-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
علی جعفری
0
علی جعفری در سال 1323 در شهر ساوه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان برد. برای ادامه تحصیل وارد دانشکده ی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران شد که تا درجه ی فوق لیسانس پیش رفت. برای دکترای فلسفه به دانشگاه قاهره ی مصر وارد شد اما با آغاز انقلاب تحصیل را رها کرده و به ایران بازگشت. بعدها با سال ها دوری از وطن از فلسفه جدا و به ادبیات پیوست.
ترجمه ی زندگی سیاه مجموعه شعری از جک دیویس شاعر استرالیایی، مجموعه ی قصه های اعتراض از پنج نویسنده استرالیایی و مجموعه شعر سفر سفر (sefre safar) و مجموعه شعر کومه ای در انتهای جهان و مجموعه شهر خوان آخر از آثار اوست.
چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)
-
5 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:
-
Friday 18 April 2008
# ADS
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
کومه ای در انتهای جهان ( علی جعفری )
0
بی خیالش
Take It Easy
(ضرب المثل رایج در استرالیا)
آخر چه گونه می شود
آسان گرفت کار
بی هیچ دغدغه بر طبل بی خیال
وقتی که پتک روزگار
بی صبر و بی قرار
بر کدوی بی حاصل کله می زند.
آخر چه گونه می شود
بوسید و بر فرق گذاشت
دستی که این چنین
بی تشویش و ذره ای درنگ
بر رشته ی حیات
تبر کینه می زند.
من جهد می کنم
من سعی می کنم
که مشکل آهسته تر رود
لیک بی شک و با یقین
خندان در آینه
بر ریش و سبیل خویش
خنده می زند.
(علی جعفری)
چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)
-
4 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
کومه ای در انتهای جهان ( دریا )
0
کومه ای در انتهای جهان
دریا
دریا که موج می زند
صدفی
ماهی خردی
تخته پاره ای
چیزی
که شاید شایسته ی سقف کومه ای باشد
در انتهای جهان.
دریا که موج می زند
دل ماهیگیر
به تورهای خویش می پیچد
دل دریا نشستگان
از خون خویش می جوشد.
دریا که موج می زند
همیشه نمک نیست
همیشه صدف نیست
و نبوده همیشه گنج بادآور.
دریا که موج می زند
صندوق های برده (barde) می آید
با مهر و نشان رفیوجی*
با انگشن نشان امنستی*.
صندوق های سرخ
صندوق های سبز
صندوق های زرد
صندوق های سپید
صندوق های سیاه
با محموله هایی همه یک دست
یک دست آه سرد
یک دست اشک گرم
یک دست به زانو در نیامدن.
(علی جعفری)
* رفیوجی : پناهنده
* امنستی : سازمان عفو بین المللی سازمان ملل
چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)
-
3 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
-
3 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
0
قرنطینه
قدت به سرو ماند ؟
بازو به ران گاو ؟
کمرت پشت پیل را به خاک تواند زد
از کدام راه می رسی ؟
از کدام چشمه می نوشی ؟
با عینکت چه رنگی می بینی ؟
دندان هایت ردیف و بی کرم است ؟
آه، خدایت نگه دارد ای جوان!
چون به چشم پناه جوی من
نگاه کردی
تبار اقیانوسی چشمت
هوای باران داشت
اگرچه دریاها
توان شستن اشک را
نداشته است هرگز.
چشمت برادرانه بود و عاشق بود
کدام ضربه
کدام دست
کدام شلاقی
ما را از هم دور کرده است ؟
وقتی که زنجیر های بوکینگهام
در مزارع سبز مالاریا
به نی زار مرده ات می برد
کدام گرگ
کدامین برادری
مرا به ثمن بخس بازار برده بود ؟
خدایت نگه دارد ای جوان
تو
بی هیچ اشارتی
نه مهره ی بازو
نه خال گردنی
تنها به اشارت دریایی چشمت
حل معما کردی.
(علی جعفری)
چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)
-
2 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)
-
2 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)
-
کاربران زیر از Hmd_N به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
0
ناگزیر
آن سان که کودک را از پستان مادر
گزیر نیست
آن سان که عسل کاران را از غنچه ی دهانت
گزیر نیست
خیال مرا از خام پختن وصالت
گزیر نیست.
رفتن از تاتی کردن آغاز می شود.
سخن از یک حرف و دو حرف بر زبان.
شعر را از نام تو گزیر نیست
که ساده است و آسان است
همانند آوازهای نخستین آدمی.
(علی جعفری)
چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)
-
2 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)