مشاعره

[محمد شفیعی]

روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست...

[kaka]

تا در ره پيري به چه آيين روي اي دل
باري به غلط صرف شد ايام شبابت!

[tarane]

تو گنجي سر به مهري نابسوده
بد و نيك جهان ناآزموده
نظامي

[kaka]

هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد ...

[Mona]

دستم را به سراسر شب كشيدم
زمزمه ي نيايش در بيداري انگشتانم تراويد

سهراب سپهري

[tarane]

دلا ! آنجا كه انصاف است ، جود از روي دل خيزد
تنا ! آنجا كه اَعلام است ، از كعبه بود خَذلان
سنايي

[mos167]

نی جدا زان لب و دندان چه نوایی دارد
من ز بی همنفسی ناله به دل می شکنم

[fanoos]

می روم ز دیده ها نهان شوم
میروم که گریه در نهان کنم
یا مرا جدایی تو می کشد
یا تو را دوباره مهربان کنم

[mos167]

منم و شمع دل سوخته یارب مددی
که دگر باره شب آشفته شد و باد گرفت

[m_vilon]

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است

[fanoos]

تن بی جان تو در سینه ی خاک
به نهالی که در این غمکده تنها ماندست
باز جان می بخشد

[mos167]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفا دار چه کرد

[kaka]

تمام طول شب از چشم تو سخن گفتم
ستاره نیز در آن شب غزل سرای تو بود

[m_vilon]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که روز پنهان خواهد شد آشکارا

[violin-m]

آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در همسایه گیسوی نگار آخر شد

[m_vilon]

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا