مشاعره

[angele]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

[LiOneL999]

اشک آلوده ی ما گرچه رواناست ولی
به رسالت سوی او پاک نهادی طلبیم

[LiOneL999]

من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده ام لیکن
بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم

[LiOneL999]

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

[amirrreza]

شانه کمتر زن که ترسم تار زلفت بشکند
تار زلف توست اما رشته جان من است

[amirrreza]

تنم اینجاست سقیم و دلم آنجاست مقیم
فلک اینجاست ولی کوکب سیار آنجاست

[amirrreza]

تورا برای وفای تو دوست می دارم
وگرنه دلبر پیمان شکن فراوان است

[amirrreza]

تو هر چه بپوشی به تو زیبا گردد
گر خام بود اطلس و دیبا گردد

[amirrreza]

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

[LiOneL999]

سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر می گرفت دامن چشم

[LiOneL999]

مقیم بر سر راهش نشسته ام چو گرد
بدان هوس که بدین رهگذار باز آید

[amirrreza]

دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

[LiOneL999]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان خم مخور
**** ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

[kine1961]

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن

[LiOneL999]

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

[kine1961]

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند