0
موسیقی دردها را التیام می دهد. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۶ در کشور آمریکا انجام شد مشخص شد که موسیقی میتواند درد ناشی از آرتروز مفاصل را نیز کاهش دهد(نشریه تخصصی پرستاری آمریکا شماره ۵۴ صفحه ۵۵۳)
گوش دادن به موسیقی می تواند به آن هایی که آلزایمر دارند و به کاهش فشار خون (با کاهش دادن فشار خون خطر سکته های مغزی و سایر عوارض آن کاهش مییابد) ، افزایش ایمنی انسان، کاهش تنش در عضلات و اینکه موسیقی به ایجاد و حفظ سلامتی انسان کمک میکند.تاثرات روحی و روانی [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
گوش کردن به موسیقی سبب می گردد که هورمون سرتونین با سرعت بیشتری تولید شود. ترشح این هورمون سبب می گردد که ما احساس خوبی داشته باشیم، بنابراین افزایش تولید آن به شاد شدن ما و کم کردن سطح استرس در ما کمک می کند. از آنجایی که کاهش سرتونین منجر به افسردگی می گردد ، موسیقی با بوجود آوردن احساسات خوب در انسان مانع از افسرده شدن ما می گردد.دکتر سمیرا فرجی، فوق تخصص روان شناسی در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت: موسیقی های آرام مانند موسیقی کلاسیک آرامش بخش است. احساسی که از آن ۳۰ دقیقه گوش دادن موسیقی بوجود می آید معادل آرامشی است کە از خوردن یک قرص (والیوم) حاصل می گردد.وی اذعان داشت: از آنجا که در این نوع موسیقی، شعری وجود ندارد، ملودی و ریتم آهنگ است که تاثیر گذار است و هر دو نیمکره مغز را درگیر جریان خود می کند.فرجی اظهار داشت: بر طبق تحقیقات مشابه، موسیقی ممکن است اثر منفی نیز داشته باشد بر حسب اینکه موسیقی را خوب یا بد گوش بدهیم و می تواند تاثیر مثبت یا منفی در بدن اعمال کند. در این روش بیشترین تاثیر عملکرد در جهت برانگیختن و تاثیر واکنش های عاطفی و ذهنی است.فرجی در پاسخ به این که چه نوع بیماری هایی با موسیقی درمان می شوند گفت : بطور کلی عمدتا بیماری هایی که به نحوی با مسائل روانی فرد در ارتباط می باشند یا حالات روانی می توانند نقش موثری در بهبود آنها داشته باشد. همچنین بیماری های جسمی که منشأ روانی دارند با این روش بهبود پیدا می کند. فرجی در پایان ادامه داد: در بیماری هایی از جمله جنون جوانی (اسکیزوفرنی) ، اختلالات خلقی (مثل افسردگی و شیدایی، اختلالات روحی دوران کودکی موسیقی درمانی می تواند به خوبی مکمل یا حتی جایگزین درمان سنتی شود.مطالعات تازه دانشمندان نشان می دهد ذهن انسان به شدت گرایش به سمت فکر کردن به اتفاقات ناخوشایند دارد و به همین سبب اشخاص بیشتر به سمت رفتارهای غمگین گرایش دارند. به گزارش خبرنگار کلینیک باشگاه خبرنگاران؛ موسیقی غمگین سبب “وحدت حسی” میان انسان و اطرافیانش می گردد و اشخاص با شنیدن “موسیقی غمگین” بیشتر احساس همدردی می کنند و اتفاقات اجتماعی را برای خود تجزیه و تحلیل می کنند. بررسی ها نشان می هند، وقتی اشخاص حال روانی شان بسیار خوب است بیشتر با موسیقی ارتباط برقرار کرده و کمتر به کلام آن توجه می کنند اما وقتی حال روانی شان خوب نیست بیشتر به کلام آن توجه می کنند.
موسیقی و امواج مغزیتحقیقات نشان داده است که موسیقی میتواند امواج مغزی را با خود همراه کند بطوریکه هر نوع از موسیقی، باعث میشود که امواج مشابه با آن در مغز ایجاد شود .ضربههای تندتر در موزیک باعث افزایش دقت و تمرکز میشوند و گامهای آهسته تر باعث آرامش بیشتر میشوند. همچنین مشخص شده است که اثر موسیقی بر مغز انسان حتی پس از قطع شدن آن نیز ادامه دارد .موسیقی و تنفس و ضربان قلببا ایجاد تغییر در امواج مغزی، عملکرد سایر اعضای بدن نیز تغییر میکند . این تغییرات توسط سیستم اعصاب خودکار (سمپاتیک و پارا سمپاتیک) اعمال میشود. و این نوع دستگاه عصبی میتواند تنفس و ضربان قلب را تند تر یا کند تر کند. بنابراین موسیقی میتواند از آثار مزمن استرس ها بر بدن پیشگیری کند .
اثر بر ذهن انسان
موسیقی میتواند باعث ایجاد تفکر مثبت در ذهن انسان شود و به همین دلیل میتواند در درمان افسردگی و اضطراب موثر باشدو جلوی آثار مخرب استرس را بر بدن بگیرد و قدرت خلاقیت و خوش بینی را افزایش دهد .رابطه موسیقی و هوشدر یک مطالعه، تأثیر موسیقی در ارتقاء ضریب هوشی مورد بررسی قرار گرفت. دانشمندان دریافتند که کورتکس بخش صوتی (شنیداری) نیمکره راست موسیقیدانها نورونهای خاکستری بیشتری نسبت به افرادی که موسیقیدان نیستند دارد. دانشمندان تصور میکنند چنین تفاوتی نمیتواند ژنتیکی باشد و تنها میتواند در اثر تکرار و استفاده از این نقاط مغز اتفاق افتاده باشد. اخیراً چنین تفکری به وجود آمده که گوش دادن به موسیقی کلاسیک، بخصوص آهنگهای «موزارت» تأثیری روی عملکردهای شناختی دارد. به طور کلی تحقیق این دانشمندان نشان داد که گوش دادن به هر موسیقیای که برای فرد خوشایند باشد، تأثیر مثبتی روی شناختهای او دارد.نتیجه
تحقیقات وسیعی که در این زمینه انجام شد، باعث شد که از موسیقی به عنوان یک ابزار قدرتمند در درمان برخی از بیماریها استفاده شود .درمان با موسیقی هم میتواند از طریق شنیدن موسیقی باشد و هم از طریق نواختن آن .
در روش نواختن موسیقی اجباری نیست که موسیقی نواخته شده، دارای قابلیت بالا و یا کلاسیک باشد نکته مهم این است که این موسیقی برخاسته از قلب و احساسات شما باشد .
یک موسیقی مناسب میتواند بین ذهن و جسم شما تعادل برقرار کند و از سوی دیگر یک موسیقی منفی یا نامناسب میتواند شما را سرشار از نفرت کند و به شما آسیب روحی و جسمیبزند .برخی از موسیقی ها میتوانند حالات ترس را در انسان القا کنند و این حالت ایجاد شده میتواند جسم انسان را دچار آسیب و یا عدم تعادل کند.مانند موسیقی هایی که در فیلمهای ترسناک از آنها استفاده میشود)برخی از صداها مانند صدای مته ها میتواند دستگاه شنوایی انسان را دچار آسیب بکند . موسیقی های ناموزون و شعر هایی که حس نفرت را در انسان ایجاد میکنند و یا صدا های ناموزون میتوانند به جسم و روح انسان آسیب بزنند .ما باید مراقب اثرات منفی صداهای خشن و موسیقی های منفی باشیم و با این نوع از صداها با موسیقی مثبت و ایجاد کننده احساسات فراتر از عشق باشیم .موسیقی یک ابزار قدرتمند بهبودی و سلامت انسان است. چون با درونی ترین و اصلی ترین مفهوم انسانیت ارتباط برقرار میکند، با روان انسان . با موسیقی ما میتوانیم ارتباط خود را با خالق قدرتمند و شفا دهنده خود به یاد آوریم. ما میتوانیم با آوای شفا بخش موسیقی از سلامتی و زندگی خود لذت ببریم .لازم به ذکر است که موسیقی، یک علم گسترده بوده و برای تحقیق و اظهار نظر در مورد اثرات آن بر سلامتی انسان ما نیازمند همکاری نزدیک بین اساتید موسیقی و علوم پزشکی هستیم . و نکته جالب این است که متن فوق از یکی از سایت های معتبر دنیا از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده است .نتایج مطالعات نشان می دهند دانشمندان با انجام آزمایشاتی دریافتند هنگامی که اشخاص به صورت دسته جمعی به موسیقی گوش می کنند مهر و محبت در بینشان افزایش می یابد و صمیمیت در آن ها بیشتر می گردد اما این میزان نباید در حدی باشد که سبب افسردگی و “تنش روحی” در انسان ها شود.موسیقی و غناغنا در فقه به نوع خواندنی که حرام باشد ؛ اطلاق می گردد نه موسیقی حرام.تاثیرات آن بر روح و روان :گمراهی وغفلت ازخدا ، گرایش به فساد، سوء عاقبت ، قساوتقلب ، از بین رفتن حیا ، از بین رفتن قوّة تفکّر، افسردگی ، نزول بلاهای ناگهانی و عدم استجابتدعا.غنا در احادیث
بی تفاوت شدن نسبت به ناموس / ایمن نماندن از مرگ و مصیبت ناگهانی /
قبول نشدن دعاها / خانه ای که در آن غنا باشد ؛ از رحمت الهی دور مانده و فرشتگان بر آن داخل نمی شوند / پیدایش نفاق در دل ها / خیر و برکت از خانه می رود /
سوق داده شدن انسان به سوی گناه زنااز میان رفتن حیا / زیاد شدن غریزه ی جنسی / نابود شدن مردانگی.از نظر پزشکان و دانشمندان ، مطلق موسیقی ، چه از نظر فقهی حرام باشد یا حلال باشد ؛ اثرات منفی فراوانی بر روح و روان آدمی وارد می سازد.در این باره آمده است :
« تمام کسانی که با موسیقی سر و کار داشته اند ، به نسبت ارتباط آن ها با موسیقی به روان و جان خود صدمه زده و 98% از موسیقی دانان به مرض های روانی و قلبی درگذشته اند و به حالت طبیعی از دنیا نرفته اند ... در بعضی موارد استثنایی ممکن است موسیقی دانی به عمر طبیعی رسیده و با مرگ طبیعی مرده باشد ؛ زیرا آن موسیقی دان ، در کار تعلیم موسیقی یا امور تنظیم برنامه های موسیقی بوده و در معرض موسیقی قرار نگرفته است.
در کتاب موسیقی از نظر دین و دانش سرگذشت ناگوار چهل تن از موسیقی دانان مشهور از کتاب ها و مجلات معتبر نقل می شود ؛ که در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم :1- اسحاق موصلی(معروف به ابن ندیم و موسیقی دان ایرانی تبار خلفای عباسی) عاقبت کور شد و به مرض اعصاب مرد.2-لئوناردو وارندر برابر چهارصد نفر در اپرای متروپولتین افتاد و سکته ی مغزی کرد و مرد.
دیمیتری مترو پولوس (آهنگ ساز یونانی) در حال اجرا در اُپرای لاسکالای به سکته قلبی درگذشت.3- ابوالحسن صبا(آهنگ ساز و نوارنده ی برجسته ی ایرانی) در اثر سکته ی قلبی و اختلال درجه ی فشار خون درگذشت.4- آنتون دووراککارش به جنون و دیوانگی کشید و مرد.5- نیچه(وی علاوه بر فلسفه ، پس از آشنایی با ویلهلم ریچارد واگنر- آهنگساز و رهبر ارکستر- در موسیقی نیز فعّالیت هایی داشت و قسمت دوم کتاب تولّد تراژدی ، با دنیای موسیقی سر و کار دارد) به جنون و دیوانگی مبتلا شد و از ضعف اعصاب مرد.6- لودویگ وَن بتهون(موسیقی دان برجسته ی آلمانی و تأثیر گذارترین شخصیت موسیقی دوران کلاسیک و رمانتیک) در26 سالگی کر شد و تا آخر عمر از بیماری اعصاب رنج می برد.7- ولفانگ آمادئوس موتزارت (آهنگساز اتریشی و از بزرگترین آهنگ سازان موسیقی کلاسیک) گاه و بی گاه دچار تشنّج می شده و بیماری های روانی فوق العاده ای داشت و در 36 سالگی مرد.8- نیکولای ریمسکی کرساکف(آهنگساز و آموزگار موسیقی روس) دچار حمله و مرض اعصاب بود و در اثر همین حمله ها مرد.9- پرگولزی(یکی از آهنگسازان اوایل دوره ی کلاسیک) ضعف اعصاب داشت و در 26 سالگی مرد.10- فرانتس شوبرت (آهنگساز برجسته ی اتریشی در دوران رمانتیک) اختلالات روانی داشت و دیوانه شد و در 31 سالگی مرد.11- نیکلای دو گرینی(نوازنده ی فرانسوی) اختلالات روانی داشت و در 32 سالگی مرد .
به طور کلی موسیقی اثرات درمانی دارد یا مخرب است؟ممکن است این سوال ذهن شما را در گیر کند که بعضی معتقدند موسیقی اثرات مخرب و مخدر دارد و اثر سوئی روی روح و روان می گذارد در حالی که بعضی دیگر می گویند موسیقی مثل دارو است و برای مثال در درمان بیماری هایی مثل آلزایمر مفید است؛ کدام گروه حق را می گویند؟همانگونه که می دانید، از بدو خلقت انسان، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها و سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است. هنر به عنوان یکی از وسایل اولیه سازگاری بشر در خدمت نیازهای کمال جویی و زیبا طلبی و از طرف دیگر، آرامبخش ناراحتی ها و سختی های زندگی او بوده است. موسیقی، شکلی از هنر است که احساس، عاطفه، ادراک و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل می کند. استفاده بشر از موسیقی، امری آسان و قابل دسترس بوده است، چون ریتم و ملودی، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفی آواگری ها و حرکات ریتمیک نیز نیازی به تکلم نداشته است. از این رو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم و آیین های مختلف موسیقیایی که وسیله ای برای ابراز همبستگی جمعی و از بین بردن ترس ها و غم ها و ایجاد آرامش و شادی و اراده در بین افراد قبیله بوده برگزار می شده است.
موسیقی زبان آرزوها، انتظار ها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود، موسیقی خاصی دارد. با درک موسیقی، عواطف زیبا، همدردی و تفاهم بیشتر قلبی میسر خواهد شد.
درباره گرایش به آهنگ های دلنشین می توان گفت: چنین گرایشی طبیعی است و نیاز پاسخگویی را می طلبد. اما باید دانست چگونگی پاسخگویی به غرایز ابتدایی و نیازهای درونی تا میزانی مشترک میان تمامی اقوام و فرهنگ ها و پیروان ادیان است. تفاوت از آنجا آغاز می شود که برای رفع این نیاز درونی و مشترک، نوشیدنی های متنوع پیشنهاد می شود. اینجاست که نظریه های انسان شناختی و فاکتورهای اقتصادی , سیاسی , فرهنگی رخ می نماید و کنش ها و واکنش ها بروز می کند. پیچیدگی ها و ابهام ها آنگاه فزونی می یابد که در عصر ارتباطات و دهکده جهانی، تنوع پاسخگویی به نیازها بسیار فراوان می شود و پاسخگویی به نیاز اصیل و طبیعی بدون عوارض جانبی و ضرر، کاری بس دشوار می باشد و تلاش همگانی را برای انتخاب صحیح و یا پیدا کردن جایگزین می طلبد.
امروزه یکی از کارکردهای مثبت موسیقی، کمک به درمان برخی آسیب های جسمی و روانی است. شاید تا کنون مطالبی در روزنامه ها، مجلات، محل کارتان یا در بین مردم درباره موسیقی درمانی خوانده یا شنیده باشید. از ابتدای تاریخ، بشر از موسیقی برای شفای بیماران استفاده می کرده است. برای مثال؛ ریتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمی داشته است.
ارسطو و افلاطون نیز از موسیقی به عنوان روشی برای درمان استفاده می کردند. ارسطو می گوید: از موسیقی می توان در بسیاری از شئون زندگی، تربیت، سرگرمی، درمان، خوشگذرانی و تعدیل احساسات و عواطف استفاده کرد. (منتهی تصریح می کند که گرچه پر کردن اوقات فراغت، امری لازم است، لیکن باید با نوعی از موسیقی مفید و تعالی بخش پر شود). از آن زمان به بعد رگههایی از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته است. اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود که با قدم هایی که برداشته شد، بتدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمن های متعددی تشکیل گردید. بطوری که در سال 1944 اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد.
در سال 1950 انجمن موسیقی درمانی آغاز به کار کرد. در سال 1971 انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا AAMT آغاز به کار کرد. در سال 1985 فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید. انجمن موسیقی درمانی ایرانی با اهداف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرآیند موسیقی درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این شیوه درمانی فعالیت خود را آغاز کرده است. محورهای اصلی برنامههای موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها ، ترانههای فردی و یا گروهی میباشد. (daneshnameh. roshd. ir شبکه ملی مدارس ایران (دفتر توسعه فناوری اطلاعات آموزشی وزارت آموزش و پرورش)
در موسیقی درمانی با استفاده از موسیقی، که یک رسانه هنری خلاق است، به افراد دارای مشکلات گوناگون، به منظور دستیابی به بهداشت روانی و جسمی آنان کمک می شود. موسیقی درمانی در درمان افرادی که ناتوانی های مختلفی از جمله عقب ماندگی ذهنی، تأخیر یافتگی رشدی، معلولیت جسمی، بیماری روانی و... داشته اند، به طور موفقیت آمیزی جواب داده است.
امروزه از تأثیر و فواید موسیقی در مراحل مختلف رشد و زندگی انسان (از دوره جنینی تا سالمندی) گیاهان و جانوران سخن به میان می آید، و از تغییرات آن بر روی سیستم های حسی حرکتی، هیجانی-عاطفی، ترشح غدد، هوشیاری و آگاهی و شناخت فرد بحث می شود.
تحقیقات انجام شده ، نشان میدهد که موسیقى به میزان قابل توجهى در تسکین درد و تقلیل وضعیت بحرانى بیمارانى که در بخش آى. سى. یو بسترى بودهاند، تأثیر داشته است. سامانه اعصاب انسان به محرکهاى موزیکال پاسخ مثبت میدهد و عملا موسیقى در تغییر حالت بیماران مؤثر است. استفاده از موسیقى باعث آرامش روحى ، بهبود وضعیت ذهنى ، کاهش اثرات استرس هاى وارده میشود و به افراد در برقرارى ارتباط ، اتحاد و تطابق کمک میکند. موسیقی قادر است زمان بهبودی بیماران را تسریع کند، همانطور که بیماران مثبت اندیش بسیار سریعتر از بیماران منفی گرا معالجه و درمان می شوند. البته موسیقی را نباید به عنوان اصلی ترین وسیله درمانی برای درد در نظر گرفت، بلکه باید همراه با راه اصلی درمان به گوش بیمار برسد تا به بهبودی او کمک کرده و آن را تسریع بخشد.
البته دانشمندان بر این عقیده اند که هر موسیقی و آهنگی مناسب فرد نیست، بلکه هر انسان موسیقی متناسب با خود و ارگانیک خود دارد که با آن احساس آرامش می کند و غیر آن، جز تخریب جسم و روان او را بدنبال ندارد.
بیان این نکته لازم است که کارکرد موسیقی در درمان، محدوده خاص زمانی و کاربردی دارد و استفاده بلند مدت و بی پروای آهنگهای مختلف بویژه آهنگهای پرتنش و هیجانی، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست.پرسشگر گرامی، تأثیرات منفی موسیقی نیز از نگاه دانشمندان مخفی نمانده است. در ادامه به بخشهایی از این آراء و نگاه دین به موسیقی می پردازیم.تأثیرات موسیقى بر عقل
شأن و ویژگى عقل آن است که «معتدل» و «متین» باشد. یعنى با حفظِ استوارى و پختگىاش بتواند از چاشنىهاى لذت و سرور، نشاط و تلاش بهرهمند باشد؛ اما در این میان، موسیقى آن چنان یکهتاز میدان لذّت و نشاط، خیال و تحریک و احساس می شود که آدمى دچار حالتِ «طَرب» مىشود. «طَرب» تأثیرى است فوقالعاده! با محوریت موسیقى. این «تأثیر فوقالعاده» باعثِ کاهش یا سلبِ جدّیّت عقل مىشود، و این پیشامد، باعث مىشود که عقل از محاسبات جدّى، دقیق و واقعبینانه به دور بیفتد. جوانى که موسیقىگرا و «طَربخواه» است براى زدودنِ افسردگىاش، دُکمه ضبط صوت را حرکت مىدهد تا یکى دیگر برایش بخواند و بنوازد تا او «خوش» باشد! اما جوانِ معقول، آن گاه که در خود افسردگى مشاهده کند سعى در شناختِ عوامل پژمردگى مىکند تا با یافتِ آن علتها، عوامل خوشىِ ماندگار یا معقول را در خود فراهم سازد. جوانِ موسیقىگرا، براى تحریک و برانگیختن احساس، به درمانهاى مجازى و آنى روى مىآورد. این چنین کسى که خواستهاش را در «موسیقى» مىبیند هیچ وقت به خودش، به عقلش و به ارادهاش این زحمت را نمىدهد تا ببیند و بفهمد که کجاى زندگى را اشتباه محاسبه کرده و چه سنگى مقابل راهش است. آیا دوستِ ناباب او را به افسردگى کشانده؟ یا سستى در انجامِ وظایفِ دینى و الهى او را به افسردگى کشانیده؟ پس «موسیقى، عقل را به خواب مىبرد! » یک شعار و شعر نیست. یک قانون است. یک حقیقت است و براى فهم حقائق باید چشم گشود نه اینکه چشمها را بست. موسیقى عقل را به خواب مىبرد، یعنى باعثِ اشتغالِ آدمى به امورى مىشود که کمکم باعثِ غفلت از خود، نیازها، علل و درمانها مىشود. شما دردى دارید که درمانش تنها با اراده و تغییر شرایط ممکن است. ولى وقتى مىبینى نوار موسیقى آن را حلّ کرده، دیگر آن را درمانِ دردت مىبینى و دیگر هیچ! اینجاست که آن درد همچنان عمق و شدّت پیدا مىکند و شما بیشتر به نوار رو مىآورید ... و این روند تا آنجا ادامه مىیابد که از آهنگهاى معمولى به تند و غربى و شرقىاش رو مىکنى.
علاقه مندي ها (Bookmarks)