نیمه شب ستاره ها، می کنند اشاره ها
می رود ز آه ما برفلک شراره ها، بر فلک شراره ها

ناز چشم یارها، غمزه نگارها
رفته از نیاز و ناز، در جهان چه کارها، در جهان چه کارها!

بجو شب از ستاره ای، به شیوه ای اشاره ای
بگو بگو چه چاره ای، چه چاره ای؟

نوشته ای کوزشت ما، به لوح سرنوشت ما
به جان زده شراره ای، شراره ای

آسمان چو ماه من، صد چمن گل و گیاه
از فراق روی ماه، چشم آسمان به راه، چشم آسمان براه

چه سیدها، چه رام ها،
ز خون دل چه جام ها
زده به سنگ خاره ای، به خاره ای

نبرده ره به کام ها، مگر به ننگ و نام ها
ببین به هر کناره ای، کناره ای

عاشقان چمن چمن، غنچه های بوسه خواه
از نشاط روی دوست، غرق موج اشک و آه، غرق موج اشک و آه

نیمه شب ستاره ها، می کنند اشاره ها ...