0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
مــن گــريــه مــي كنــم،
پــيراهــن تــو خيــس مــي شــود!
ســرم را كجــاي سينــه ات جــا گــذاشتــه ام،
كه اشــک هــايــم بــه تپيــدن فتــاده انــد
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
دل من دیر زمانی است که می پندارد
دوستی نیز گلی است
مثل نیلوفر و ناز
زندگی گرمی دل های به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است
با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد
با سلامی که در آن نور ببارد لبخند
دست یکدیگر را بفشاریم به مهر
جام دل هامان را مالامال از یاری بسپاریم به هم
بسرائیم به آواز بلند
باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست
تازه و عطر افشان باد ..
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
كاش میدانستم به چه می اندیشی ؟
كه چنین گاه به گاه میسرانی بر چشم
غزل داغ نگاه
می سرایی از لب
شعر مستانه آه
كاش میدانستم به چه می اندیشی ؟
رنج اندوه كدامین خواهش
نقش لبخند لبت را برده ؟
نغمه زرد كدامین پاییز
غنچه قلب تو را پژمرده ؟
كاش میدانستم به چه می اندیشی ؟
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
گر مرا بشناسی
نه به اسم،نه به چشم
نه به یک لحظه نگاهی کوتاه
و نه با خنده ی یک عابر و یک بیگانه
گر مرا بشناسی
با سکوتم که ز جام عطش خواستنت
لبریز است
روشنی را تو به باغ شب من می آری.
واژه ی زیستنم
معنی تازه به خود می گیرد.
و دلم باز
به بیداری و هوشیاری ها
طعنه زن می خندد.
گر مرا بشناسی
ز زمستان،تو رها خواهی شد
چون که من میدانم
قصه ای را که بهار
خواند
در گوش زمین
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
عاقبت کاری می کنم
تا زمین به همراه تمام جنبندگانش
به جای خورشید
دور چشم های تو بگردند
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
حجاب را حرام می کردند
اگر می دانستند
زیر لباسهایت
چه بهشتی پنهان کرده ای
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
بعضی آدمها بوی خوب دارند
حتی وقتی دورند.
دلت که براشون تنگ میشه
بوی خوبشون تو ذهنت میپیچه
و اونقدر دلت هواشونو میکنه
که دوست داری محکم بغلشون کنی..
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
دوستی مثل گل است باید آن را بو کرد
باید آن را فهمید باید آن را پائید
دوستی مثل بهار می رود کوی به کوی
دوستی مثل نسیم می رود شهر به شهر
دوستی عین غم است در نگاه مهتاب
یا که یک نغمه ی شاد از پرستو در باد
دوستی حادثه نیست دوستی جاذبه نیست
دوستی واژه و یک دکلمه نیست دوستی دست شماست
دوستی برق دو چشمان شماست دوستی خنده ی پنهان شماست
دوستی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
دوستی مهر شماست..
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
وقتی نگاهم میکنی احساس من گل میکند
چشمان دریابین تو در جان من مل می کند
وقتی ترنم میکند گل خنده های مهر تو
آهنگ مهر مادری در من تکامل میکند
تو آفتاب لذتی ای ماجرای عاشقی
زیرا نگاه گرم تو دل را چپاول میکند
ای انتظار سبز دل با من نمی گویی چرا
پاییز برگهای ما تاکی تطاول میکند
من خسته از تکرار آشفتگی های دلم
امانگاه گرم تو با من تساهل میکند
غیر از دل دریایی ات دربرزخ متروک شب
دیگر چه کس مانند تو ما را تحمل میکند
ای وسعت آیینه ها در شعله زارسینه ها
چشمان دریا بین تو درجان من
مل میکند
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
طرح چشمان قشنگت دراتاقم نقش بسته
شعرمیگویم به یادت درقفس غمگین وخسته
من که تنها وغریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را
من سردم و سر دم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا
از دیده برآنم همه را جز تو برانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را
من برکهی آرام و تو پوینده نسیمی
در یاب ز من لذت تسلیم و رضا را
گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را
می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را
از باده اگر مستی جاوید بخواهی
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا .
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
بیا میان این کلمه ها قدم بزن
خاک پایت توتیای چشم های من است
تو زلیخایی و من
گاه یوسف می شوم و
گاه یعقوب
چشم انتظاری رسم من است
و دوست داشتن تو
کار هر روزم
بیا میان این کلمه قدم بزن
دلم برای عطر نزدیک نگاهت تنگ است.
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
سال هاست دلم
در چشم تو زندانی ست
و من درآن اتّفاق ساده
جا ماندم :
برخورد دلم با نگاه تو
در بزرگراه عشق
یادت هست ؟!
من هنوز هم نمی دانم
مقصّر چشمان تو بود
که یکطرفه می آمد
یا قلب من
که تصدیق نداشت
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 122/2 Given: 4/1 |
گناه عشقیک گناه تو به صد عبادت ارزدیک جمله تو به صد اشارت ارزدتو ماه منی غزل سرای عاشقدر انجمنی چنین عبارت ارزد
شعر رديف و قافيه نميخواهد بوي آغوش تو هر ديوانه اي را شاعر ميكند ....
www.elyasa.blogfa.com سایت اشعار الیاس
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
شب تنهایی خوب :
گوش کن ، دور ترین مرغ جهان می خواند.
شب سلیس است ، و یکدست ، و باز.
شمعدانی ها
و صدا دار ترین شاخه ی فصل ، ماه را می شنوند.
پلکان جلو ساختمان ،
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم ،
گوش کن ، جاده صدا می زند از دور قدم های تو را.
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلک ها را بتکان ، کفش به پا کن ، و بیا.
و بیا تا جایی ، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام تو را ، مثل یک قطعه ی آواز به خود جذب کنند.
پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت :
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه ی عشق تر است.
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
Thumbs Up/Down |
Received: 3/0 Given: 0/0 |
دیدی آخرش منو تنها گذاشت
از زمین قلبمو برنداشتو رفت
دیدی آخرش منو دیونه کرد
واسه رفتن همینو بهونه کرد
دیدی اون وعده ها که رنگی بود
تمومشون فقط واسه قشنگی بود
دیدی اونی که دلمو بهش دادم
رفت و از چشمهای نازش افتادم
دیدی اونی که می گفت مال منی
دم آخر نیمه نگام هم نکرد
دیدی خط زد اسم منو از دفترش
رفت و اسپند تردم دور سرش
دیدی اون نخواست برم به دیدنش
بی خبر گذاشت و رفت سفر
گفت بذار بمونه چشم اون به در
دیدی افتاد اسم من از سر زبون
همشون گفتن به اون نامهربون
دیدی که دعاهات مستجاب نشد
دیدی حداقل نیومد دم پنجره
که بهم خبر بده که می خواد بره
دیدی رفت بدون هیچ سر و صدا
ولی من سپردمش دست خدا
دیدی بی خدافظی روونه شد
دل من وقتی شنید دیونه شد
دیدی قول هاشو گذاشت تو چمدون
که دیگه نمونه از اونا نشون
دیدی با من اینو در میون نذاشت
دیدی آخرش منو تنها گذاشت
یعنی رفته اونجا که آشیونه کنه
یا می خواسته منو امتحان کنه
دیدی حتی اون نگفت می ره کجا
چقدر بد رسمه روزگار ما
دیدی خواستمش ولی منو نخواست
این هم از بازی دنیای ماست
حالا چند روزه که بدون اون
چشم من خیره شده به آسمون
چند روزه که فقط یکی تو شعرش میسوزه
چی کنم که خدا پشیمونش کنه
رفت و دیگه نمیاد به شهر ما
بهتره بسپارمش دست خدا
رفتی و قصه اون روز واسه من مثل یه خواب شد
از تب گرم جدایی آدمک برفی هم آب شد
کاشکی می شد دوباره روبه روت یه جا بشینم
یا که جای پاتو رو برف توی کوچمون ببینم
کاشکی می شد توی دنیا هیشکی نباشه
عمر آدم برفی هامون امروز و فردا نباشه
قول میدم تا آخر عمرم قلبمو نبازم
بعد تو تا آخر عمرم آدمک برفی نساز
اتل متل جدایی عروسکم کجایی
گاو حسن پریشون یه دل داره پر از خون
عشقم که رفت هندستون خونه ام شده قبرستون
یه عشق دیگه بردار یه دنیا غصه بردار
اسمو بذار بچگی تا آخر زندگی
آچینو واچین تموم شد عمر منم حروم شد
اتل متل ستاره عشقم دوستم نداره
نه S نه یک زنگ دلم شده تنگه تنگ
اتل متل آسمون من بدو تو مهربون
تو مثل گل من از گل من زشته زشت تو خوشگل
اتل متل یه خورشید کی از چشات منو چید
این همه دوری از من کی این روزارو می دید
تو نباشی
با سیم ناز مژه هات یه عمره گیتار می زنم
نگاتو کوک نکنی من خودمو دار می زنم
چشات اگه رو پنجره م طرح ستاره نزنن
دست خودم نیس دلمو به درو دیوار می زنم
تو نباشی من مثل اون دخترکی که گمشده
گوشه کوچه می شینم از غم تو زار می زنم
علت تلخ
دیدی آخرش نموندی منو تا جنون کشوندی
دلی که دادم به دستت آخرش زدی شکوندی
آخراش خوب شده بودی تیتر نامه هامو خوندی
اما چون خوندی و رفتی دلمو بیشتر سوزوندی
یار مرا از جدایی غم نبود
در غمش معشوقو عاشق کم نبود
بر سر پیمان خود محکم نبود
سهم من از عشق جز ماتم نبود
با من دیوانه پیمان ساده بست
ساده هم آن عهدو پیمان را شکست
بی خبر پیمان یاری را گسست
این خبر ناگه پشتم را شکست
دلم تنهاترین دلهاس اینجا که از دست رفاقت تیر خورده
دلم با پای زخمی لنگ لنگون تن زخمیشو از کوی تو برده
قدیما مونس و یارش تو بودی ولی حالا دلم تنهاترینه
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارق از جام الستش کرده بود
گفت یا رب از چه خارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا وپنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
ذهن را درگیر با عشقی خیالی کردو رفت
جمله های واضح دل را سوألی کردو رفت
چون رمیدن های آهو نازکردن های او
چشمو دستان مرا حالی به حالی کردو رفت
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو
پس چرا نیستی پیشم نگاه خیس تو کو
گوش گوش دو تا گوش دو دست باز یه آغوش
بیا بگیر قلبمو یادم تورو فراموش
چوب چوب یه گردن جایی نری تو بی من
دق می کنم می میرم اگه دور بشی از من
دست دست دو تا پا یاد تو مونده اینجا
یادت میاد که گفتی بی تو نمیرم هیچ جا
من من یه عاشق همون مجنون سابق
وبلاگ من:
www.homedviolin.blogfa.com
در حال حاضر 6 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 6 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)