سلام دوستان
نقل قول:
آخرین نت شما اکتاو باشه؟
واسه این یک مثال نقض بیار! هر قطعه ای رو که نگاه کتی با اکتاو تموم می شه
واسه ی این مورد می تونی بری یقه ی اون تئوری نویسای موسیقی رو بگیری من به خدا بی تقصیرم!
نقل قول:
همه که رفتن تو جبهه مخالف!
فعلا که طرفدارای تو از من بیش تر بوده!
نقل قول:
خب، پس با این حساب ما دیگه اصلاً نباید آهنگ بسازیم، هر چی بقیه ساختن خوبه دیگه، ما همونا رو استفاده کنیم.
این حرفت دیگه خیلی چیز بود! -با ریاضی جوابت رو می دم- تو تابع یک چیزی داریم به نام دامنه دو تابع برابرم دامنه های یکسان دارن، این حرفی که زدی یک دامنه داشت حرفی که من زدم یکی دیگه 180 درجه متفاوت بودن!
من دارم در مورد مواد اولیه و اصولش حرف می زنم نه در مورد ساختن و این مقوله ها
دقیقا عین رابطه ی فرهنگ و زندگی می مونه من می گم باید با فرهنگ از پیش تعیین شده زندگی کنیم تو می گی حالا که فرهنگ رو بقیه تعریف کردن اصلا ما چرا زندگی کنیم؟! ؟
نقل قول:
این در هر موردی جواب میده جز هنر. چون هنر باید از خلاقیت بیاد.
پس اگه این طوریه نباید تو دانشگاهای دنیا رشته ای به نام هنر باشه اصلا ما نباید معلمی بگیریم تا بیاد به ما فلان هنر رو یاد بده باید خودمون بیام مثلا گیتار رو انقدر بزنیم تا یک چیزی در بیاد دیگه؟ این به نظرت درسته!
نقل قول:
من دوست ندارم بشینم از تجربه بقیه استفاده کنم، میخوام خودم تجربه کنم. حتی اگه به ضررم تموم بشه. (منظورم این نیست که در این راه شهید بشم!) میدونم خیلیهای دیگه هم همین نظر رو دارن.
شما ها و خیلی های دیگه پس برین لطفا کل این تاریخ n ساله رو تجربه کنین تا بتونین تو قرن 20م زندگی کنید!
نقل قول:
چرا موازارت؟ چرا بتهوون؟ چرا ونگک؟ چرا انیشتین؟ چرا ادیسون معروف شدند؟ چون از کسی تقلید کردند؟ خود این آهنگسازهای قدیمی آهنگ های کی رو بازسازی کردن تا به اینجا رسیدند؟ تا این قدر معروف شدند؟
در این مورد نظر خیلی خوبی دادی حق با تویه!
ولی اینم در نظر داشته باش که از هر چند نفر یکی می شه بتهون؟!
این همه هستن که دکترای موسیقی دارن پس چرا فقط یکی شون می شه لیلی افشار؟
ببین یک مثال خیلی طابلو محسن نامجوی نمی دونم تا حالا زدنش رو از نزدیک دیدی؟ اصلا یاد نداره سه تار بزنه! گیتار رو عین سه تار می زنه! یک شوتی بود تا اینکه رفت پیش عبدی بهروان فر و گرایلی و ... اونا اومدن بهش تجربشون رو گفتن تا آلبوم کولاک ترنجش در اومد نامجو از بچگیش گوشی ساز می زده و بدون کمک کسی رفت جلو (بیخیال باباش) با خلاقیتش تونست یک تحول تو موسیقی سنتی ایران بوجود بیاره ولی کی(چه وقت) جرقه خورد وقتی که 10 سال زندگی چند نفر رو تو دوران سربازیش رو خودش پیاده کرد
نقل قول:
تو خارج هم فکر نکنم از اول بشینن آهنگ اینو اونو بزنن، مداد میدن دست بچه میگن بکش، هر چی دوست داری، اصلاً خط خطی کن، آسمون رو قرمز بکش. اون بچه بعداً نقاش بزرگی میشه.
طور خدا بیخیال... اگه این طوری پیش بریم نیازی به قیامت نداریم دنیا خودش می ره رو هوا
سیستم اکثر کشورا این طوریه که می آن 6 سال اول تحصیل رو بدون نمره فقط برای تعیین مهارت طرف با شرایطی که بشه توش خلاقیت رو نشون داد -ولی نه دیگه اسمون رو قرمز بکشه! - می زارن بعد 6 ساله دوم فقط تو اون رشته پرورشش می دن که شکر خدا بالاخره اینا هم فهمیدن باید این طوری بشه، حالا چی از کار در می آد دیگه الله اعلم!
نقل قول:
فقط یه چیز رو بگم: من قبل از اینکه آهنگسازی رو یاد بگیرم، آهنگ گوش کن حرفهای بودم، آهنگها رو درجه بندی می کردم، هر آهنگی رو دوست نداشتم. کاملاً حسّی. اما از وقتی یاد گرفتم، خیلی از آهنگایی رو که اون موقع دوست داشتم، دیگه ندارم. چی عوض شده؟ آهنگا که همونان. فقط من چون موسیقی یاد گرفتم و میبینم یه نت کج گذاشته شده، دیگه دوستش ندارم! الان آهنگی رو بیشتر دوست دارم که نت بیشتری داشته باشه! چرا چون دیگه موسیقی یاد گرفتم!!!
نت نداره؟ فقط ریتمه؟ آشغاله، به درد نمیخوره که!!
الان شما با حرفای خودتون نظر من رو تأیید کردین!
پس یک قبول داری که یک مجموعه ی نظام منده و همین طوری وردمبیلی نیست و نمی شه از روی
فقط احساسات هنر رو پیاده کرد
نقل قول:
به پیوست یک عدد عکس برای شما ارسال میشه
خوب این قطعه که تضادی با حرفای من نداشت با تونیک شروع شده با اکتاوم تموم شده مشکل گامم که نداره، نمی دونم کجاش رو می گی که نمی خونه!
نقل قول:
ما باید تو موسیقی نو آوری کنیم نه اینکه تقلید کنیم.
سلام خوبی؟
من به خدا نمی گم نوآوری نکنین!
خیلی ممنون دوستان منتظر نظراتتون هستم
علاقه مندي ها (Bookmarks)