0
![Not allowed!](images/buttons/down_dis.png)
![Not allowed!](images/buttons/up_dis.png)
|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
نازنینم تو بخند
باغبان گر به هرس شاخه ی زیبای تو چید
غم به دل راه مده
بی گمان فصل بهار،چشم امید به پرباری تو بیشتر است
پس برای دل ما گریان باش
که بسی شاخه ی هرز
بر سر ساقه ی ما گشته عیان
من به بیداری سر شاخه ی سبز دل خود شک دارم
غم ما هست گران
تو لبت خندان باد
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
بال من،مال تو
فرصت پرواز من
پیشکش خنده ی خوشحال تو
می پری
شاد شاد
می شوی
غرق نفسهای باد
می گذری از همه ی ابرها
می شوی چون یک نسیم
قاطی احساس دو تا یاکریم
می رود از خاطرت
یاد من و غصه ی بی بالیم
من ولی
یاد تو می افتم و خوشحالیت
غصه فراموش دلم می شود
وقت تماشای سبک بالیت
Thumbs Up/Down |
Received: 4/0 Given: 0/0 |
نوشته اصلی توسط ماریا [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
بله درسته این شعر از شهریار هست که خیلی خیلی هم قشنگه.
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وز دل و جان یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را وان گه گرفتارت شوم
Thumbs Up/Down |
Received: 4/0 Given: 0/0 |
جان من چه بهره که در بر نه بینمت
تاج منی چه سود که بر سر نه بینمت
از سرو ناز گر چه تمنای سایه نیست
لیکن دریغ اگر سرو سرور نه بینمت
سنگین دلا کز آینه ات میکنم قیاس
آهی نمیکشم که وکدر نه بینمت
کان خزف شدم تهی از گوهر شعف
کاری مکن که در صف گوهر نه بینمت
دل میبری ولی به تانی و کاهلی
در دلبری دلیر و دلاور نه بینمت
اینقدر پا بپا مکن از دست میرویم
ترسم که چشم بندم و دیگر نه بینمت
دمهای آخرست و به یک دیدنم رضاست
راضی مشو که این دم آخر نه بینمت
دارم همیشه گوهر ایمانت آرزو
تا مستحق کیفر کافر نه بینمت
ای کافر رو سپید برآیی از امتحان
تا رو سیه به عرصه محشر نه بینمت
قند مکرری است ترا شعر شهریار
تکقند توِیی که مکرر نه بینمت
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وز دل و جان یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را وان گه گرفتارت شوم
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
سارا خانم...
رخصت می دی ما اینجا یه داد بزنیم...
شاید از دمق دران..!
یکی این پدالو فشار بده...!
این تاپیک فقط 2 صفحه داره.
یعنی ما فقط 2 صفحه شعر خوب داریم؟!
من این پدالو یه فشاری می دم.
ببینیم چی میشه!
یـــــــــا عــــــلــــــــی...
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
اگر سنگ، سنگ...
اگر آدمی، آدمی است
اگر هر کسی جز خودش نیست
اگر این همه آشکارا بدیهی است
چرا هر شب و روز، هر بار
بناچار
هزاران دلیل و سند لازم است،
که ثابت کند:
تو تونی؟
هزاران دلیل و سند،
که ثابت کند...
با این همه
اما
با این همه
تقصیر من نبود
که با این همه...
با این همه امید قبولی
در امتحان ساده تو رد شدم
اصلاً نه من، نه تو!
تقصیر هیچکس نیست
از خوبی تو بود
که من
بد شدم!
قیصر امین پور
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
گفتي: غزل بگو! چه بگويم؟ مجال کو؟
شيرين من، براي غزل شور و حال کو؟
پر مي زند دلم به هواي غزل، ولي
گيرم هواي پر زدنم هست، بال کو؟
گيرم به فال نيک بگيرم بهار را
چشم و دلي براي تماشا و فال کو؟
تقويم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهاي سبِِِِزِِِ سرآغاز سال کو؟
رفتيم و پرسش دل ما بي جواب ماند
حال سؤال و حوصله قيل و قال کو؟
قيصر امين پور
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
یادش به خیر
عهد جوانی
که تا سحر
با ماه می نشستم
از خواب بی خبر
کنون که می دمد سحر از سوی خاوران
بینم شبم گذشته
ز مهتاب بی خبر ...
این سان که خواب غفلتم از راه می برد
ترسم که بگذرد ز سرم آب بی خبر ...
فریدون مشیری
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که اين بازی توان کرد
شب تنهاييم در قصد جان بود
خيالش لطفهای بیکران کرد
چرا چون لاله خونين دل نباشم
که با ما نرگس او سرگران کرد
که را گويم که با اين درد جان سوز
طبيبم قصد جان ناتوان کرد
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صراحی گريه و بربط فغان کرد
صبا گر چاره داری وقت وقت است
که درد اشتياقم قصد جان کرد
ميان مهربانان کی توان گفت
که يار ما چنين گفت و چنان کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی
که تير چشم آن ابروکمان کرد
حافظ
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
تو را دوست دارم،
چون نان و نمک.
چون آبی خنک،
که شب هنگام با عطش بيدار شده
و از شير آب می نوشم
چون هيجان، شادی و نگرانی باز کردن بسته پستی
که نمی دانی درون آن چيست؟
تو را دوست دارم
چون اولين عبور از فراز دريا
چون دلشوره ای در غروب استانبول
تو را دوست دارم
چون گفتن “ شكر، زندگي ميگذرد “ ...
ناظم حكمت
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
مینوشتم عشق دستم بوی شبنم میگرفت
آهِ حوای درون دامان آدم میگرفت
مینوشتم شعر یک توده شقایق بود و آه
آشنا دستی ز دست باد مریم میگرفت
مینوشتم شاعری سر در گریبان غروب
یادگاری مینویسد، عشق ماتم میگرفت
میرسیدم تا لب دریا نگاهم بود و موج
انتشار آبی امواج را غم میگرفت
میگذشتم از گلاب کوچهی اردیبهشت
بوی گلهای اشارت در پناهم میگرفت
با تو میگفتم فقط از ابرها، آئینهها
یک قلم، یک دفتر بینام عالم میگرفت
میکشیدم نقش باران روی پلک داغ باغ
میسرودم یک غزل باران دمادم میگرفت
غزل تاجبخش
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
هر روز عصر
مرد اسباب بازی فروش
رد دستان کودکانه را
از شيشه ويترين
پاک ميکند ...
سونای آکين
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
از ما که گذشت ، مست ، چشمان تو بود
عاشق کش و غم پرست ، چشمان تو بود
دستی که شراب داد ما را عمری
حاشا که نبود دست ، چشمان تو بود ...
فردین فکوری
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
ببین چگونه من
ز ترس روزهای بعدتر
روزهای رو به رو
روزهای سردتر
روزهای حال را
ز یاد برده ام
ببین چگونه پیش تر ز مرگ
مرده ام !
نسرین اوجاقی
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
و دلم گفت که اي ساده، فراموشش کن
تا به کي چشم به اين جاده، فراموشش کن
دختري که به عشقش غزل ميگفتي
دل به مرد دگري داده، فراموشش کن
گفتم اين تکه غزل را بفرستم شايد ...
که دلم گفت نشو ساده، فراموشش کن
اين همه بيت و غزل قافيه هم ميگويند
اتفاقيست که افتاده است، فراموشش کن ...
کاوه خرمدين
-
Thumbs Up/Down |
Received: 0/0 Given: 0/0 |
خدا خواهش ميكنم مرا بِبَر
خدا مرا به دوردست
روي بالهاي فرشتگان ببر
خواهش ميكنم
جائي كه عشق با مرگ در جدال نيست،
تا اين عشقِ پاك، تسليم نشود؛
جائي كه هميشه گُلهاي سرخ شكفته ميشود،
مانند ياقوتهايي كه آنها را پوشانيده باشد؛
جايي كه ماه جرقه زند و بگريد
براي پيوستن به عاشقان ...
ميخواهم به آن
سرزمينِ دور بروم، جائي كه پسرانِ نوجوان
در حال دويدن، براي عشق رنج ميكشند؛
جايي كه دخترانِ نوجوان
در عصرهايي كه جشن است
ميان پنجرههاي پُر از گُل نشستهاند
و پنهاني ميگريند، با اندوهي آسماني ...
آنا ماريا ارتزه - Anna Maria Ortese
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)