لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 16 از 133

موضوع: مجموعه اشعار آرزو!!!

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    arezuhaa آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    10970
    تاریخ عضویت
    Oct 2008
    نوشته ها
    231
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    255
    545 بار تشکر شده در 196 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض مجموعه اشعار آرزو!!!


    0 Not allowed! Not allowed!
    با سلام و درود فراوان خدمت اساتید و دوستان خوبم ازقضا عده ای از دوستان کم لطفی کرده و فقط به همین دوشعر اول اکتفا میکنند و بس خرده گرفته که این اشعار دارای وزن عروضی نامناسب و... هستند اینجانب قصد دارم تا توضیحی در این مورد داده:باید گفت که دو شعر اول در اوایل انقلاب درونی من متولد شده،زمانی که هنوز بویی از عروض و قافیه نسیبم نشده بود ،ولی امروز به لطف دو واحد درس عروض قافیه توانستم توانایی های خود را با قوانین عروضی در هم آمیخته و دست به خلق آثار جدید بزنم ،به همین دلیل دو شعر اول را حذف کرده و اشعار جدیدی جایگزین میکنم تا مورد دید شما و نظراتتون قرار بگیره و الباقی اشعار صفحات بعدی را به همین پست انتقال داده تا شاهد قضاوت و نظرات بهتری از شما دوستان باشم نه فقط یه نقد در مورد یک شعر
    باسپاس فروان




    لیلی و مجنون


    چشمم به راه و اشكم زديده روانه است
    راهي كه ندارم ،اشك و آهم بهانه است
    سوگند به آن معبد سرخ و دل سنگ
    كين ليلي ومجنون به خدا فسانه است

    آرزو
    ************************************************** *************************************
    ایران


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    وطنم خاک زر و شوکت صد خارو خسی
    همه ی خلق ،دلان بسته یه فریادرسی
    دست سبزی که ز دیدار جهان پاک کند
    نم صد ناله ز بهر ستم و جور کسی


    ************************************************** *********




    به گمانم که توانم غم دیگر نخورم
    گله دیگر نفروشم دل سنگی بخرم
    توبه فریاد که غم کنج جواری بنشست
    همه اندوه خرامان دل و دیوارشکست
    جور صد خاطره از یاد فراری ای آه
    پشت در پشت زمان گشته فراموش این راه
    قصه ی غصه ی ما شام شبستر دارد
    به گمانم که دلم دلبر آگه دارد
    موی در روی سیاهی زده رنگی به سپید
    روز تاریک و سیاه شب اندوه دمید
    به گمانم که دگر روز سرآغاز دگر
    به مزاری غم و اندوه غریبانه جگر
    نتوانم که دگر راه غم اندازه کنم
    رمغی نیست ز جانم نفسی تازه کنم
    باورم نیست که خواهم همه شب با غمها
    سپری تا برسد جان دلم بر لبها
    با خودم عهد کنم چون برسد فردایی
    غم و اندوه بکاهم نگذارم راهی
    پشت خم کرده دلم هر نفسی رفته زیاد
    آرزو مرگ نهان در قفسی رفته به باد
    چو بسوزم ز غمی فاخته آیم به جهان
    بی کسی ها بدانید غم و اندوه فغان


    ************************************************** **********


    گویند بگو شاعره گفتار تو چیست
    از زبان مادری گویی فراتر یاوگیست
    هر زبانت عقل را با خود به یغما میبرد
    هر کجاعقلت بگو اینک در استیجار کیست
    این زبان مبهمت همیار غمخواری نشد
    گر روان گرددکسی نبود نگوید سادگیست
    تا که گفتار تو از فهم زمانه رو گرفت
    مفت و مفتش ار گران ارزانگیست
    بس سخن سختی بیا آسان کلامت باز گوی
    تا چنین گویی بدانی دانش از دلدادگیست
    تا نگردی آشنا اندر میان این قوم لوت
    هر چه گویی بس بگفتی جمله از بیگانگیست
    گفتنی ها را بگفتم باز هم گویم چنین
    مردمان قریه نامم از کهن زادان که نیست
    هم زبانم با شما انک تامل بس بود
    دانش اندوزی بباید کج زبانی عار نیست
    هر چه گویم به بود از این زبان تیرگی
    واژه های سرد غربی رخنه در گفتار کیست
    من بگویم یا شما فرقش ز گفتار است و بس
    هرچه گویم بس بگفتم زخمه از بیچارگیست
    من زاجدادم ببردم رنگی از گفتار اصل
    هر سخن اندر زبانم جامع از بهر یکیست
    هر چه حادث آمد از روی قدیمان رو گرفت
    کاشفی می باید اندر تا بجوید آنچه نیست
    یاد بردیم و زتکرار زمان عاجز تریم
    هر چه را آید خوش آید یاد آن بگذشته چیست
    من به پاس پاسداری سوی دفتر آمدم
    پارسی گویی بدانم بر غریبان راه نیست
    ار یکی تازی بداند وان یکی غربی صفت
    هر چه آید از غریبان هم ردیف بردگیست
    اندکی رخصت بیارزانید ما را بس بود
    هر کلامی را تآمل باید این بد کار نیست
    اصل باشید و اصالت نفس آغاز کنید
    کارتان نقد گری نیست بسی خرده گریست

    آرزو
    ************************************************** **************

    حقیقتا قرار نبود جایی از این شعر ها خونده بشه ولی ((خیلی وقت است که سخنی نگفته ام نه به این خاطر که حرفی نبود به این دلیل که زبان از گفتن اینهمه ناگفتنی به تنگ آمده بود وقلم از نوشتن اینهمه درد شرم داشت مینویسم تا بخوانید از ته دل مینویسم ...))






    یکی دانسته ام روزی ولی در خاطرم اکنون
    نه میآید نه میماند ز یادم رفته رنگ از خون

    برادر دیده ام مردی که از مردار آن مردان
    ز خون آن برادر ها همی مینوشد ازمی دان

    طبیبی در طمع مال و هراسی بهر جان نارد
    خدایا این بشر نام از دل دنیا خبر دارد؟

    جهانخواران دینگونه همه از کفر میگویند
    ولی در محضر مردم ز کافر حکم میروید

    زنان در فکر شویند و گهی آن را نمیخواهن
    غلامان از ره ارباب و مرکب بر نمی آین

    همه چشمی به راه اند و نمیدانند که او باشد؟
    نه میآید نه میماند، چرا باید سبو باشد؟

    فساد اندر میان ما خدارا کشته واویلا
    همه در او گرفتارو یکی سرگشته ناپیدا

    ز یک مرد صفت قانون هزاران رنگ میروید
    همه در ادعایندو شرف را ننگ میشوید

    چنان کباده ی یاری به مردم تلخ می آید
    که بی کس رابیاسوده زیاران رنج میباید

    پدر در سوز میسوزد ز جان تن نمیخواهد
    پسر بر مشت میکوبد که جان این تن نمیباید

    زبانم بند می آید خداوندا چه میگویم؟
    زهر کویی که میآیم هزاران درد میجویم

    یکی دانسته ام روزی ولی آن را نمیخواهم
    نه میآید نه میماند برون از واقع می آیم


    ************************************************** *****************
    ((دیده ی نیک بنگرید))







    هر کس که گهی کافر و گه شاکر شد
    در محضر او هر دو جهان قاصر شد
    نیمیست که این اهل محل میدانند
    بس یاوه سرایی هنر شاعر شد


    ************************************************** **********************
    تقدیر






    آنچه روزی عمر بالیدن ببود امروز نیست
    شاید این تقدیر و دل مجبور نیست
    هر چه امروز است شاید روزکی
    از کفم سرگشته دل رنجور نیست
    شاهدی این دل بخواهد محض فردایی دگر
    شاید از رویا جوابی در غم مهجور نیست

    آرزو


    ************************************************** **************





    خداوندا اگر واماندم از خویش
    مرا یاری نیکان باید از پیش
    چو ایمانم نیامد هر گذر را
    زمسلک اشک و آهم خواهد این کیش

    ************************************************** *******************

    به یاد زنده یاد اسطوره ی بزرگ دنیای من کارو...
    مصلوب

    مردیست میسراید پیغام در گلویش
    خاریست فهم مردم اندر میان رویش
    کس را نمیشناسد بیگانه با رقیبان
    تحریم میستاند چیزی شبیه طغیان
    بس یاوه مینویسد باشد چو اعتقادی
    یک مرد دیر باور هر دم به انتقادی
    خاری به چشم مستان در بار تیر باران
    مرداد از پس آمد چون است د ربهاران
    کوته نظر دراین کوی صد بیش از بلندا
    کین مختلف به یک رائ روزی شود هویدا
    از مرگ گوید امروز در هر خسی گرفتار
    گویی به پای آنان سر را بداده بر دار
    عاقل به چشم مستان صد توبه در شکستن
    او را به مثل عاقل مستان نمی پرستن !
    روزی رسد که او را در یاد میسپارند
    چون از میان برفت و در خاک میگذارند...


    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

    آرزو
    ویرایش توسط arezuhaa : Saturday 15 May 2010 در ساعت 08:07 AM


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مجموعه اشعار زنده ياد آقاسي
    توسط Babak_mix در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Thursday 14 February 2013, 07:35 PM
  2. زندگینامه و اشعار احمد شاملو
    توسط kaka در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 45
    آخرين نوشته: Monday 24 January 2011, 05:18 PM
  3. کتاب مجموعه گلچين اشعار و شرح زندگانی احمد شاملو
    توسط Babak_mix در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Saturday 23 January 2010, 12:52 PM
  4. مجموعه اشعار فريدون مشيري
    توسط Babak_mix در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Tuesday 3 November 2009, 11:20 AM
  5. تاثیر ادبیات ایرانی در ادب جهان
    توسط kaka در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: Monday 17 November 2008, 05:38 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •