آغاز سال 1388 شمسي به روايت نت آهنگ

[m_vilon]

خيلي خيلي خوشحالم كه اين همه عيدي خوبو اينجا ديدم. منم سال نو را پيشاپيش تبريك ميگم اميدوارم سال خيلي خيلي خوبيي براي همون باشه. يه سال خوب پر از اتفاقاي خوب. حتما كه همين طوره!! ‌
اميدوارم سر سفره هفت سين، دوستاي نت آ‌هنگيونم فراموش نكنيم!!!

[Amir]

درود و صد درود به تمامي شما دوستان عزيز .

در سالي كه گذشت نت آْهنگ كوچولوي ما پيشرفت هاي زيادي داشت. بزرگان زيادي به جمع ما آمدند و همين حضور گرم آنها باعث شد تا روال كار سايت از اين رو به اون رو شده و جدي تر و حرفه اي تر شود . سال 87 براي شخص بنده سال بسيار بدي بود و تنها چيزي كه از اين سال فهميدم فقط كار بود و بس و اگر زحمات تمامي شما دوستان و حضورتان در سايت نبود في الواقع معلوم نبود چه بر سر ما خواهد آمد .

سال 87 سال ارتباطات نت آهنگي بود . چه شاگردهايي كه استاد هاي مورد علاقه خود را پيدا كردند , چه اساتيدي كه هنرجو پيدا كردند . چه هم استاني هايي كه با هم آشنا شدند و اينها اهداف ماست.
به اعتقاد شخص من ايجاد پل ارتباطي و دسترسي آسان شما به اقصي نقاط دنياي موسيقي و مرتفع كردن نيازهاي هنري از هرچيزي واجب تر است.

كم و كاستي و بدقولي زياد داشتيم و داريم , از دوستان دوستانه خواهش مي كنم كه اين كمبود ها را بر بناي سهل انگاري نگذارند و بدانند كه همزمان 60 هندوانه مختلف را بلند كردن بدجور كمر ما را قلقلك مي دهد و خوشبختانه چون نت آهنگ حكم معشوقه را براي ما دارد همين اصل باعث مي شود مشكلات سهل و آسان گردد و از فشار كاري زياد عوض كسر انرژي انرژي مثبت دو چندان دريافت كنيم .

سال جديد . بهار جديد و نوروز باستاني و كهن آريايي بر شما و خانواده محترمتان مبارك باد . اميدوارم در سال جديد به تمامي خواسته هايتان برسيد و شما هم براي ما دعا كنيد كه انشاءالله امسال به بزرگترين خواسته مان كه همانا رضايت شما از سايت مي باشد نايل شويم .

با تشكر از حضور هميشگي و گرمتان
مديريت جامعه مجازي موسيقي ايرانيان (نت آهنگ)
اميرحسين خوش لفظ

[Mona]

من هم بار ديگه اين نوروز باستاني رو به تمام نت آهنگي هاي عزيز ، خصوصا مديريت محترممون تبريك مي گم. و متشكرم از زحمات تك تك شما خوبان :)

___________________________________________

اما ashoo و مرضيه و violin_m گرامي مطالبي برامون در رابطه با نوروز قرار داديد كه خيلي جالب بود. ولي خالي از لطف هم نيست امشب كه شب چهارشنبه سوري هست، راجع به اين آئين و سنت هم بدونيم.

دوستان چهارشنبه سوري از كجا آمده؟ و رسم قاشق زني و پريدن از روي آتش و آجيل چهارشنبه سوري و ... براي چيه؟

[pianist_h]

من هم سال نو رو تبريك ميگم. اميدوارم هر روزتون نوروز باشه.

[arian]

من هم به نوبه ي خودم از مديريت سايت و زحمات بسيار آن طي سال 87 تشكر ميكنم . مديريتي كه با صبر و استقامت زياد نه تنها سعي در برپا نگاهداشتن پايه هاي استوار نت اهنگ داره بلكه هر روز در تكاپوي برآورده ساختن آرزوها و اميال و پيشنهادات ساير دوستان است. مديريتي كه هيچكس خارج از سايت نميتونه باور ان را داشته باشه كه يك نفر و فقط يك نفر و به پشتوانه ي عظيم علاقه و عشق همچنان بدنبال آرمانهاي بزرگي است. يك مقايسه كوچك ميان نت اهنگ با هر سايت موسيقي ديگر (با جرات ميتوان گفت در جهان) و در اين مدت كوتاه كافي است تا عظمت كار امير عزيز را بر ما آشكار سازد .
در سال 87 مديريت نت اهنگ تعدادي از بهترين و عزيزترين پشتوانه هاي مديريتي خود را بنا به دلايلي مانند مشكلات دانشگاه و درس و كنكور از دست داد و يا حضور كمرنگ تر اين عزيزان را پذيرفت و تلاش بسياري نمود تا به تنهايي جبران اين مافات را بنمايد .
مديريت سايت همواره سعي داشت تا در خلال سال گذشته كوچكترين نقصاني از بابت مشكلات و مسايل فني گريبانگير نت اهنگ نگردد و در اين راه خوشبختانه كاملا موفق عمل نمود .
بخش وبلاگهاي سايت كه يكي ديگر از آرزوهاي دوستان و مديريت سايت بود با صرف هزينه هاي بسيار و مشكلات فني وغيره جامه عمل پوشيد و بزودي با تكميل برنامه ها ، قالبهاي كامل و جامع وبلاگ ها تامين خواهيد گرديد .
بخش اخبار ، بخش مقالات ، بخش مصاحبه ها ،بانك نت ، بخش ويدئوها ، گنجينه هاي موسيقي ايراني ، فروشگاه ، بخش بازرگاني ،مجله ، انجمن ها ، آموزشگاه و ... هر يك در انتظار تحولات بزرگي هستند ، اما چه ميتوان كرد امير فقط و فقط يك نفر است و كوهي از كار در پشت سر ايشان . به نظر شما براي اضافه شدن يك صفحه نت به نت هاي سايت ، براي انجام يك مصاحبه ، براي تهيه ي يك قالب وبلاگ ، براي درج يك خبر ، تامين يك مقاله اختصاصي جديد ، نشر يك مجله الكترونيكي و... چه ميزان وقت لازم است. صد افسوس كه زمان كوتاه است مثال آن : دست كوناه است و خرما بر نخيل يا به قولي : العين بصيرا وليد قصيرا .

بسياري از دوستان و عزيزان گاه در اين راه سعي در خويش آزمايي داشته اند و به خوبي از مشقات راه آگاهند . تصور اجرايي پروژه اي به بزرگي نت اهنگ توسط يك نفر بسيار بعيد به نظر ميرسد ولي حقيقت همين است. روح امير ، عشق امير و توانايي هاي امير بسيار با عظمت تر و گسترده تر از نت آهنگ است. آرزوي سالي خوب و خوش براي ايشان و خانواده محترمشان را دارم.

[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

[Amir]

البته آرين خان چوب كاري فرمودند (به قول خشايار خان) و هندوانه هاي بزرگي را زير بغل ما قرار دادند . چيزي كه واضح هست كار اصلي حفظ جو سايت و هدايت سايت به سمت سعادت كه همانا فراگيري موسيقي درست و اصولي هست كه بنده هيچ نقشي در آن نداشتم و بايد ممنون آرين خان , معاونين ديگر , سرپرست ها و تيم مسئولين سايت باشيم كه شب روز از خود و خانوادشان زدند و به خاطر نام ايران تلاش كردند . براستي كه اگر رييس جمهور بودم حتما مجسمه افراد اين چنيني را بر ميادين شهر از طلا مي ساختم و بزرگيشان را به رخ جوامع ديگر مي كشيدم . حقا كه خون كورش هنوز هم در رگ بسياري از ايرانيان جريان دارد و ما به اين افتخار مي كنيم . ما تا ابد فرزندان كورش كبير و ايران خواهيم ماند .

با تشكر

[Mona]

امير خان به هر حال اگه همت شما هم نبود شايد ما الان در كنار هم اينجا جمع نبوديم :)

___________________________________________


و اما اين مطلب راجع به چهارشنبه سوري رو از يه [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] پيدا كردم و نمي دونم تا چه حد هم درسته

******

چهارشنبه‌سوري از كجا آمده است؟

چهارشنبه‌سوري، تركيبي است از «چهارشنبه» كه پنجمين روز هفته است و «سوري» كه براي زبان‌شناسان مفهوم فراواني دارد و بيشتر آن را به معناي جشن و سرور مي‌دانند. اين جشن پيش درآمدي براي جشن نوروز است كه ريشه در باورهاي بسيار كهن آريايي‌هاي كوچ كرده به ايران زمين دارد.

نخستين چهارشنبه‌سوري در زمان منصور بن نوح ساماني و در ماه شوال سال 350 هجري قمري در محله مرليان بخارات برگزار شد و از آن پس همچنان ادامه يافت.

يك اعتقاد درباره جشن چهارشنبه‌سوري اين است كه مختار ثقفي قرار گذاشته بود كه روز پنجشنبه آخر صفر انقلابش را شروع كند؛ اما چون دشمنانش از اين موضوع باخبر شدند، شروع قيام را يك روز جلو انداخت و براي آگاهي هوادارانش دستور داد كه سه‌شنبه شب، بر بام خانه‌ها آتش بيفروزند.

ايرانيان باستان نيز نور را مظهر ايزد مي‌دانستند. از آن زمان كه آتش شناخته شد و براي روشن كردن شب‌هاي تار ‌آمد، همواره سمبل گرما و نور و رونق‌بخش اجاق خانه‌ها بود.

بعدها افروختن آتش كه نشانه پيروزي روشنايي بر تباهي، بيماري و نكبت بود، مرسوم شد و اين گونه است كه در غروب آفتاب، آن گاه كه خورشيد مي‌رود تا چند ساعتي از ديده‌ها پنهان باشد مردم كپه‌‌هاي هيزم را روي هم مي‌گذارند، دور هم جمع مي‌شوند و خورشيد كه در جايگاهش فرو رفت، هيزم‌ها را به آتش مي‌كشند. شايد هم مي‌خواهند ‌آن را جايگزين خورشيد تابنده كنند.

از روي آتش مي‌پرند و با گفتن جمله «زردي من از تو، سرخي تو از من»، بيماري و زردي را از خود دور مي‌كنند و سرخي و سرحالي آتش را براي خود مي‌خوانند و زرد رويي را به خاكستر مي‌‌اندازند.

در برخي مناطق شيراز، سنت آتش‌افروزي بيشتر خانوادگي است و تعداد كپه‌‌هاي هيزم بايد فرد باشد. بعضي محققان عقيده داشته‌اند كه آتش‌‌افروزي بر بام‌ها از اصالت بيشتري برخوردار است.

بتركه چشم‌ حسود!

در بسياري از شهرها و روستاهاي ايران، اسپند و كندر را براي دفع چشم زخم و تنگ‌نظري‌ها در آتش مي‌ريزند تا يك سال آنها را از بلا و چشم زخم در امان نگاه دارد.

در گذشته، تهيه اسپند هم در بعضي نقاط ايران آداب خاصي داشته است. به اين صورت كه يك نفر در غروب آفتاب از 7 مغازه‌دار مي‌پرسيد كه اسپند دارند يا نه و در نهايت بر مي‌گردد و از اولين مغازه اسپند مي‌خرد. صاحب مغازه بايد سيد باشد و شال سبزي هم به كمر بسته باشد.

شبي پر از شور و حرارت

كوزه‌شكني در شب چهارشنبه آخر سال، يكي از رسم‌‌هاي مربوط به اين شب بوده است. در قديم كه ظرف آب مردم تنها كوزه بود، در چنين شبي اين كوزه را مي‌شكستند؛ چرا كه كوزه‌هاي آب، لعاب نداشت و اگر پس از يك سال استفاده آن را نمي‌شكستند، بسيار سياه و چركين مي‌شد. هر كس را هم كه مي‌‌خواستند به نهايت خست و تنگ چشمي وصف كنند، مي‌گفتند: «كوزه 2 ساله در خانه دارد! »

فالگيري، بلاگرداني، قاشق‌زني و بخت‌گشايي از آداب و رسوم جالبي بوده كه به مرور زمان كم‌رنگتر يا بهتر بگوييم محو شده است. اين مراسم بيشتر، كار جوان‌ها بوده و در هر مكاني به صورتي متفاوت و به عنوان نشانه‌هايي از نيكخواهي و آرزوهاي خوش و شاد براي سال آينده تلقي مي‌شده است.

در استان‌هاي شمالي و مناطق آذربايجان رسم بوده است كه پسران جوان بويژه آنهايي كه نامزد داشته‌اند، يك جعبه چهارگوش را كه با كاغذ‌هاي رنگي زينت شده بود از پشت‌بام خانه نامزدشان به داخل خانه‌اش مي‌فرستادند يا آن را از جلوي پنجره اتاقش آويزان مي‌كردند و صاحبخانه هم به تناسب توانايي‌اش، خوردني، پوشيدني و پارچه در آن قرار مي‌داد كه اين رسم را كجاوه‌اندازي مي‌‌ناميدند.

قديمي‌‌ها آجيل چهارشنبه‌سوري داشتند. چه آجيل مفصلي! بادام، پسته، فندق، گردو، هسته زردآلو، هلو، نخود، كشمش و نقل؛ البته اكنون هم اين آجيل وجود دارد، ولي ديگر مانند گذشته‌ها بر‌‌بودنش صحه‌اي نمي‌گذارند. در برخي مناطق ايران در اين شب، آش مي‌پزند و اين آش، مجموعه‌اي از همه دانه‌‌ها، سبزي‌‌ها و مواد اوليه غذايي را با خود دارد به اين اميد كه در سال آينده روزي افراد خانواده پر بركت باشد.

آنهايي هم كه نذري دارند، آش مي‌پزند و مواد اوليه‌اش را با مراسم قاشق‌زني گرد مي‌آورند. قاشق‌زني براي جوانان بيشتر جنبه تفنني داشته است و به اين صورت بوده كه جوانان چادري بر سر مي‌اندازند و با يك قاشق و كاسه به درخانه‌ها مي‌روند و بدون آن كه چيزي بگويند با قاشق به كاسه مي‌زنند تا صاحبخانه به‌ آنها چيزي بدهد.

دختران دم‌بخت هم در اين شب، بيكار نمي‌نشينند و مراسمي مانند گره‌گشايي و گردوشكني را انجام مي‌دهند به اميد آن كه در سال نو، قدم به خانه بخت بگذارند.

ايرانيان در گذشته و از آنجا كه چهارشنبه سوري را پيشواز سال نو مي‌دانستند، در اين شب تفال مي‌زدند و ظريف‌ترين و زيباترين آداب را براي تفال بر سال آينده‌شان بر مي‌گزيدند كه اين آداب با جشن بزرگ نوروز هم هماهنگي داشته، مانند فال كوزه كه با ترانه و سرود هم همراه بوده است. سالخوردگان هم داستانسرايي مي‌كردند و با اين داستان‌‌ها با سرماي زمستان خداحافظي مي‌كردند.

فال‌گوش‌نشيني

زنان و دختراني كه شوق شوهر كردن دارند، يا ‌آرزوي زيارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نيت مي‌كنند و از خانه بيرون مي‌روند و در سر گذر يا سر چهارسو مي‌ايستند و گوش به صحبت رهگذران مي‌سپارند و به نيك و بد گفتن و تلخ و شيرين صحبت كردن رهگذران تفال مي‌زنند.
اگر سخنان دلنشين و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجت و آرزوي خود را برآورده مي‌پندارند، ولي اگر سخنان تلخ و اندوه‌زا بشنوند، رسيدن به مراد و آرزو را در سال نو ممكن نخواهند دانست.

قاشق‌زني

زنان و دختران آرزومند و حاجت‌دار، قاشقي با كاسه‌اي مسين برمي‌دارند و شب‌هنگام در كوچه و گذر راه مي‌افتند و در برابر هفت خانه مي‌ايستند و بي‌آن كه حرفي بزنند، پي‌درپي قاشق را بر كاسه مي‌‌زنند. صاحبخانه كه مي‌داند قاشق‌زنان نذر و حاجتي دارند، شيريني يا آجيل، برنج يا بنشن يا مبلغي پول در كاسه‌هاي آنان مي‌گذارد.

اگر قاشق‌زنان در قاشق‌زني چيزي به دست نياورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود نااميد خواهند شد. گاه مردان، بويژه جوانان چادري بر سر مي‌اندازند و براي خوشمزگي و تمسخر به قاشق‌زني در خانه‌هاي دوست و آشنا و نامزدان خود مي‌روند.

تقسيم آجيل چهارشنبه‌سوري

زناني كه نذر و نيازي مي‌كردند، در شب چهارشنبه آخر سال، آجيل هفت‌مغز به نام «آجيل چهارشنبه‌سوري» از دكان رو به قبله مي‌خريدند و پاك مي‌كردند و ميان خويش و آشنا پخش مي‌كردند و مي‌خوردند. به هنگام پاك كردن آجيل، قصه مخصوص آجيل چهارشنبه، معروف به قصه خاركن را نقل مي‌كردند. امروزه، آجيل چهارشنبه‌سوري جنبه نذرانه‌اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه‌سوري شده است.

گردآوردن بوته، گيراندن و پريدن از روي آن و گفتن عبارت «زردي من از تو، سرخي تو از من» شايد مهم‌ترين اصل شب چهارشنبه‌سوري است.

مراسم كوزه‌شكني

مردم پس از آتش‌افروزي مقداري زغال به نشانه سياه‌بختي، كمي نمك به علامت شورچشمي و يك سكه دهشاهي به نشانه تنگدستي در كوزه‌اي سفالين مي‌اندازند و هريك از افراد خانواده يك بار كوزه را دور سر خود مي‌چرخاند و آخرين نفر، كوزه را بر سر بام خانه مي‌برد و آن را به كوچه پرتاب مي‌كند و مي‌گويد: «درد و بلاي خانه را ريختم توي كوچه» و باور دارند كه با دور افكندن كوزه، تيره‌بختي، شوربختي و تنگدستي را از خانه و خانواده دور مي‌كنند.

آش چهارشنبه‌سوري

خانواده‌هايي كه بيمار يا حاجتي داشتند، براي برآمدن حاجت و بهبود يافتن بيمارشان نذر مي‌كردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا»‌يا «آش بيمار» مي‌پختند و آن را اندكي به بيمار مي‌خوراندند و بقيه را هم ميان فقرا پخش مي‌كردند. سرود «زردي من از تو/ سرخي تو از من»
هر خانه زني خاكستر را در خاك‌انداز جمع مي‌كند، و آن را از خانه بيرون مي‌برد و در سر چهارراه، يا در آب روان مي‌ريزد. در بازگشت به خانه، در خانه را مي‌كوبد و به ساكنان خانه مي‌گويد كه از عروسي مي‌آيد و تندرستي و شادي براي خانواده آورده است. در اين هنگام اهالي خانه در را به رويش مي‌گشايند. او به اين گونه همراه خود تندرستي و شادي را براي يك سال به درون خانه خود مي‌برد.

[marzi_a1732]

[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] ... فرهاد مهراد

[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] ... محمد اصفهانی

[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

[Kamanche]

سال نو و عید باستانی نوروز رو به همه ی اهالی شهر نت اهنگ تبریک میگم .
دوست دارم این شعر مولانا رو بنویسم .


بیا تا قدر یکدیگر بدانیم

که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم

کریمان جان فدای دوست کردند

سگی بگذار ما هم مردمانیم

غرض ها تیره دارد دوستی را

غرض ها را چرا از دل نرانیم

گهی خوشدل شوی از من که میرم

چرا مرده پرست و خصم جانیم

چو بعد مرگ خواهی آشتی کرد

همه عمر از غمت در امتحانیم

کنون پندار مردم آشتی کن

که در تسلیم ما چون مردگانیم

چو بر گورم بخواهی بوسه دادن

رخم را بوسه ده کاکنون همانیم

خمش کن مرده وار ای دل ازیرا

به هستی متهم ما زاین زبانیم

[aminmusic]

من هم فرا رسیدن سال جدید و عید نوروز رو به همه ی دوستان خوبم در این سایت تبریک عرض میکنم و امیدوارم که سالی خوش و سرشار از موفقیت را در پیش رو داشته باشید.

[fagher]

سال جدید رو به همه دوستان نت آهنگیم تبریک میگم...

[Mona]

سلام

اولين پست در سال 1388 D:

ديگه اين سري واقعا سال نوتون مبارك. صد سال به اين سالها. با آرزوي روزهايي خوب و خوش در كنار هم.

[beatbox]

من هم به عنوان دومین پست در سال 88 به بروبکس نت اهنگ میتبریکم

[ماریا]

خوب من هم به عنوان سومین پست این تاپیک اغاز سال 88 تبریک عرض میکنم

امیدوارم که سالی خوب خوش سلامت و به دور از هر گونه غصه و ناراحتی زیر سایه ایزد منان داشته باشید

عیدتون مبارک

[محمد شفیعی]

برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز...

[arian]

خيلي خوشحالم از اينكه اولين پستم را در سال 88به شادباش و تبريك آغاز بهار و حلول سال نو به دوستان عزيز ميزنم . اميدوارم همگي دوستان سال نو را با شادي و شادكامي آغاز كرده باشند و در كنار خانواده محترم و خانواده نت آهنگ روزهاي سرشار از كاميابي و موفقيت را پيش رو داشته باشند . زيبايي شعر جناب ويشتاسب خان باعث شد تا غزلي از حافظ را زينت بخش اين پست شود . سال نو و عيدتان مبارك

صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد

ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد

ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد

چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد

ز خانقاه به میخانه می​رود حافظ
مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد