-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
-
6 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:
-
Thursday 3 July 2008
# ADS
-
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
-
10 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
2 کاربر برای این پست از Ajika تشکر کرده اند:
-
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
-
5 کاربر برای این پست از arian تشکر کرده اند:
-
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
بیقرار
0
سلام و عرض ادب
بعد از مدتها افتخار این رو دارم که باز در خدمتتون باشم
با یک ترانه ...
تقدیم همه ی شما دوستان گرامی ...
بیقرار
دوباره بیقرارتم
سنگ صبور دل من
از اون همه عاشقیمون
چیزی بگو حرفی بزن
چشمای خیسمو ببین
کم که نمیشه از چشات
قرار بی قراریام
خیلی دلم تنگ برات
مثل قریبه ها شدی
تویی که همزاد منی
من که اسیرتم هنوز
تویی که شکل رفتنی
گذشتی از دل منو
گذشتم از دل خودم
چه سخته باورش ولی
شبیه قصه ها شدم
سنگ صبور دل من
از دل من بیخبری
اینروزا سنگین سرت
از کی داری دل میبری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سهیل حسینی (۱۶ فروردین ۸۸)
___________________________
یک شب دلی به مسلخ خونم کشیدو رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشیدو رفت
پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشیدو رفت
تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشیدو رفت
-
4 کاربر برای این پست از soheilhelper تشکر کرده اند:
-
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
0
سلام
اولا ممنون از دوستان عزیزی که اینجا ترانه هاشون رو یه نمایش میذارند.
دوم اینکه دو تا گلگی کوچیک...
اول اینکه چرا فعالیت دوستان ترانه سرا انقدر کمه؟
دوم اینکه چرا انقدر این ترانه ها غمناک هستند؟
منتظر ترانه های زیبای دیگر دوستان نیز هستیم...
با تشکر...
عشق به شکل پرواز پرندس..
عشق به شکل آهوی روندس..
-
2 کاربر برای این پست از Ajika تشکر کرده اند:
-
Thursday 6 August 2009
#7
-
2 کاربر برای این پست از rezahashemi21 تشکر کرده اند:
-
0
نوشته اصلی توسط
sara_k
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
نت دل
این منم تو کنج خلوت
با یه حسی مثل حسرت
میخونم شعر تو رو باز
اون ترانه ی محبت
اونی که وقتی سرودی
گفتی یک روح تو دو جسمیم
همونی که وقتی خوندی
عشفو تو دلم نشوندی
حالا کو اون همه احساس
اون همه کرشمه و ناز
اون روزایی که می گفتی
من باهاتم ... آره همساز؟
من که تو ترانه هامم
تو رو تنها نمی ذاشتم
تو رو تو تمام شادیا
توی غمها نمی ذاشتم
حالا نیستی که ببینی
شکسته ساقه ی گل
حالا ماییم دوتا دریا
چه دور از هم بدون پل
هر لحظه كه نيستي
ميشه پايان هستي
بگو تو با چه حسي
توي قلبم نشستي
وقتي كه تو مي سرودي
نت آهنگ دلم رو
با ترانه ها شكستي
سنگ بي جونه دلم رو
این منم همون که با تو
گرفتم دستم یه سازو
بزنم برات یه نغمه
تا نبینم گریه هاتو
اين منم كه بي تو سردم
دلت رو ديوونه كردم
ميدونم دوستم نداري
تويي آرامش دردم
عزیزم به من نگاه کن
سرتو کمی بالا کن
نگو با این شور و مستی
تو بمون و مدارا کن
هر چه هستم با تو هستم
هر چه بودم بي تو ساختم
دوست دارم كه تا قيامت
هر چه باشم از تو باشم
(البته این اولین کار نیست ولی اولین کاریه که ویرایشش کامل شده)
سلام دوست من . ترانه هنوز خیلی احتیاج به ویرایش داره . و نکته ای که هیچ وقت نباید فراموش بشه اینه که خوبی حد بالا نداره . حد بالای خوبی خداست. پس هیچ چیز و هیچ کس خوب مطلق نیست. یه اثر هنری هم همینطوره . پس همیشه بهتر از اون چیزی که هست می شه بود . پس من با این جمله که (ویرایشش کامل شده) مخالفم .
چند تا نکته رو بد نیست اینجا اشاره کنم . اول اینکه ترانه مثل علم می مونه . همونطور که علم دیروز و امروز با هم فرق دارن . ترانه ی دیروز و امروز هم با هم فرق دارن . و چون ما توی سال 1388 هستیم پس باید ترانه ای بنویسیم که با زبان و اصطلاحات روزگارمون همخوانی داشته باشه . البته چاشنی ادبی فراموش نشه . زبان روون داشتن توی ترانه خیلی مهمه . یعنی اونجوری که حرف می زنیم بنویسیم .
تا 7-8 سال پیش همه از آوردن اصطلاحات روز توی ترانه می ترسیدن . و کلمات به چند تا لمه کلیشه شده محدود می شدن مثل دل و دلتنگی و اشک و ناله و جاده و سفر و غربت و...
اگه کمی دقت کرده باشید تا 4-5 سال پیش وسیله ای مث (تلفن) توی ترانه ی ما غریب بود . ولی الان می بینیم که چه جاهایی توی ترانه به زیبایی و محکم و رو پا داره خودنمایی می کنه .
یه عالمه حرف واسه زدن راجع به ترانه هست و وقت ناکافی...
امیدوارم اگه ترانه ی دیگه ای گذاشتین بیام بخونم و مفصل راجع بهش حرف بزنیم...
-
4 کاربر برای این پست از usider تشکر کرده اند:
-
Tuesday 14 December 2010
#9
کاربر جدید
وضعیت
- افلاین
-
2 کاربر برای این پست از amirhosseinnajafabaadi تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)