ترکیب بند از لحاظ ساختار مانند ترجیع بند است و فرق آنها این است که ابیات بین قسمت ها یاهمان واسطة العقد با یکدیگر متفاوت اند . یعنی در ترجیع بند عینا" تکرار می شود اما در ترکیب بند متغیر است.
قدیمی ترین ترکیب بند از قطران تبریزی است و بهترین ترکیب بند در مرثیه ی شهدای کربلا از محتشم کاشانی در قرن دهم است که از دوازده بند تشکیل شده .
------------× ------------×
------------ ------------×
------------ ------------×
------------#
------------#
------------+ ------------+
------------ ------------+
------------ ------------+
------------*
------------*
نمونه ای از ترکیب بند وحشی بافقی :
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید ***داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید ***گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جانسوز نهفتن تا کی***سوختم سوختم این سوز نهفتن تا کی
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم ***ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
عقل و دین باخته، دیوانه رویی بودیم *** بسته سلسله ی سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود *** یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت***سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
این همه مشتری و گرمی بازار نداشت*** یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش من بودم *** باعث گرمی بازار شدش من بودم
نمونه ای از ترکیب بند محتشم کاشانی :
باز این چه شورش است که در خلق عالم است*** باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین*** بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو*** کار جهان و خلق جهان جمله درهماست
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب*** کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست***این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست***سرهای قدسیان همه بر زانویغم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند*** گویا عزای اشرف اولاد آدماست
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین***پرورده ی کنار رسول خدا، حسین
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا***در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشمروزگار به رو زار می گریست***خون می گذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابیبه غیر اشک*** زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردندکوفیان ***خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند***خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد*** فریادالعطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم*** کردند رو به خیمه یسلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد***کز خوف خصم در حرم افغان بلندشد
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی*** وین خرگه بلند ستون بیستونشدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه***سیل سیه که روی زمین قیرگونشدی
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت***یک شعله ی برق خرمن گردون دونشدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان****سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک ***جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمانکه کشتی آل نبی شکست*** عالم تمام غرقه دریای خون شدی
آن انتقام گر نفتادی به روزحشر***با این عمل معامله ی دهر چون شدی
آل نبی چو دست تظلم برآورند ***ارکان عرشرا به تلاطم درآورند
(اشعار قرار داده شده کامل نیستند)
علاقه مندي ها (Bookmarks)