0
گفت وگو با داود گنجه اي :ساز بزنيم،انتقاد كنيم، همديگر را تحمل كنيم
داود گنجه اي از كودكي مشق موسيقي را نزد مادرآغاز كرد. در سنين نوجواني رديف را به خوبي مي شناخت. پس از اين رديف كمانچه عليرضاخان چنگي و كتابهاي رديف استاد صبا را نزد شادروان عبدا... جهان پناه آموخت و نيزمدت ۷ سال نزد استاد ويولن اطريشي ويولن كلاسيك غربي را نواخت.
در ادامه بهمنظور يادگيري رديفهاي سازي، از محضر استاد نورعلي خان برومند و براي تكميل هرچهبيشتر رديفهاي آوازي و تطابق آنها با رديفهاي سازي، از محضر استاد شادروان محمودكريمي كسب فيض نمود، ضمن اين كه با مرحوم تجويدي در زمينه تحقيق و مطابقت رديفهايسازي و آوازي با يكديگر همكاري مستمر داشت. از سال ۱۳۴۶ همزمان با تحصيل در رشتهموسيقي دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، همكاري خود را با مركز حفظ و اشاعهموسيقي به عنوان عضو گروه، تكنواز، مدرس ويولن و كمانچه آغاز كرد و همزمان در زمينهرديف دستگاهي موسيقي ايران از محضر اساتيدي كه در آن زمان به علت كهولت سن، هر چندماه يك بار به اين مركز پژوهشي مي آمدند، بهره هاي فراواني برده است. در سال ۱۳۶۸از طرف شوراي ارزشيابي هنرمندان كل كشور، نشان درجه يك هنري دريافت كرد. گنجه اي بهدليل ديد مديريتي و حسن خلقي كه دارد سمت هاي آموزشي و هنري مختلفي را از دوراننوجواني تاكنون در وزارتخانه هاي آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامي، علوم وتحقيقات و فناوري داشته است. او اكنون به عنوان عضو شوراي سياستگذاري، قائم مقام وجانشين مديركل واحد موسيقي، مشاور بنياد رودكي، عضو شوراي نظارت بر كنسرتها و عضوشوراي تكريم و عضو ممتحنين خانه موسيقي مشغول به كار است و سال گذشته نيز عنوانشهروند نمونه تهران را به كارنامه خويش افزود. فردا (۲۴ خرداد) سالروز تولد ايناستاد كهنه كار موسيقي ايراني است و همزماني اين گفت وگو با اين رخداد نيز تصادفياست كه كمتر در مطبوعات حادث مي شود.
* آقاي گنجه اي! شما، هم فعاليتهاي اجتماعيهنري داريد و هم اين كه سالهاي سال در حيطه رديف نوازي و گروه نوازي و تكنوازيكمانچه فعال بوديد، جمع اين دو را چگونه ممكن مي دانيد؟
- همان طور كه همهدوستان مي دانند من در يك محيط فرهنگي- هنري پرورش يافته ام. مادرم رديف دان، پدرمعارف و نقاش بود. يعني در خانواده ما هم موسيقي و هم در كسوت معلمي بودن هر دو ازجايگاه ويژه اي برخوردار بود و جزء ميراث فرهنگي ما به شمار مي آمد و هيچ چيز به جزعشق، محبت، دوستي، فداكاري و... ديده نمي شد.
وجود چنين عواملي و نيز تأثيرخانواده سبب شد تا همزمان در دو رشته شناخت فلسفه و تعليم و تربيت و موسيقي دردانشگاه تحصيل كنم كه البته موسيقي رشته دوم من بود و در سال ۱۳۷۰ هم با درجه دكترااز وزارت آموزش و پرورش بازنشسته شدم.
در سال ۱۳۴۷ در مقاله اي در روزنامه ايآقايان دكتر نورعلي خان برومند و صفوت اولين عنوان استاد را به من دادند؛ البته نهبه اين مفهوم كه موسيقيدان برجسته اي هستم، بلكه به عنوان يك معلم در بخشهاي امورتربيتي و هنر. با توجه به اين نكته كه در حال حاضر كاربرد واژه استاد در موسيقي مامخدوش شده است و به هر كسي استاد مي گويند و... بازمي گردم به محيط خانوادگي ام،چون با عشق و صفا بزرگ شده ام همه انسانها را در هر سني و با هر پست و مقامي دوستدارم و با هيچ كس هم برخورد دوگانه ندارم.
به دليل شيطان بودن، پرانرژي بودن،هميشه داوطلب بودن براي آموختن از ديگران (حتي شاگردانم) ، بي ادعا بودن، عدمهيچ گونه چشم داشتي به ماديات و تكيه به اين دنيا، حسن خلقي كه شما و همه هنرمندانشاهد آن هستيد و من اين را از خانواده ام دارم و همين موضوع باعث شده كه دوستانكاستي ها و عيب ها و نقص هاي من را ببخشند... من از دوران نوجواني علاقه مند بهگره گشايي از كارها بودم و سمت هاي مختلفي داشتم. با وجود اين همه سمت هاي مختلف،۴۵سال است كه در دو رشته علوم نظري و هنر تدريس مي كنم و عاشق معلمي بوده ام وهستم و موهايم را در اين راه سفيد كرده ام و به شاگردانم افتخار مي كنم.
* شماسمت هاي فراواني داشتيد، نگاه شما به اين سمت ها چگونه بود؟
- براي افرادي كه منرا از دور مي شناسند و با من آشنايي اندكي دارند ناگفته نماند كه اكثر سمت هايي كهمن داشته ام و دارم بدون هيچ گونه چشم داشتي بود. مثلاً من از ابتداي تأسيس خانهموسيقي تا الآن به عنوان قائم مقام خانه هستم و هميشه هم براي سمت مديرعاملي رأيآورده ام، اما من اين سمت را قبول نمي كنم به دليل اين كه شخص لايق تر و شايسته تراز من بايد در اين سمت حضور داشته باشد و من هم با ديد مديريتي كه دارم به خانهموسيقي كمك مي كنم.
* چرا با وجود اين همه سمت هاي مختلف در گذشته، در حال حاضررسماً سمتي را در مديريت هنري كشور قبول نمي كنيد؟
- من ۶۴ سال سن دارم، فكرنمي كنم پير باشم، ولي ترجيح مي دهم كه جوانها بيايند و مسئوليت ها را بپذيرند ومن هم وظيفه دارم تمامي تجربياتم را با خلوص نيت در اختيار آنها بگذارم. وقتيپيشرفت و حركت آنها را به سمت آينده اي روشن مي بينم، همين براي من كافي است و منرا از لحاظ روحي ارضاء مي كند.
در حال حاضر كه در خدمت شما هستم ۱۶-۱۵ پست دارمكه همه اينها تقريباً افتخاري است و خوشبختانه هيچ كدام از اينها حضور فيزيكي من رانمي خواهد و در مقاطع مختلف به عنوان مشاوره هاي تجربي، هنري، مديريتي با يك تماستلفني به آنها رسيدگي مي كنم.
* از اقدامات خوب شما حضورتان در كميته طرح تكريمهنرمندان در وزارت ارشاد است. آيا توضيحات خاصي در خصوص اين اقدام داريد؟
- يكياز افتخارات بزرگ من حضور در شوراي طرح تكريم هنرمندان كشور است. زماني كه اين طرحبا مديريت آقايان مهندس كاظمي معاونت هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و مرادخانيمدير مركز پا گرفت، من و مرحوم استاد تجويدي به عنوان دو عنصر اصلي و نمايندههنرمندان در اين كميته انتخاب شديم.
به گمان من هنرمندان، گوهري گرانبها هستندكه خداوند به آنها احساس عميقي داده و به فرهنگ و آب و خاك اين مملكت خدمتكرده اند. مرگ هم چيزي است كه در دسترس همه هست و هر موقع خداوند اراده كند انساناز اين دنياي خاكي رخت برمي بندد و به ديار ديگر مي رود.
يكي از وظايف ما درشورا هرچند كه ظاهري ناگوار و ناخوشايند هم دارد، تشخيص اينمسئله است كه هنرمندبعد از فوتش بايد در قطعه هنرمندان دفن شود يا خير. به هر حال اين كمك ناچيزي استبراي خانواده هنرمند كه بعد از فوت عزيزشان درگير مسائل مالي و... نشوند و حداقلآرامش خاطري از اين لحاظ داشته باشند.
يكي ديگر از وظايف ما در اين شورا كمكمالي به هنرمندان پيش كسوت است. در اين كميته من و مرحوم فريدون ناصري و آقايمحمدرضا درويشي انتخاب شده بوديم كه پرونده هنرمندان را بررسي و تا جايي كه امكاندارد به آنها كمك كنيم. اين كار به ثمر نشسته است و در حال حاضر هم ادامه دارد. ممكن است اين كار براي هنرمندي كه در تهران فعاليت مي كند، زياد درخور توجه نباشد،حتي اگر آن مبلغ قطع شود يا عقب بيفتد، به زندگي وي صدمه اي وارد نشود، اما برايهنرمند پيشكسوتي كه در بلوچستان زندگي و فعاليت مي كند، مي تواند درخور توجهباشد. به هر حال دغدغه بنده و دوستان، امرار معاش هنرمندي است كه حواسش به خودشنيست و تاجر و بازاري هم نيست. به گفته آقاي ايماني، باشگاهي براي رسيدگي به وضعپيشكسوتان هنرهاي مختلف كشور در امور مختلف در دست احداث است. من در اينجا وظيفهخود مي دانم كه در اين زمينه از فعاليت هاي وزير محترم ارشاد و معاونت آن كه تا اينلحظه از هيچ كمكي دريغ نكرده اند تشكر و تقدير فراوان به جا آورم.
* از وظايفشوراي موسيقي مركز موسيقي برايمان بگوييد؟
- شورايي داريم به نام «شوراي موسيقيروز» كه من و آقايان دكتر رياحي، سرير، نوري و آيوازيان عضو آن هستيم. ما فقط كمكمي كنيم كه از نظر فني خارج نخوانند، خارج نزنند و... اما تأييد حد و مرز آن، چيزياست كه به دست سيستم كلي كشور است. من هم در اين شورا به عنوان نماينده مدير مركزموسيقي با دوستان همكاري مي كنم، چون اين نوع موسيقي در تخصص من نيست و فقط قصد كمكبه جوانان را دارم.
* از شوراي عالي سياستگذاري بگوييد و اينكه آيا تصميماتي كهدر شورا اخذ مي شود، جنبه اجرايي پيدا مي كند؟
- مركز موسيقي ارشاد، شوراييدارد به نام «شوراي سياستگذاري» كه ۱۲ نفر از موسيقي دانان كشور از جمله خود من عضوآن هستم. تا قبل از عيد به اين فرم نبود و اعتراض آقاي پيرنياكان هم به همين مسئلهبود كه تصميماتي كه راجع به چگونگي وضعيت اركسترها، چگونگي اعزام گروه ها به خارج،چگونگي برگزاري جشنواره هاي موسيقي و... مي گيريم، همه بايد زير نظر اين شورا باشدو نظر اكثريت شورا هر چه كه بود، همان انجام شود كه انجام نمي شد. ايشان در خانهموسيقي اين مسئله را مطرح كردند كه تقريباً همه به همين نتيجه رسيديم كه اگر به اينشكل هست، ما به شورا نرويم كه مطبوعات هم به اين موضوع دامن زدند و گفتند كهپيرنياكان استعفا داد. اگر چنين بود، حضورشان در اولين جلسه مجدد شورا در سال جديدلزومي نداشت. به گفته آقاي ايماني در اين جلسه، قرار نيست كه بعضي ها خودشان كاري راانجام دهند و خط صحيح پياده نشود و اين كار را از چشم شورا ببينند.
من اين را باصراحت مي گويم كه شورا جنبه مشورتي دارد و نظر شورا، كمك به حفظ و اعتلاي فرهنگ اينمرز و بوم است.
* آيا شورا در سياستگذاري و قانون گذاري هم نقش دارد؟
- كارما جنبه مشورتي دارد؛ ما مسئول حكومتي نيستيم، كارشناس ارشد موسيقي هستيم، يعنيايرادات و عيوبي كه ممكن است در بعضي مسائل وجود داشته باشد، به ما برنمي گردد. پسشورا ضمانت اجرايي ندارد و ما نمي توانيم در قانون و سياست كشور دخالت كنيم. ما فقطبازوي تواناي معاونت هنري مركز موسيقي هستيم و كمك هاي ما هم از نوع فرهنگي، علمي وفني است.
به هر حال بنده و دوستان، نظراتمان را در زمينه هاي مختلف از جملهموسيقي رديف دستگاهي- كه مهمترين مسئله اي است كه در شوراها مطرح مي شود و بيشترينتخصص بنده نيز در اين زمينه است- ارائه مي دهيم. استفاده اينها به مديريت كلان كشوربستگي دارد كه مي خواهد موسيقي چه سمت و سويي داشته باشد و... .
* پس مواردي هموجود دارد كه شورا نتواند راجع به آنها نظر دهد؟
- بله، ولي ما نظرمان را ارائهمي دهيم؛ ممكن است عمل شود يا نشود.
* تاكنون چه كارهايي در شوراي سياستگذاريصورت گرفته است؟
- شورا درباره مسائلي مانند اوضاع اركستر سمفونيك(از نظر ماديو معنوي) ، اركستر ملي، گروه كر، مسائل جشنواره ها و... كارهايي را ترتيب داده، وليبه نظر من واژه سياستگذاري، واژه بسيار عميقي است و پشت آن انتظاراتي است كه خارجاز وظايف شوراست. به هر حال تا اين لحظه كه خيلي دقيق عمل نشده است. اميدوارم كه ازاين به بعد، دقيق تر عمل شود.
* شورا چه محدوديت ها و حد و مرزهايي دارد؟
- هنوز محدوديت ها و حد و مرزهاي شورا به طور واضح مشخص نيست. درخواست بنده در اينجلسه از معاونت هنري اين بود كه حدود و وظايف ما را در مقام يك كارشناس موسيقي مشخصكنند تا بتوانيم جوابگوي شما يا ساير مردم باشيم؛ مانند خانه موسيقي كه وظايف ماندقيقاً مشخص است. براي سال جديد خوشبين هستم كه محدوديت ها مشخص شود.
* به نظرشما بزرگ ترين مانع فعاليت شوراي سياستگذاري چيست؟
- در حال حاضر مهمترينمسئله، كمبود بودجه است. اين شورا بايد جدي تر گرفته شود. شايد تا حالا چنين شورايينبوده يا موزيسين ها به اين شكل دور هم جمع نبودند و... ولي مي توانم بگويم كه شكلگرفتن اين شوراها از بركت حضور خانه موسيقي در كشور است. اميدوارم مسئولين از ماسوءاستفاده نكنند، چون ما با صداقت و صراحت، تمام توان و تجربه مان را در اختيارفرهنگ و هنر اين مملكت مي گذاريم.
* شما كه عضو اين شورا هستيد، بگوييد كه چراجشنواره هاي موسيقي جوان و نواحي، سال گذشته برگزار نشد؟
- به دليل كمبود بودجهو نداشتن يك نظام بسيار منسجم. به طور كلي بودجه فرهنگ و هنر در اين مملكت ناچيزاست، كار فرهنگي هم نياز به سرمايه گذاري عظيم و طولاني مدت دارد.
اگر برايجوان ها در شاخه هاي مختلف فرهنگي- هنري برنامه ريزي دقيقي شود، به طور حتم از خيليمفاسد جلوگيري مي شود و زمينه بسياري از خلاف ها نيز از بين مي رود. من فكر مي كنمكه سال پرخير و بركتي را براي هنر موسيقي پيش رو داريم.
* آقاي پيرنياكان كه عضواين شورا هستند، در اعتراض خود بحثي را مطرح كرده بودند درباره اهداي جايزه بهخانم ها و اينكه چرا به مرحله اجرا درنيامد؟
تا آنجا كه من مي دانم، فعاليت هايبانوان، مانند آقايان و حتي بيشتر از آنهاست. به هر حال حد و مرزهاي اين مسئله راسياستگذاري هاي كلان كشور تعيين مي كند و من يا آقاي پيرنياكان و دوستان ديگر دراين زمينه دخالتي نداريم.
* ظاهراً بخش زيادي از ارتباطات كاري شما به خانهموسيقي برمي گردد. راجع به نقش خانه موسيقي در كشور و حضور بيش از ۵هزار عضو در اينمكان، چه احساس و نظري داريد؟
- من از روز اول، نام خانه موسيقي را خانه عشقگذاشتم. با توجه به اينكه دوستي ها و صميميت ها كمرنگ و محو شده و بسياري از مسائلدر روزگار امروز تغيير كرده، اين خانه مي تواند محل عشق، صفا، دوستي، محبت و نزديكشدن دل ها و پيوندها به يكديگر باشد، به شرط اينكه همه اعضاي آن فعال باشند و با دلو جان كار كنند. تاكنون كارهاي زيادي را براي هنرمندان در اين خانه انجام داده ايم؛مانند بيمه هنرمندان، تهيه مسكن ارزان قيمت كه فعاليت آن تازه شروع شده است، پروژهساماندهي آموزش موسيقي آموزشگاه هاي آزاد و... كه اميدوارم با وعده هايي كه دولتدر سال جديد به ما داده است، بتوانيم بيش از پيش فعال باشيم.
* شما در گذشته باهنرمندان بزرگي همچون آقايان لطفي، عليزاده، شجريان و... كار كرده ايد. آيا تصميمنداريد دوباره همكاري كنيد؟
- ببينيد! شما يك پاتولوژيست (آسيب شناس) را نسبت بهيك جراح، كمتر در صحنه مي بينيد. به نظر من قسمت اعظم موضوع، آسيب شناسي است كهآسيب شناس در آزمايشگاه انجام مي دهد.
من هم زماني كه جوان بودم، مرتب بادوستان، برنامه هايي را برگزار مي كرديم. بعد از آن، موقعي كه انسان به درجه اي ازشعور و آگاهي مي رسد، مصداق اين بيت شعر مي شود:
كه اي صوفي شراب آنگه شودصاف
كه در شيشه بماند اربعيني
بيشتر به سمت مديريت هنري آموزش و تحقيق درزمينه رديف دستگاهي- به خصوص آموزش موسيقي- روي آوردم. به نحوي كه دوستان اذعاندارند، من رديف هاي سازي و آوازي را مي دانم و كارشناس اين كار هستم و به محض ديدنكار هنرجو، مي توانم بگويم كه در آينده موزيسين متبحري مي شود يا خير.
به هر حالبايد حسودي را كنار بگذاريم. بعضي افراد نوازندگي بهتري دارند، بعضي خوانندگي بهتر؛مانند آقاي شجريان كه نفر اول است و همه دوست دارند مانند ايشان بخوانند يا دوستانديگر.
البته اين نكته ناگفته نماند كه همه كساني كه از مكتب نورعلي خان برومند ومركز حفظ و اشاعه فارغ التحصيل شده اند، گنجينه بسيار باارزشي در سينه شان دارند كهبعضي از آنها به شهرت بالايي رسيدند و بعضي هم از شهرت كمتري برخوردارند.
* درپايان چه صحبتي براي جوانهايي كه پا به اين عرصه از دنياي هنر گذاشته اندداريد؟
- مهمترين مسأله، احترام و حرمت به بزرگترها و پيش كسوتان است. جوانهايما بايد به مسائل اخلاقي، معنويات و ... توجه بيشتري داشته باشند، از پرخاش گري وتندي حذر كنند، سعه صدر داشته باشند، به يكديگر فخر نفروشند و ...
زمان ما ادب،احترام، سلوك، دستگيري از مستمندان، معنويت و ... بسيار رايج بود و ما اينها را ازبزرگترها داريم.
اين را بدانند كه خلاقيت كار هر كسي نيست، خالق خداوند است وهنرمند از خداوند الهام مي گيرد.
ذات نايافته از هستي بخش
كي تواند كه شودهستي بخش
اكثر اين آهنگ ها همه مانند يكديگرند، خالق كسي است كهاولين بار آنرا به وجود آورده و بقيه همين طور تبعيت و كپي كردند، در حال حاضر بعضي ها اصراردارند كه مثلاً بگويند فلاني آهنگساز است، وقتي بداهه نواز خوبي شوي يعني آهنگسازخلق الساعه هستي و مي تواني آن را روي كاغذ بياوري.
اگر موسيقي پيامي هدفمند واصولي داشته باشد ماندگار مي شود. اين روزها از موسيقي فاخر صحبت مي كنند، به نظرمن موسيقي فاخر، موسيقي اي است كه هدفدار و جدي باشد و با كلام فاخر همراه شود. كلام فاخر است كه ارزش و اهميت موسيقي را بالا مي برد و ...
منبع: همشهري
علاقه مندي ها (Bookmarks)