معکوس فاصله ها
اگر نت بم (اول) یک فاصله را یک اکتاو بالا ببریم و بعد از نت زیر (دوم) قرار دهیم و یا اگر نت زیر (دوم) یک فاصله را یک اکتاو پایین بیاوریم و قبل از نت بم (اول) قراردهیم ، فاصله معکوس می شود .
چون شماره فاصله و معکوس آن عدد 9 را به وجود می آورد ، بنابراین برای پیدا کردن معکوس هر فاصله کافی است که شماره آن را از عدد 9 کم کنیم .
ضمناً معکوس فاصله های درست همیشه درست است.
معکوس فاصله های بزرگ همیشه کوچک است و بعکس .
معکوس فاصله های کاسته همیشه افزوده است و بعکس .
معکوس فاصله های افزوده تر همیشه کاسته تر است و بعکس .
فاصله های نغمگی (ملودیک) و هماهنگ (هارمونیک)
دو صدای فاصله اگر پی در پی شنیده شوند فاصله را ملودیک و اگر باهم شنیده شوند فاصله راهارمونیک گویند .
فاصله های مطبوع (ملایم) و نامطبوع (نا ملایم)
فاصله های یکم درست و پنجم درست وهشتم درست را مطبوع کامل و فاصله های سوم بزرگ و سوم کوچک و ششم بزرگ و ششم کوچک را مطبوع غیر کامل و فاصله چهارم درست را مطبوع مشترک و پنجم کاسته و چهارم افزوده را نامطبوع جاذب و بقیه فاصله ها را نا مطبوع گویند .
فاصله های ساده
فاصله هائی هستند که حدود آنها از یک اکتاو تجاوز نکند.
فاصله های ترکیبی
هر فاصله که از اکتاو تجاوز کند ترکیبی نام دارد .
برای ترکیبی کردن یک فاصله ساده کافی است که نت زیر(دوم) آن را یک یا چند اکتاو بالا یا نت بم (اول) آن را یک یا چند اکتاو پائین ببریم .
کیفیت فاصله های ساده در ترکیبی آنها عوض نمی شود، یعنی فاصله های درست در ترکیبی درست و فاصله های بزرگ و کوچک در ترکیبی کوچک خواهد بود .
فاصله ترکیبی همیشه از اضافه کردن یک یا چند عدد 7 به فاصله ساده ان به دست می آید .
مثلاً اگر فاصله سوم بزرگ را به اندازه یک اکتاو دور کنیم فاصله دهم بزرگ و اگر به اندازه دو اکتاو دور کنیم فاصله هفدهم بزرگ حاصل می شود .
17=7+7+3 10=7+3
برای ساده کردن فاصله های ترکیبی نیز باید یک یا چند عدد 7 از آن کسر کرد تا فاصله ساده آن به دست آید .
مثلاً از فاصله هجدهم درست می توان دو عدد 7 کسر کرد تاعدد چهارباقی بماند و نتیجه چهارم درست شود . 4= (7+7) -18
توضیح : چون فاصله های یکم درست و هشتم درست هر دو فاصله ساده هستند ، فاصله ساده فواصل پانزدهم و بیست و دوم و بیست و نهم ، می تواند هشتم درست یا یکم درست باشد . فاصله های ترکیبی
هر فاصله که از اکتاو تجاوز کند ترکیبی نام دارد .
برای ترکیبی کردن یک فاصله ساده کافی است که نت زیر(دوم) آن را یک یا چند اکتاو بالا یا نت بم (اول) آن را یک یا چند اکتاو پائین ببریم .
کیفیت فاصله های ساده در ترکیبی آنها عوض نمی شود، یعنی فاصله های درست در ترکیبی درست و فاصله های بزرگ و کوچک در ترکیبی کوچک خواهد بود .
فاصله ترکیبی همیشه از اضافه کردن یک یا چند عدد 7 به فاصله ساده ان به دست می آید .
مثلاً اگر فاصله سوم بزرگ را به اندازه یک اکتاو دور کنیم فاصله دهم بزرگ و اگر به اندازه دو اکتاو دور کنیم فاصله هفدهم بزرگ حاصل می شود .
17=7+7+3 10=7+3
برای ساده کردن فاصله های ترکیبی نیز باید یک یا چند عدد 7 از آن کسر کرد تا فاصله ساده آن به دست آید .
مثلاً از فاصله هجدهم درست می توان دو عدد 7 کسر کرد تاعدد چهارباقی بماند و نتیجه چهارم درست شود . 4= (7+7) -18
توضیح : چون فاصله های یکم درست و هشتم درست هر دو فاصله ساده هستند ، فاصله ساده فواصل پانزدهم و بیست و دوم و بیست و نهم ، می تواند هشتم درست یا یکم درست باشد .
- - - Updated - - -
فصل چهارم
گام و مایه (تنالیته)
گام عبارت است از صداها یا نت هائی که به طورمتصل میان فاصله اکتاو قراردارند . گام به ردیف منظم صداها گفته می شود ، مثلاً گام دو باید ازنت دو شروع شده و پس از پیمودن منظم درجات پی در پی به اکتاو (هشتم) برسد.
ولی مایه یاتنالیته دارای این قید نیست و به ردیف منظم و نا منظم صداهای یک گام گفته می شود ، پس هر قطعه موسیقی در مایه یا تنالیته معینی ساخته می شود ، مثلاً مایه ی دو مایه ی لا و غیره .
گام دو
قطعه ای در مایه یا تنالیته دو
به عبارت دیگر یک صدا ی مرکزی که صداهای دیگر با آن ارتباط داشته باشند باعث ایجاد تنالیته (مایه) می شود ، این صدا تونیک نام دارد و مبنای تنالیته محسوب می شود بدیهی است که گام و مایه هردو نت اول گام معرفی می شوند . گام بر دو نوع است : گام دیاتونیک و گام کروماتیک .
الف) گام دیاتونیک
گامی است که از پرده و نیم پرده های دیاتونیک تشکیل شده باشد .
فاصله های میانی هر گام دیاتونیک ممکن است پرده یا نیم پرده باشد و به طور کلی درهرگام دیاتونیک پنج پرده و دو نیم پرده وجود دارد (باستثنای گام کوچک هماهنگ که شرح آن بعداً خواهد آمد) . هرگاه یکی از نیم پرده های گامی بین درجات سوم و چهارم دیگری بین هفتم و هشتم واقع شوند ، آن را گام بزرگ (ماژور) گویند . به عبارت دیگر گام بزرگ به گامی گفته می شود که فاصله های درجات آن نسبت به درجه اول گام (تونیک) به ترتیب دوم بزرگ ، سوم بزرگ ، چهارم و پنجم درست ، ششم وهفتم بزرگ ، و هشتم درست باشد .
مقام قطعاتی که از نت های گام بزرگ ساخته شده اند نیز بزرگ است. دانگ یا تتراکورد هر دانگ مرکب از چهار نت (صدای) پی در پی است دانگ که حدود آن یک فاصله چهارم درست را تشکیل میدهد .
گام دیاتونیک شامل دو دانگ است که بوسیله یک فاصله دوم بزرگ (یک پرده) ازهم جدا شده اند .
در گامهای ماژور فاصله های درجات دودانگ بریکدیگر منطبقند . حد فاصل بین دو دانگ در تمام گامها یک پرده است.
گام دوی بزرگ (ماژور)
هرگاه نیم پرده های گامی بین درجات دوم و سوم و پنجم و ششم واقع شوند ، آن گام کوچک نظری (مینورتئوریک) گویند فاصله های درجات این گام نسبت به تونیک به ترتیب عبارتند از :
دوم بزرگ ، سوم کوچک ،چهارم و پنجم درست ، ششم و هفتم کوچک ،هشتم درست.
گام کوچک نظری (مینور تئوریک)
درموسیقی غربی سه قسم گام کوچک (مینور) متداول است که عبارتند از :
1- گام کوچک نظری (مینورتئوریک)
2- گام کوچک هماهنگ (مینورهارمونیک)
3- گام کوچک نغمگی (مینور ملودیک)
گام کوچک هماهنگ (مینور هارمونیک)
هرگاه درجه هفتم گام کوچک نظری (تئوریک) را برای ایجاد محسوس (سانسیبل) نیم پرده کروماتیک بالا ببریم ، به گام کوچک هماهنگ تبدیل می شود . دراین گام بین درجات دوم و سوم و پنجم و ششم و هفتم و هشتم خواهد بو د فاصله های درجات آن نسبت به تونیک به ترتیب عبارتند از: دوم بزرگ ، سوم کوچک ، چهارم و پنجم درست ، ششم کوچک ، هفتم بزرگ ، هشتم درست.
فاصله های درجات دانگهای این گام بر هم منطبق نیستند.
گام کوچک نغمگی (مینور ملودیک)
هرگاه درجه ششم و هفتم گام کوچک نظری (تئوریک) را در حالت بالا روند ه نیم پرده کروماتیک بالا ببریم و در حالت پایین رونده مجددا آنها را پایین بیاوریم گام کوچک نغمگی (مینورملودیک) بوجود می اید که فاصله های درجا ت آن درحالت بالا رونده نسبت به تونیک از این قرار است.
دوم بزرگ ، سوم کوچک ، چهارم و پنجم درست ششم و هفتم بزرگ ، هشتم درست.
بدیهی است که حالت پائین رونده آن مانند گام مینور تئوریک خواهد بود .
دراین گام نیز فاصله های درجات دانگها بر همدیگر منطبق نیستند.
مقام قطعاتی که ازنت های گام کوچک ساخته می شود نیزکوچک نام دارد و چون مقام درموسیقی غربی عبارت از کیفییت فاصله ها از نظر دوری و نزدیکی درهر گام یا تنالیته در رابطه با تونیک آن است درنتیجه نمی توان تفاوتی میان یک گام کوچک قائل شد ولی میان مقام کوچک و بزرگ تفاوتهای وجود دارد . مثلاً :
اگر فاصله های درجات گام ماژور و مینورهارمونیک همنام را نسبت به تونیک آنها باهم مقایسه کنیم فاصله های سوم و ششم ودر گام ماژور نسبت به تونیک ماژور هستند ، و فاصله های سوم و ششم در گام مینور نسبت به تونیک مینور هستند ، ولی فاصله های بقیه درجات درهر دو گام مشابه است.
بنابراین با توجه به این که این دو گام با یکدیگر همنام هستند ، مشابه نبودن فاصله های سوم ششم در آنها باعث می شود که مقام آنها با یکدیگر تفاوت داشته باشد .
- - - Updated - - -
ضد ضرب
اگر به جای ضرب یا ضربها و یا قسمتهای قوی ضربها سکوت قرار گیرد ، حالتی که تا حدی به سنکپ شباهت دارد به وجود می آید ، که آن را ضد ضرب گویند . به عبارت دیگر ضد ضرب عبارت است از صدا یا صداهائی که ضرب ضعیف یا قسمت ضعیف ضربها شروع می شوند ، ولی روی ضرب بعدی امتداد پیدا نمی کنند .
ضد ضربها فرم های وزن داری هستند که کاربردهای فراوان دارند . بخصوص در همراهیها .
گامهای همنام
دو یا چند گام که دریک تنالیته باشند ، یعنی تونیک آنه باهم یکی باشد آنها را نسبت به یکدیگر همنام گویند .
این گامها طبیعتاً دارای مدالیته های مختلف هستند ، یعنی مقام آنها با یکدیگر متفاوت است مانند می ماژور و می مینور .
گام کروماتیک
گام کروماتیک گامی است که از 12 نیم پرده (7 نیم پرده دیاتوئنیک و 5 نیم پرده کروماتیک) تشکیل شده است.
برای تبدیل گامهای دیاتونیک به کروماتیک معمولاً فاصله های متصل یک پرده ای را به ترتیب به دو نیم پرده کروماتیک و دیاتونیک تقسیم می کنند باستثنای فاصله های بین درجات ششم هفتم در گامهای بزرگ بالا رونده درجات پنجم و چهارم در گامهای بزرگ و کوچک پائین رونده که به ترتیب به دو نیم پرده دیاتونیک وکروماتیک تقسیم می شوند.
توضیح 1 : در مقامهای کوچک برای ساختن گام کروماتیک بالا رونده و پائین رونده از درجات گام مینورتئوریک استفاده می شود .
توضیح 2 : گام کروماتیک پائین رونده مقامهای کوچک مانند ماژور همنام آن است.
مورد استثناء در گام بزرگ بالا رونده
مورد استثناء در گام بزرگ پایین رونده
گام کوچک پائین رونده مانند گام بزرگ همنام آن است
گام کوچک بالا رونده مورد استثنائی ندارد
نت های مایگی :
درکلیه گامهای دیاتونیک درجات یکن و چهارم وپنجم و هشتم نسبت به تونیک فاصله درست دارند و جزء نت ها ی اصلی گام محسوب می شوند و به آنها نت های مایگی (تنال) گویند .
ولی درجات سوم وششم (و نیزهقتم) متغیرند یعنی ممکن است فاصله آنها نسبت به تونیک بزرگ یا کوچک باشد و بزرگ وکوچک بودن مد گامها بستگی به این درجات دارد .
اگردرجه سوم وششم وهفتم گام ماژور رانیم پرده کروماتیک پائین بیاوریم گام ماژور تغییر مقام (مد) می دهد و به گام کوچک نظری تبدیل می شود .
از این رو درجات سوم و ششم ونیز هفتم نتهای مقامی یا مدال گویند .
نام درجات گام تونیک
نت یا درجه اول هر گام دیاتونیک را تونیک گویند .
نت یا درجه دوم هر گام دیاتونیک را روتونیک گویند .
نت یا درجه سوم هر گام دیاتونیک را میانه گویند .
نت یا درجه چهارم هر گام دیاتونیک را زیر نمایان گویند .
نت یا درجه پنجم هر گام دیاتونیک را نمایان گویند .
نت یا درجه ششم هر گام دیاتونیک را رونمایان (میانه زیرین) گویند .
نت یا درجه هفتم هر گام دیاتونیک رامحسوس گویند .
نت یا درجه هشتم هر گام دیاتونیک را اکتاو یا هنگام یا تونیک گویند .
پیدایش گامهای دیاتونیک ماژور دیزدار
اگر دانگ دوم گام ماژور راکه گام نمونه(مدل) است مبدا قرارداده ودانگ دومی برا ی آن بنویسیم ، گام جدیدی به وجود می آید که فاصله بین درجه ششم و هفتم برای آن نیم پرده و بین هفتم و هشتم آن یک پرده است که برای تطبیق فاصله های آن با گام نمونه بایستی درجه هفتم آن را نیم پرده کروماتیک بالا ببریم (فا را دیز کنیم). در نتیجه گامی به وجود می آید که از نظر فاصله ها مانند دو ماژور است و آن را گام سل بزرگ (سل ماژور) می نامند ، فا دیز آن را گام سل بزرگ (سل ماژور) می نامند ، وفا دیز آن را در سر کلید قرار داده و آن راعلامتی ترکیبی (علامتی که جزء ترکیبات ساختمانی این گام است می خوانیم .
حال اگر دانگ دوم گام جدید (سل بزرگ) را مبدا قرارداده و گام دیگری به همان نحو بسازیم (شکل زیر) روی درجه هفتم آن نیز دیزدیگری (دو دیز) پیدا می شود و اگر این عمل را تا پیدا شدن هفت دیز ادامه دهیم هفت گام دیز دار:
سل ، ر ، لا ، می ، فا دیز ، دو دیز بزرگ و به ترتیب دیزهای فا، دو ، سل ، ر ، لا ، می ، سی ، پیدا می شوند که آنها را به این شکل وترتیب (شکل زیر) دراول حامل می نویسیم .
ترتیب مزبور درموسیقی (ترتیب دیزها) نام دارد که از روش دایره پنجمها درست بالا رونده به دست می آید .
تونیک هر گام ماژور دیزدار نیم پرده دیاتونیک بالاتر از آخرین دیز آن است ، مثلاً با داشتن فا دیزدر گام سل بزرگ و با داشتن فا دیز در گام ر بزرگ و سر انجام با داشتن هفت دیز در گام دودیز ماژور خواهیم بود .
پیدایش گامهای ماژور بمل دار
اگر نت چهارم (زیر نمایان) گام نمونه (دو بزرگ) را مبدا قراداده گامی بسازیم فاصله بین درجه سوم وچهارم این گام یک پرده و فاصله بین درجات چهارم و پنجم آن نیم پرده است. حال اگر نت چهارم را نیم پرده کروماتیک پایین آوریم (سی را بمل کنیم) ، این گام نیز دارای یک علامت ترکیبی سی بمل خواهد شد . واگراین عمل را تا پیدا شدن هفت بمل ادامه دهیم گامهای بمل دار : فا، سی بمل ،لا بمل ،ربمل، سل بمل، دو بمل بزرگ و به ترتیب بمل ها سی ، می ، لا ، ر، سل ، دو ، فا ، پیدا می شوند که آنها را به این شکل وترتیب در روی حامل می نویسیم .
- - - Updated - - -
این ترتیب نیز (ترتیب بمل ها) نام دارد که از روش پنجمهای درست پایین رونده به دست می آید .
مایه شناسی گامها ی ماژور
هرگاه از آخرین دیز نیم پرده دیاتونیک بالا رویم تونیک گام ماژور دیزدار پیدا می شود و چون تونیک هر گام بزرگ دیز دار یک فاصله دوم کوچک بالاتر از آخرین دیز آن است با دردست داشتن تونیک می توان تعداد دیزهای آن را پیدا کرد .
هرگاه از آخرین بمل یک فاصله چهارم درست پائین بیائیم تونیک گام بزرگ بمل دار می شود و چون تونیک هرگام بزرگ بمل داریک فاصله چهارم درست پائین تر از آخرین بمل آن است یا در دست داشتن تونیک می تنوان تعداد بمل های آن را پیداکرد .
گام کوچک نسبی
اگر درجه ششم هر گام بزرگ را مبدا قرارداده و گامی بسازیم این گام را گام نسبی گویند .
پس چنین نتیجه می گیریم که فاصله بین تونیک گام ماژور تا تونیک گام نسبی کوچک ان ششم بزرگ بالا رونده و بین تونیک گام کوچک تونیک نسبی آن سوم کوچک بالا رونده است.
بنا براین اگراز تونیک گام ماژور یک فاصله سوم کوچک پایین برویم به تونیک گام کوچک نسبی آن و اگر از تونیک گام کوچک یک فاصله سوم کوچک بالا برویم به تونیک بزرگ نسبی آن می رسیم.
مایه شناسی گامها ی مینور
تونیک هر گام کوچک دیزداریک فاصله دوم بزرگ پایین تر ازآخرین دیز آن است یعنی اگر از آخرین دیز یک فاصله دوم بزرگ پائین برویم به تونیک و بعکس اگراز تونیک یک فاصله دوم بزرگ بالا برویم به آخرین دیز آن می رسیم تونیک هر گام کوچک بمل دار یک فاصله سوم بزرگ بالاتر از آخرین بمل آن است ، یعنی اگراز آخرین بمل یک فاصله سوم بزرگ بالا برویم به تونیک و بعکس اگرازتونیک یک فاصله سوم بزرگ پایین برویم به آخرین بمل آن می رسیم .
برای پیدا کردن علامتها ی عرضی گامهای کوچک اگرازتونیک نیم پرده دیاتونیک پائین بیایم به علامت عرضی گام کوچک هم آهنگ می رسیم و اگرتونیک یک با یک پرده دیاتونیک و یک بار فاصله سوم کوچک پائین بیائیم علامتهای عرضی گام کوچک بالا رونده ملودیک پیدا می شود .
توضیح : گام کوچک پایین رونده ملودیک علامت عرضی ندارد و مانند گام تئوریک است.
گامهای آنارمونیک (مترادف)
دو گام را وقتی مترادف گویند که دارای نامهای مختلف و صدای واحد باشند . دربین گامهای بزرگ تا هفت دیزو هفت بمل گام دو دیز ماژور با ر بمل ماژور و گام فا دیز ماژور با سل بمل ماژور و گام سی ماژور با دو بمل ماژور دو به دو آنارمونیک هستند . دربین گامهای کوچک تا هفت دیز و هفت بمل گام لا دیز مینور با سی بمل مینور و گام ر دیز مینور با می بمل مینور و گام سل دیز مینور با سل دیز با لا بمل مینور دو به دو مترادف هستند .
دایره گامها عبارت است از دو دایره که موقعیت گامها ی ماژور و مینورو نسبت آنها با یکدیگر با روش پنجمها بر روی آنها مشخص شده است. چنانچه از گامی شروع کنیم و 12 فاصله پنجم درست را بپیمائیم دوباره به گام مترادف آان می رسیم . مثلاً با پیمودن 12 فاصله پنجم درست از دو ماژور گام سی دیز ماژور که مترادف دو ماژور است به دست می آید .
گامهای بزرگ و کوچک با علامتهای ترکیبی و عرضی آنها
مایه ها و مقامهای همسایه
مایه ومقامهائی که یک علامت ترکیبی یا یک علامت عرضی (با یک اختلاف) با یکدیگر تفاوت داشته باشند نسبت به هم همسایه هستند .
یادآوری : در تقسیم بندی یاد شده فقط درجات مقام کوچک هارمونیک از میان سایر مقامهای کوچک برای مقامهای کوچک هارمونیک منظور شده است.
درمیان مایه ها و مقامهای همسایه مایه هائی که فقط یک علامت ترکیبی و یایک عرضی با یکدیگر تفاوت دارند (با یک اختلاف) همسایه دسته اول (اصلی) و سایرین که باهم بیش ازیک علامت تغییر دهنده اختلاف دارند همسایه دسته دوم (فرعی) محسوب می شوند .
هر تنالیته ماژور دارای سه همسایه اصلی و دو همسایه فرعی درتنالیته مینور دارای یک همسایه اصلی و چهار فرعی است.
مایه شناسی همسایه
در ماژورها : تن مینوری که یک فاصله دوم بزرگ بالاتر از تونیک است (با اختلاف 2 علامت) فرعی محسوب می شود.
تن مینوری که یک فاصله سوم بزرگ بالاتر از تونیک است (با اختلاف 2 علامت) فرعی محسوب می شود .
تن ماژوری که یک فاصله چهارم درست بالاتر از تونیک است (با اختلاف 1علامت) فرعی محسوب می شود .
تن ماژوری که یک فاصله پنجم درست بالاتر از تونیک است (با اختلاف 1علامت) فرعی محسوب می شود .
تن مینوری که یک فاصله ششم بزرگ بالاتر از تونیک است (با اختلاف 1علامت) فرعی محسوب می شود .
در مینورها : تن ماژوری که یک فاصله سوم کوچک بالاتر از تونیک است (با اختلاف یک علامت) اصلی محسوب می شود .
تن مینوری که یک فاصله چهارم درست بالاتر از تونیک است (با اختلاف 2علامت) فرعی محسوب می شود .
تن مینوری که یک فاصله پنجم درست بالاتر از تونیک است (با اختلاف 2علامت) فرعی محسوب می شود .
تن ماژوری که یک فاصله ششم کوچک بالاتر از تونیک است (با اختلاف 2علامت) فرعی محسوب می شود .
تن ماژوری که یک فاصله هفتم کوچک بالاتر از تونیک است (با اختلاف 2علامت) فرعی محسوب می شود .
انتقال :
نوشتن و یا اجرای یک قطعه موسیقی را درمایه دیگر انتقال نامند . عمل انتقال به منظور قابل اجرا ساختن قطعات موسیقی برای گستره صدا و یا ساز دیگر است مثلا قطعه ای را که برای صدای باس مناسب است باید حدود یک فاصله دوازدهم بالاترانتقال داد تا خواننده سپرانو بتواند آن را به راحتی اجرا کند
انتقال بر دو قسم است : 1 . نظری 2. عملی
درانتقال نظری ، کلیدی را درنظر می گیرند که به وسیله آن نت ها ی مایه مورد نظر به جای نت های قبلی خوانده شود ؛ بعلاوه بادرنظر گرفتن علامتهای ترکیبی و عرضی مایه جدید آن را عملاً اجرا می کنند .
مثلا اگر قطعه ای در سل بزرگ برای گستره صدای سپرانو ساخته شده و با کلید سل نوشته شده باشد ، و با کلید فای خط چهارم درنظرگرفته شود به اندازه یک فاصله سیزدهم به پائین (ودر نتیجه به مایه سی ماژوردارای پنج دیزبه عنوان علامتهای ترکیبی) انتقال می یابد که برای صدای باس مناسب خواهد بود .
در انتقال عملی ، قطعه مورد نظر را درمایه دلخواه پائین تریا بالاترمی نویسند و علامتهای ترکیبی مایه دلخواه درسر کلید قرارمی دهند علامتهای عرضی رانیز باتوجه به بالارونده یا پایین رونده بودن درارتباط با مایه مودر نظر درمایه دلخواه تعیین و درجلو نت های مورد نظر می نویسند مثلا قطعه زیررا که درمایه لای بزرگ است پس ازانتقال عملی به یک فاصله پنجم کاسته بالاترو سپس به یک فاصله سوم بزرگ پایین ترچنین می نویسند :
قطعه مورد نظر به یک فاصله پنجم کاسته بالاتر انتقال داده شده است.
قطعه مورد نظر به یک فاصله سوم بزرگ پایین تر انتقال داده شده است.
یاد آوری : نت های تغییر یافته درمیزانهای اول قطعه اصلی و انتقال اول و دوم چون دراصل بکاربوده اند پس از تغییر یافتن به بالا به صورت دیز در آمده اند ، ولی نت تغییر یافته درمیزان سوم (ر دیز) درانتقال اول و دوم چون آن نتها قبلاً بمل بوده اند پس از تغییر به صورت بکار نوشته شده اند درمیزان چهارم نیز چون نت تغییر یافته انتقالی اولی قبلاً بمل بوده (سی بمل) ، درنتیجه پس ازتغییربه صورت بکاردرآمده است.
مد گردی (مدولاسیون)یکی از وسایل ایجاد تنوع درموسیقی که تاثیر آن ترجمه احساس و ادراک روشنائی وتاریکی است مد گردی نام دارد.
مد گردی عبارت است از تغییراتی که درمایه یا مقام یاهردو به وسیله علامتهای تغییر دهنده جدید در ملودی و هارمونی به وجود می آید موسیقی با استفاده ازدرجات اصلی مایه یا مقام جدید روی تونیک آن توقف می کند .
قسمت کوچکی را که بوسیله آن به شنونده احساس توقف ، درمایه و یا مقام جدید دست می دهد کدانس یا فرود می نامند .
مهم ترین نتی که باعث مد گردی می شود درجه ای است که پس از تغییر به عنوان محسوس مایه جدید معرفی شده و برروی تونیک آن حل می شود .
درمدولاسیون بالا درجه چهارم مایه رماژور (نت سل) دیز شده و درنتیجه درنقش محسوس لای بزرگ به تونیک آن حل شده و احساس طبیعی ورود به لای بزرگ را ایجاد کرده است.
مد گردی یکی از عوامل سه گانه اکسپرسیون ، است و درنتیجه آن بیان احساسات درونی است.
- - - Updated - - -
فصل پنجم
حالتها
ازآنجا که موسیقی مانندهنرهای دیگرمبین احساسات متنوع ومختلف است و موسیقی بدون آزادی در احساس همانند صدای منظم ماشین خواهد بود اصطلاحاتی به منظور روح دادن به آن به وجود آورده اند که بعضی معرف حالات برونی و برخی مبین حالات درونی هستند که درنتیجه هدف هنر را که اکسپرسیون نام دارد ، تحقق می بخشند و به وسیله آنهاست که موسیقی با روش زنده اجرا می شود .
حالتهای برونی |
|
قوی |
Forte |
دوبرابر قوی |
Fortissimo (ff) |
سه برابر قوی |
Forte Fortissimo (ffff) |
ملایم |
Piane (p) |
دوبرابر ملایم |
pianissimo (pp) |
سه برابر ملایم |
piano pianissimo (ppp) |
اول قوی و بلافاصله ملایم |
forte piano (f-p) |
نیمه قوی |
Mezzo forte (mf) |
نیمه ملایم (قوی تر ازP) |
Mezzo piano (Mp) |
سُبک |
Leggiero |
متصل |
Legato |
مشخص ، واضح ،مقطع |
Marcato |
مقطع |
Staccato (stacc) |
دوباره قوی کردن صداها |
Rinforzando (rinforz) |
شدت و آکسان ناگهانی |
SDforzando (sfz) |
برروی یک نت صدا |
Forzando (fz) |
صداها ناگهان یکباره ملایم |
Subito Piano |
به تدریج قوی کردن صداها |
Crescendo (Creesc) |
به تدریج ملایم کردن صداها |
Decrescendo (decresc) |
به تدریح ملایم کردن صداها |
Diminuendo (dim) |
این حالتها در موسیقی دینامیک نام دارد که تاثیرش ترجمه احساس و ادارک نسبی شدت و ضعف است. دینامیک نیز یکی از عوامل سه گانه ی اکسپرسیون است
حرکتها
تُندا
میزان تندی و کند ی درهرقطعه موسیقی را تندای آن می نامند . چون شکلهای مختلف نت های گرد ، سفید ، سیاه و غیره دربین خود دارای ارزشهای زمانی نسبی هستند و طول زمانی آنها درقطعه های مختلف موسیقی باهم تفاوت دارد . از این رو اصطلاحاتی در شروع هر قطعه به کار می رود که دربالای حامل قرار دارد .
این اصطلاحات به زبان ایتالیائی است و وتنداهای گوناگون دردوره های مختلف را تا حدودی تعیین می کند گاهی هم اعدادی بعد ار این اصطلاحات پس از یکی از اشکال نت دیده می شود که طول زمانی هر ضرب را دردقیقه مشخص می کند به این ترتیب که عدد نوشته شده را باید مخرج کسری که صورت آن یک است فرض نمود؛ در نتیجه طول زمانی هر ضرب به نسبت دقیقه تعیین می شود ، مثلاًٌ 60= C به معنی هر ضرب برابر1/60 دقیقه (یک ثانیه) . 120= C به معنی هر ضرب معادل 120دقیقه (نیم ثانیه) است.
برای کنترل تنداهی مختلف از اسبابی به نام مترونم استفاده می شود که در سال 1816 به وسیله یوهانس نپوموک ملتسل اختراع شد . این اسباب بازی معمولا شکل هرم بوده و دارای تیغه ای است که روی آن وزنه ای ذوزنقه نصب شده است با پائین و بالا بردن وزنه مذکور حرکت تیغه تند و کند می شود .
تیغه مترونم ازمقابل صفحه مدرجی به راست و چپ حرکت کرده و مانند لنگر ساعت صدای تیک و تاک می دهد .
با میزان کردن وزنه برروری اعداد معین ، تیغه مترونم با تنداهای مورد نظربین 40 تا 208 ضربه د ردقیقه تیک و تاک می کند .
این اسبا ب بازی علاده برآنکه تند وکند کردن ضربها به وسیله مبتدیان رااصلاح می کند وسیله خوبی برای رعایت تندای قطعات موسیقی است.
تندای هر یک ازقطعات مختلف موسیقی دردوره های مختلف تا حدودی با هم متفاوت است ضمناً باتوجه به سلیقه نوازنده یارهبرارکسترهرتندا محدوده ای بین دو عدد دارد مثلاً درمترونم ویتنر سرعت الگرو بین 120 تا 168 ضربه در دقیقه تعیین شده است.
یاد آوری : تنداهای تعیین شده درجدول فوق از کتابها ومترونم های مختلف گرفته شده و اصطلاحات فارسی که تا حدود زیادی معنی و مفهوم اصطلاحات ایتالیائی معمول برای تنداها ی مختلف موسیقی در جهان را دارد به وسیله متخصصان موسیقی در فرهنگستان زبان ایران انتخاب شده است و تنداهای مربوطه به مترونم وینتر درحدود سال 1940 و کادنسیا حدود و 1960ست توماس حدود 1965 معمول شده است. و جدول مربوط به علینقی وزیری از کتاب این موسیقی دان ارزنده گرفته شده است.
مترونم یا ماها |
مترونم کادنسیا سویسی |
مترونم وینتر آلمانی |
مترونم ست توماس آمریکایی |
|
علینقی وزیری
|
اصطلاحات ایتالیائی تنداهای مختلف |
|
40 گرانبیش سنگین
48 سنگین
62 کم سنگین
بییش آهسته
52 آهسته
شکوهان
56 آرام
بیش پای
70 روان
78 بیش روان
|
69-40
100-69
152-100
152-126
|
60-40
66-60
76-66
108-76
|
69-42
98-69
126-98
154-126
|
48-4450-48
52-50
54-52
76-66
66-60
80-66
|
40 Grave
42 Larghissimo
44 Largo
48 Larghetto
50 Lentissimo Lent
Lento
60 Maestoso Maest
Adagio
66 Andante And
72 Andantion and
|
تنداهای کـنـــــد
|
82 پویان
|
|
120-108 |
|
100-80 |
84 Moderato Mod |
تنداهای متوسط |
جدول تنداهای تعیین شده
مترونم یاماها |
مترونم کادنسیا سویسی |
مترونم وینتر آلمانی |
مترونم ست توماس آمریکایی |
|
علینقی وزیری
|
اصطلاحات ایتالیائی تنداهای مختلف |
|
تند پویان106 کم تند
130تند
150 تازان 158
شادان
ش. وبان
زیوان
میوان
180 دوان
شیوا
بیش تند
208 بیش دوان
بیش تازان
|
184-152184-152
200-184
|
168-120
200-168
208-200
|
190-154
208-190
|
116-100
126-116
144-126
160-130
184-160
184-144
204-184
|
Allegro Moderato120 Allegretto Alle
120 Allegro All
144 Vivace
Brioso bri
Agitato Agit
Animato Ani
Mosso
160 Presto
Veloce Vel
Allegrissimo
208 Prestissimo
Vivissimo Vivi
|
تــنـداهـای تـنـد
|
تغییرات تنداچون اصل تنوع یکی ازاصول عمده موسیقی است. موسیقی دانان برای جلوگیری ازیکنواختی آثار خود ، معمولاً درقطعات مختلف تغییراتی از نظر تندا بوجود می آورند . این تغییرات یا ثابت است ویا تدریجی .در تغییرات ثابت تندای قبلی یکباره عوض می شود و قطعه تا مدتی با تندای جدید ادامه می یابد . درتغییرات تدریجی قسمتی از قطعه بتدریج تندتر یا کندتر می شود و پس از مدت کوتاهی با آمدن اصطلاح Atempo ویا Tempo Primo دوباره به تندای اصلی و یا اولیه برمی گردد.اصطلاحات مربوط به تند کردن تندا عبارتند از :
با روح ، باهیجان |
Animato |
بتدریج تند تر |
Accelerando |
بتدریج تند تر، فشرده تر |
Stretto |
بتدریج تند تر |
Stringendo |
با روح ، باهیجان |
piu moto |
بتدریج تند تر |
piu mosso |
کمی تند تر |
Un poco piu mosso |
خیلی تند تر |
Molto Piu mosso |
|
|
|
|
اصطلاحات مربوط به کند کردن تندا عبارتند از: |
|
|
|
بتدریج سنگین کردن |
Rallentando Rall |
بتدریج سنگین کردن |
Ritardando Ritard |
بلافاصله کند کردن |
Ritenuto Rit |
کند تر |
Meno mosso |
کمی کند تر |
Un poco meno mosso |
|
اصطلاح مربوط به قطع کردن ناگهانی برای چند لحظه :
با استفاده از اجرای آزاد زمانی در موسیقی برای بهتر اجرا شدن آن که شامل تند و کند کردن تدریجی - قطعه کردن به شکل منظم یا غیر منظم در قسمتهای موزن موسیقی می باشد ، اصطلاح آلمانی آگوگیک کاربرد دارد که تاثیرش ترجمه ی احساس و ادراک نسبی آرامش انقلاب است.آگوگیک یکی دیگر از عوامل سه گانه اکسپرسیون است.اصطلاحات مربوط به اجرای آزادتر عبارتند از :
اجرای آزاد |
Ad libitum (ad. lib.) |
اجرای قطعه بدلخواه نوازنده |
A piacere |
|
در نظر گرفتن تغییراتی از نظر زمانی در بعضی از نت ها به منظور اجرای قطعه با احساس شخصی نوازندهبدون درنظر گرفتن تندای معین - اجرای آزاد تندا اصطلاحات مربوط به برگشتن به تندا ی اولیه پس از تغییرات قبلی عبارتند از:
بازگشت به تندای قبلی |
A tempo |
بازگشت به تندای اولیه |
Tempo |
همان تند ا |
1Tempo primo |
اصطلاح stesso tempoمعمولاً موقعی به کار می رود که میزان چهارضربی به سه ضربی یا دو ضربی و یا میزان ساده به ترکیبی ویا واحد ضرب سفید به سیاه یا چنگ تبدیل شود ولی تندای ضرب ثابت مورد نظر باشد .
- - - Updated - - -
فصل ششم
اختصارات
به منظور رهایی از قسمتهای تکراری و ساده تر و کوتاه تر شدن قطعات موسیقی ، درنت نویسی علامتهای اختصاری به شرح زیر کاربرد دارند ؛
1 - برگشت
تمام میزانهائی که مابین دو دولا خط پایان دونقطه ای قرار دارند بایستی دوبار اجرا شوند .
چنانچه میزان آخر برگشت با تکرار آن متفاوت باشد دومی را بعد ازبرگشت می نویسند و دربالای اولی این و در بالای دومی این علامت را می گذارند .
2 - نقطه توقف
این علامت ² که درنقاط ویژه ای برروی نت یا سکوت قرار دارد ، باعث می شود که نت یا سکوت اجرای آزادتری (معمولاً یک ونیم تادو برابر ارزش زمانی) را به وسیله نوازنده و یا رهبر ارکستر داشته باشند .
علامتهای اعاده
در برگشت طولانی از این علامتها ° استفاده می شود به طوری که هر یک از آنها یکی در اول ویکی د رآخر قسمتی که باید تکرار شود قرار می گیرند . دراین صورت با رسید ن به دومی به اولی برگشته و تمام آن قسمت را دوباره تکرار می کنند و تمام آن قسمت را دوباره تکرار می کنند ، ولی در علامت کدا پس از اجرای قسمتها ی قبل موسیقی را مستقیماً از علامت کدای اولی به دومی وصل می کند
در مورد علامت ° که رجعت نام دارد ، گاهی اصطلاح Da segno al fine که مخفف آن D. S. al fine به معنی از علامت تا انتها است به چشم می خورد .
دراین موقع بایداز محل نوشته شدن اصطلاح مذکور به علامت ° مراجعت کرده و قسمتهای بعد از آن را تا جائی که علامت fine وجود دارد تکرار کرد و در آنجا قطعه را به پایان رسانید .
این علامتها معمولاً درمواقعی کاربرد دارند که قسمتها ی مختلف موسیقی برگشتهائی وجود داشته باشد .
اگر بخواهید بعد از برگشتن به علامت رجعت از برگشتهای قبلی استفاده نشود از اصطلاح بدو ن برگشت استفاده شود .
اگر اصطلاح Da capo al fine (به معنی از ابتدا تا انتها) که علامت اختصاری آن D. c. al fine است د رآخر قطعه ای ملا حظه شود، چون آن نقطه د رحقیقت پایان قطعه نیست بایستی دوباره از اول قطعه شروع کرده و درنقطه ای که اصطلاح fine در زیر آن نوشته شده قطعه را به پایان رسانید .
علامت اکتاو
اگر دربالای قسمتی از یک قطعه موسیقی علامتSopra ´ گذاشته شود تا جائی که نقطه چین دردنباله آن وجود دارد بایستی تمام نتها آن در یک اکتاو بالاتر اجرا کرد چنانچه علامت bassa ´ که در پائین آن باشد اجرای نتها در یک اکتاو بالاتر اجرای نت ها در یک اکتاو پائین تر ضـروری خـواهـد بود . نـوشـتـن ایـن عـلامتـها به منظور جلوگیری ازتعداد زیـاد خـطوط
اضافه است که گاهی ایجاد مزاحمت می کند .
نت های زینت
نتهای زینت غالبا نتها ی کوچکی هستند که قبل یا بعد از نت های اصلی اساسی) قراردارند و کاربرد آنها به منظور زینت بخشیدن به ملودی است. طول زمانی این قبیل نت ها باستثنای بعضی از آنها بسیار کوتاه بود وبه منظور مشخص شدن آنها از نت های اصلی و جلوگیری از صرف وقت و انرژی زیاد است و دارای اشکالی هستند که درشمارعلامت های اختصاری محسوب می شوند .
اَپوژیاتور (پیشا)
پیشا نت کوچکی است که به فاصله متصل قبل از نت اصلی قرار گرفته و به وسیله خط اتصال کوچکی به آن متصل می شود . که اگر بالاتر از نت اصلی باشد پیشای فوقانی وچنانچه پایین تر از آن باشد پیشای تحتانی نام دارد . این نت نصف ارزش نت اصلی را در ضربهای ساده و دو سوم ارزش نت اصلی را درضربهای ترکیبی دارد .
اچاکاتورا (پیشای کوتاه)
نت کوچکی است که معمولا به شـکـل یـک نـت چـنگ کـوچـک کـه خط مـوربـی پرچم آن را قطع کرده است قبل از نت اصلی
قرارمی گیرد .
دراجرای آن باید مقدار بسیار کوچکی از زمان نت اصلی را به آن اختصاص داد گاهی دویا سه نت دولا چنگ کوچک نیز به همان منظور به کار می رود که اولی پیشای کوتاه مضاعف و دومی پیشای کوتاه سه تائی نام دارد . این پیشا نیز ممکن است تحتانی یا فوقانی باشد .
گروپتو (قلاب)
قلاب علامتی است که در بالای یک نت و یا بین دو نت قرار می گیرد و باعث می شود گروه کوتاهی از نت های که شامل نت بالائی و پائینی و خود نت اصلی هستند ، به طرز زیبائی نت را تزیین کنند . قلاب نیز ممکن است فوقانی یا تحتانی باشد : قلاب بالا و قلاب رو به پایین (¦).
یاد آوری : در بعضی از کشورها علامت قلاب تحتانی به جای فوقانی و فوقانی به جای تحتانی در شکلها بالا به کار می رود.
تریل : (غلت)
علامتی است با قرار گرفتن آن روی یک نت ، حرکتی سریع بین آن نت و نت بالائی متصل به آن به طور متناوب به انداره طول زمانی نت اصلی به وجود می آید و چنانچه فاصله نت بعدی متصل باشد، تریل معمولا با استفاده از گروپتو به پایان می رسد.
تریل ها ی قدیمی تر از نت بالاتر از نت اصلی شروع می شدند ولی امروزه از نت اصلی شروع می شوند ، مگرآنکه مانند قسمت دوم(شکل زیر) با نت پیشای کوتاه شروع شوند .
گزش فوقانی
علامتی است که با قرا رگرفتن آن در بالای یک نت ، آن نت به طور سریع به نت بالاتررفته و دوباره به جای اصلی خود برمی گردد و چنانچه علامت تغییر دهند ه ای دربالای آن باشد نت بالاتر با استفاده از همان علامت اجرا می شود .
گزش تحتانی
دراین گزش که خط قائم کوچکی علامت گزش را قطع کرده است نت اصلی به طور سریع به نت پایین تر از خود رفته و دوباره به جای اصلی به طور سریع به نت پایین تر از خود رفته و دوباره به جای اصلی خود برمی گردد و چنانچه علامت تغیر دهند ه ای در پایین آن باشد ، نت پایین تر با استفاده از همان علامت اجرا می شود .
زیور
نت ها ی کوچکی به شکل دولا یا سه لا چنگ هستند که به منظور جلوگیری ازیکنواختی و ایجاد تزئین و ظرافتی بدیع درموسیقی به کار می روند . اجرای این نت ها د راکثر موارد حالتی نسبتاً آزاد دارد .
صوت بر
در قطعات آوازی غالباً به منظور بهتر شدن دونت نسبتاً طولانی که با هم فاصله منفصل دارند ، قبل ازرسیدن به نت دوم با اجرای آن به طور بسیار سریع (که درهارمونی آن را پیش نت می نامند) نت اول را به طرزی ماهرانه به نت دوم متصل می کند . خط اتصالی که دراین قبیل موارد در بالای دونت قرار می گیرد ، صوت بر نام دارد .
- - - Updated - - -
آکورد شناسی
آکورد
چند صدا را که در یک زمان باهم شنیده شوند آکورد می نامند ، که اگر از فواصل سومهای رویهم تشکیل شده باشد آن را به حالت پایگی گویند .
نت های آکورد را معمولا به ترتیب از پائین به بالا حساب می کنند .
آکورد شناسی
آکورد شناسی علم شناسائی آکوردهای مختلف ووجه تمایز ووجه تسمیه ی آنهاست. ساده ترین آکوردها آکورد سه صدائی است که ازنت به نام پایه و نت دیگری که نسبت به پایه فاصله سوم دارد) به نام سوم آکورد و نتی که با پایه فاصله پنجم دارد (به نام پنجم آکورد) تشکیل شده است.
آکوردهای سه صدائی تریاد چهار قسمند
1- درآکوردهای سه صدائی اگرفاصله سوم آن از نت پایه بزرگ و پنجمش درست باشد آن را آکورد کامل بزرگ (قسم اول) گویند .
2- اگر فاصله سوم آکورد ازنت پایه کوچک و پنجمش کاسته باشد آن را آکورد کامل کوچک (قسم دوم) گویند .
3- اگر فاصله سوم آکورد ازنت پایه کوچک و پنجمش کاسته باشد آن را آکورد پنجم کاسته (قسم سوم) گویند .
4- اگر فاصله سوم آکورد ازنت پایه بزرگ و پنجمش افزوده باشد آن را آکورد پنجم افزوده (قسم چهارم) گویند .
5- اگر یک فاصله سوم بزرگ به بالای این آکورد اضافه شود ، اکتاو به سه قسمت مساوی (سه سوم بزرگ) تقسیم می شود .
به بیان دیگر هر آکورد سه صدائی ازدو فاصله سوم بین پایه سوم - سوم وپنجم تشکیل شده است که به موقعیت آنها ازیکدیگر متمایز و به شرح زیر است.
در آکورد کامل بزرگ سوم اولی بزرگ وسوم دومی کوچک است.
در آکورد کامل کوچک سوم اولی کوچک وسوم دومی بزرگ است.
در آکورد پنجم کاسته سوم اولی کوچک وسوم دومی نیزکوچک است.
در آکورد کامل بزرگ سوم اولی بزرگ وسوم دومی کوچک است.
در آکورد پنجم افزوده سوم اولی بزرگ وسوم دومی نیز بزرگ است.
اگر روی هر یک از درجات گام بزرگ یک آکورد سه صدائی به وجود آید :
آکوردهای درجات اول و چهارم و پنجم ، کامل بزرگ و آکوردهای در جات دوم و سو م و ششم ، کامل کوچک و آکورد درجه هفتم ، پنجم کاسته خواهد بود . اگر روی هریک ازدرجات گام کوچک آرمونیک یک آکورد سه صدائی به وجود آید :
آکوردهای درجات پنجم وششم کامل بزرگ و آکوردهای درجات اول و چهارم ، کامل کوچک وآکوردهای درجات دوم وهفتم پنجم کاسته و اکورد درجه سوم ، پنجم افزوده خواهد بود .
اگرروی هر یک از درجات گام کوچک ملودیک بالا رونده یک آکورد سه صدائی به وجود آید .
آکوردهای درجات چهارم و پنجم ، کامل بزرگ و آکوردهای درجات اول و دوم ، کامل کوچک و آکوردهای درجات ششم وهفتم ، پنجم کاسته و آکورد در جه سوم ، پنجم افزوده خواهد بود .
اگرروی هر یک از درجات گام کوچک تئوریک (آنتیک) یک مورد سه صدائی به وجود آید :
آکوردهای درجات سوم و ششم وهفتم ، کامل بزرگ و آکوردهای اول و چهارم و پنجم ، کامل کوچک و آکورد درجه دوم ، پنجم کاسته خواهد بود .
از مطالب بالا چنین نتیجه گرفته می شود که :
هر آکورد کامل بزرگ به درجه اول یک گام بزرگ به درجه چهارم یک گام بزرگ دیگربه درجه پنجم یک گام بزرگ و یک گام کوچک (ملودیک یا هارمونیک) و درجه ششم یک گام (تئوریک یا هارمونیک) دیگر متعلق است.
یاد آوردی : البته آکورد درجه چهارم گام کوچک ملودیک و آکوردهای درجات سوم و هفتم گام کوچک تئوریک نیز کامل بزرگ هستند، و به این ترتیب یک آکورد کامل بزرگ به درجه چهارم یک گام کوچک ملودیک و درجه سوم یک گام کوچک تئوریک ودرجه هفتم یک گام تئوریک دیگر نیز متعلق است.
هارمونیک و ملودیک (تئوریک VII d و تئوریک III a)
هارمونیک تئوریک (ملودیک IVG (g
هر آکورد کامل کوچک به درجه دوم یک گام بزرگ وسوم یک گام بزرگ دیگر وششم یک گام بزرگ و اول یک گام کوچک و چهارم یک گام کوچک هارمونیک یا تئوریک دیگر متعلق است.
یاد آوری : آکورد درجه دوم گام کوچک ملودیک و آکورد درجه پنجم گام کوچک تئوریک نیزکامل کوچک هستند بنابراین یک آکورد کامل کوچک به درجه دوم یک گام کوچک ملودیک درجه پنجم یک گام کوچک تئوریک دیگرنیز متعلق است.
هرآکورد پنجم کاسته به درجه هفتم یک گام بزرگ و کوچک هارمونیک و ملودیک و درجه دوم یک گام کوچک تئوریک و هارمونیک دیگر متعلق است.
یاد آوری : آکورد درجه ششم گام کوچک ملودیک نیز پنجم کاسته است و دراین صورت یک آکورد پنجم کاسته به درجه ششم یک گام کوچک ملودیک نیز متعلق است.
هرآکورد پنجم افزوده متعلق به درجه سوم یک گام کوچک آرمونیک و ملودیک است.
آکوردهای تشکیل شده روی درجه اول هرگام را آکورد تونیک . (I)
آکوردهای تشکیل شده روی درجه دوم هرگام را آکورد روتونیک(II)
آکوردهای تشکیل شده روی درجه سوم هرگام را آکورد میانه(III)
آکوردهای تشکیل شده روی درجه چهارم هرگام را آکورد زیر نمایان (IV)
آکوردهای تشکیل شده روی درجه پنجم هرگام را آکورد نمایان (V)
آکوردهای تشکیل شده روی درجه ششم هرگام را آکورد رو نمایان(VI)
آکوردهای تشکیل شده روی درجه هفتم هرگام را آکورد محسوس می نامند . (VII)
فونکسیون
موقعیت هر آکورد را در هر تنالیته فونکسیون آن آکورد می نامند . مثلاً فونکسیون آکورد دو، می ، سل ، درتنالیته دو ماژورI ودرسل ماژورIV و در فا ماژور یا فا مینور (ملودیک یا هارمونیک) V ودرمی مینور(تئوریک یا هارمونیک) VIخواهد بود.
فونکسیون هر آکوردی با اعداد رومی مشخص می شود . به این ترتیب I ،II، III وغیره
اعداد عربی 1و2و3و4و5و6و7وغیره را به عنوان عدد گذاری(شیفراژ) برای فواصل نتهای آکورد نسبت به نت پائین ی(باس) به کار نمی برند مثلا ً زیر آکورد اعداد 5/3 می گذارند که معرف فاصله های سوم آکورد (دو ، سل) (خلاصه آن عدد 5) است.
درتمام گامها و تنالیته ها آکوردهای تونیک وزیرنمایان ونمایان راآکوردهای اصلی تنال و درجات دیگررا آکوردهای فرعی گویند .
وارونگی (معکوسها) ی آکوردهای سه صدائی
اگر نت سوم آکورد باس قرار گیرد آکورد به صورت وارونگی اول (معکوس اول) می آید و شیفراژ آن 6/3 (خلاصه آن 6) است. در آکورد معکوس اول فواصل نت ها نسبت به باس سوم و ششم است.
آکورد چهار و شش
اگر نت پنجم آکورد در باس قرار گیرد ، آکورد به صورت وارونگی دوم معکوس دوم در می آید و شیفراژ آن 6/4 است.
در آکورد معکوس دوم فواصل نت ها نسبت به باس چهارم وششم است.
پس هرآکورد سه صدائی سه حالت دارد :
1- به حالت پایگی که پایه در باس است وفواصل نت ها ی دیگر آن آن نسبت به باس سوم و پنجم است.
2- وارونگی اول (معکوس اول) که سوم آکورد در باس است و فواصل نت ها ی دیگر نسبت به آن چهارم و ششم است.
3- وارونگی دوم (معکوس دوم) که پنجم آکورد در باس است و فواصل نت ها ی دیگر نسبت به آن چهارم وششم است.
برای هر سه حالت آکورد یک فونکسیون در نظر گرفته می شود ، مثلاً برای آکورد درجه دوماژور فونکسیون تونیک در زیر هر سه حالت آکورد گذاشته می شود که اگر به حالت پایگی باشدنت باس درجه یک است و اگر به حالت معکوس اول باشد نت باس میانه گام است ، و اگر به حالت معکوس دوم باشد نت باس نمایان گام است.
آکوردهای چهار صدائی
اگر یک فاصله سوم به بالای آکورد سه صدائی (تریاد) اضافه شود آکورد چهار صدائی به وجود می آید .
چون فاصله پایه تا بالاترین نت (نت اضافه شده به آکورد سه صدائی) هفتم است ، این آکورد را آکورد هفتم گویند که شیفراژ آن 7/5/3 به طور خلاصه 7 خواهد بود .
آکوردهای هفتم (7) هفت قسمند که پنج قسم آن د رشیوه کلاسیک دسته بندی شده است. این آکوردها با توجه به اولویت در خوش صدائی به ترتیب زیر هستند :
قسم اول - آکورد هفتم نمایان
چون پایه این آکورد درجه پنجم نمایان یک گام بزرگ یا کوچک است و سوم آن محسوس و دارای فاصله هفتم کوچک نسبت به پایه) است، آن را هفتم نمایان گویند که اضافه کردن یک فاصله سوم کوچک برروی آکورد کامل بزرگ به دست می آید .
قسم دوم آکورد هفتم کوچک
اگر یک فاصله سوم کوچک بهبالای هر آکورد کامل کوچک اضافه کنیم اکورد هفتم کوچک به دست می اید که روی درجات دوم و سوم وششم گامهای بزرگ و درجه چهارم گامهای کوچک هارمونیک و تئوریک قرار گرفته است.
یاد آوری : البته آکوردهای درجات اول و پنجم گامهای کوچک تئوریک ودرجه دوم گامها ی کوچک ملودیک نیز آکورد هفتم کوچک هستند .
قسم سوم - آکورد هفتم کوچک و پنجم کاسته
این آکورد از اضافه کردن یک فاصله سوم بزرگ به بالای آکورد پنجم کاسته به دست می آید که اگر روی درجه هفتم گام بزرگ قرار گیرد ، آن راهفتم محسوس گویند .
این آکورد روی درجه هفتم گام بزرگ و درجه دوم گامهای کوچک آرمونیک و تئوریک قرار می گیرد .
یاد آوری : آکورد درجه ششم گام کوچک ملودیک نیزاز این نوع است.
قسم چهارم - آکورد هفتم بزرگ
اگر یک فاصله سوم بزرگ به بالای آکورد کامل بزرگ اضافه شود آکورد هفتم بزرگ به دست می آید .
این آکورد روی درجات اول و چهارم گامهای بزرگ و ششم گام کوچک تئوریک . آرمونیک قرار می گیرد .
قسم پنجم آکورد هفتم کاسته
این آکورد از اضافه شدن یک فاصله سوم کوچک به بالای آکورد پنجم کاسته به دست م یآید و شیفراژ حقیقی آن چنین است : یعنی از زوی هم قرار گرفتم سه فاصله سوم کوچک به دست م یآید که در نتیجه هفتم آن نیز کاسته است.
این آکورد هفتم کاسته فقط روی درجه هفتم گامهای مینورآرمونیک قرار می گیرد ، ولی گاهی در گامهای بزرگ نیز به کار می رود .
نت های این آکورد فاصله اکتاو را به چهار قسمت مساوی تقسیم می کنند .
قسم ششم- آکورد هفتم بزرگ و کامل کوچک
این آکورد از اضافه شدنسون بزرگ به بالای آکورد کامل کوچک به دست می آید و روی درجه اول گامهای کوچک هارمونیک و ملودیک واقع می شود .
قسم هفتم - آکورد هفتم بزرگ یا پنجم افزوده
این آکورد از اضافه شدن سوم کوچک روی آکورد پنجم افزوده به دست می آید و روی درجه سوم گامهای کوچک هارمونیک و ملودیک واقع می شود .
معکوس آکوردهای چهار صدائی
1. به حالت پایگی (به شکل سوم رویهم) .
2. به حالت معکوس اول که سوم آکورد در باس قرار دارد (شیفراژ خلاصه 6)
5
3. به حالت معکوس دوم که پنجم آکورد باس است (شیفراژ خلاصه 4)
3
4. به حالت معکوس سوم که هفتم آکورد باس است شیفراژ خلاصه 2)
یاد آوری : فرانسویها شیفراژ آکورد هفتم نمایان را به این ترتیب :
به حالت پایگی |
معکوس اول |
معکوس دوم
|
معکوس سوم |
7 |
6 |
6† |
4† |
† |
5 |
|
|
وآکورد هفتم کاسته به این ترتیب است :
آکورد هفتم کوچک و پنجم کاسته درجه هفتم را با این اعداد مشخص می کنند .
آکوردهای پنج صدائی
اگر به بالای آکوردهای هفت یک فاصله سوم اضافه شود ، آکورد پنج صدائی به وجود می آید و چون از نت پایه تا بالاترین نت آکورد فاصله نهم است آن را آکورد نهم می نامند .
معمول ترین آکورهای نهم روی درجات پنجم (نمایان) گامهای ماژور ومینور به کار می رود که عبارتند از: آکورد نهم نمایان کوچک .
نهم نمایان دوی کوچک نهم نمایان دوی بزرگ
یاد آوری 1) : اگر پایه آکورد نهم نمایان بزرگ حذف شود آکورد هفتم کوچک و پنجم کاسته به دست خواهد آمد .
یاد آوری 2) : اگر پایه آکورد نهم نمایان کوچک حذف شود آکورد هفتم کاسته به دست خواهد آمد .
آکوردهای نهم ده قسم هستند که شش قسم آن کلاسیک و بقیه (چهار قسم آخر) بعداً شخصیت آرمونیک پیدا کرده اند :
1. آکور نهم نمایان بزرگ
2.آکور نهم نمایان کوچک
3. نهم بزرگ با هفتم کوچک
4. نهم کوچک با هفتم کوچک
5. نهم بزرگ با پنجم کاسته
6. نهم بزرگ با هفتم بزرگ
7. نهم افزده
8. نهم کوچک با هفتم کاسته
9. نهم بزرگ با هفتم بزرگ و کامل کوچک
10. نهم بزرگ با پنجم افزوده
عدد گذاری نهم ها قسم سوم و چهارم و پنجم و ششم ووارونگی های آنها به این ترتیب است.
وارونگی سوم |
وارونگی دوم |
وارونگی اول |
حالت پایگی |
.4 |
6 |
7 |
9 |
.3 |
5 |
6 |
7 |
.2 |
4 |
5 |
|
معکوس های نهم نمایان بزرگ و کوچک
در معکوس اول سوم آکورد در باس قرار دارد .
در معکوس دوم ، پنجم آکورد و در معکوس سوم هفتم آکورد باس قرار دارد.
عدد گذاری نهم کوچک نمایان لا مینور ووارونگیهایش نهم بزرگ
چون درمعکوس چهارم نت نهم آکورد بایستی در باس قرار گیرد و این عمل از نظر اصولی صحیح نیست، معکوس چهارم آکورد مورد استفاده قرار نمی گیرد .
آکورد یازدهم و سیزدهم تونیک
چنانچه آکورد هفتم نمایان را برروی نت تونیک (به فاصله پنجم از آن) قراردهیم آکوردی به نام یازدهم تونیک به دست می آیِد که آکوردی است شش صدائی و معمولا سومش حذف می شود .
اگر آکورد نهم نمایان بزرگ و یا کوچک را به فاصله پنجم رو ی نت تونیک قرار دهیم ، آکورد سیزدهم بزرگ یا کوچک تونیک به دست می آید که آکوردی است هفت صدائی و معمولاً سومش حذف می شود .
آکورد سیزدهم کوچک تونیک گاهی درماژور نیز به کار می رود .
آکورد یازدهم نمایان وسیزدهم نمایان
چنانچه آکورد هفتم کوچک درجه دوم گام ماژوررا با فاصله پنجم روی نت نمایان قراردهیم ، آکورد یازدهم نمایان به دست می آید . این آکورد شش صدائی است و معمولاً سومش حذف می شود .
اگربه بالای اکورد هفتم نمایان (با حذف پنجم آن) آکورد سه صدایی درجه ششم (IV) گام ماژور یا مینور با (حذف سوم آن) قرارگیرد . آکورد سیزدهم نمایان حاصل می شود که اغلب ، پنجم و یازدهم آن حذف می شود . چنانچه نهم سیزدهم این آکورد بزرگ باشد سیزدهم بزرگ نام دارد و درماژورها به کار می رود و چنانچه کوچک باشد آکورد سیزدهم کوچک نام دارد و درمینورها به کار می رود .
علاقه مندي ها (Bookmarks)