0
اشاره:
تلخیصی از نوشتههای راجر كیمییِن
دوره رنسانس در موسیقی فرنگستان، دورهای است كه نمایهای مذهبی بهویژه توّسلجویی در آن نقش بارزی را دارد، یكی از ارزشمندترین آثاری كه در این دوره پدید آمده، سلام بر مریم(س) ، دوشیزه باوقار (آوه ماریا... ویرگوسِرنا) است كه آهنگسازی به نام ژوسكن دُپره آن را ساخته و از استادان این دوره از او نام بردهاند، راجر كیمیین در مورد این اثر او مینویسد: موتت آوهماریا ... ویرگوسرِِِنا اثری برجسته در موسیقی كُرال رنسانس است، این نیایش لاتین به درگاه مریم عذرا(س) با موسیقی لطیف و باوقاری همراه شده است، بخش آغازین قطعه، تقلید پُلیفونیك را به كار میگیرد كه تكنیك شاخص آن دوران است.
وی در ادامه مطلب پس از توضیحات فنی موسیقایی در مورد این اثر چنین ادامه میدهد كه: ژوسكن بهگونهای ماهرانه بافت را در این موتت دگرگون میكند، در هر لحظه، دو، سه، یا چهار خطّ آوازی را میتوان شنید... با آكوردهایی كُند، ممتد و آرام، كه شاید بیانگر تمنّای شخصی ژوسكن از درگاه مریم عذرا باشد، پایان میگیرد. (درك و دریافت موسیقی، ص 176، 1380)
متن این اثر كه توّسلی جذّاب و زیبا به درگاه حضرت مریم عذرا(س) میباشد چنین است:
درود بر مریم، سرشار از رحمت، خداوند با تو است ای دوشیزه باوقار.
درود بر او كه بارداریاش، سرشار از شادمانیِ بزرگ، آسمان و زمین را از سروری توانباشت.
درود بر او كه تولدش سرور ارمغان آورد، او كه همچون ستاره بامدادی طلایهدار خورشید راستین بود.
درود بر آن فروتن پارسا، بارورِ بیدرآمیختن، كه بشارت جبرئیل بر او رستگاری ارمغان آورد.
درود بر دوشیزهای راستین، پاكدامنِ بری از گناه، كه عِفافش تطهیر گناهانمان را ارمغان آورد.
درود بر آن یگانه پرجلال، در میانِ پاكدامنانِ فرشتهگون كه عروجَش به آسمان، جلال و شكوه ما بود.
ای مادر مسیح(ع) ، مرا دریاب، آمین
(همان منبع ص 179)
در این كلام علاوه بر نیایش نوعی از مناقب نیز به چشم میخورد كه در جای خود زیباست، ژوسكن دُپره در فاصله سالهای 1440 تا 1521م زیسته است.
پس از او در اواخر دوره رنسانس جیووانی گابرییلی موتتِ زیبایی به نام: دست بزنید (پلائودیته) در سال 1597 م بهوجود میآوَرَد كه این اثر در حقیقت یكی از شگفتیهایِ موسیقی با نمایه توسل و ستایش است، راجر كیمیین در مورد این اثر چنین مینویسد: برای برگزاریِ آیینی شاد در كلیسای سنماركو به نگارش درآمده است، متن لاتین این موتتِ، دعوتی است به نیایش پروردگار، و درباره ویژگی فنّی این اثر در ادامه مطلب مینویسد: موتتِ پلائودیته با بافت هوموفونیك و نیز سونوریتههای متضادش در مرزِ میان سبكهای رنسانس و باروكِ آغازین قرار میگیرد.
متن این اثر چنین است:
دست بزنید، سرود نیایش بسرائید، شادمانه برای خدا بسرائید، ای تمامِ زمینیان، اَلهلویا (هَلهلویا).
بگذار خداوند را تقدیس كنند، تمام قومها، همراه، او را نیایش كنند، اَلهلویا (هَلهلویا).
چرا كه او ما را از رحمت خود برخوردار ساخت. اَلهلویا
و اسارت را به اسیری گرفت، اَلهلویا
در خور ستایش و پُرجلال، او جاودانه است، اَلهلویا.
(همان منبع صص 194 و 195)
پس از دوره رنسانس، دوره باروك فرا میرسد، به معنی موسیقی پرزرق و برق، نامأنوس، موسیقی دوره باروك را به سه بخش آغازین، میانه و پایانی تقسیم كردهاند و در هر كدام از این دورهها به تناوب اتفاقات فنی در ساختارهای موسیقی فرنگی بهوجود آمد، یگانگی حالت، پیوستگی و یكنواختی ریتم كه حالت یگانگی را تداوم میبخشید، ثابت ماندن ملودی در سرشت كه تكرار پیاپی یك ایده موسیقایی را دربردارد، دینامیك پلّهای كه حجم صوتی را در عین ثابت ماندن دچار دگرگونی قوی و ضعیف میكرد، بافت كه بیشتر در دوره پایانی پُلیفونیك بود و بهوجود آمدن باس شمارهگذاری شده كه در ایران به پیروی از فرانسه به آن باس شیفره میگویند، بدین ترتیب كه: ملودی را برای تناسب با توالیهای آكوردیِ ویژهای به نگارش درمیآوردند، چنین توجهی به آكوردها باعث شد خط ملودیك باس، كه مبنایِ هارمونی بود، اهمیتی تازه بیابد.
یوهان سباستین باخ از شاخصترین آهنگسازانی است كه در این دوره نمایههای توّسل و ستایش را در آثار خود بهكار میگیرد او كِرِدو زیبایی دارد در دو موومان متضاد كه در مسسیمینور در 1733 م جای داده، یكی بهنام تصلیب (كروسیفیكوس) كه به صلیب كشیده شدن حضرت مسیح(ع) را در آن با بیانی شگرف و ژرف از اندوه زمانِ مصلوب شدن مسیح(ع) میتوان شاهد بود و دیگری بهنام «رستاخیز» (اِت رزوكِستِ) كه تمامیِ درك و دریافت آهنگساز از لحظه عروج مسیح و شادمانی درونی خود را با بیانی سرورانگیز به منصه ظهور میگذارد.
كیمیین درباره تصلیب مینویسد: این قطعه بر مبنایِ یك باسِ زمینه (باسواتسنیاتو) ساخته شده است باس زمینهایِ كروماتیك و پایینرونده كه نماد مرسومِ حزن و اندوه در موسیقی باروك است.
متن تصلیب چنین است:
و او برای ما بود كه به بند پُنطیوس پیلاطُس درآمد، مصلوب شد، رنج كشید و به خاك سپرده شد.
درباره رستاخیز، كیمییِن چنین مینویسد كه: موومان در تونالیته ماژور [گام بزرگ یا ماهور] است، تمپویی تند دارد و نوایِ درخشان ترومپتها آن را سرورانگیز میكند، واژههای «و او برخاست» (در متن) با خط ملودیكی بالارونده ـ همخوان با نقاشی كلام در موسیقیِ باروك ادا میشوند.
متن رستاخیز چنین است:
و او چنان كه در انجیل آمده، پس از سه روز از گور برخاست و به آسمان عروج كرده، در سمت راست پدر آسمانی جلوس نمود و با شكوه و جلال بازخواهد گشت تا زندگی و مرگ را داوری كند و او است كه پادشاهیاش را پایانی نیست.
(همان منبع، بخش چهار، صص 261 و 262
در زمانی كه باخ در آن میزیست، مراسم نیایش كلیسای لوتری كه هر یكشنبه برگزار میشد مهمترین رخداد هفته در شهر لایپزیگ بود و آیین نیایش آكنده از موسیقی بود و گاه اجرای یك اثر به تنهایی نیم ساعت به طول میانجامید، هر یك از آیینها دربردارنده چندین سرود مذهبی یا كورال بود، كورال یا سرود مذهبیِ كلیسای لوتری، بر مبنای متنی مذهبی به زبان آلمانی خوانده میشد، سرایش جمعی كورال راهی مهم برای مشاركت مستقیم مردم در آیین نیایش بود. (همان منبع، ص 266)
در این دوره نوع دیگری از موسیقی نیایش پدید آمد كه آن را كانتات میگویند، كه وسیله اصلیِ بیانِ موسیقایی در آیین كلیسایِ لوتری بود، در آیین كلیسایِ لوتری برای هر یكشنبه و مناسبت مذهبی، خواندن بخشهایی معین و گوناگون از كتاب مقدس و رسالههای انجیل مرسوم بود و متن كانتاتهای ویژه این روزها و مناسبتها نیز به این بخشها و رسالهها بستگی داشت.
به بیان دیگر كانتات موعظهای موسیقایی بود، كه موعظه پیشوایِ روحانی را كه مبتنی بر قرائت انجیل بود تحكیم میبخشید. (همان منبع، ص 268)
باخ نزدیك به 295 كانتات نوشته كه در حدود 195 اثر آن بهجا مانده است، مشهورترین و ارزشمندترین كانتات او شماره 140 است كه در سال 1731 نوشته و اجرا شده است، با عنوان: بیدار باشید آوایی ما را میخواند2. این كانتات بر اساس باب 25 از انجیل متی به مناسبت بیستوهفتمین یكشنبه پس از یكشنبه تثلیث كه در آن تمثیل دخترانِ دانا و نادان قرائت میشود ساخته شده است.
در این بخش از انجیل دخترانِ جوان، نماد مؤمنان مسیحی و داماد نماد مسیح(ع) است.
درباره این كانتات كیمیین از گفته یكی از پژوهشگران الهیات و موسیقیِ پروتستان مینویسد:
متن این كورال ارتباط داماد و عروس را بهعنوان تصویری از پیوند و یگانگی میان خدا و بندگانش، میان مسیح و كلیسا مینمایاند... این متنها مبتنی بر غزل غزلها (یا غزل غزلهای سلیمان(س)) در كتاب مقدس هستند. (همان منبع، ص 270)
متن كانتات بیدار باشید... چنین است:
دختران جوان از آوای نگهبانان كه ورود داماد را خبر میدهند، بیدار شدهاند.
داماد از راه میرسد، [متن موسیقایی و آوازیِ گفتوگوی بین آرزمند و مسیح(ع)].
بنی اسرائیل (مؤمنان مسیحی) هنگام رسیدن مسیح(ع) شادی میكنند.
مسیح(ع) عروسی را شادباش مهرآمیز میگوید.
پیوند شادمانه مسیح(ع) و مسیحیان.
مسیحیان خداوند را میستایند و از پیوند با او شادی میكنند.
گونه دیگری از موسیقیِ آوازی كه در دوره باروك پیشرفت بزرگی بهشمار میآید، «اوراتوریو» است.
كه بر اساس متن یا متون روایی ساخته میشد و مبتنی بر داستانهای انجیلی است، اما صرفاً در آیینهای مذهبی از آن بهره برده نمیشده بلكه درجاهایِ دیگری نیز به اجرا درمیآمده، محبوبترین و مشهورترین اثر ساختهشده این دوره، مسیح(ع) نام دارد كه گئورك فریدریش هَندِل آن را ساخته است.
اوراتوریوها به دلیل ماهیت اجراییشان، فاصله بین موسیقی خاص كلیسا و صحنه تئاترها و كافهها را میشكند و این نوعی حركت جدید بود كه جامعه به شدّت مذهبی آن روزگار نمیتوانست آن را بپذیرد.
هندل اوراتوریوهایِ خود را در «ایام پرهیز» كه در آن زمان از نظر جامعه مسیحیت اجرای اپرا ممنوع بود اجرا كرد و توانست مورد استقبال طبقه متوسط قرار گیرد.
در ابتدای كار او بسیاری از ناقدان وقت از اینكه گروهی خاص، كلام انجیلی را در یك تماشاخانه عمومی به اجرا درمیآوردند به ابراز عقیده پرداختند و نارضایتی خود را از این كار به شدیدترین صورت نشان دادند. كیمیین مینویسد: در نامهای كه به یك روزنامه در آن زمان نوشته بودند چنین آمده است كه: مردم انگلستان به چنان مرتبهای از كُفر و بیایمانی و كفرگویی رسیدهاند كه مقدسترین چیزها دستاویز سرگرمیِ عامه شدهاند. (همان منبع، ص 282)
طرفداران این عقاید آگهی كنسرتها را پاره كردند، به صحنه وارد شدند، اعضا گروه را به شدت مضروب كرده و غارت و یورش انجام دادند، اما این عملكردها هندل را از پا نینداخت، بلكه در همان سال 1741م اوراتوریویِ مسیح(ع) را بهوجود آورد و درآمد حاصل از اجرایِ اول را برای كمك به بدهكاران زندانی اختصاص داد. این موسیقی دارایِ سه بخش است:
بخش اول: با پیشگویی ظهور عیسی مسیح(ع) آغاز میشود و بشارت آسمانیِ تولد او را كه سبب رستگاری انسان خواهد شد، تجسم میبخشد.
بخش دوم: تحقق رستگاری از راه قربانی شدن مسیح(ع) ، رویگردانی بشر از پذیرش آنچه خداوند به او ارزانی داشته و شكست و فنای مطلق بشر در رویارویی با قدرت خداوند.
بخش سوّم: بیانگر ایمان و یقین به زندگی جاودانهای است كه مسیح(ع) با بر دوش گرفتن گناهان بشر نویدبخش آن است.
متن این اوراتوریو از اشعیا باب چهلم، آیه یك تا چهار و باب نهم آیه شش گرفته شده است و بدینگونه است:
تَسَلّا دهید قوم مرا، تَسّلا دهید خدای شما میگوید
سخنان دلاویز به اورشلیم گویید و او را ندا دهید كه ستیزش سرآمده و شرارتش آمرزیده شده.
آوایی در برهوت چنین ندا سرداد، راه خداوندگار را مهیّا سازید، در دل صحرا راهی مستقیم به سوی خداوندمان برقرار سازید.
هر درّهای برافراشته و هر كوهی و تپّهای پَست خواهد شد، كژیها راست و ناهمواریها هموار خواهد گردید.
كودكی بر ما متولد شده و پسری به ما بخشیده میشود و سلطنت بر دوش او خواهد بود، و او شگفت، بشارتدهنده.
خداوند قادر، پدر سرمدی و سرور صلح و آرامش نامیده خواهد شد!
پس از دوره باورك دوره كلاسیك موسیقی فرا میرسد، بسیاری در این اندیشهاند كه اصطلاح موسیقی كلاسیك برای هرگونه كه راك، جاز، عامیانه و پاپ نباشد را میتوان به كار برد درحالیكه موسیقی كلاسیك تأكیدی یكسان بر توازن و وضوح ساختاری دارد و یك نوع ویژگی كمالیافته در موسیقی است كه قابل بررسی است.
ارائه تضاد و تنوعِ فراوانِ حالت، در موسیقی كلاسیك برجستگی تازهای یافت، انعطاف ریتمیك فراوان پیدا كرد، در تقابل با بافت پُلیفونیك دروه باروك، در اساس بافت هوموفونیك یافت كه به اندازه ریتم دارای انعطافپذیری است و ملودیها رنگ و بویی عامیانه و مردمپسند یافت، از این دوره به بعد است كه موسیقی در فرنگستان گونهگون میشود و مدام طی قرنهای بعد تا زمانِ ما اشكال فراوان مییابد.
در موسیقی دوره كلاسیك نوعی از موسیقی كه در آن نمایه توّسل و ستایش را میتوان شاهد بود به نام «ركوئیم» شاهد هستیم.
ركوئیم مسی است كه برای طلب آمرزش ارواح مردگان اجرا میشد و مهمترین آن توسط ولفگانگ آمادئوس موتسارت بهوجود آمده كه در، ده موومان آن را نوشته و پس از مرگش یكی از شاگردانش زوسمایسر تا چهار موومان دیگر به آن افزوده است.
فردی حیلهگر و فریبكار كه میخواسته اثری موسیقایی را به نام خودش به ثبت برساند و از پولداران وقت نیز بوده سفارش این اثر را به موتسارت میدهد ولی موتسارت به هنگام نوشتن موومان دهم در بستر مرگ میافتد و به همین سبب اعتقادش بر این بوده كه آهنگ مرگِ خود را میسازد. بخش مهم این ركوئیم «روز خشم» یا روز حساب (دییس ایره) نام دارد.
كیمییِن درباره این بخش مینویسد: با آن كه دی یس ایره ساخته كسی جز موتسارت نمیتواند باشد، اما رنگ و بوی باروكِ این اثر نشان از ارادت فراوان به هَندل دارد كه موتسارت، اوراتوریوی مسیح(ع) او را اجرا و آن را با اركستراسیون تازهای ارائه كرده بود. (همان منبع، ص 382، بخش پنجم)
متن موومان روز خشم كه مدام تكرار میشود چنین است:
روز خشم، روز ندبه،
زمین، بستر خاكسترهای سوزان،
همسانِ گفتههایِ داوود و پیشگویان.
چه عظیم خواهد بود لرزه بیمآلود، آن روز،
آنگاه كه داور فرا رسد،
داوری كه همگان بندیِ حكم اویند.
1. زنان سیستان و بلوچستان به آوازهای جمعی كه در سوگ و حزن و اندوه میخوانند «كور» به همین معنا كُر، میگویند. و در این گونه آوازی همه زنان اشتراك دارند.
2. چیزی معادل شعر شادروان سهراب سپهری: دورها آوایی است كه مرا میخواند.
مرجع: درك و دریافت موسیقی، راجركیمییِن، ترجمه حسین یاسینی، نشر چشمه، 1380، تهران، چاپ دوم.
منبع : سوره مهر
علاقه مندي ها (Bookmarks)