-
Saturday 5 October 2013
#1
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
-
-
Saturday 5 October 2013
# ADS
-
Saturday 25 January 2014
#2
-
کاربران زیر از piottel به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Monday 27 January 2014
#3
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
piottel
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
یعنی هیچ سوالی در مورد تئوری موسیقی ایرانی وجود نداره؟!
...
- - - Updated - - -
ولی بنده یه سوال دارم... در مورد بکارگیری هارمونی در سه تار چه نظری دارند دوستان؟! آیا این کار شدنیه؟! آیا درسته و یا نادرست؟! چرا؟!... حالا نظرتون در مورد هامونی در موسیقی سنتی ایرانی چیه؟!... توضیح اینکه در سوال هارمونی در سه تار ، ساز سه تار فقط مطرحه و بنده کاری به موسیقی که این ساز نمایندگیش می کنه ندارم!0 ممنون.0
دوست عزیز این تاپیک مربوط به تاپیک دیگست و ربطی صرفن به تئوری موسیقی ایرانی نداره...
در مورد سوالتون در مورد ساز سه تار بله شدنیه و کما اینکه کردن اساتید. نمونه هاش در قطعات جناب شعاری موجود و اتفاقن بسیار حساب شده و حرفه ایه.
اما بطور کل در مورد موسیقی ایرانی کارهای ارزنده ای شده مثل کارهای جناب دهلوی یا پژمان و... که بشتر در فاز سمفونیکه. جناب قمصری هم یه کتابی در همین زمینه چاپ کردن. اما در واقع هارمونی به معنای دقیق و درست غربیش نیاز به گام تامپره و فواصل تعدیل شده داره که در موسیقی ما خیلی امکان پذیر نیست مگر با تعدیل فواصل. در تهایت شما کار جناب شعاری رو هم که نگاه کنین صرفن از یکی دوتا آکرد بیشتر استفاده نکرده توی یه قطعه و این در تبدیل قطعه به یک قطعه هارمونیک کمکی نمیکنه بلکه شما همچنان قواعد ملودیک رو چیره تر میبینید بر قطعه.
امیدوارم تونسته باشم به اندازه اطلاعاتم پاسخی شفاف بدم...
ممنون
ویرایش توسط endvb6 : Monday 27 January 2014 در ساعت 02:07 PM
-
-
-
کاربران زیر از piottel به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
-
2 کاربر برای این پست از piottel تشکر کرده اند:
-
کاربر فعال انجمن
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
piottel
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
جناب عابدیان گرامی! از اونجا که فرمودید این تاپیک میتونه محلی باشه برای سوالات مربوط به اونچه در تاپیک تئوری موسیقی ایرانی مطرح شده! با اجازه... والله من زیاد متوجه نشدم ... یعنی کم هم متوجه نشدم که از دید جناب طلایی، اختلاف مفهومی گام و مایه چیه؟! اگز مایه ترجمان واژه mode باشه که مد در تئوری موسیقی با گام تفاوت داره از این جهت که مد نشاندهنده فضای عمومی گام است و لزومی به ترتیب اصوات و نت ها در اون نیست! منظور از مثلا دانگ+ دانگ، یعنی اینکه دو دانگ مثل یک گام بعد هم قرار گرفته و فواصل خاص خود دارند!. برای مثال... مایه ماهور= دانگ ماهور +دانگ ماهور، یعنی اینکه یک دانگ با فاصله 1/2+1+1 جمع میشه با یه دانگ دیگه با همین فواصل و در نهایت مایه (فرقش رو با گام نمی دونم) ، ماهور با این فواصل ساخته میشه: 1/2+1+1+1/2+1+1! اینجوره؟!!.- - - Updated - - -راستی مایه سه گاه کجاست؟!- - - Updated - - -ظاهرا جناب طلایی مشخصه ملودی های انعطاف پذیر رو انعطاف در کشش اصوات می دونن... یعنی همون شکل آوازی یا کانتابیله در بسیاری از گوشه ها! ... و عنوان می فرمایند که این ملودی ها به علت خصوصیت انعطاف پذیریشون، توسط بسیاری از افزاد با اختلاف در اجرا، اجرا شده، اما این اختلاف در اجرا، بداهه نوازی نیست؟!... خوب چرا نیست؟! چه موردی این تفاوت اجراها رو از بداهه نوازی متمایز میکنه؟!
سلام پیوتل عزیز. ممنون از توجهت و سوالات خوبت. و پیشاپیش عذرخاهم که با گوشی نمیتونم اینتر بزنم که خطوط زیر هم بیفته. بله مایه ترجمه واژه مد هستش در این تئوری و تفاوت مد و گام فک کنم برای شما روشن باشه و بتتر از بنده بدونید. بازم اگر توضیحی نیاز بود عرض میکنم. در گام های کلاسیک غربی بین هر دو دانگ یک پرده فاصله هستش. مثلن گام دو ماژور 0.5+1+1+1+0.5+1+1 هستش ولی در مایه ها دو دانگ پیویسته هستن و همون ترتیب فواصل که نوشتین درسته. مثلن مایه ماهور دو اینطور میشه:سل،لا،سی،دو،ر،می،فا. م ایه سه گاه همون مایه شوره. یعنی مد مبنای دستگاه سه گاه تشکیل شده از دو دانگ پیوسته شور. مثلن سه گاه لاکرن میشه:می کرن،فا،سل،لاکرن،سی بمل،دو،رکرن. در مورد بداهه جناب طلایی در کتابشون بیشتر توضیح نمیدن اما به نظر میرسه بداهه از نظر ایشون این نیست که شما فرضن گوشه کرشمه رو برداری و کمی اصواتشو کوتاهو بلندتر کنی و بعد بهش بگی بداهه. به نظر من بداهه دارای فضای مدال ردیف هست اما ساختارمندی خودش رو داره. کرشمه،بسته نگار و... گوشه هایی با ساختار مشخص هستن ولی فضای مدال یک سری المان ها داره که ربطی به گوشه ها نداره و شما اگر بتونین گوشه ها و ساختارهای ذهنی خودتون رو روش بنا کنین میتونیم بگیم حاصل کار میشه بداهه. امیدوارم منظورم رو رسونده باشم
-
3 کاربر برای این پست از endvb6 تشکر کرده اند:
-
0
والله من زیاد متوجه نشدم ... یعنی کم هم متوجه نشدم که از دید جناب طلایی، اختلاف مفهومی „گام” و „مایه” چیه؟!
اگز „مایه” ترجمان واژه „mode” باشه که مد در تئوری موسیقی با گام تفاوت داره از این جهت که „مد” نشاندهنده فضای عمومی گام است و لزومی به ترتیب اصوات و نت ها در اون نیست!
منظور از مثلا دانگ+ دانگ، یعنی اینکه دو دانگ مثل یک „گام” بعد هم قرار گرفته و فواصل خاص خود دارند!. برای مثال... مایه ماهور= دانگ ماهور +دانگ ماهور، یعنی اینکه یک دانگ با فاصله 1/2+1+1 جمع میشه با یه دانگ دیگه با همین فواصل و در نهایت مایه (فرقش رو با گام نمی دونم) ، ماهور با این فواصل ساخته میشه: 1/2+1+1+1/2+1+1! اینجوره؟!!.
سلام رها
فکر کنم کلا دچار سوتفاهم شدی. سوالت یه کم قاطی پاتیه. دقیقا معلوم نیست سوالت چیه! اما فکر میکنم این به هم ریختگی به خاطر واژه هایی هست که طلایی استفاده کرده.
این چهار تا دانگی که معرفی شدن (شور ، دشتی ، ماهور و چهارگاه) معرف مد یا مایه نیستن. طلایی تشخیص داده مدهای ایرانی از ترکیب چهار دانگ اصلی بوجود میان. مثلا یکی از این دانگ ها فواصلش به ترتیب یک پرده ، یک پرده و نیم پرده هست. بعد طلایی پیش خودش گفته این شبیه فواصل چه دستگاهیه؟؟ ماهور. خب پس اسمشو میذاریم دانگ ماهور.
پس اینا فقط اسم هستن. میتونست اسمشو بذاره مثلا دانگ الف. حالا بقیه ی مدها رو با این چهار دانگ می سازه. فکر میکنم این توضیحات میتونه جواب این سوالت باشه که چرا سه گاه بین این چهار تا نیست.
یکی از تفاوت های سیستم دانگ با سیستم گامی رو امیر گفت. دانگ ها میتونن از هم فاصله داشته باشن ، به هم چسبیده باشن یا متداخل باشن.
یه تفاوت دیگشون اینه که لزومی نداره همه ی مدها از ترکیب دو دانگ تشکیل بشن. توی کتاب طلایی میبینیم که بعضی مدها از ترکیب چند تا ازین دانگ های اصلی تشکیل شدن.
طلایی کارش درسته و کتابش هم یکی از شسته رفته ترین نظریه های تئوری موسیقی ایرانی رو مطرح کرده و خیلی خوبه که امیر توی سایت داره روی این تئوری کار میکنه.
از آزادی "یواشکی" زنان
حمایت کنیم
-
کاربران زیر از alireza_jafarian به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
-
-
Friday 21 November 2014
#9
-
علاقه مندي ها (Bookmarks)