مشاعره

[kaka]

زيادتي مطلب کار بر خود آسان کن
صراحي مي لعل و بتي چو ماهت بس

[Hmd_N]

ساقیا می بیشتر ده تا که بی خویشم کنی

هرچه مردم می دهندت من دو چندان می دهم

[akanani]

معشوق عیان می​گذرد بر تو ولیکن
اغیار همی​بیند از آن بسته نقاب است

[hichnafar]

تادردوورم فرونشیند *** کافوربرآن ضمادکردند

[kaka]

دير یست که دلدار پيامي نفرستاد
ننوشت سلامي و کلامي نفرستاد

[E_h_s_a_n]

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

[Hmd_N]

اینگونه که بی مهر و وفا عهد گسستی

دانستی و بشکسته دلم را بشکستی

[خان]

یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

[akanani]

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی​پسندی تغییر کن قضا را

[nabegheh95]

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من دگر به پایان نیندیشم، که همین دوست داشتن زیباست

[Hmd_N]

تا به کنون ز عشق تو، گشته ام از جهان برون

بیشتر عاشقت شوم، باشد اگر که مهلتی

[منتظر]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

[Hmd_N]

دانم که درد و غم را برخود نمی پسندی

بر عاشقان خود نیز اندوه و غصه مپسند

[خان]

دلبرابنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

[sara]

می معنی افروز صورت گداز
مئی گشته معجون راز و نیاز

[خان]

ز اشک و خون بر اورق زمانه
نگارم نقش هایی جاودانه