يه دوست عزيزي تو صفحه شش، مطلع دعاي سحر هايده رو يه كوچولو پس و پيش نوشته بودن، اصلاح ميكنم، چون خيلي دوسش دارم:

سحرا وقت دعا من به پرباری ابرم به سبکبالی باد...

و اما گريه...


درويش از جهانبخش پازوكي با صداي جاودانه اكبر گلپايگاني با مطلع : ميدونستي كه خاك فرش منه رفتي نموندي... اولين بار با اين گريه كردم روز جداييم.

بعد از يه هفته كه از تنها عشق زندگيم جدا شدم يه آهنگي برام ايميل كرد. كه اونم يه چند بار گوش دادم و ديگه نتونستم گوش بدم، تقدير از شادمهر عقيلي بود. تازه همون روزا هم تقدير خونده شده بود.

و گل هاي رنگارنك 246 ب، مقدمه اين اثر جاودانه اس به نظرم، هارموني پيانو و ويولن، اوازهاي گلپايگاني بيداد ميكنه اونجا كه فرود مياد و بانو الهه تصنيف موندگاري از عارف قزويني رو ميخونه ديگه اوجشه...

هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر كرم ، خطه ی ری رشك ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه كج رفتاری اي چرخ چه ...

توصيه ميكنم اونايي كه گوش نكردن حتما گوش كنن، هر چند بعيده كسي گوش نداده باشه


هنوزم هست اما كافيه ديگه...