهد ریخت! همیشه با شنیدن صدای یانی و جک ها و مسخره بازی هاش چنان احساس خوبی بهم دست می ده که یادم می ره زندگی خودم چقدر تلخه!
یانی بی نهایت خاکیه... شاید به این خاطر که در خانواده ی متوسطی رشد کرده.
و جای تعجب داره که هنوزم با داشتن این همه پول همچنان ساده و بی تکلّف در خیابونا راه می ره... و به روی مردمی که مشتاقانه به سمتش می پرن لبخند می زنه.
و شاید دلیل این که اکثر طرفداران یانی از قشر متوسط و حتی سطح پایین جوامع هستن همین باشه. ثروتمندان معمولا یانی رو دوست ندارن چون همونطور که گفتم بیشتر دنبال کلاسن!!! یانی و با کلاس بودن هم اصلا با هم همراستا نیستن. به قول موزارت : ثروتمندان بویی از رفاقت نبرده اند!!!
گذشته از دستمزد و حق الزحمه های خوبی که یانی به گروهش می ده در عین حال با اونا مث اعضای خانواده ش رفتار می کنه! و ابدا هم در رفتارش تظاهر و تصنع به چشم نمی خوره! و من عاشق همین صفاتش هستم... عاشق تعظیم های شجاعانه و متواضعانه ای که برای مردم می کنه که کم مونده سرش بخوره به زمین!!!
اینا دلایل من بود. دلایل شما چیه؟ اما چه کسانی یانی رو دوست ندارن:
طبق تحقیقات خود من این افراد سه ویژگی دارن:
1-طرفدار پیچیدگی هستن... یعنی ذهن و روح و فعالیت هاشون و حتی امضا شونم پیچیده ست مث سمفونی های بتهوون!
2-ثروتمند هستن و دنبال کلاس و پُز.
3-احساس و عطوفت شون یا کمه یا شکل ابراز احسسات دارن. مث مامان خودم جلوی آینه با خودشونم به سختی می تونن مهربون باشن! برای همین از خنده ها و رقص یانی کفری می شن.
4-دسته ی آخر هم گروه خاصی هستن که بدون بی حرمتی به سبک های دیگه، بسیار وطن پرست هستن و جز آثار ایرانی داخلی چیزی گوش نمی دن که ما هم کلاهمون رو به احترام این عزیزان از سر بر می داریم.
ما مردم ایران واقعا جالبیم!
با این همه دلیل، هیچی رو باور نداریم... مدام می گیم چرا؟ چرا در گنجه وازه؟ چرا پیرهنت درازه؟مدام ایراد بنی اسرائیلی می گیریم؟اگه یانی نت هم بلد بود و پاپیون می زد بازم می گفتیم چرا؟ مث بنی اسرائیل که خدا براشون مرغ و گوشت فرستاد و گفتن ما عدس و خیار می خوایم!!!
ما معمولا مرده پرست هستیم! تا وقتی کسی زنده ست جز توهین و کنایه و اینا نسیبی از جامعه نمی بره ولی به محض فوتش سرودها،تابلو ها،مجسمه ها،مجالس یادبود و بزرگداشت ها شروع می شه!
انگار همه ی ما دچار مریضی هستیم! و اون بیماری، بیماری حسادته! ما اصولا و از نظر ژنتیکی عادت داریم که از همه چی ایراد بگیریم. شجاعت تحسین هیچکس رو نداریم... وقتی به خواستگاری دختر زیبا و با کمالاتی می ریم می گیم: ای ... بدک نبود!
وقتی تیم ملی 3-0 می بره می گیم بد نبود. وقتی می بازه بازم شاکی هستیم.
وقتی گوشت کیلویی 19 تومن بود شاکی بودیم و الآنم که کیلویی 24 تومنه(البته طرف ما) بازم عارضیم! اما قبول کنیم که بیشتر نارضایتی همه ی ما از زندگی به خاطر عینک های سیاهیه که به چشم داریم! که دل هامون کوچیک و تاریک شده و گاهی حتی یه نفر هم توش جا نمی شه . به عنوان حسن ختام این همه پرحرفیم از طرف استاد سپهری یه پیشنهاد به همه مون می کنم:
بد نگوییم به مهتاب، اگر تب داریم!
علاقه مندي ها (Bookmarks)