چنانچه کلمه عبور شما در انجمن ها کار نمی کند
یک بار از سایت Logout کنید و سپس توسط فرم فراموشی کلمه عبور , کلمه عبور جدیدی را در ایمیل خود دریافت کنید
صفحه اصلی سایت   ثبت نام   ورود
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society
جستجو
اطلاعات مطلب
گروه
ارسال توسط navayehomayoon
بازدید 2704
آخرین مقالات
شب وصل
۱۳۸۷ بيست و يکم مهر
ارسال به :
لینک ثابت  |  نسخه ی چاپی  |  ارسال برای دوستان  |  نظرات( 1 )
 
به این مطلب رای دهید
 

"شب وصل با پيش درآمد زيباي استاد سعيد هرمزي آغاز مي شود .تاراستاد داريوش طلايي ،کمانچه سعيد فرج پوري و تمبک همايون شجريان ،هر کدام با دلبري خاص جلوه اي بديع و نو به اين آهنگ مي بخشد.سپس درآمد در حالتي بداهه پردازانه ،چهارمضرابي را با تار و تمبک به همراه دارد .رگبار مضرابها وحس بي نهايت زنده اي که از زخمه زدن بر سيمها جاري مي شود ،شور وشيدايي نوازنده را را به شنونده منتقل مي کند و به راستي که داريوش طلايي تلفيقي زيبا بين تکنيک  و  احساس به وجود مي آورد.پس از چهار مضراب استاد شجريان با غزلي از حافظ درآمد ماهور راشروع مي کند:

سحر با باد  مي گفتم  حديث  آرزومندي

خطاب آمد که واثق شوبه الطاف خداوندي

آواز شجريان وتار طلايي در ماهور ادامه دارد که يکي از زيباترين و بکر ترين ساز وآواز هاي استاد شجريان است.وداريوش طلايي هم انصافا"به خوبي از عهده اين هماوايي با خسرو آواز ايران بر آمده وآواز ايشان را مو به مو پاسخ گفته است .در ادامه آواز و اواسط غزل کمانچه جايگزين تار مي شود ،که گاه صداي شيون وتيزي آن شنونده را از حس لطيفي که آواز به وجود آورده دور مي سازد .اما در روي دوم نوار ،آنجا که غزلي از سعدي خوانده مي شود به حق لحظاتي پرشوروپر احساس به وجود مي آورد و جواب شايسته اي به آوازپر کرشمه و طناز شجريان مي دهد .در پايان قسمت اول شاهد اجراي تصنيف "شب وصل" ساخته درويش خان وبا شعري از ملک الشعراي بهار هستيم که غير از اجراي استادانه وتوانمند نوازندگان وخواننده نسبت به اجراهاي قبل چيز تازه اي ندارد .

روي دوم نوارنيز با تارداريوش طلايي شروع مي شود که چهار مضرابي لبريز از شيدايي و زيبايي ست  که در ادامه کمانچه و تمبک هم به آن اضافه مي شوند .دراين قسمت هم گفت وگوي پر شور و حالي را شاهديم که ادامه آن را شجريان با غزلي از سعدي پي مي گيرد :

هر لحظه در برم دل ازانديشه خون شود

تا  منتهاي  کار من  از عشق چون  شود

غزل در گوشه دلکش ماهور شروع مي شود و به دستگاه شور مي رود .در ميانه غزل و آوازتصنيف "شنيدم ماهي "در همان شور و گوشه شهناز را شجريان باهمان تکنيک ناب و درخشان خود که هر جمله را سرشار از تحرير هاي لطيف و حسي گرم مي کند، مي خواند .در انتهاي تصنيف، آواز با صداي بم و گرم استاد ادامه مي يابد و تک نوازي  فرج پوري در اين قسمت به راستي زيبا و شنيدني است و بي شک  او يکي از بهترين کمانچه نوازان امروز ايران است .در بيت آخر غزل ،خواننده از شور به ماهور بر مي گردد يا به اصطلاح موسيقايي فرود مي آيد .وآن گاه تصنيف قديمي "ز دست محبوب "را با همان طراوت و قدرت هميشگي و تسلط  محض به پايان مي رساند .درپايان هم قسمتي از رنگ شهر آشوب توسط گروه نوازنده اجرا مي شود .

در اينجا لازم است به دو نکته اشاره کنم :

اول اينکه ،علي رغم آواز زيبا و قدرتمند و بيان قوي استاد شجريان ايشان بيتي از غزل را به اين صورت مي خوانند:

فرهادوارم از لب شيرين گزيرنيست

ور کوه محتشم به مثل بيستون شود

که مصرع دوم در اکثر نسخ غزليات سعدي به اين صورت آمده است که از نظر معنايي نيز صحيح تر مي باشد:

ور کوه محنتم به مثل بيستون شود

 و نکته دوم اينکه ، همنشيني و هم آوايي اين پدر وپسر با اين نوازندگان اگر ادامه مي يافت مي توانست لحظاتي زيبا و ماندگار براي موسيقي ايراني بيافريند که حالا به هر دليل ادامه نيافت ."

ارسال نظر
نام شما
ایمیل
وب سایت
 
شرح نظر
  ضرب عدد دویست در یکصد را به عدد بنویسید