0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 22/1 Given: 3/0 |
من هم توی نظرم نوشته بودم که احساس می کنم از استاد علیزاده و استاد شعاری خیلی الگو گرفتی. ولی بعدش پاک کردم. گفتم شاید خیلی بی ربط نوشته باشم. در مورد مصداق من نمیتونم مصداق بیارم. فقط حسم اینه که کارهای استاد علیزاده و استاد شعاری و سبک نوازندگیشون، یه حالت شلوغی با شور و حال توی قطعاتشون هست که این شلوغی رو توی قطعات شما هم من می شنوم. البته خوب شلوغی کارهای اونها طبیعتا خیلی پخته تر از کارهای شماست ولی به نظر میاد شما هم در همون راه جلو میرین.نوشته اصلی توسط alireza_jafarian [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
Thumbs Up/Down |
Received: 103/0 Given: 61/2 |
سلام بچه ها
خیلی شرمنده ام بابت تاخیر، توی ترافیک سفر گیر کرده بودیم:دی
خب اینم از کار من...
خیلی اشکالات داره که منتظر نقدتون میمونم...
و شرمنده بابت صدای سازم که بسیار خشن و نالطیفه که خبر از آشوب درونی و عصبیت میده
خیلی مخلصیم :)
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
Thumbs Up/Down |
Received: 13/1 Given: 38/0 |
ردپای شعاری چرا میخوای پاک کنی؟البته این سوال شخصیه و به سلیقه و خود نوازنده بر میگرده(پس این سوال رو نادیده بگیر)فکر میکنم علیزاده تقریبا روی همه ی نوازنده های نسل ما سایه انداخته.
ترجیح میدم رد پای شعاری رو پاک کنم، اگر که واقعا دیده میشه توی نوازندگیم. میتونی مصداق هایی بیاری برای رد پای شعاری توی ساز زدنم؟
ردپای شعاری در ریز هات بیشتر دیده میشه و ویبره هایی که می گیری چند سال پیش که اولین بار صدای سازت رو گوش دادم خیلی نزدیک به علیزاده بود ولی الان ردپای شعاری هم هست
Thumbs Up/Down |
Received: 258/20 Given: 76/14 |
بالاخره ما تونستیم وارد سایت بشیم . سلام به همه.
ای پادشاه ، سایه ز درویش وا مگیر
ناچار خوشه چین بود آنجا که خرمن است
Thumbs Up/Down |
Received: 154/1 Given: 101/1 |
همینجوری دیدم خیلی کلاس داره بگم ترجیح میدم شبیهش نباشم!ردپای شعاری چرا میخوای پاک کنی؟
هرکی میاد روو اعصاب ما راه میره نتیجش همین میشه دیگه، رد پاش میمونه. در حال حاضر هم فکر کنم صبا داره یورتمه میره!چند سال پیش که اولین بار صدای سازت رو گوش دادم خیلی نزدیک به علیزاده بود ولی الان ردپای شعاری هم هست
سلام . خوش آمدید دوست عزیز. امیدوارم اوقات خوبی رو در این سایت سپری کنید.بالاخره ما تونستیم وارد سایت بشیم . سلام به همه.
از آزادی "یواشکی" زنان
حمایت کنیم
Thumbs Up/Down |
Received: 154/1 Given: 101/1 |
در مورد کار امیر:
من فرم خاصی رو توی این اثر ندیدم. یعنی به سختی و زورچپونی میشه یه فرم براش تعریف کرد. و به نظرم امیر در این بخش که هدف اصلی این برنامه ریزی بود چندان موفق نبوده.
جملات درآمد به نظرم با معنا هستن، یعنی سر و ته دارن و چینش خوبی دارن. یه جمله ای در دقیقه 53 زده میشه که پتانسیل اینو داشت که گسترش پیدا کنه و حتی میتونست یه تم خوب باشه برای فرم. اما یک بار زده میشه اون وسطا و رها میشه.
بعد فضای داد رو داریم که به خوبی و با طول و تفصیل ارائه شده. توی داد از خسروانی و مجلس افروز هم استفاده شده. جملات خسروانی و مجلس افروز به سلیقه ی نوازنده کمی تغییر داده شدن. به نظرم من در مورد خسروانی این تغییر جواب نداده و انگار جملات ناقص هستن اما در مورد مجلس افروز خوب شده.
بعد دلکش رو داریم. به نظرم دلکشش یه تنه هایی به ابوعطا و بعد شور هم میزنه. فرود دلکش اصلا خوب نبود. به قول یکی از اساتید، فرود اضطراری بود!
بعد همون فضای فرود رو ادامه میده و دوباره مجلس افروز رو میشنویم. اینجا با یه تکرار مواجه میشیم و امیدوار میشیم که فرمی در کار باشه.
دقیقه 8.18 وارد نیشابورک میشه. اینجا توی جمله بندی ها اتفاق جالبی میفته. اون فضای قبلی یه جمله ی اختتامیه داره که روی شاهد ماهور فرود میاد، و این همون جمله ی اول فضای بعدی، یعنی نیشابورک هستش. چون نیشابورک در همون فضای درآمد ماهور هست، باز هم یک تکرار رخ داده و کمی امیدوار میشیم به پیدا کردن فرم.
و بعد چهارمضراب رو داریم که نقطه ی قوت این اثر بود. جمله ی شروع چهارمضراب یه ملودی خیلی خوب در فضای درآمد داره و چهارضربی هستش به نظرم. در 11.33 وارد دلکش میشه و در 11.55 به زیبایی ریتم رو دوضربی میکنه. در 13.4 چهارمضراب دوباره چهارضربی میشه و همزمان فرود هم میاد. در آخرین لحظات قطعه بالاخره یه فرم پیدا میکنیم! اونم یه فرم دو بعدی هم در ملودی هم در ریتم.
فرم ملودیک چهارمضراب این شکلی میشه A B A هستش. که A فضای درآمد ماهوره و B دلکش.
و همزمان فرم ریتمیک چهارمضراب هم A B A هستش. که A ریتم چهارضربی هست و B دوضربی.
قدحت پر می.
از آزادی "یواشکی" زنان
حمایت کنیم
Thumbs Up/Down |
Received: 614/4 Given: 649/29 |
دوستان اگه اجازه بدن من بداهه نوازیمو فردا قرار بدم. واقعا سرم شلوغه.
بداهه نوازی همراه با ایجاد فرم برای من سخته و کلا بداهه نوازی حس و حال میخواد.
Thumbs Up/Down |
Received: 614/4 Given: 649/29 |
اینم [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
من اصلا آماده نبودم و خیلی هم روی بحث رعایت کردن فرم اشراف ندارم و اصولا بداهه نوازی برای من زوده. فقط به دلیل اینکه قبلا اعلام آمادگی کرده بودم، خیلی کوتاه این جملات رو نواختم. با توجه به حضور دوستان فکر می کنم بهتر باشه دیگه من بداهه نوازی نکنم و فقط نظرم رو بگم و از نظرات اساتید استفاده کنم.
پ. ن. : صدای کمِ ساز من به این دلیل هست که از سوردین فلزی استفاده کردم (برای اینکه مزاحم اهالی خانه نشم). خلاصه به بزرگواری خودتون ببخشید.
ویرایش توسط virtuoso : Wednesday 13 August 2014 در ساعت 05:20 PM
Thumbs Up/Down |
Received: 103/0 Given: 61/2 |
مرسی علیرضا از نظرت خوب و دقیق بود. یه صحبتی می خواستم در مورد فرم بکنم.نوشته اصلی توسط alireza_jafarian [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اون مدل فرمی که ما در موسیقی غرب به عنوان جملات ABA بالفرض می شناسیم در موسیقی ما به درد نمیخوره و خود غربی ها هم میبینین که در دوران معاصر ازین فرم های دست و پاگیر عبور کردن. اصلن هومان اسعدی میگه قوت موسیقی ما در اینه که فرم به اون معنای غربی نداره (نقل از جناب عربزاده).
چیزی که در موسیقی ما کاربردیه ساختاره. به نظر من چهارمضراب یک فرم نیست بلکه یک ساختاره. در امروز روز هنر معاصر نیازی نیست زیاد که شما بری توی درآمد بعد دلکش بعد برگردی بعد بری توی راک باز برگردی و درآمد رو بسط بدی. این ساختار میتونه کاملن بطور اتفاقی ولی معنادار پیش بره و شما صرفن اشاراتی برای تداعی معانی داشته باشی. خیلی نیازی نیست که انقد روی شاهد مانور بدی تا جا بیفته مهم معناییه که از حرکت ها، مضراب ها، تزیینات و وصل این اجزا به هم درست میشه.
بطور کلی موسیقی ما وقتی گرفتار فرم به معنای غربی بشه آزادی و سرکشیش رو از دست میده و میشه یک قطعه منظم و دقیق و تراشخورده.
کاریم که من کردم بازی های ساختاری بود با مجلس افروز و داد و درآمد و چهارمضراب...
در مورد اون چهارمضرابه ریتمش 6/16 هه. اونجاییکه مکث میکنم بعد دلکش یک پشه محترم چنان داشت نیشم میزد که دیگه نتونستم تحمل کنم و مجبور شدم مکث و کنمو پرش بدم:دی
Thumbs Up/Down |
Received: 154/1 Given: 101/1 |
چه بحث خوبی.اون مدل فرمی که ما در موسیقی غرب به عنوان جملات ABA بالفرض می شناسیم در موسیقی ما به درد نمیخوره و خود غربی ها هم میبینین که در دوران معاصر ازین فرم های دست و پاگیر عبور کردن. اصلن هومان اسعدی میگه قوت موسیقی ما در اینه که فرم به اون معنای غربی نداره (نقل از جناب عربزاده).
خب بیا اول درباره این صفت غربی که به کار بردی و ذهن ما رو می بره به سمت غرب گرایی و تقلید از موسیقی غرب و اینا.. صحبت کنیم. فرم هیچ ربطی به موسیقی غربی یا غیر غربی نداره. حرف تو مثل اینه که از ریتم صحبت کنی و نسبتش بدی به موسیقی غربی! توی خیلی از موسیقی های دنیا فرم وجود داره، خیلی قبل تر از اونکه توی غرب وجود داشته باشه. از جمله توی موسیقی قدیم ایرانی. موسیقی ای که این روزها اکثر اساتید و موسیقی شناس ها سعی در کشفش دارن و از لا به لای رساله های قدیمی دنبال روزنه ای از دوران طلایی موسیقی ما هستن. مثلا از جمله ی این رساله ها، نوشته های عبدالقادر هستش که از قطعات فرمال مختلفی نام میبره: نشید عرب، بسیط، نوبت مرتب، نقش و...
قسمت هایی که درباره ی ساختار حرف زدی رو متوجه نمیشم. حرفات گنگ و مبهم هستن برام. چون نمیدونم دقیقا منظورت از ساختار چیه. چه جوری تعریف کنیم ساختار رو؟چیزی که در موسیقی ما کاربردیه ساختاره. به نظر من چهارمضراب یک فرم نیست بلکه یک ساختاره. در امروز روز هنر معاصر نیازی نیست زیاد که شما بری توی درآمد بعد دلکش بعد برگردی بعد بری توی راک باز برگردی و درآمد رو بسط بدی. این ساختار میتونه کاملن بطور اتفاقی ولی معنادار پیش بره و شما صرفن اشاراتی برای تداعی معانی داشته باشی. خیلی نیازی نیست که انقد روی شاهد مانور بدی تا جا بیفته مهم معناییه که از حرکت ها، مضراب ها، تزیینات و وصل این اجزا به هم درست میشه.
اگه به یه نفر توی دنیا بگن یه موسیقی سرکش، آزاد، بداهه پردازانه و شهودی بهمون معرفی کن، من فکر میکنم اولین مثالی که به ذهنش برسه موسیقی هند باشه. موسیقی ای که به شدت فرماله..بطور کلی موسیقی ما وقتی گرفتار فرم به معنای غربی بشه آزادی و سرکشیش رو از دست میده و میشه یک قطعه منظم و دقیق و تراشخورده.
موضوع دیگه اینه که فرم تناقضی با بداهه پردازی نداره. فقط جهت گیری کلی بداهه پردازی رو مشخص میکنه.
حرفت مثل این میمونه که بگیم اگه موسیقی ما گرفتار ریتم ، یعنی تناسب در زمان، بشه سرکشی و آزادیش رو از دست میده و یه قطعه ی منظم و تراش خورده میشه!
ریتم یه امکان برای ساخت موسیقیه، همونطور که نبود ریتم (متر آزاد) یک امکان برای ساخت هست. فرم هم یک امکان برای ساخت موسیقی هستش که ما ندیده گرفتیمش. برای اینکه این مقایسمون کامل تر شه این رو هم بگیم که همونطور که نبود ریتم یک امکان هست، نبود فرم هم یک امکان هست و حتی عبدالقادر هم تعریفش کرده، با نام هوایی. اما نبود فرم فقط و فقط یکی از امکان ها هستش.
در مورد ساختار و بازی های ساختاری که انجام دادی بیشتر توضیح بده.کاریم که من کردم بازی های ساختاری بود با مجلس افروز و داد و درآمد و چهارمضراب...
درسته، من اشتباه کردم گفتم چهارضربیه. اما فکر میکنم شیش شونزدهی هست که آکسان هاش روی ضرب های یک و پنج میفته و اونجایی که گفتم ریتم عوض میشه در واقع تقطیعش عوض شده و آکسان هاش دو تایی شده.در مورد اون چهارمضرابه ریتمش 6/16 هه. اونجاییکه مکث میکنم بعد دلکش یک پشه محترم چنان داشت نیشم میزد که دیگه نتونستم تحمل کنم و مجبور شدم مکث و کنمو پرش بدم:دی
چه پشه ی با شعوری! به موقع مجبورت کرد پرش بدی
از آزادی "یواشکی" زنان
حمایت کنیم
Thumbs Up/Down |
Received: 72/0 Given: 41/3 |
سلام و درود بر دوستان گرامی
شرمنده بابت تاخیر
علت تاخیر هم این بود که بنده به مسافرت رفته بودم و بعد هم که برگشتم حال خوبی نداشتم (مریض بودم)
این هم نمونه کار بنده:
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
Thumbs Up/Down |
Received: 72/0 Given: 41/3 |
در مورد کار آقای احمدی :
بنده فرم خاصی رو نشنیدم. بعد از درآمد وارد داد و بعد هم وارد دلکش شد و بعد هم فرود به ماهور
و مجددا با درآمد ماهور شروع شد و جمله های دیگری نواخته شد که بنده تشخیص ندادم چه گوشه ای هستش(اگه گوشه ی خاصی هست و دوستان میشناسند بفرمایند تا بنده و دوستانی که نمیشناسند چیزی یاد گرفته باشند.)
اگه بخوایم فرم براش در نظر بگیریم فکر کنم میشه A B C A A X
که A درامد ماهور و B فضای داد و C فضای دلکش و X هم گوشه ای که بنده نمیشناسم.
ضمنا دوستان شرکت کننده چرا نظر نمیدهند؟؟چرا؟؟![]()
Thumbs Up/Down |
Received: 103/0 Given: 61/2 |
مرسی علیرضا از جوابات...خب بیا اول درباره این صفت غربی که به کار بردی و ذهن ما رو می بره به سمت غرب گرایی و تقلید از موسیقی غرب و اینا.. صحبت کنیم. فرم هیچ ربطی به موسیقی غربی یا غیر غربی نداره. حرف تو مثل اینه که از „ریتم” صحبت کنی و نسبتش بدی به موسیقی غربی! توی خیلی از موسیقی های دنیا فرم وجود داره، خیلی قبل تر از اونکه توی غرب وجود داشته باشه. از جمله توی موسیقی قدیم ایرانی. موسیقی ای که این روزها اکثر اساتید و موسیقی شناس ها سعی در کشفش دارن و از لا به لای رساله های قدیمی دنبال روزنه ای از دوران طلایی موسیقی ما هستن. مثلا از جمله ی این رساله ها، نوشته های عبدالقادر هستش که از قطعات فرمال مختلفی نام میبره: نشید عرب، بسیط، نوبت مرتب، نقش و...
من نگفتم فرم در غرب ساخته شده و کار فرمال غربیه و غربزدگی و اینا. من گفتم اون مدل فرمی که بصورت رفت و برگشتی و ABA و... شناخته میشه. فرم یک تعریف کلیه که میتونه بومی بشه. مثل همون ریتم که مثال زدی... ریتم چیکن یک ریتم غربیه بالفرض ولی ریتم یک تعریف کلیه...
در مورد دوران طلایی موسیقی ایران و عبدالقادر و کارهای امروز سیامک آقایی، طبسیان و... هم بحث زیاده و به نظرم اینجا جاش نیست. فقط همینقدر بگم که در دوران صفویه که حکومت ترک ها بر ایرانه مسلمن موسیقی ایرانی تولید نشده و هرچی که هم داره بدست میاد دم از موسیقی ترکی میزنه...
این بحث فرم و ساختار یه بحثیه که در ادبیات گسترده تر و بسیط تر مورد بحث قرار گرفته تا موسیقی و یکم مرزبندی اینا در موسیقی کار سختیه. یه مثال میزنم در مورد همین چارمضراب خودم امیدوارم بتونم درست حرفمو جا بندازم:قسمت هایی که درباره ی ساختار حرف زدی رو متوجه نمیشم. حرفات گنگ و مبهم هستن برام. چون نمیدونم دقیقا منظورت از ساختار چیه. چه جوری تعریف کنیم ساختار رو؟
چهارمضراب یک ساختار کلیه... یک کلان فرم که از تکه های فرمال مشخصی ساخته میشه و به اون ساختار یعنی چهار مضراب معنی میده... مسلمن مضمون و محتوای ماهور، دلکش، عراق و... با هم متفاوته و به نظر من با نگاه فرمال میشه قطعاتی مثل چهارمضراب های صبا رو ساخت. اما با نگاه ساختاری و جزء نگرایانه شما هر قسمت چارمضراب رو جدا از هم می بینی، آکسان هارو تغییر میدی، فرم گوشه ها رو تغییر میدی، ریتم رو عوض میکنی و... مثلن توی چهارمضرابای صبا ریتم و فرم گوشه ها در قالب ساختار هیچ تغییری نمیکنه و صرفن فواصل و حس و حال عوض میشه ولی در کارهای علیزاده، شعاری و اساتید معاصرتر میبینین که هر مد با طراحی فرمال، شخصیت فرم گونه منحصر بفردی به خودش می گیره و جزئی از کل ساختار میشه... به نظرم تو این زمینه خوانش نت به نت کارهای علیزاده و شعاری بسیار مفیده... (مخصوصن آلبوم انتظار و ده قطعه دوم)
منم اینو نگفتم و فک کنم نظر منو تو در مورد فرم متفاوته و امیدوارم نظرم رو روشن گفته باشم. بازم تاکید میکنم اون مدل فرم ABA و ... که در فوگ ها و انوانسیون ها و اتودها و قطعات تنال غرب کلاسیک مورد استفاده قرار می گفت مد نظرمه نه فرم به معنای کلیش!موضوع دیگه اینه که فرم تناقضی با بداهه پردازی نداره. فقط جهت گیری کلی بداهه پردازی رو مشخص میکنه.
در واقع روی ضرب های زوج میفته: 0،2،4،6. ضرب اول چهار مضراب ضرب پایینه (Down beat) و در ادامه روی مضراب چپ آخر پروانه میفته تا قبل آکسان های دوتاییاما فکر میکنم شیش شونزدهی هست که آکسان هاش روی ضرب های یک و پنج میفته و
مرسی خیلی مخلصیم
Thumbs Up/Down |
Received: 154/1 Given: 101/1 |
در مورد کار محمد عزیز، والا دروغ چرا تا قبر آ آ آ ، من دیدم خیلی طولانیه، بخام 45 دقیقه رو گوش بدم و تحلیل کنم ده ساعت باید وقت بذارم برا همین بی خیالش شدم. با عرض معذرت از محمد عزیز.
هر طور که خودت میدونی دادا.فکر می کنم بهتر باشه دیگه من بداهه نوازی نکنم و فقط نظرم رو بگم و از نظرات اساتید استفاده کنم.
چاکریم به هر حال.
در مورد کار وحید:
کار جالبی بود. اما اینکه تقریبا کل قطعه ضربی بود به کارت آسیب زده بود. باعث شده بود کمی کثیف صدا بده و روی وصل گوشه ها به هم و فرود ها تاثیر منفی گذاشته بود. شاید به همین دلایل باشه که معمولا قسمت عمده ی یک تکنوازی موسیقی ایرانی متر آزاد هستش.
اولین جمله ای که زده میشه جمله ی اصلی قطعه هست که در طول قطعه چندین بار بهش بازگشت میشه.
تا 1:10 در درآمد هستیم و ابتدا و انتهای درآمد جمله ی اصلی زده میشه و مثل یه بسته بندی میمونه برای فضای درآمد. اسم فضای درآمد رو بگذاریم A.
و بعد تا 2:13 فضای دلکش رو داریم. که البته میشه گفت که دلکش نیست و یه مدگردی به شور یا ابوعطا محصوب میشه چون اگه فرض کنیم ماهور دو زده شده، فرودی روی فا (که ایست دلکش هست) احساس نمیشه و علاوه بر اون، نت می هم کرن شده و این دیگه کاملا از ماهور خارجش میکنه. اسم این فضا رو بذاریم B.
برای ورود به دلکش یه پاساژ زده میشه که به نظرم خیلی خوبه. چون این پاساژ یه واریاسیون (نوع تغییر یافته ی) همون جمله ی اصلی هست که حالا اینجا به شکل پاساژ ازش استفاده میشه.
بعد فرود دلکش رو داریم که چندان جالب نیست. اما فرود رو هم با جمله ی اصلی انجام میده و اینگونه دلکش رو هم بسته بندی کرده.
2.35 وارد فضای راک میشیم که میتونیم اسمش رو بذاریم C.
راک یه جور اوج برای ماهور محسوب میشه و وقتی که یک اکتاو پایین تر از درآمد اجرا بشه اون حال اوج بودن خودش رو داره. اما در این اثر، راک توی همون اکتاو درآمد اجرا شده و این موضوع از حالت اوج بودنش کاسته. ورود به راک خوب نیست. با فرض اینکه ماهور دو زده شده، یهو بعد از اینکه ر بکار رو شنیدیم ر کرن میشنویم و حتی اولش من گفتم شاید منظور همون ر بکار هست و فالش زده شده، اما دیدم نه، ر کرن شده و وارد راک شدیم. فرود راک هم شباهتی به فرود نداشت و بیشتر شبیه سقوط از راک بود.
شاید بشه فرمش رو اینطوری نشون داد:
A B A C
فکر میکنم اگه همه این کار ضربی نبود، خیلی بهتر میشد. این ضربی بودن جمله ها رو تکراری کرده بود،یه جاهایی از وزنش خارج میشدی و مطمئنم اگه درگیر ریتمش نبودی فرود ها خیلی بهتر از این میشدن.
قدحت پر می.
از آزادی "یواشکی" زنان
حمایت کنیم
Thumbs Up/Down |
Received: 614/4 Given: 649/29 |
ممکنه من و شما کمی توی تعریف فرم با هم توافق نظر نداشته باشیم. هرچند که خودم شخصا با فرم توی بداهه نوازی یه مقدار مشکل دارم و درکش نمی کنم.نوشته اصلی توسط vahid65 [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
کار من کلا 6 دقیقه اس. نمیدونم چرا مدیا پلیر درست نشون نمیده ... ولی کاملا مشخصه همون توی دقیقه 6 ام تموم میشه.
سعی کردم گذری به نیریز و شکسته بزنم که ظاهرا خوب نشده و نا شناخته شده. البته بهتر بود این قسمت رو نمی زدم.
کلا از نظر ذهنی قاطی کرده بودم چون درگیر گروه نوازی بودم (در آواز اصفهان) و کلا نمیتونستم روی ماهور تمرکز کنم.
Thumbs Up/Down |
Received: 24/0 Given: 1/1 |
اینجور که معلومه هر فضای ملودیک از نظر آقا علیرضا یه فرم محسوب میشه!... فرم درآمد... فرم دلکش... فرم شکسته... فرم نیشابورک... فرم راک و علی غیرالنهایه!... نوچ! اصلا و ابدا... حاشا و کلا اگه اینجور باشه!... شما فرم کرشمه میتونید داشته باشید که یه فرم ریتمیک میشه تعبیرش کرد و یا فرم حزین که میشه اونو فرم ملودیک دونست... فرم هایی از این دست در بسیاری از دقایق گوشه های مختلف ردیف تکرار میشن!... ام اینکه هر ملودی رو یه فرم بدونیم کمی ساده اندیشیه! مضاف بر اینکه در موسیقی انیرانی ما فرم تمپو هم داریم ... اما اون فرم ها از پیش تعریف شده اند... مثلا فرم الگرو-آداجیو-آلگرو در موومانهای سونات!... یا در آریاها یامس ها!... ما چیزی به اسم فرم لا مینور یا فرم دو ماژور نداریم... برای همین اگر درامد بجز فضا!! ، شاخص شکل خاصی از ریتم یا گردش ملودی نباشه به همون بی معنایی فرمِ دو ماژوره! ...
از این گذشته نظر شخص من اینه که مقید کردن دوستان به بداهه نوازی در قالب فرم که درسته... احتمالا ... ممکن است... شاید در دوره طلایی موسیقی ایرانی (حتما دوره قجر نیست که هرچه داریم از او داریم) موسیقی خاصی بر پایه فرم تعریف شده باشه، دوستان رو در دایره مفهومی میندازه که هنوز بزرگان موسیقی سنتی هم به تعریف و اجماع در مورد اون نرسیدند... از این گذشته بداهه نوازی در قالب فرمبرای دوستانی که هنوز نه تسلط کافی و وافی به ردیف دارند و نه ساز، از دنیا و آخرت چیز زیادی نداره!... کاش همون بداهه نوازی ساده و روان همچون آش دوغ" همچنان ادامه پیدا می کرد که ما چیز بیشتری می آموختیم! :) ... ارادتمندم!
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)