0
هنر براي هنرمنبع : پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
نويسنده: دكتر محمد مددپورزيباييشناسي افراطي كانتي در پديدارشناسي روان هگل مورد انتقاد شديد اوست. او نظر كانتيان و نحلهي رمانتيك را كه بر رهايي فينفسه هنر و گريز از ارتباط با ساير حوزههاي علوم اصرار ميورزيد، و نظر كانت را كه به شعار هنر براي هنر رسيده بود، ناموجه و بيمعنا تلقي ميكرد.
شعار هنر براي هنر در اوايل قرن نوزدهم در فرانسه رايج گرديد. تئوفيل گوتيه نخستين بار در رأس جماعتي بود كه چنين شعاري را سر دادند. به اعتقاد وي «تنها چيزي زيباست كه به درد هيچكاري نميخورد. هر چيزي كه سودي دارد زشت است، چون يكي از نيازمنديها را دنبال ميكند و نيازمنديهاي انسان همه پست و نفرتانگيزند. » در نظر گوتيه زيبايي در خالصترين جلوهي خود، يعني در هنر، پيش از قرن هجدهم هنوز قابل تصوّر نبود. تفكّر نويسندگان اين عصر كه نحلهي پارناس و هنر براي هنر را بهوجود آوردند، نوعي واكنش افراطي در مقابل نظريههاي سودانگارانه و ماترياليستي حاكم بر آن دوران، از خود نشان دادند، كه هنر را از عالم واقع و انضمامي دور ميكرد و صرفاً ارزش زيباييشناسانهي آثار هنري، صرفنظر از موردِ استفادهي اصلي آنها، ملاك اعتبار قرار ميگرفت. آنها با تفسير ابزاري آثار هنري مخالفت ميكردند و به اين باور داشتند كه ارزش هنر از درون هنر ميتراود، چنانكه ارزش دين و اخلاق از درون دين و اخلاق ظهور و بروز ميكند. ميتوان گفت ريشه اين نظر در انديشهي كانت و وجههنظر او دربارهي زيبايي هنري است. او كه غايت هنر را در نفس هنر تلقي ميكرد و حكم ذوقي بشر را از هر سود و غرضي مبرا و رها ميدانست. به هرحال حكم زيباييشناسي در مورد هنر و زيباييِ اثر هنري از هرگونه منفعت و بهرهاي به دور است. بنابراين زيبايي غايتي است، بدون غايت و اين اساس شعار «هنر براي هنر» است...
برگرفته از كتاب «آشنايي با آراء متفكران»نوشته دكتر محمد مددپور
علاقه مندي ها (Bookmarks)